خداحافظی با چپ، سلام بر چپ! - فواد شمس

نظرات دیگران
  
    از : اروان کیانی

عنوان : روحانی تلویحا موسوی را ابوسفیان خواند و خواستار توبه ی موسوی و کروبی شد!
همینمون کم مونده بود! حسن روحانی جدیدا یک سخنرانی کرده که فقط باید آن را خواند تا به ماهیت این شخصیت پی برد! توی این سخنرانی ضمن یاد کردن و مفتخر بودن از جنایت های صورت گرفته توسط خمینی و همچنین ضمن هندوانه گذاشتن زیر بغل خامنه ای، آمده و تلویحا موسوی را ابوسفیان و عامل اصلی فتنه خوانده و گفته که راه برگشت این افراد توبه ی ایشان می باشد. (این یعنی ای جوانان جمارانی که برای شرکت در نمایش انتخابات و در دفاع از حسن روحانی داشتید بر سر و کله ی هم می زدید، برید کشکشان را بسابید. کلیدی که بهتان نشان داده شده است، کلید بیت عظما بود، نه کلید حصر موسوی و کروبی)

به هر حال، دکتر(!) حسن توی این سخنرانی گفته: "چرا اشتباه یک نفر، دو نفر و یا یک گروه را کش می‌دهیم؟ در حالی که پیامبر که همه چیز ما از اوست با همه رفتارهای برادرانه داشت و در حالی که منافقین را می‌شناخت در کنار سفره پیامبر می‌آمدند و حتی با ابوسفیان هم که همه فتنه‌ها از او بود رفتاری برادرانه داشت پس باید گذشت داشته باشیم و به فکر اهداف بلند آینده باشیم." او در ادامه می گوید: "باید کمک کنیم از مشکلات و اختلافات عبور کنیم و مشکل را افزون نکنیم یعنی آنها که آماده بازگشت هستند راهشان را تسهیل کنیم چون توبه برای همه است."

دکتر(!) حسن در ادامه میگه:" دشمنان تصور انتخاباتی سرد و بی‌رمق و حداقلی را داشتند و بعضی از دوستان گاهی می‌گفتند انتخابات حداقلی خواهد بود پس دشمن یک جور فکر می‌کرد و دوست یک جور ناامید بود اما خدا با دلها چه کرد و رهبری با تدبیرش چه نتایجی را به بار آورد. مقام معظم رهبری قدم به قدم جامعه را هدایت کردند و چه فضای بانشاط و حضور پررنگی ایجاد شد. این انتخابات رشد فکری و خرد جمعی بود و شاهد حضور همه در صحنه بودیم و در واقع این بیعت مجدد با امام (ره)، انقلاب، آرمان‌های بلند انقلاب، اهداف و منافع ملی بود."

حالا ماجرا جالب تر از این هم میشه: قضیه اینه که سایت هایی که مثلا باید حامی موسوی و کروبی باشند همگی غلاف کردند و با گذشت مقدار زمان کافی برای پوشش این خبر و اعتراض به آن، صدایی ازشان نیست.

تو رو خدا ببین دنیا به کجا رسیده، آنهایی که مثلا وظیفه یشان دفاع از موسوی و کروبی است، دارند عملا فروش موسوی و کروبی را به معنای تمام و بمنظور بازگشت به بالین خامنه ای به انجام میرسانند و ما که از ابتدا با اینها زاویه داشته ایم باید بنشینیم و از این دو شخص دفاع کنیم!!!

آهای مردم زود باور ایران! از این شیادان اصلاحطلب حکومتی آبی گرم نمی شود. اینها برای بازگشت به قدرت، حتی حاضر به فروش موسوی و کروبی هم هستند. دیگر ببینید با مخالفان اصلیشان چه ها کرده و می کنند.

نتیجه گیری با شما!


http://noteak.blogspot.de/
۵۵۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۲       

    از : سیاوش فدائئ

عنوان : باز هم خواهیم آموخت ...
دوست گرامی فواد عزیز:
۱ - ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که جنبش سبز به خواست «رای من کو» دست نیازید و آنچه که در ادامه اعتراضات ۸۸ بوقوع پیوست خود را از جنبش سبز فرا رویانید و به یک جنبش اعتراضی ضد دیکتاتوری و ضد اصل ولایت فقیه که دقیقآ طبقاتی بود تبدیل شد. هر جنبشی با اعلام شعارهای درخواستی و جایگاه طبقاتی و رهبران آن مورد شناخت قرار می گیرد! جنبش سبز توسط رهبری آن به سکوت کشانده شد و در نهایت آنچه از این جنبش اعتراضی باقی مانده بود در سال ۶۲ همراه با نمایند آن آقای عارف با زدوبند در بالا به پای حسن روحانی سلاخی شد!.

۲ - جای بسیار خوشحالی است که شما آقای بهزاد کریمی را نمی شناسید ولی وقتی از شخص و سازمانی فاکتی آورده میآورید، بهتر که کمی هم از برنامه و سیاست های آن شناخت داشته باشید. به طور مثال این پراکراف ارزش خواندن دارد.
« به دعوت بنیاد اولاف پالمه، شهر استکهلم در روزهای چهارم و پنجم فوریه شاهد برگزاری "کنفرانس اتحاد برای دموکراسی در ایران" بود. در این کنفرانس غیرعلنی که بدون حضور خبرنگاران برگزار گردید. هر چند عمده‍ی شرکت کنندگان را اشخاص نه چندان موثر و شناخته شده‍ی سیاسی تشکیل می دادند، اما چند چهره سیاسی شناخته شده نیز در میان آنها حضور داشتند؛ عبدالله مهتدی (حزب کومله‍ی زحمتکشان ایران)، عباس حجری (حزب دمکرات کردستان ایران)، بهزاد کریمی (سازمان فداییان خلق ایران - اکثریت)، حسن شریعتمداری (اتحاد جمهوری خواهان) محسن سازگارا (شورای راه سبز امید) و شهریار آهی (مشاور ارشد رضا پهلوی)، بعلاوه چندین روزنامه نگار، فعال سیاسی و کوشنده‍ی حقوق بشری.»
شاد باشید
۵۵۹٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۲       

    از : فواد شمس

عنوان : ادامه پاسخ ها
به الف باران: خوب شما جمله ی آخرتان تکلیف همه چیز را روشن کرده است. قطعا سوالاتتان هم همان جا پاسخ داده اید. در جایی که مقاله ی آقای جزایری به صراحت می گوید شاید روزی چپ در کنار مجاهد و سلطنت طلب جبهه تشکیل دهد. اما اگر پاسخ من را بخواهید به سوالات به نظرم نیاز به بازخوانی چپ داریم به صورت خیلی جدی امیدوارم در یک فضای آرام تر و بدون تنش این بازخوانی را انجام دهیم.

به سیاوش فدایی: من هم در مقاله ا مشخصا نام سازمان و افراد را آوردهام و مخاطبم هم مشخص است. در مورد شماره ۱ شما هم خود کسی که نام بردهای باید پاسخگو باشد من اطلاعی ندارم. در مورد شماره ۲ هم خوشحالم این واقعیت را پذیرفته اید که مردم به امید تغییر رای داده اند. اما این رای از نظر من معنای گستردهای داشته است و مردم در آینده هم نشان خواهند داد روابط با هسته ی سخت قدرت چگونه خواهد بود.


به احمد احمدی: خوب نه چپی در ایران وجود دارد نه تغییر یحاصل شدهاست نه چیز دیگری از نظر شما.. پس دیگر بحثی باقی نمی ماند از نظر شما. ممنون از توجه شما

به فریبرز ستاری: خوشحال می شوم مصادیق پرخاشگری من را بنویسی.... البته قبول دارم احساسی است نوشته ام. چون از دل یک دغدغه در می آید. از دغدغه ی یک جوان که در ایران زنگی می کند و به تغییر امید دارد و تلاش خودش را در حد خودش می کند. قطعا احساسات هم در این جا نقش آفرین است. از نظر شما هیچ فرصتی برای چپ وجود ندارد. هیچ چپی نمی تواند شکل بگیرد. هیچ کاری هم نمی شود کرد. پس چه کنیم؟ شما فضایی را ترسیم کرده اید که انگار همه چیز تمام شده و ما بای برای چپ نداشته مان سوگواری کنیم. اما من خوش بین تر از این حرفا هستم. به نظرم باید آرزو کرد . باید آرمان داشت و برایش همتلش کرد وگرنه من هم اندازه شما می دانم فضا چی است...
۵۵۹۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۲       

    از : فریبرز ستاری

عنوان : شعار نتیجه سحرش بود، بگذار تا صبح دولت عملش بدمد
جناب آقای شمس زحمت کشیده مطلبی احساسی - پرخاشی تحریر کرده ودر آن بر تمامی گوشه و زوایای چپ و رویکرد انتخاباتی آن شوریده تا شاید خاطرش را آسوده تر سازد. نظردهندگان یا با نیش قلم طعن و یا برخورد از بالا پاسخ شمس را دادند و یا اینکه بزرگان از رویکرد کلی نگری خود حرکت کردند. امیدوارم طعن و تمسخر هموندان در میان چپ ها کم و کمتر شود
من از میان مطلب رفیق سطری را که جان نوشتارش است را نقد میکنم. شمس نوشته:« باید از این فرصت برای متشکل کردن چپ استفاده کرد». از رفیق شمس می پرسم که این تحلیل است یا طرح آرزوی شخصی. رئیس جمهور یازدهم آقای روحانی که پیروز شد برخی از چپ های مشارکت خواه از مرحله یاس به امید گراییدند. تغییر خوبی است؛ اما با شتاب و تعجیل همراه است. من نمی دانم این یافته رفیق از کدام وجه عملکرد حاکمیت نسبت به ایجاد فرصت برای فعالیت چپ حرکت کرده است. حال تصور کنیم که آرزوی محال رفیق شمس ممکن شود باوجود تفرقه و تشتت جریان چپ در خارج و داخل کشور از یکسو و بافت اجتماعی - فرهنگی مردم دینمدار کدام تشکل چپ قابلیت اجرایی دارد. اگر منظورش تشکل صنفی باشد علیرغم تحول در طبقات اجتماعی بویژه کارگران و مزدبگیران امید به ترغیب آنها می باشد. تجربه ایجاد تشکل صنفی حزب توده در این حوزه قابل توجه است. ولی در مورد تشکل حزبی؛ چپ ایران راه دشواری پیش رو دارد وباید بر موانع خود ساخته و دولت ساخته غلبه نماید.احزاب چپ اروپایی در این حوزه خاکی از آن است که عصر حزب سراسری به پایان رسیده و ایام احزاب کوچک و ائتلاف است . برای برخی از احزاب کمونیستی اروپایی انتخابات عملی تاکتیکی است . اما در ایران خودمان چه خواهد گذشت. آقای روحانی رئیس جمهور را باید در چارچوب قانون اساسی پاردوکسیکال جمهوری اسلامی بررسی کرد. نهادهای انتخابی و نهادهای انتصابی . رفیق شمس در داخل کشور هستند و دقیق تر از همگان آن را حس می کند. از روحانیت پیشگی و رئیس جامعه روحانیت بودن و دوست دیرین رهبر بودن آقای روحانی که بگذزیم . پای موضوع حدود و اختیارات رئیس جمهور منتخب توسط نهادهای انتصابی به میان می آید. امیدوارم روحانی آرزوی رفیق شمس را حداقل در حوزه ایجاد فرصت برای تشکل چپ فراهم آورد که اگر چنین نشود وی باید به اراده گرایی برای ایجاد تشکل چپ استفاده نماید. که محالتر از آرزمی محالش است.
۵۵۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۲       

    از : احمد احمدی

عنوان : "آب در خوابگه مورچه گان" و "وقتی شیپور از سر گشادش نواخته می شود"!
سرکار فواد شمس،
روی سخن من در این کامنت شما و اساسا فقط کسانی است که از این چپ "بریده اند" و در پی راه یابی های دیگری هستند.
۲۹ کامنت برای مقاله شما!
هر یک از "پیشوایان" جنبشی که خود را چپ می نامد، این تعداد کامنت برای مقالات خود بدست آورد، یک هفته جشن و پایکوبی برقرار خواهد کرد. اینرا می گویم، تا شما بدانید که این "چپ" کجاست و چه می کند.
من تابحال بارها نوشته ام، و خوشبختانه دوستان اخبار روز نیز آنرا درج نموده اند که این "چپ" جریانی ارتجاعی و ضد بشری بیش نبوده است.
این چپ، هیچ تفاوتی با "هادی غفاری" ندارد و همانقدر که امروزه هادی غفاری "عینکی" و "لیبرال" شده است، دست از چماقداری برداشته است، حقوق بگیر شده و و و...این چپ نیز با تاثیر گرفتن از کسانی چون "خاتمی" و سایر "اصلاح طلبان" جمهوری اسلامی، استحاله یافته است، و حقوق بگیر شده است...و در خارج فقط در غم تعداد "بازدید کنندگان و کامنت نویسندگان" مقالات خود است و طوفان در فنجان برپا می کند.
این چپ، چپ شیعه، "جمهوری اسلامی ِ در تبعید"، چپ خامنه ای، چپ ِ در خود پوسیده، چپ بی هویت، چپ بی خواسته، چپی که موتور حرکتش فقط "خشم انقلابی" است، چپی پر از نفرت از بر باد رفتن هویت "زندانی سیاسی" و از همه جا مانده...چپی "چپک" شده، چپ ِ کلنگی، چپی که از همان آغاز "شکل گیری" اش ریشه در بورژوازی لیبرال بزدل و بقول مارکس "روسپی" داشت...این چپ، پیر و فرتوت شده و همانگونه که پدرانشان هیچ نقشی در این جهان نداشتند، عمرش بپایان رسیده و تا پنج یا ده سال دیگر هیچ اثری از آن بجای نخواهد ماند...

شما از کدام چپ سخن می گوئید؟
ایراد در خود شماست. در زندان جغرافیائی ایران، چیزی بنام چپ وجود ندارد و بهتر است برای بنیانهای چنین چپی تلاش نمائید.
بنظر من، در تحلیل خود از انتخابات زیاده روی کرده اید. آقای روحانی، یک "روحانی" است. بیت رهبری، همان پنتاگون ایرانی است که حالا پس از بررسی اوضاع ایران، به این نتیجه رسید که جناح دیگری، بویژه بخاطر اوضاع بین المللی، باید "راه" را ادامه بدهد. هیچ اتفاق دیگری نیفتاده است. من این "انتخاب" را در کامنت دیگری براحتی پیش بینی کرده بودم.

من هنوز هم نمی دانم که آیا این انتخابات نیز واقعی بوده و رای ها نیز واقعی بوده اند. شما یقین دارید؟

آیا شما به دموکراسی معتقد هستید؟
تمام این چپهای وامانده، همه ی آنها، امروزه همه دموکرات شده اند. آنها دیگر وحشت دارند خود را کمونیست بنامند و نام چپ و دموکرات تزئین بخش خواسته های ناخواسته و ناروشن آنهاست. هرکسی آرزوئی دارد و نام آنرا دموکراسی گذاشته است. یکی از "پیشوایان" با سابقه این جریانات چپ، که سردرگم اوضاع می باشد ادعا کرده بود که رژیم "چراغ خاموش" جلو می آید و نمی توانیم در مورد این رژیم تحلیل بدهیم. وی آرزوی روی کار آمدن رفسنجانی را بعنوان نماد دموکراسی در سر داشت و با حذف وی، سراسیمه، حیران و دستپاچه شده و ادعا نمود که کودتا شده است.
اما دموکراسی واقعا چیست؟
دموکراسی همان "حکومت اکثریت بر اقلیت " است و بس.
اما هیچ جامعه دارای اکثریت نیست. هر جامعه ای از اقلیتها تشکیل شده است. در اینجا حتی مقصود من از اقلیت، اقلیت های قومی نیست.

دموکراسی، همان شکل دیگری از فاشیسم و کمونیسم می باشد. چشمهایتان را باز کنید: جنبشهای کنونی در جهان، عموما جنبشهای جوانان و زنان، دموکراسی را مورد هدف خود قرار داده اند و نوید "تغییر" را می دهند.
بقول یکی از دوستان فرزانه ی من، قرن پیش، قرن محاکمه ی فاشیسم و کمونیسم بود، قرن کنونی قرن محاکمه ی دموکراسی است.
چپی که هنوز در حال و هوای دموکراسی های "اوبامائی"، "مرکلی" و جرج بوشی است، از هم اکنون فاتحه ی خود را خوانده است و فقط بازیچه ی کسانی چون روحانی خواهد شد.
چشمهایتان را خوب بمالید و نگاهی به اطراف خود بیندازید: جنایات کنونی در جهان، جنایات دموکراتهاست.
آیا افشای شارلاتانیزم دموکراتها در مهد آن - همانجا که مجسمه اش اسهال گرفته است - هنوز نتوانسته است که شما را بیدار کند؟

رژیم حاکم بر آمریکا نیر رژیم ولایت فقیهی است. من نیز بعاریت از یکی از دوستانم، این جوامع را جوامع "یو-اِس- عربستانی" می نامم. جمهوری اسلامی نیز یک رژیم "یو-اِس- عربستانی" است.
من در این کامنت قصد ارائه ی هیچ راه حلی را ندارم. من خواهم تردید هستم. تردید در همه ی بنیادها!

در ایران، باید مترصد شروع جنبشهای جدیدی بود. روحانی "منتخب" قصد ایجاد تعادلی میان جناحهای مختلف رژیم را دارد و بس.

اینکه وی چقدر بتواند به این تعادل دست یابد جای بسی تردید است. باید دیدی سیاسی از اوضاع داشت. حواله کردن "تغییر" به روحانی همان خطائی است که نسل من، نسل خواهان تغییر، همه چی را به "رهبران زندانی سیاسی" واگذار کرده بود.
تعادل نیروها در ایران نشان می دهد که روحانی نه تنها توان هیچ تغییری را ندارد، بلکه بعنوان عضوی از جامعه ی پنتاگونی ِ بیت رهبری، خواهان ایجاد تعادل برای حفظ رژیم است.
آرامش کنونی در ایران موقتی خواهد بود و باید آماده ی استقبال از شورشهای جدیدی بود.
۵۵۹۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : سیاوش فدائی

عنوان : آموختیم ...
با سلامی گرم فواد عزیز؛
۱ - مقاله شما را با نگرانی دنبال می کردم و فکر می کردم که منظور شما از چپ، ما کمونیستها را شامل شود. اما در ادامه مطلب وقتی به اسم بهزاد کریمی رسیدم نفسی راحتی کشیدم و بعد دانستم منظور شما از چپ چیست!. همان نئولیبرالهایی که لباس چپ پوشیدند. به این مطلب توجه کنید.
تیم اعزامی به «کنفرانس اتحاد برای دمکراسی» منعقده در حومه استکهلم پایتخت سوئد به رهبری آقای بهزاد کریمی با گماشتگان امپریالیستهای آمریکا و اروپا، نشستی را در بروکسل که بوی تعفن آن همچنان مشام هر انسان آزاده ای را می آزارد، برگزار کردند.
۲ - مردم ایران به خاطر شرایط سخت اجتماعی _ اقتصادی خواهان تغییر هستند و به هر کسی که از تغییر، عدالت، شرف و انسانیت سخن بگوید رای خواهند داد ولی آقای حسن روحانی نمایند شرف، انسانیت و عدالت نیست.
۵۵۹۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : الف باران

عنوان : بهتر نیست برویم همه چیز را از عصر حجر دوباره شروع کنیم ؟!
ما هنوز روی کلمه چپ معما داریم . هرکس بهر شیوه و روشی‌ که دوست دارد چپ را تعریف می‌کند انگار چپی در سطح ملی‌ و جهانی وجود نداشته و ندارد و ما باید به انتظار تولد چپی خود ساخته در ایران باشیم . "خداحافظی با چپ و سلام با چپ" چه معنی‌ دارد ؟ آیا چپ موجود در ایران بخاطر ندادن رای به آقای روحانی باید بگور سپرده شود و برای تولد چپی که با موازین جنبش سبز ( نرمش سبز ) سازگاری دارد جشن گرفته شود ؟ بهتر نیست برویم همه چیز را از عصر حجر دوباره شروع کنیم ؟!
پاسخ به مقاله را آقای جزایری بخوبی داده است و راجع به "سلام بر چپ ی" که بعدا تولد خواهد یافت بهتر است سخنی گفته نشود.
۵۵۹۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : فواد شمس

عنوان : پاسخ به آقای پورنقوی
با سلام خدمت آقای پورنقوی
ممنون از توجه شما .. واقعیت آن است که وقتی یک سازمان نشریه و ارگان رسمی اش به مراتب خواننده ی کمتری از یک سایت عمومی که به هر نحوی تداعی کننده مواضع آن سازمان ( هر چند نه تمامی آن ) باشد. در ذهن هر خواننده ای این تداعی صورت می گیرد که مواضع سایت عمومی مواضع رسمی آن سازمان است. انصافا بعد از دیدن کامنت شما گشتی در سایت کار آنلاین زدم. و باید بگویم که آن گونه که اخبار روز به مسابقه تند روی افتاده است کار آنلاین این گونه نیست. اما چه سود که قطعا اخبار روز صدها برابر کارانلاین خواننده دارد و بسیاری همچون من مواضع این سایت را با مواضع سازمان شما تداعی می کنند. سردبیر سایت اخبار روزهم یکی از نیروهای تاثیر گذار سازمان شما است و اتفاقن در این انتخابات گویا گرایش این بخش از نیرو ها هژمونی هم پیدا کرد. در هر صورت به دلیل آن که اخبار روز تاثیر گذار تر است در ذهن من هم این گونه تداعی شد.
اما به هر صورت نقد شما وارد است باید در قرار دادن نام "نشریه کار" در این جای مطلب دقت بیشتری می کردم. و ممنون از این که این تذکر به جا را به من دادید.
۵۵۹٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : فواد شمس

عنوان : پاسخ به آقای بهزاد کریمی
با سلام خدمت آقای بهزاد کریمی
ابتدا تشکر میکنم از توجه شما به مطلب من، نقدهای شما به نوشته را قطعا مورد توجه قرار می دهم تا در آینده این ایرادات به نوشته ها و کنشگری سیاسی ام وارد نباشد.
اما در مورد موضع شما. من فضا را این گونه نمی بینم. من دعوا را نه بین بالایی ها که اتفاقن بین بالا و پایین می بینم. اگر قرار به شکل گیری دوگانه ای هم بود دوگانه ی خواست پایینی و نا توانی بالایی است. ازاین منظر به نظرم همان قدر که می شد به رفسنجانی و خاتمی رای داد به روحانی هم می شد رای داد. رای ما معنایش نقش آفرینی دوباره مردم بود. فشار از پایین.
الان هم به نظرم بازخوانی کردن مواضع گذشته و نقد کردن آن اصلا عجولانه نیست. مطمئن باشید رقبای سیاسی چپ از انواع راست ها بگیرید تا ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان برای آینده سیاسی خود در دولت روحانی برنامه ریزی کرده اند. در این جا جای چپ خالی است. اتفاقن وقت تنگ است باید لااقل به این ضرورت که در فردای ایران باید سیاست ورزی کرد پی ببریم. در گوش ای ماندن و حرفای کلی زدن حتی اگر آن حرفا درست هم باشد و یا همه چیز را موکول کردن به دگرگونی عمیق بهنظرم واقع بینانه نیست. قطعا من به گذشته چپ نه برای تصفیه حساب که برای درس گرفتن نگاه می کنم. گذشته ای که با تمام فراز و فرود هایش گنجی است از تجربیات که نسل جوان ما باید از ان بهره ببرد.
در انتها باز هم از این که مطلب مورد توجه شما قرار گرفت و وارد دیالوگ شدید تشکر میکنم و دست شما را به گرمی می فشارم
۵۵۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : فواد شمس

عنوان : ادامه پاسخ به کامنت ها
در ادامه پاسخ ها برخی از کامنت ها را در یک جا پاسخ می دهم. اما کامنت آقای بهزاد کریمی چون مخطاب خاص من در این مقاله بود و آقای پورنقوی که به عنوان نماینده سازمان مطبوع شان در این جا حضور دارند را جداگانه پاسخ خواهم داد.

پاسخ به آشنا: متن شما شامل سخنانی است آن چنان تکراری شده است، که معنی خود را هم از دست داده است. به جز خط آخرش که باید همواره تکرار شود باقی متن واقعا حوصله سر بر است. اما قطعا من هم موافقم که باید به سمت سازمان دهی نیرو ی اجتماعی مورد نظر خود برروید. امیدوارم گام های عملی در این زمینه بردارید.

پاسخ به اروان کیانی: قطعا باید از این حق شهروندی خودمان به راحتی نگذریم. نکته خیلی کلیدی است که برخی می خواهند ما خودمان بدون هیچ مقاومتی از حق رای مان بگذریم. قطعا من هم نگفته ام که تنها ۴ سال یک بار بیاییم رای بدهیم. اتفاقن نقدی که به چپ وارد است این است که انقدر دچار بی عملی می شود که سر هر ۴ سال یادش می افتد با "افشا" انتخابات حضور خود را اعلام کند. در ضمن قطعا ما تحریم کنندگان را خائن نمی دانیم. در بدترین حالت اگر هم نقدی داریم بهشون آناست که عمل شان تاثیر مثبتی نداشت. یا مردم با آنان همراه نشدند. اما الان مسئله دقیقا این است که چپ ورای این انتخابات چه رای داده چه رای نداده باشد. باید از فرصت پیش آمده استفاده کند.

پاسخ به الف. رسمتی: به هر صورت دلیل آن ایناست که هیچ جریان و سازمان شناخته شده ی چپی فرصت فعالیت در داخل کشور نداشته است. خوب بیاییم پیش فرض شما را بپذریم. رای ندادن ما و از آن بدتر کنار کشیدن ما از مناسبات موجود در جامعه منجر به چه اتفاقی می شد؟ آیا نئولیبرالیسم را شکست می دادیم یا نئولیبرالیسم هارتری در قالب نظامی گری بر سر کار می آمد؟ حرف این است که چپ انقدر خودش را به حاشیه کشانده است که هیچ تاثیری در مقاومت در مقابل نئولیبرالیسم ندارد. اما مسئله رای دادن مردم در خرداد ۹۲ نه رای به حسن روحانی که رای به حضور دوباره مردم در صحنه بود همان نقش آفرینی پایینی ها.. الان وقت آن است که چپ در این بازی شرکت کند.

پاسخ به سیاوش چشم آبی: مثال خوبی زدی.. متاسفانه نیروهای خوب وخوش فکر چپ انقدر درگیر حاشیه شده اند که درگیر مسائل کم اهمیتی شده اند. راه کارگر نمونه بارز این مصداق است. انقدر از متن تحولات جامعه ایران دور مانده اند که درگیر حواشی کوچک خود شده اند.

پاسخ به سعید: اتفاقن احیای سازمان برنامه و بودجه دقیقا به نفع طبقات فرودست است. خوب است بدانی که سیاست نئولیبرالی مقررات زدایی از اقتصاد است. حذف سازمان برنامه و بودجه در دوران احمدی نژاد در راستای سیاست های نئولیبرالی صندوق بینالمللی پول بود. اگر روحانی واقعا همین یک کار را بکند و سازمان برنامه را احیا کند در کوتاه مدت به نفع طبقات فرودست است و ارزش رای دادن به آن را داشت.

پاسخ به بابک ساده: واقعا سوالات دفعه قبلت را متوجه نشدم.. اما در مورد این بحثی که کرده ای.. ارجاعت می دهم به این گزارش خودم در مورد نوع پراکندگی آرا در این انتخابات. و در مورد بحث آخرت.. مطمئن باش از آن ۱۳ درصدی که می گویی به جرات می توان گفت اگر انتخابات یک هفته دیرتر برگزار می شد و فضای خیابان های شهرهای بزگ ادامه پیدا می کرد باز در انتخابات شرکت می کردند. اما اگر هم به خواست نیرو های چپ از شرکت در انتخابات سرباز زده اند. به نظرم به جای این که من پاسخ گو باید باشم. سازمان ها و گروه های چپ باید پاسخگویشان باشند که خوب حالا چه؟ الان راهکار چیست؟ خلاصه این که من شاید لحنم تند بوده باشد در مطالبم که البته لازم می دانم اندکی تند باشد تا شاید به کسانی بربخورد و وادار به فکر کردن بشوند. اما هیچ گاه هیستریک به چپ حمله نکرده ام...
اینم گزارش من در مورد نحوه پراکندگی آرا:
http://haashieh.ir/?p=۱۵۳۱
۵۵۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : بابک ساده

عنوان : یک پیشنهاد فروتنانه به فواد شمس
آقای فواد شمس به سئوالهای قبلی من پاسخ نداد . برای اینکه روشن شود که اشکال در سئولات من بود یا ایشان بدلایل دیگری از پاسخ سر باز زدند. از ایشان که جامعه شناسی میداند درخواست می کنم که در مورد انتخابات اقدام به یک بررسی جامعه شناسانه نماید که بسیار از دعوی او علیه چپ مفید تر خواهد بود .
فواد شمس می داند که در دو دوره انتخابات سال های ۶۸ و ۷۲ هاشمی رفسنجانی با مشارکت به ترتیب ۵۴ و ۵۰ درصدی رئیس جمهور شد و هر چه خواست کرد تا «سردار سازندگی» شود. تا آن تاریخ فقط حامیان حکومت ولایت فقیه در انتخابات شرکت میکردند و برای حکومت مهم نبود که مشارکت بالا باشد یا پائین.

اما در دوم خرداد ۷۶ نیروی دیگری وارد صحنه شده که هیچوقت تا آن تاریخ در انتخابات شرکت نمی کرد تا بلکه تلنگری به حکومت ترور ووحشت بزند همین ارادهء مردم میزان مشارکت را به ۸۰ درصد افزایش داد وگرنه اثری از فعالیت احزاب سیاسی باقی نمانده بود که بتوانند تاثیر گذارباشند.

در سال ۸۰ میزان مشارکت به ۶۷ درصدر کاهش نمود و سید محمد خاتمی مجددا انتخاب شد. در سال ۸۴ میزان مشارکت تا ۶۲ درصد کاهش نمود و در دور دوم با مشارکت ۶۰ درصدی ، احمدی نژاد هاشمی رفسنجانی را شکست داد.
رفتار انتخاباتی مردم نشان میداد که مردم دریافتند که با سیستم هدایت شده حکومت ولایت فقیه امکان تاثیرگذاری بر روند سیاسی ناممکن است و بخش بزرگی از شرکت در انتخابات منصرف شدند.

خرابکاریهای بی نظیر و بغایت تحریک آمیز احمدی نژاد در دوره ء اول «ماموریتش » در داخل و خارج ایران انگیزه ای شد تا مردم از وحشت حمله ء نظانی به ایران ، بار دیگر به صندوق ها روی بیاوردند تا از «انتصاب » مجدد او جلوگیری کنند. منطق مردم درست بود و چنین می گفتند : "هرکس دیگر انتخاب شود از احمدی نژاد بهتر است "

تصادفی نبود که میزان شرکت به ۸۵ درصد افزایش یافت. این امر که چرت ولی جنایتکار فقیه را پاره کرد. باردیگر ثابت کرد که انتخابات در ایران فقط نمایشی برای فریب جهانیان و کسب "مشروعیت " می باشد .

بنظر من حداقل ۳۵ درصد از این ۸۵ درصد شرکت کننده در انتخابات ۱۳۸۸ نیروی خواهان تغییر در شرائط اجتماعی کلان اعم از اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و سیاست خارجی بودند که در نبود آزادیهای حداقل برای انتخاب کاندیدای مورد نظر خود به کاندیداهای "پیشنهادی حکومت مذهبی رای دادند که بار دیگر برای آنها ثابت شد که ولایت فقیه در "عالم دیگری " سیر و سیاحت می کند.

نتایج بدیهی "انتصاب " مجدد احمدی نژاد همان طور که آن ۳۵ درصد نیروی خواهان تغییر پیش بینی میکردند تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای فرصت طلبان جهانی بود که انقلاب مردم در سال ۵۷ را نشانه گرفته اند. البته ولی فقیه بروی "مبارک" نمیاورد که مسبب تمام تشنج آفرینی ها و فرصت سوزی ها در درجه اول نقش ارتجاعی و ضدمردمی او بوده است که احمدی نژاد را بعنوان نزدیکترین همفکرش دانسته یا نادانسته برای تحریک دیگر دولتها حمایت نمود.

آقای فواد شمس میداند که در انتخابات اخیر بعداز تمام فجایع ۸۸ دیگر امکان نداشت
آن ۳۵ درصد نیروی خواهان تغییر که در سال ۸۸ در انتخابات شرکت کردند ، تمام و کمال مجددا به انتخابات اهمیت بدهند.

بنظر من تقریبا ۲۲ درصدر از نیروی ۳۵ درصدی ـ نیروی تغییرـ در انتخابات اخیر شرکت کردند و ۱۳ در صد فاصله گرفتند. این تغییر ناشی از تاثیر متقابل مجموعه ء مولفه ها می باشد که از ۲۲ خرداد ۸۸ شروع و تا ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ ادامه یافت.

پیشنهاد نگارنده از فواد که جامعه شناسی خوانده اینست که تحقیق کند که چرا ۱۳ درصد از شرکت کنندگان در سال ۸۸ از شرکت در انتخابات طرفنظر کردند.

اگر ثابت شود که این ۱۳ در صدر نیروی تغییر که در انتخابات اخیر شرکت نکرده اند با تاسی از مواضع نیروهای سکولار ؛ دموکرات و چپ از رای دادن خودداری کرده اند . این را باید به عنوان تولدی خجسته و آغاز یک فعالیت نوین گرامی داشت.

ولی اگر ثابت شود که این نیروی ۱۳ درصد بدلایل مختلفی از شرکت در انتخابات فاصله گرفته اند . فواد باید صمیمانه از حملات هیستریک خود علیه نیروهای چپ تبری جوئید.
۵۵۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : سعید

عنوان : عمل برای چه کسی؟
شما را ارجاع می دهم به این حرف حمید اشرف که در گفتگو با مجاهدین گفت "ما مبارزه می کنیم برای این که پرولتاریا اون رو درک و احساس کنه و شما مبارزه می کنید طوری که خرده بورژوازی درک و احساس کنه." شرکت در انتخاباتی که چپ ها ازش عقب موندن منجر به پیروزی شخصی شد که از فردای پیروزی لیستی از هارترین نولیبرال ها به عنوان وزیر اقتصادش پیشنهاد شد. سوگلی اتاق بازرگانی، کسی که از اولین برنامه هاش احیای سازمان برنامه و بودجه س. اون وقت شما پیروزی چنین شخصی رو پیروزی مردم و در نتیجه چپ می دونید؟ در طور مبارزات انتخاباتی ایشان چه حرفی به نفع توده های زحمتکش زده؟ آیا مخاطب تمام صبحت هاش به اصطلاح "طبقه متوسط شهری مدرن مترقی" نبود؟ در کجای دنیا چپ باید از پیروزی نولیبرال ها خوشحال بشه؟! این پیروزی را به شما "چپ های واقعی" تبریک می گم. به هر حال ایشون هم خوشگله هم بوره، چند روز دیگه هم رییس جمهوره! تیتر مطلب تان را هم به نظر من بهتر بود می زدید "خداحافظ طبقه ی کارگر، سلام بر "طبقه ی متوسط"!"
۵۵۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : علی پورنقوی

عنوان : درخواست از آقای شمس
آقای شمس گرامی
سلام
ممنون می شوم این گزاره از نوشته خواندنی تان را مستدل کنید: ... باید جایگاه جدید آقای تابان و سازمان‌شان را در میان نیروهای اصیل مبارزی که نام برده شد، تبریک بگوییم؛ چندان‌که این روزها «اخبار روز» و «نشریه کار»، رقابت جدی‌ای دارند با رسانه‌هایی همچون «خودنویس» و «تلویزیون مجاهدین خلق» (سیمای آزادی) در افشاگری عوامل "رژیم» خصوصا «آخوند روحانی».
منظورم خاصه مستند کردن مشارکت نشریه کار در رقابت با ... در افشاگری ... "آخوند روحانی" است.
با احترام
علی پورنقوی
۵۵۹۱۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : سیاوش چشم آبی

عنوان : جواب آقای شمس
بادرود دوست عزیز اگر کمی به عقب برگردیم ونگاهی به اول انقلاب بنماییم بسادگی درخواهیم یافت که دچار چه اشتباهات فاحش وغیر قابل گذشتی شده ایم که این اشتباهات درحال تکرار وتکرار است من کوچکترین شک وتردیدی درباره پاکی وازخود گذشتگی نیروهای چپ ندارم که این موضوع در کلیت حاکم است ودر جزییات شاید نقایصی داشته باشد باوجود این نیروهای واقعی وصادقی که در خدمت مردم قرار دارند راباید باانتقادات سخت ومحکمی رودر رو ساخت اگر ما شرایط اول انقلاب را در نظر بگیریم ترتیب ومیزان قدرت نیروهای فعال آن روزگار را با حساب دو دوتا محاسبه نمایم در خواهیم یافت که دچار اشتباهات غیر قابل گذشتی شده ایم درآن روزگار ما قادر به درک منافع جمعی وملی نبودیم وفقط در فکر منافع گروهی خودمان بسر میبردیم در صورتی که همان وقت کافی بود دست اتحاد پیرامون چند موضوع اساسی به یکدیگر میدادیم شرایط امروز ما تفاوت اساسی با وضع موجود می داشت برای مثال کافیست که ما راه کارگر را در نظر بگیریم در خواهیم یافت که در روی همان پاشنه قدیمی در حال چرخش است وتغییری ایجاد نشده است وهرکس ساز خودش را می زند تحت شرایطی که کشور تحت خطر میباشد واتحاد هم دلی از هر زمان دیگری مورد نیاز می باشد درسازمان راه کارگر انشعاب صورت می گیرد من کاری ندارم که حقانیت با کدام جناح بوده است فرقی نمی کند فقط نشان دهنده این مطلب می باشد قادر نیستیم شرایط را درک نموده وبراساس واقعیت تصمیم بگیریم که موضوع انتخابات هم نمی تواند خارج ازدیدگاه موجود ما باشد به عقیده منِ بی سواد تا زمانی که این گونه رفتار می کنیم ودست از منم منم زدن برنداشته ایم وضع ما همین که هست وخواهد بود
۵۵۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : الف رستمی

عنوان : آنگاه
هیچ سازمان یا حزب یا جریان چپ شناخته شده ای در انتخابات شرکت نکرده است. اینکه بگوییم بخش هایی شرکت نکردند، تصویر درستی از واقعیت نیست. ممکن است افراد مشخصی شرکت کرده و به حسن روحانی رای داده باشند، اما چپ مفهومی جمعی و متشکل را در ذات خود دارد و همیشه داشته است. (امیدوارم نظر ایشان از چپ سازمان های چپ نمای رژیم ساخته و پرداخته نباشد). تا آنجا که من می دانم چپ ها در سطح جهان هم به کاندیداهای نولیبرال رای نداده و نمی دهند. استثناء هایی وجود دارد، اما چپ با این نمایندگان سرمایه داری مشترکاتی ندارد که به آن ها رای دهد و برنامه اش درست در مقابل نولیبرال هاست. این اصلاح طلبان و هواداران برنامه های اصلاح طلبانه اند که به حسن روحانی رای داده اند و به نظر من رای دانشان هم حساب شده بوده است. ما در میان اصلاح طلبان افرادی داریم که قبلا چپ بوده اند، اما امروز نظراتی دیگری دارند. در تقریبا همه اظهار نظرهای فواد و دوستانشان در فیس بوک در جریان انتخابات- الحق هم خوب کار کردند- خواست ها اصلاح طلبانه بود و نه چپ. اما فواد سعی دارد از منظر چپ به سازمان ها و احزاب چپ بتازد. فواد باید توضیح دهد چه نقشه راهی در برابر چپ می بیند که فکر می کند شرکت در این رای گیری برای چپ ضروری و تعیین کننده بوده و این عدم شرکت مثلا به شدت به زیان چپ و مردم زحمتکش تمام شده است. آنگاه انتقادهای او قابل تامل می تواند باشد. متاسفانه ما یکبار دیگر هم در دوران احمدی نژاد با همین طرز برخورد البته از جهتی دیگر مواجه شدیم و چه حملاتی به ما که از همان ابتدا با سیاست های او مخالفت می کردیم، نکردند که چنین جریان مردمی !!!! را زیر سئوال می بریم. این روزها اصلا کسی به یادش هست؟ فکر نکنم... دوباره همان حرف ها و اینبار حسن روحانی را باب نکنیم. چپ امروز ما تجربه دولت رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد را دارد و با گوشت و پوست می داند عواقب تک تک این دولت ها برای کارگران و زحمتکشان و چپ که نمایندگی آن ها را در برنامه عمل خود دارد، چیست. چرا ایشان باید توقع داشته باشد آزموده را دوباره بیازماییم. وقایع بزودی نشان خواهد داد که بدون مبارزه پیگیر مردمی از پایین چیزی در بالا تغییر جدی نخواهد کرد و مجموعه رفرم های در دست اقدام حتی اگر توان اجرایی یابد تغییری در وضع زحمتکشان کشور نخواهد داد. خود اصلاح طلبان نیز نمی توانند این وضع را زیاد ادامه دهند و بزودی درک خواهند کرد جنبش و منشور سبز برآمده از آن چه گوهر گرانباری بود که در این تاکتیک سیاسی خود تا حد زیادی خرجش کردند. تنها باید چند ماهی صبور بود... تا چشم اندازها روشن تر شود.
۵۵۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : اروان کیانی

عنوان : قدرت در دست ولی فقیه میباشد
رای دادن و یا رای ندادن حق شهروندی من میباشد
من هم در دوران دوم خرداد دانشجو بوده ام و سرکوب ۱۸ تیر ۷۸ را که اقای روحانی هم در ان نقش داشت فراموش نکردم. نمیتوانم بپذیرم که جنبش چپ دمکرات چاره ای ندارد جز انکه هر ۴ سال بین کاندیداهای تائید شده از طرف ولی فقیه یکی را به عنوان بد انتخاب کند که بدتر انتخاب نشود. من به کسی رای میدهم که کاندیدا من باشد واگر قرار باشد هردفعه نگاه کنیم که مردم از نا امیدی به کدام بدی رای میدهند خوب دیگر احزاب به چه کار میایند ?
در سی چهار سال گذشته تعداد ۳۰۰-۴۰۰ نفر در حکومت قرار دارند و بعضی هم بیش از بیست سال در مجلس حضور دارند و این نشان میدهد که خانه از پای بست ویران است و عده ای در هر انتخابات ولی فقیه برای رای دادن به یک بد چنان به دیگران تحکم میکنند که انگار رای دادن و یا رای ندادن حق شهروندی من نمیباشد و بعد از انتخابات هم چنان احساس پیروزی به انها دست میدهد که انگار فتح خیبر کرده باشند. نه دوستان زیاد تند نروید و داغ نکنید و به تحریم کنندگان حمله نکنید بگذارید کمی گرد و غبار بخوابد و شما هم خودتان را برای یک دوش اب سرد اماده کنید همانطور که بهزاد نبوی که در دور دوم انتخاب خاتمی به تحریم کنندگان لقب خائن داده بود وا امروز دیگر تحریم کنندگان را سرزنش نمیکند چون خود و دوستانش در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به انها پیوستند.
۵۵٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : فرق میکند، عزیز!
با سلام به فواد شمس گرامی. دو روزی بود که به نوشتجات در سایت ها مراجعه نداشتم و همین الان نوشته شما را همراه با ضمایم آن دیدم و بر آن شدم که اشاره شما را بی اشاره نگذارم.
به کل نوشته شما و همه گزاره های آن نمی پردازم، ولی معتقدم که صرفنظر از برخی احکام و نتیجه گیری های عجولانه در آن، نوشته شما از انگیزه و شجاعت سیاسی برخوردار است و صرفنظر از آراء متفاوتی که می تواند در میان باشد که در میان هم هست، در مجموع آرزوی سیاست ورزی برای چپ دارد که من از این بابت عمیقاً خرسندم. فواد گرامی، به حرمت همین که بر موضع "سلام بر چپ!" تاکید دارید اشاره‌ایی می کنم در رابطه با انتقادی که از من در قالب یک سئوال کرده‌اید.
از من پرسیده‌اید که چه فرقی بود بین آقای رفسنجانی با پیرو خط و ربط او آقای روحانی که من رای به اولی را درست می دانستم و دومی را نه؟ کوتاهترین آدرس به پاسخ شما، "بیت رهبری" و آقای خامنه‌ایی است! جناب ولی فقیه با قداره کشی نهاد تحت اختیارش یعنی شورای نگهبان علیه اولی موافقت داشت - اگر نگویم که مستقیماً خود چنین سفارش فرموده بود- اما وقتی جنتی خواست که در صلاحیت روحانی تجدید نظر صورت گیرد، چنین اجازه‌ایی را به او و ماننده های وی نداد! دوست عزیز! تاکتیک پیشنهادی من در کادر مشی "کمی بهتر" نمی گنجد. تاکتیک پیشنهادی من برای رای دادن به آقایان خاتمی و رفسنجانی در کادر استراتژی مبارزه با ولایت فقیه معنی داشت و در تولید موقعیت "قدرت دوگانه" در نظام حاکم! در راستای عقب نشانده ولی فقیه، در جهت تضعیف ولایت فقیه و در امتداد حذف این ساختار از سیاستدر ایران . جمهوری دمکرات - سکولار در ایران نه از استحاله این نظام که از دگرگونی آن می گذرد. استراتزی سیاسی مقدم بر این یا آن تاکتیک است. یادتان است که دولت اصلاحات از سوی خامنه‌ایی و طرفدارانش مظهر حاکمیت دوگانه فهمیده می شد و خوب می دانیم که رفسنجانی طرفدار ولایت فقیه نیز کسی نبود که خامنه‌ایی او را نادیده بگیرد. من معتقد بودم و هستم که اگر این دو نفر به نظام تحمیل می شدند نوعی از وضعیت دوگانه به نظام حقنه می شد و این، یعنی فرصت برای جامعه و نفس کشیدن برای نیروهای مدنی. دغدغه من برخلاف فکر و رفتارهای در پی "تعدیل" در نظام، تخفیف شکاف "دولت- ملت" در حکومت ولایی نیست ، استراتژی من بر این باور استوار است که ولایت را نمی توان تصحیح کرد مگر با تغییر آن! هم از اینرو، از دو ماه قبل از انتخابات نوشتم که به بازی انتخاباتی در میدان ولی فقیه که مبتنی است بر "حضور سلایق" اما با افراد دست دوم (!) نباید تن داد. اکنون هم بر این نظرم، ولو که این رفسنجانی بود که اصرار کرد روحانی به نفع او کنار نرود و بعد هم که خودش کنار گذاشته شد با همه قوا و بهمراه خاتمی پشت سر روحانی رفتند. معیار برخورد من این دو نفر نبودند و نیستند! قبلاً هم گفته‌ام که اگر روحانی بتواند موقعیت دوگانه تولید کند - و البته همه نیروهای تحول خواه اکنون باید در همین سمت بکوشند و عمل کنند- من اعلام خواهم کرد که تاکتیک درست تر، رای به او بوده است و نه که عدم رای به وی. اما بگمانم شما عجله می کنید که همه را به چنین عجله کردنی دعوت می کنید. قبلاً هم عرض کردم که با امید مردم باید همراهی کرد و از امیدوار شدن آنها خوشحال بود، اما با حفظ فاصله! من دعوت شما برای اقدام همسوی کنونی همه رای دهندگان به روحانی از موضع تغییر خواهی و همه عدم شرکتی ها از موضع تغییر و تحول برای تحمیل تغییرات سیاسی به راس نظام را مسئولانه می شناسم اما هم در باره شرط بندی چنین موفقیتی به دست جناب روحانی به شما و خودم و هر چپ سیاست ورز دیگر هشدار می دهم و هم اینکه گذر دادن فردا از مسیر تصفیه حساب های دیروز را به سود چپ و نیروی دمکراسی نمی دانم. دست شما را به گرمی می فشارم.
۵۵٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : آشنا ...

عنوان : کلید امید و تدبیر حسن روحانی!!
"...چهارسال از انتخابات تقلبی ۸۸ با کشتار مردم فریب خورده گذشت . رنگ سبز با شعار رای ما کو ! بازی را باخت. بازیگران خط استحاله چهارسال خماری کشیدند ولی اینبار با رنگ بنفش رایشان را پس گرفتند ! با اولین شمارش آرا بازار بورس تکان خورد، غرب امپریالیست خوشبین به ادامه مذاکرات شد . ایرانی های ضد انقلاب بی بی سی نشین و همه هواداران شرکت درانتخابات تقلبی آجیل مشکل گشا را یافتند . حسن روحانی درکسوت یک روحانی مارخورده افعی شده سوگند یاد خواهد کرد تا برای حفظ نظام با غرب کنار آید ، سرکوبهای داخلی و نقض حقوق کارگران و زحمتکشان و سیاستهای نئو لیبرالی را ادامه دهد و مشروعیت نداشته رابه رژیم ولایی بازگرداند....دور دیگری ازشارلاتانیسم سیاسی فضای سیاسی را دود اندود خواهد کرد....کارگران و زحمتکشان راهی جز تشدید مبارزه برای تحقق حقوق خود ندارند و این امر با تجارب خونین ۳۴ ساله حاکمیت شمشیر و خون درچهارچوب نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی نا ممکن خواهد بود. هرامیدواری برای تحول دمکراتیک در کادر نظام اسلامی فرجامی جز یاس و نا امیدی و سرخوردگی دربر نخواهد داشت.مبارزه مردم برای مطالبات دمکراتیک و آزادی احزاب و اجتماعات در پیوند با مبارزه علیه بیگانگان ادامه خواهد یافت .ولی بهر صورت شرط پیروزی در تمام تحولات آتی، برای برخورد آگاهانه و پرهیز از غافلگیری، سازمان پذیری توده ها و پیوستن نیروهای انقلابی و هوادار آزادی طبقه کارگر به حزبش می باشد."
۵۵٨٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : فواد شمس

عنوان : ادامه پاسخ ها
به بابک ساده : به هر صورت ما دراین جامعه داریم زندگی می کنیم. باید حق خودمان را به آنان تحمیل کنیم. نه آن که خودمان دو دستی حق را بگذاریم زمین چون انان ما دگر اندیشان را به رسمیت نمی شناسند. در مورد باقی سوالاتت واقعا انقدر برای من نا شفاف بود که نمی دانم چه جوابی بدهم. سوالات را متوجه نشدم.

پاسخ به جلال: خوب دقیقا به همین دلیل است که من اصرار دارم که چپ نباید خودش حاشیه ای شود. اتفاقن آقای قوچانی و شرکا دلشان می خواهد چپ همواره یک گروه در حاشیه مانده و بی تاثیر در جامعه جلوه کند. فرصت را باید با حضور اجتماعی و سیاسی خودمان بسازیم نه چیز دیگری...

به سیامک فرید: قطعا من هم متوجه معذوریت ها و محدودیت های یک سازمان سیاسی ان هم سازمانی که به دلیل سرکوب نمی تواند در داخل حضور داشته باشد هستم. اما خوب در ادوار گذشته با همین شرایط حتی سخت تر از این هم سازمان شما مواضع خوبی داشت. اما این بار متاسفانه به دلایلی که برای من هم نا شفاف است اشتباه بدی مرتکب شد امیدوارم افرادی که پیش از انتخابات مقاله می نوشتند و مصاحبه می کردند و اصرار بر تحریم انتخابات داشتند مواضع خود را توضیح دهند. در مورد ان بخش از نوشته ام که مورد نقد شما است. فکر می کنم لحن نوشته اندکی نا شفاف است. من قصدم صادر کردن حکم کلی نبوده است بلکه بیشتر یم خواستم یک افق ترسیم کنم که اگر سازمان ها و گروه های جدی چپ بخواهند همین رویه را ادامه دهند چه اتفاقی می افتد. یک حالت انذار داشت
۵۵٨٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : سیامک فرید

عنوان : نکاتی که فواد باید با تامل بیشتری با آن برخورد کند
اشاره به زیگزاگ زدن و دیر عمل کردن البته درست است ولی فواد باید توجه کند که یک سازمان چپ که گروهی تصمیم می گیرد و بنا بر پاره ای ملاحظات سر بزرگی هم دارد نمی تواند مثل کسی که خودش در خانه نشسته و تصمیم می گیرد عمل کند.با توجه به اتفاقات دقیقه ۹۰ که در زیر پوست جامعه موجی شکل می گیرد تا به آن طرف آب برسد زمان می برد . مشکل دوری از ایران و تاکید بر گرفتن تصمیمات به شیوه دموکراتیک البته هزینه های خود را دارد.البته همانطور که شمس تاکید دارد در این موارد نباید سریع تصمیمی گرفت که دست و پای را ببندد گرچه در این حالت هم با متهم به بی تصمیمی و یا فرصت طلبی خواهد شد که البته چاره ای نیست و بهتر از یک تصمیم غلط است. همانطور که فواد می گوید انتخاب تمام شده و چه رای داده باشی و چه نداده باشی اگر فرصتی هست باید استفاده کرد.
اما به ناگاه در این جمله حکمی کلی و بی پایه صادر می شود که :این بار اما این اشتباه می تواند به قیمت حذف‌شدن از جنبش مردم ایران و حاشیه‌ای شدن در این متن بیانجامد.
به نظر من دو نوع نگاه خطرناک وجود دارد که یکی بر رای داده ها می تازد و آن یکی این گونه بر رای نداده گان. درصد مهمی از مردم هم رای ندادند ولی به این دلیل نمی توان آنها را جزو حذف شدگان از جنبش مردم ایران دانست. آیا بخشی از چپ می تواند نماینده بخشی از آنهایی باشد که رای نداده اند؟ یا فوآد همه آنها را که رای ندادند وابسته به مجاهدین و سلطنت طلبان می داند؟
۵۵٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : siamak farid

عنوان : نکات جالب در نوشته فواد شمس از نظر من در این مقاله
بعد از رد صلاحیت هاشمی معادلات چنان به هم خورد که تا چند روز همگان در شوک بودند. با آغاز مبارزات انتخاباتی، ولی «مردم» خصوصا جوانان و علی‌الخصوص شهرستانی‌ها و از همه مهمتر طبقات فرودست راه را نشان دادند و باز کردند. آنان، برخلاف بخشی از جریان روشنفکری و اپوزیسیون، این نکته را دریافته بودند که مهم «رای به امید» و «رای به تغییر» است نه «رای به هاشمی رفسنجانی» یا «رای به حسن روحانی».
------------------------------------------------------------------------------------
رای به هاشمی را رای به دموکراسی‌خواهی تعبیر می‌کردند ولی رای به حسن روحانی را خیانت به جنبش سبز! این موضع خیلی عجیب بود.
-----------------------------------------------------------------------------------
ما با همان استدلالی که حتی به میرحسین موسوی رای داده‌ایم می‌توانستیم، و توانستیم البته، به حسن روحانی هم رای بدهیم.
--------------------------------------------------------------------------------------
بعد از انتخاب حسن روحانی ناگهان همان‌هایی که از تحریم سخن می‌گفتند این پیروزی را به مردم تبریک گفتند. واقعا اگر شما الان به این نتیجه رسیده‌اید که پیروزی روحانی، پیروزی مردم بود، شجاعت بیان اشتباه‌تان در تحریم را باید بپذیرید.
------------------------------------------------------------------------------------------
حال باید چه کار کرد؟ الان انتخابات تمام شد. چه رای داده باشیم، چه رای نداده باشیم. فرصتی رودر روی ما است. تا چندماه پیش فقط دعا می‌کردیم که جنگ نشود و تحریم‌ها کمر جامعه را خم نکند. اما الان به لطف «مردم» و حضور میلیونی‌شان در پای صندوق و البته در خیابان‌ها، فضا به سمتی رفته که می‌توان امید تازه کرد. چه رای داده باشیم چه رای نداده باشیم، باید از این فرصت برای متشکل کردن چپ استفاده کنیم. باید به درون مردم برویم و با واقعیت‌های فکر و عمل مردم گام‌به‌گام همراه باشیم. البته بخشی از چپ مختار است این کار را بکند یا همچنان در کنار آن نیروهای اپوزیسیون فوق‌الذکر بماند و بر سر تصاحب درصدی از «۲۷درصد» تحریمیون، در افشاگری «آخوند روحانی» با آنان رقابت بکند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
۵۵٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : اکبر حسینی

عنوان : به کجا چنین شتابان؟
ﻧﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻭﻧﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻣﺜﻞ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻫﻤﯿﯽ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺷﺎﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻟﺰﺍﻡ ﺑﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺪﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﺯﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺗﯽ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﺍﻃﺎﻕ ﻓﮑﺮ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﯾﺎ ﻣﺠﺎﺯﯼ ،ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻧﺎ ﺁﺷﮑﺎﺭ ،ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺑﺰﺭﮔﻨﻤﺎﯾﯽ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﻑ ﺁﻣﺮﯾﻦ ﺁﻥ ﻓﺎﺵ ﮔﺮﺩﺩ .ﺍﻟﺒﺘﻪ ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺁﻗﺎﯼ ﺷﻤﺲ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﻟﺸﮕﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺭﻭﺣﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺯﺍﺭ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﻧﺪﺭ ﮐﺎﺭﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺯﺍﺭ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺑﻤﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﺒﻪ ﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﮔﻮﺑﻠﺰﯼ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﮐﺎﺫﺑﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﻻ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺍﯼ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﻓﺮﺿﯽ ﺧﻮﺩ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﯽ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﻭﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺗﮑﺎ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﻋﻤﻞ ﺧﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﻭﺍﺯ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﺃﯼ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ "ﺣﻤﺎﺳﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ" ﺗﻮﺻﯿﻪ ﺷﺪ ﻩ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ .ﺁﻧﺎﻥ ﺣﺘﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺵ ﺑﺰﺍﯾﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺣﻖ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ .ﺟﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻫﺮ ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻗﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻣﺜﻼ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻭﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﻗﺒﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺻﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .ﻣﺜﻼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﻧﺎﻣﻮﺟﻮﺩ ﯾﺎ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻧﺎﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺧﻮﺩ ﺟﻮﺵ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﻭﯼﻣﯽ ﮕﻨﺠﺎﻧﻨﺪ .ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭاا ﻓﺮﺍﺩﯼ ﻧﻪ ﮐﻢ ﺗﻮﻗﻊ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﯽ ﺗﻮﻗﻊ ﺑﺎﺭ ﺁﻭﺭﻧﺪ .ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﻣﻘﺪﻣﺘﺮﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﻣﺘﺮﻗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥl ﺍﻓﺸﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺳﺖ .

Von Samsung Mobile gesendet
۵۵٨۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : عیسی صفا

عنوان : پاسخ
آقای فواد شمس کشف یکی از شاخه های حزب توده ایران به نام « نامه مردم» کشف شما نیست ! این افتخار شامل « راه توده» نشریه دزدیده شده ضد حزب توده ایران است که در بیشتر موارد محکم ترین سندها برایش سران رژیم ولایت فقیه است. تلاش برای رهبر تراشی و رقیب تراشی علیه حزب توده ایران همزمان با مقاله شما شدت گرفته است. یک همزمانی ساده؟ تلاش سازمان امنیت رژیم بر این مبناست که حزب توده ایران وجود ندارد ، بلکه چند محفل هستند که خود را توده ای می دانند. شما از « ما جوانان» گونه ای حرف می زنید که گویا نماینده جوانان ایران هستید.
۵۵٨۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : جلال

عنوان : فرصت!!!
"باید از این فرصت برای متشکل کردن چپ استفاده کنیم. باید به درون مردم برویم و با واقعیت‌های فکر و عمل مردم گام‌به‌گام همراه باشیم."
جناب شمس، نوبخت و غنی نژاد و قوچانی و.... زیر پرچم اعتدال روحانی کدام فرصت را در اختیار تان خواهد گذاشت ؟
۵۵٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : بابک ساده

عنوان : فواد شمس حتما مرا بخواهد میاورد.
به نظرمن اتفاقن تنها و تنها این طبقه کارگر است که می تواند تغییرات دموکراتیک را برای کل جامعه ایران بیاورد. چون سرمایه درای در ایران درست درگرو یک نوع حکومت خودکامه و دیکتاتوری می تواند به حیات خود ادامه دهد. و هرنوع شیوه ی تولید سرمایه دارانه در ایران تنها با یک صورتبندی خودکامه می تواند برای طبقه خودش سود آور باشد. در این جا تنها تغییر مناسبات تولیدی است که می تواند تغییر در دیگر مناسبات اجتماعی را فراهم سازد. در کنار این موضوع در شرایط کنونی که حاکمیت هیچ ابائی از اعمال خشونت و کشتار برای ادامه حیات ندارد. تنها فلج کردن پایه های اقتصادی آن به وسیله ی یک اعتصاب عمومی آن هم به رهبری طبقه کارگر است، که می تواند نوید بخش یک تغییر بنیادین باشد. البته این افق بسیار دشوار و دور می نمایاند. اما واقعیت همین است.

اشتباه نشود دوستان ، این ها را نیز دوستم فواد شمس بعداز انتخابات ۸۸ در مقاله ای که در همین اخبار روز قرار داده بود نوشته بود.( "بچه های اعماق" واقعی - ۲۳ تیرماه ۸۸ )
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۲۲۴۳۴
به نظر من فواد شمس در بین دو روش مبارزاتی پارلمانی و غیر پارلمانی بند بازی می کند و هنوز به صراحت با خود تعیین تکلیف نکرده است که کدام روش را دنبال کند. زیرا در انتخابات معمولا بعداز رقابت ها و اعلام نتایج ، مردم از برنده انتخابات اعم در پارلمان یا ریاست جمهوری انتظار دارند و میخواهند به بینند که آنها چگونه تدبیر خواهند کرد و به وعده های خود عمل خواهند نمود.

از فردای اعلام نتایج انتخابات ، بازنده انتخابات معمولا در نقش اپوزسیون شروع به همکاری و نقد سیاست های دولت و نمایندگان جناح اکثریت می نماید.
متاسفانه از چنین سنت هائی در جامعه ما خبری نیست و از صدر تا ذیل حکومت معلوم نیست چه کاره هستند حملات به رئیس جمهور منتخب قبل از «تحلیف » شروع شده است . کیهان شریعتمداری در صدر مخالفین قرار دارد و رهبر هم سکوت جانبدارانه می کند.
فواد شمس بر اساس مقاله ذکر شده ؛ بعضی «چپ نما ها » که نقش طبقه کارگر و توده های زحمت کش را در مبارزات انتخاباتی سال ۸۸ دست کم رفته بودند را مورد نقد خود قرار میدهد. البته چون در آن نوشته معلوم نیست کدام نیروها مورد نظر فواد می باشد
بهر صورت بحساب چپ گذاشته شد . قواد امروز هم سوراخ دعا را گم کرده است.
فواد باید بداند حال که روحانی در انتخابات پیروز شده است. وظایفش نسب مردم - نه آنها که به او رای داده اند - و ادای قول و قرار هایش چیست؟
رقبای شکست خورده روحانی و شرکای آنها در مجلس و سائر نهادها با کیهان شریعتمداری در نقش «اپوزیسیون» مبارزات خود را قبل از «تحلیف » شروع کرده اند. البته هیچوقت معلوم نبوده و نیست و نخواهد بود که در این حکومت کی پوزیسیون است و کی اپوزیسیون می باشد!!!

آقای فواد شمس می تواند جایگاه خود را تعیین کند که در کجای این مناسبات قرار دارد.
نباید فراموش کند که نه روحانی که برنده ء انتخابات شده و نه رقبای او و نه مجلسیان و نه کیهان شریعتمداری هیچوقت برای دگر اندیشان حقی قائل نبوده اند.
به همین دلایل مضمون نوشته اخیر فواد با مبانی انتخابات پارلمانی مباینت دارد و ایشان بی مورد به کسانی که در انتخابات بهر دلیل شرکت نکرده اند می تازد. در هیچ کجای دنیا هیچ انسان لیبرال ، دموکرات و چپی چنینی رسالتی برای خود قائل نمیشود.
تقاضای من از فواد اینست که اگر به مبارزات پارلمانی وفادار است به این سئوالات پاسخ دهد :
- تاکی باید با روند انتخابات «گزینشی» حکومت مذهبی سازش کرد و اقشار مختلف و طبقه کارگر از داشتن کاندیدای خود صرف نظر نمایند؟
- ریزش مشارکت ۸۵ درصدی سال ۸۸ به ۷۲ در صد در انتخابات اخیر بخصوص در تهران بزرگ تحت چه مکانیسمی صورت گرفته است لطفا توجه کنید که کاهش ۱۳ در صدی بالغ بر چندین میلیون میشود ؟
- آقای خاتمی در هر دو دوره ء انتخابات بیش از ۵۰ در صد از واجدین شرائط در انتخابات را بخود اختصاص داد ولی در این انتخابات آقای روحانی چنین پشتوانه ای ندارد. علت را در کدام عوامل جستجو می کنید؟
- آیا عملیات «محیرالعقول» رهبری و شورای نگهبان در حذف کاندیدا ها در چند روز مانده به انتخابات وحذف رئیس مجمع تشخیص مصلحت را می توان در چهار چوب مناسبات سرمایه داری به عنوان «عرف » قبول نمود ؟
- در باره ء خوش خیالی های اول انقلاب و «تز» استحاله تا آنجا که امکان داشت .حداقل داستان سرائی می شد: کج و کولگی های «بخشی » از نیروهای سنتی و ارتجاعی بمرور سائیده و راست و ریست میشود و به سمت «ترقی » و «دمکراسی » خواهند رفت.
حضور موروثی و مستمر رفسنجانی ها ، ناطق نوری ها ، روحانی ها، مهدوی کنی ها ، خاتمی ها با سایر همکاران معمم و مکلای آنان نشان میدهد که آنها برای حفظ انحصاری قدرت و حکومت دینی هر روز می توانند به رنگی در آیند. آیا غیر از اینست ؟
کاش منافع اقشار مختلف و اقلیت های ملی و مذهبی و حقوق زنان و نیروهای دگراندیش ، نیروهای لیبرال ، دموکرات و چپ فدای منافع اقشار خرده بورژوازی سنتی و ارتجاعی نمی شد. کاش هزاران جان شیرین در سیاه چال های فاشیسم مذهبی پر پر نمی شدند.
۵۵٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : فواد شمس

عنوان : پاسخ به کامنت ها تا این جا
برای این که خیلی کامنت نذارم تا این جا به کامنت های عزیزان در یک کامنت پاسخ خواهم داد.
به عیسی صفا: اگر شما در خیابان های تهران می بودید درست یک روز بعد از پیروزی می دید که مردمی که به "حسن روحانی" رای داده بودند چگونه نام "سران فتنه" و "زندانیان فتنه گر" را در خیابان های تهران فریاد می زدند و خواهان آزادی آنان بودند. از آن جالب تر بعد از بازی فوتبال می گفتند " حسن یادته نره میر حسین سرورته" در نتیجه مطمئن باشید رای دهندگان در ادامه سنت ۸۸ رفته اند رای داده اند و انقدر هم بازیچه دست حاکمیت نیستند که حاکمیت آنان را باز تعریف کند.
اما در مورد " حزب توده - شاخه نامه مردم" واقعا متاسفانه رفقا بسیار از آن منش حزبی و توده ای که می شناسیم، دور شده اند . آنچنان که ما جوانان دیگر نمی توانیم این رفقا را بشناسیم. با سنگ محک توده ای بودن اگر بخواهیم آنان را محک بزنیم اصلا دور تر از آن چیزی هستند که ما خوانده ایم و از بزرگتر ها در مورد حزب توده شنیده ایم.
*************************************
پاسخ به خسرو گ: نگاه شدم صرفا معطوف به لایه های بالایی قدرت و روابط افراد بالای قدرت سات. اما به نظرم بهتر است اندکی هم به نقش "مردم" و لایه های اجتماعی آنان هم نگاه کنیم.
*************************************

پاسخ به علی امیری: ممنون از لطف شما.. به نظرم همین دیالوگ ها و جدل های قلمی لازم است که همه ما مواضع خود را هر لحظه اصلاح کنیم.
*************************************

پاسخ به حسین شیرزادگان : قطعا نحوه بیان و استدلال برای "افشا" کردن خودش خیلی مهمتر از اصل "افشا" کردن است. در کنار آن بسیار مهم است که مرزبندی یک نیروی چپ با هر کسی که شعار "سرنگونی" می دهد مشخص باشد در هر جا و هر زمان!
در مورد جوانی هم قطعا این گونه است من به شخصا در حال تجربه کردن هستم و حکم قطعی هم صادر نمی کنم. اما اگر هم حکمی صادر کردم و اشتباه از آب در آمد بادی شجاعت پذیرفتن اشتباه را داشته باشم. در مورد لحن نوشته ام به نظرم یه جایی لازم است اندکی لحن بر خورنده باشد تا همه به خود بیاییم.
************************************

پاسخ به عجول: قرار نیست کسی سابقه اش را به پای کسی بریزد. قطعا هر کسی در مقام قدرت و پست ریاست جمهوری بیاید باید عملکردش را نقد کرد. اما این به معنای آن نیست که با تحولات اجتماعی همراهی نکنیم.
********************************************

پاسخ به جمشید حزب: من متوجه منظور شما و موضوعیت صندوق بین المللی پول این وسط نشدم.
*********************************
پاسخ به آرزومند: ممنون از لطف و توجه شما... به هر صورت تجربه اندوزی مهمترین کاری است که یک فعال سیاسی و مدنی باید بکند. من هم مشغول بهاین کار هستم و خوشحالم که در این مسیر از تجربه عزیزانی همچون شما نیز بهره مند بشوم. قطعا ما از تاریخ پر بار چپ در جهان وایران بسیار بسیار باید بیاموزیم.
۵۵٨۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : خداحافظی با چپ، سلام بر "چپ"
امروز بواسطه نوشته آقای شمس، من با "چپ" جدیدی آشنا شدم. "چپی" که هویتش را نه از مبارزه برای شان بالاتری از زندگی برای مردم، که "مبارزه" برای زندگی توام با "آرامش" در زیر سایه رژیمی جبار می گیرد. "چپی" که نه پیشرو مبارزات مردم، که دنباله رو تفکرات مردم است. "چپی" که فقط از توده ها می آموزد و چیزی برای آموزش به توده ها ندارد. "چپی" که گذشته اش را نقد نمی کند بلکه لگدکوب می کند. "چپی" که دیدگاه استوار ندارد و به جای تحلیل سیاست و عملکرد طبقات جامعه، همچون انتظار مردم در لاتاری منتظر تغییر "ساعت به ساعت" و لحظه ای تحولات می ماند. "چپی" که امید به تغییر را در قالب بالایی ها می بیند. "چپی" که افق رهایی ندارد بلکه امیدش به انجام و تحقق وعده های "انتخاب" شونده هاست. "چپی" که به یمن "پیروزی" مردم فضا را سرشار از امید و نشاط می بیند. "چپی" که نمی داند خورشیدش کجاست.
۵۵٨۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : فواد شمس

عنوان : پاسخ به صبوری
برای هما وحدت و تشکیلات نیاز است که با "تو.ده های" مردم همراه شد.
۵۵٨۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : آرزومند

عنوان : تا امثال فواد هستند این جنبش نمی میرد
به عنوان فردی که با دیدگاههای فواد شمس حداقل از ۱۰-۱۲ سال پیش آشنا هستم ، این تغییر در جهت واقع بینی، این شجاعت در ابراز نظر بدون هراس از انگ و برچسب ، این تغییر از مواضع بسیار چپ و دور از دسترس تا تفکر وتامل و همراهی با مردم برای من که درد تمام این چپ روی ها را با جوانی و عمرم و زخم خونین یاران و هم نسلانم با خود دارم ، دیدن این تغییر در جوانان مبارزی مانند فواد بی اندازه دلگرمم می کند. من هم با برخی جنبه ها البته "برخی" نظرات او موافق نیستم اما این جوانان دلگرمم می کنند که آن همه خون و درد و رنج بی فایده نبوده است. نسلی به پا می خیزد که در عین آرمانخواهی واقع بین است، در پذیرش نظرات و نقد شجاع است و با مردم همراه است و فاصله اش را با انها یک قدم حفظ می کند نه کیلومترها.
پس درود بر فواد و امید به تداوم مبارزه جویی و پرسشگری برای تحلیل مسائل جامعه
۵۵٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : جمشید حزب

عنوان : فئواد شمس
جناب شمس به حدی در نقد جریان حزب توده ایران تیز عمل می کند که راه توده و پیک نت و رضا نافعی و هزاران رنگارنگ دیگر در سخن پراکنی به پایشان نمی رسند. اقای شمس یا قادر نیست از صندوق بین المللی پول حرفی به میان بکشد و ادامه سیاست های صندوق را هم نمی شناسد. هیچ گونه تغییری در ساختار قدرت سرمایه داری تجاری نیفتاد تا مصدق انقلابی جدید را ( که البته نه اقای روحانی و نه همکارنشان هر گز به گرد پای مصدق هم نخواهند رسید.)تنها به خاطر وجهه اش دوست بداریم. سیاست خانمان بر انداز حاکمیت را نه اقای فئواد شمس می پذیرد و نه انانی که با اعتماد به نفس کاذبشان دور از دسترس صندوق بین المللی پول می اندیشند. چه تحریم شود و چه تحریم نشود ساست هجوم نظامی محکوم است گرچه راست افراطی ته دلش برای هجوم نظامی قند هم اب می شود.
۵۵٨۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : عجول

عنوان : عجله ، کار شیطونه !
من احساس می کنم آقای شمس هنوز با قواعد سیاست آشنا نیست که نه به بار است و نه به دار ، برُید و دوخت ! . سازمان های عمده جریان چپ در ایران باید برای اینده سرمایه گذاری کنند و نمی توانند سابقه ده ها سال مبارزه خونین را به پای روحانی بریزند ( به جهت از مردم هزینه نکنید ) حالا بگذارید روحانی بیاید تا ببینیم اولین نفری که به او معترض می شود سازمان های ذکر شده اند یا شخص شخیص شمس ! . مسابقه آن روز است ! .
۵۵٨۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : حسن شیرزادگان

عنوان : افشاگری تعطیل؟
یعنی آقای فواد شمس نظرشان این است که اخبار روز از «افشاگری» عوامل رژیم دست بردارد، چون ایشان رفته اند رای داده اند؟ یک سایت چپ اگر از بالا تا پائین یک حکومت ارتجاعی را افشا نکند چه باید بکند؟ چرا آقای شمس دائما مخالفان چپ خود را با مجاهدین و سلطنت طلبان مقایسه می کنند چون همه شان انتخابات را تحریم کرده اند، اما خودشان را برای چه با آقای خامنه ای مقایسه نمی کنند که هر دویشان رفته اند و رای داده اند؟
دو نکته ی دیگر هم به ایشان که به نظر می رسد خیلی جوان هستند:
اولا این احکام را که دوران این تمام شد و دوران آن تمام شد را بگذارید کنار، از این حکم ها زیاد صادر شده و شرمندگی اش برای صادرکنندگانش مانده است.اختلافی با دیگران پیدا کرده اید، دنیا که به آخر نرسیده است.
دوم: از این لحن تمسخرآمیز و نگاه از بالا نسبت به دیگران دست بردارید. این فقط خامی و نپختگی شما را آشکار می کند.
با احترام
۵۵٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : علی امیری

عنوان : تشکر از آقای شمس
بعد از مدتی طولانی بالاخره یک مقاله بسیار عای از آقای شمس در این سایت نوشته شد. ضمن سپاس از ایشان امیداست از این مقاله رفقای صادق درس بگیرند و نظرات خودرا اصلاح کنند . برای این کار ابتدا لازم است عینک بد بینی با عینک واقع بینی تعویض شود!!
۵۵٨۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : خسرو گ

عنوان : پیروز واقعی که بود؟
پیروزی واقعی در این انتخابات زمانی مفهوم پیدا می کند، که ما احساس کنیم سیاست کلی نظام به سمت بهتر شدن اوضاع در حال تغییر است. ممکن است آقای شمس بگوید باید حوصله کرد تا آقای روحانی آغاز به کار کند و بعد داوری کرد. این تصور خطاست، زیرا این آقای روحانی نیست که سیاست کلی نظام را تعیین و ان را لازم الاجرا می کند، بل که ولی فقیه است. اگر واقعاً قرار بود تغییری روی دهد، خود خامنه ای این نصویر را تا کنون ارائه می داد، و قطعاً پیش از آغاز به کار روحانی چنین می کرد تا همگان بگویند پس خرابکاری احمدی نژاد مانع بهتر شدن اوضاع بود! اما، می بینیم که هنوز آقای روحانی تنفیذ نشد که تنها در نیمه نخست تیرماه ۴۴ نفر در ایران اعدام می شوند. این یعنی چه آقای شمس؟ و همین امروز در همین اخبار روز خبری به نقل از ملی-مذهبی ها در خصوص خرابی های شدید اوضاع اقتصادی ایران منتشر شد که تلویحاً بیان می کند مقصر اصلی نه دولت احمدی نژاد، بل که شخص خامنه ای است. مردم زمانی می توانند پیروز تلقی شوند که خواسته های شان در همان حدی که متواضعانه در این انتخابات مطالبه کرده اند، برآورده شود. ببینیم آقای روحانی تا چه اندازه به این مطالبات پاسخ خواهد داد. امیدواریم رهبری سرعقل بیاید و به روحانی اختیار کافی بدهد و شخص روحانی نیز ظرفیت کافی از خود نشان دهد و آن مطالبات مردم براورده شود، اما نظام قرون وسطایی ولایت فقیه به خصوص در بیش از دو دهه ی اخیر ثابت کرد که چنین توقعی خیال پردازانه است.
۵۵٨۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : عیسی صفا

عنوان : پاسخ
رژیم ولایت فقیه اکنون در پی تحمیل باز تعریف اصلاح طلبان از خود است. رژیم از آنها می خواهد « فتنه ۸۸» را محکوم کنند و پرونده کودتای انتخاباتی ۸۸ بسته شود ، یعنی مشروعیت دادن به انتخابات ۸۸. انتخابات ۹۲ نیز تلاش برای کسب مشروعیت رژیم علیه مردم ایران است. این مقاله هم کوشش در همین جهت است منتهی با دلسوزی برای چپ.اما در مورد مواضع حزب توده ایران روشن است که ایشان با مواضع حزب در یک ربع قرن اخیر آشنا نبوده است. حزب توده ایران کنار گذاشتن رژیم ولایت فقیه را یک ربع قرن است که تبلیغ و ترویج می کند. روحانی اصلا به صف اصلاح طلبان تعلق ندارد. رفسنجانی هم همچنین. معلوم نیست چرا نویسنده آنها را هم سنگ خاتمی قلمداد می کند که در صف اصلاح طلبان بوده است.
۵۵٨۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

    از : صبوری

عنوان : باید به درون مردم برویم و با واقعیت‌های فکر و عمل مردم گام‌به‌گام همراه باشیم.
باید به درون مردم برویم و با واقعیت‌های فکر و عمل مردم گام‌به‌گام همراه باشیم.
این نتیجه گیری مقاله فردی است که خود را چپ می خواند. دنباله روی از توده ها یا استفاده از آنها که اسمش چپ نیست اینکه اسمش پاپولیزم است اینکه اسمش عوامفریبی است. رفیق زیاد به مغزتان فشار نیاورید. جواب معضل از ۹۶ سال قبل مشخص است

چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است
۵۵٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۲