نقد مبانی برنامه اکثریت
کدام چپ؟ کدام سوسیالیسم؟
- رسول آذرنوش

نظرات دیگران
  
    از : مسعود بهبودی

عنوان : کیای گرامی
اینجا کسی کسی را نمی کوبد.
بحث متمدنانه همین است، دیگر.
ایکاروس صادقانه ابراز نظر می کند و خواننده ای هم در برابرحقوقی به همین سان.
کسی که گذشته را تحلیل نکند، آینده اش کپیه زمان حال خواهد بود.
به قول حریفی:
«در زمان حال دایم بسر خواهد برد» که به حالش حتی کیا گریه خواهد کرد.
از کیا چه پنهان اگر گذشته در مقیاس بین المللی تحلیل و درس آموزی می شد، اشتباهات در مقیاس ملی صورت نمی گرفت.
میان فاشیسم (ناسیونال ـ سوسیالیسم) و فوندامنتالیسم تفاوت چشمگیری وجود ندارد.
ایراد نه در بحث فی نفسه، بلکه در طبقاتی بودن شعور است.
شعور اجتماعی انعکاس وجود اجتماعی است:
به قول حریفی:
«طرز تفکر در کاخ و کوخ متفاوت است. »
چون کاخ نشین (مثلا ایکاروس) نان سفره خود را بطرز متفاوتی تأمین می کند (وجود اجتماعی) تا کوخ نشین (مسعود بهبودی)
بحث اما فقط برای دو طرف بحث صورت نمی گیرد، بلکه به نیت روشنگری صورت می گیرد:
اندیشه می ماند، اگرچه صاحب اندیشه و نظر می میرد.
۵۹۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : به ایکاروس و بهبودی
همگرایی!

عزیزان تاریخ در برابر چشمانمان قرار دارد ،و با تفسیر آن و از آن طریق همدیگر را کوبیدن بخاطر اشتباهات و انحرفات کوچک احزاب و سازمانهایی که در شکل گیری آن نقش تعیین کننده یی نداشته اند بلکه خود تلفات و هزینهای بالایی هم داده اند ،کمک چندانی به یافتن راه خروج از این مخمصه نمیکند.
۵۹۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : یا رب چقدر فاصله دست و زبان است! (سایه)
ایکاروس گرامی
مسائل عینی را یا باید در عینیت شان توضیح داد، یعین با توجه به خودشان توضیح داد و یا در کله خود، بدان سان که باب میل خویشتن است.

شما سوال طرح کردید و خواننده ای جواب داد.

پدیده های اجتماعی بدان سیاه و سفیدی که بنی بشر دلش می خواهد نیستند.
ترکیب طبقه حاکمه را مثلا آلمان در نظر بگیرید و ببینید که چه شلم شوربائی است:
صدر اعظم آلمان فئودال بورژوا شده است.
بزرگترین حزب بورژوائی ـ انحصاری آلمان حزب مسیحی (روحانیت و فئودالیسم) است.
حزب لیبرال آلمان رهبران اصلی شان گراف ها و اشرافیت فئودالی بورژوا شده اند.
استحاله دربار فئودالی ایران به بورژوازی حیرت انگیز نیست.

از ایکاروس خیلی خیلی محترم چه پنهان که همین ساواک در خدمت انقلاب سفید بوده.
بازوی اجرائی ـ اطلاعاتی انقلاب سفید بوده.
زبان بعضی ها لال، سازمانی انقلابی بوده است.

بدون ساواک و ارتش، دربار و امپریالیسم نمی توانست فئودالیسم و روحانیت با ریشه های دوهزارساله را سرکوب کند و اراضی فئودالی و روحانی را تقسیم کند.

جنبش به اصطلاح چریکی درست پس از انقلاب سفید آغاز می شود.
حافظه را اندکی اکتیو کنیم می ببینیم که اتفاقا هم دربار و امپریالیسم و هم اوپوزیسیون آوانتوریستی چپ و راست و عهد عتیق (فدائیان اسلام و فدائیان خلق کذائی و مجاهدین خلق کذائی و غیره) در یک چیز ناقابل وحدت داشته اند و آن آنتی کمونیسم بوده است.

کسی هنوز رسالات آیات عظام و یا جزوات پویان و احمد زاده و کتاب واره های بهرنگی و غیره و آثار مجاهدین مذهبی و پوپریستی به اصطلاح میم لام را تحلیل نکرده است تا از اسرار «پنهان در پشت پرده» (حافظ) پرده بر افتد.

همین طرز طرح سوال و طرز جمعبندی از سوی ایکاروس محترم به آنتی کمونیسم غلیظی آلوده است.
آنتی کمونیسم را بچه فئودال ها و بچه بورژواها با شیر مادر از آن خود می کنند.
باید ساده لوح بود و فریب هارت و پورت و شعار و سبیل و تفنگ و پرچم و دفتر و دستک را خورد.
۵۹۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : بیرانوند

جناب بهبودی همه چیز میگوبد که از پاسخ به پرسش در مورد دلیل اصلی حمایت حزب توده از اصلاحات ارضی شانه خالی کند. صرفنظر از ماهیت ضد فئودالی انقلاب سفید، حمایت حزب صرفا به دلیل بهبود نسبی روابط شاه با شوروی بود. دقیقا به همین دلیل از خمینی که بزعم ایشان نماینده ارتجاع فئودالی بود، حمایت همه جانبه کرد که حکومت ائتلافی آخوند و بازار سنتی را به شوروی نزدیک کند و از روی سر بورژوازی ضعیف و عقب‌مانده ایران به مدد معجون راه رشد غیرسرمایه‌داری به سوسیالیزم پرش کند.
۵۹۱۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : تحلیل منحصر به فرد
گاهی اوقات در ظاهرممکن است که کامنت ها با مطلب اصلی ارتباط نداشته باشد اما در تعیین و شناخت بعضی خط و خطوط افراد مفید است. از این لحاظ تحلیل آقای بهبودی می تواند روشنگر خوبی باشد. از منویات ایشان می توان بطور خلاصه موارد زیر را دسته یندی کرد:

طبقات و نیروها و افراد مخالف "انقلاب" "مترقی" " سفید" " شاه و ملت":

چریک های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، فئودال ها، روحانیون مرتجع، شاملو و سایر شاعرانی که در مخالفت شعر سرودند.

طبقات و نیروها و افراد موافق "انقلاب" "مترقی" " سفید" " شاه و ملت":

بورژوازی ایران، شاه ودربارو علم، اشرف پهلوی و دارو دسته اش، ساواک، "کارگران و دهقانان وزحمتکشان" و"تودههای وسیع مردم"، امپریالیسم آمریکا و هزاران مستشارآمریکایی، حزب توده و "مارکسیست لنینیست" ها.
(احتمالا" اگر دربار و ساواک مرتکب اشتباه نشده بودند و دست دراز شده "کمونیست ها" (حزب توده) را رد نکرده و از ورود توده ای های غیور به کشور جهت دفاع از این "انقلاب" استقبال کرده بودند، یک جبهه متحد "خلق" احتمالا" به رهبری دربار می توانست شکل بگیرد و ضمن سرکوبی شکل گیری جنبش چریکی دستاوردهای ارزنده ای را برای کارگران و زحمتکشان به ارمغان بیاورد و افسوس که با اعدام توده ای های غیور این فرصت بر باد رفت.)
۵۹۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : ایکاروس
خیلی ممنون از هماندیشی
چرا.
پاسخ داده شد.
انقلاب سفید بطور عینی انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی بوده است.
بنابرین همه طبقاتی که در گذار جامعه از فئودالیسم و بقایای فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی ماقبل فئودالی به سرمایه داری ذینفع باشند، طرفدار عینی انقلاب سفید تلقی می شوند:
دهقانان و کارگران و بورژوازی و اقشار بینابینی
چنین هم بوده است.
حامل اصلی انقلاب بورژوائی سفید اما عمدتا بورژوازی مدرن و بخشی از بورژوازی سنتی و حتی بخش مدرن فئودالیسم سابق بوده است.
خود خاندان پهلوی قبل از انقلاب سفید فئودال بوده است.
شاه املاک خاندان خود را هم تقسیم می کند.

همانطور که شما با مفهوم «مستقلانه» اشاره داشتید، انقلاب سفید، انقلاب فرمایشی بوده و بوسیله حدود ۲۰ هزار مستشار امریکائی حمایت می شده است تا برای رژیم کودتا پایگاه طبقاتی و حتی توده ای تأمین شود.

بخشی از بورژوازی سنتی اما به جبهه ضد انقلاب می پیوندد.
دهقانان و کارگران اما به دفاع از انقلاب سفید می پردازند.
انقلاب سفید تک خال دربار و امپریالیسم بوده و حزب توده را از حمایت دهقانی و کارگری و اقشار بینابینی محروم می سازد و به بحران می کشد.

با تحلیل اشعار سیاوش کسرائی شاید بتوان به این مسئله پی برد.
خوشبختانه اشعار ایشان تحلیل و منتشر می شوند.

ضرباتی که به حزب توده پس از انقلاب سفید وارد می آید نیز باید در پرتو همین جابه جائی قوای طبقاتی تحلیل و درک شوند.
بخش مهمی از بدنه توده ای حزب توده به حمایت از انقلاب ضد فئودالی روی می آورند و عملا از حزب فاصله می گیرند و بعضی از کادرهای حزبی حتی به ساواک می پیوندند و دامی بر سر راه رهبری حزب حتی می گسترند که بخشا با هشیاری و خود فدا کردن خاوری و حکمتجو و رزمدیده و غیره خنثی می شود.

شاملو از موضع ضد انقلاب سفید (طبقات واپسین) در شعری توده ای هائی را به نقد می کشد که از محتوای ضد فئودالی انقلاب سفید بدرستی دفاع می کنند:
«ای یاوه یاوه خلایق
خورشید را گذاشته .....» (شاملو)

طبقه اجتماعی حامل انقلاب بورژوائی سفید برای مبارزه بر ضد ایدئولوژی فئودالی (مذهب و خرافه و دیگر فرم های ایدئولوژیکی بنده داری واپسین و فئودالیسم واپسین) به کمونیست ها (حزب توده) نیازمند بود.
چون خودش با ایدئولوژی بورژوائی آغازین (فلسفه کلاسیک بورژوائی کانت و فیشته و هگل و هولباخ و لامتری و وفویرباخ و دیدرو و غیره) از دیرباز قطع رابطه کرده بود و کله و چنته اش خالی بود.

ساواکی ها و طبقه طرفدار انقلاب سفید تنها کاری که از دست شان برمی آمد، مسخره کردن اخوندها بود و اشاعه لاابالیگری و بی بندوباری و استیل زیست امریکائی و غیره.

فقط مارکسیست ـ لنینیست ها می توانستند و کماکان می توانند بر ضد همه انواع ایدئولوژی های منحط طبقات واپسین (برده داری واپسین، فئودالی واپسین و بورژوازی واپسین) مبارزه ایدئولوژیکی مثبت و رادیکال انجام دهند.
ولی خاندان پهلوی به سبب حمایت توده ای وسیع آغازین، مغرور بود و توده ای های غیوری را که از تبعید به میهن برگشته بودند، تا از محتوای ضد فئودالی انقلاب سفید دفاع کنند، بر سر دو راهی پشت کردن به حزب و یا مرگ قرار داد و اعدام کرد.
یادشان به یاد باد.
۵۹۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : سئوال بی پاسخ
آقای بهبودی بالاخره صراحتا" پاسخ سئوال را نداده اند که کسانی (نیروهای سیاسی) که از انقلاب سفید حمایت کردند از موضع چه طبقه ای این حمایت را می کردند؟ ضمن این که پاسخ دهند آیا "انقلاب سفید به حمایت اکید کمونیست ها (حزب توده) نیاز داشت "یا حزب توده به حمایت از انقلاب سفید نیاز داشت؟
۵۹۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : ا. م. شیری

عنوان : از اخبار روز سپاسگزارم
نمی دانم این چه بهانه های بنی اسرائیلی است که امروز در ادبیات سیاسی عبارات مثلا ضد ملی، ضد ایران، ضد انقلاب، بازار، امپریالیسم، فرمول ضد انسانی عرضه و تقاضا، نظام سرمایه داری قابل کنترل نیست و... توهین و تهمت تلقی می شوند. هم از اخبار روز و هم از همه دست اندرکاران ادبیات سیاسی انتظار می رود، اصطلاحات جدیدی برای تعرف پدیده های مختلف ابداع کنند تا من و امثال من دچار چنین خطاهای نابخشودنی نشویم. من یکی، از هر اصطلاح ابداعی جدید حتما استفاده خواهم کرد و موازین مورد استفاده آن را مطلقا رعایت خواهم کرد. این قولی است یکبار برای همیشه.
دو جمله از گفتارهای آیت الله عظمی خمینی:
«همه آزادند، بشرطی که توطئه نکنند».
«همه محاربین با نظام را عفو می کنم بشرطی که شاکی خصوصی نداشته باشند».
۵۹۰٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : ایکاروس گرامی
خیلی ممنون ایکاروس گرامی
انقلاب سفید ماهیتا انقلابی ضد فئودالی ـ ضد روحانی بوده است.
انقلابی از سرتاپا بورژوائی بوده است.
انقلاب سفید تبر بر ریشه های فئودالیسم و روحانیت فرود می آورد و کشور را مدرنیزه می کند.
این حقیقت امری عینی است.
به همین دلیل با مقاومت ارتجاع فئودالی ـ روحانی مواجه می شود و شکست می خورد.
فدائیان و مجاهدین و غیره چه بسا حتی خاستگاه فئودالی ـ روحانی ـ بازاری داشته اند.
بورژوازی سنتی ایران ـ بویژه بورژوازی تجاری ـ حتی به دلیل پیوندهای ژرف با فئودالیسم و روحانیت (در انگلستان هم چنین بوده) و خریت به مخالفت با انقلاب سفید می پردازد.

پایگاه طبقاتی آوانتوریسم چپ و راست (مجاهدین و حزب الله و غیره) در بهترین حالت طبقات اجتماعی ارتجاعی معروف به واپسین است.
بورژوازی دیری است که در مقیاس جهانی دیگر بورژوازی آغازین سابق نیست:
بلکه بورژوازی واپسین است و از ریشه مرتجع است.

ضعف انقلاب سفید هم همین جا بوده است:
انقلاب سفید زیربنای اجتماعی ـ اقتصادی جامعه را عوض می کند ولی روبنای ایدئولوژیکی بورژوائی اصیل در اختیار ندارد:
برای اینکه بورژوازی در مقیاس جهانی دیری است که دستاوردهای فکری و فرهنگی خود را به گور سپرده است.
انقلاب سفید به مثابه نماینده مناسبات تولیدی سرمایه داری، آنتی کمونیسم را به مثابه روبنای ایدئولوژیکی به خدمت می گیرد و تا اخرین لحظه حیات بدان وفادار می ماند.
فرح پهلوی هنوز هم بدان وفادار مانده است.

ولی با آنتی کمونیسم نمی توان بر ضد فئودالیسم و روحانیت مبارزه کرد.
از قضا، انقلاب سفید به حمایت اکید کمونیست ها (حزب توده) نیاز داشت.
چون فقط انها بودند که قادر به مبارزه ایدئولوژیکی بر ضد فئودالیسم و روحانیت بودند.
ولی بخشی از سران حزب توده را که به ایران برگشته بودند، ابلهانه و بیرحمانه اعدام کرد.
فئودالیسم و روحانیت خودشان صدبار آنتی کمونیست تر از دربار بوده اند.
مسئله اندکی بغرنج است.
ولی دربار بطور عینی به مثابه نماینده مناسبات تولیدی سرمایه داری مترقی تر از خمینی و آوانتوریسم و غیره بوده است:
مفهوم معروف در کتاب انقلاب سفید، «ارتجاع سیاه و سرخ» انعکاس همین آرایش قوا بوده است و درست بوده است.
اگر لازم باشد می توان در این زمینه مفصلتر بحث کرد.
بعضی از کامنت گذاران بهتر است به جای متک پرانی بیاندیشند.
برای روشنگری بدیلی جز روشنگری وجود ندارد.
۵۹۰۷٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : اخبار روز

عنوان : توضیح برای آقای شیری
دوست گرامی آن چه که روی داده این است که شما در یک نظر «چند خطی» اتهامات زیادی را متوجه ی عده ی دیگری ساخته اید. از «گستاخی» تا «ضد انقلابی» تا «ضد ملی» و بالاخره «ضد ایرانی»...
شگفت آور این است که عده ای تصور می کنند به بهانه ی آزادی بیان و مخالفت با سانسور باید بتوانند بی دریغ هر اتهامی را که متوجه ی هرکسی می دانند از طریق «اخبار روز» منتشر کنند.
اخبار روز همواره تاکید کرده و باز هم تاکید می کند اتهامات علیه افراد و سازمان ها و احزاب را در چارچوب «نظر» نمی داند و آن ها را منتشر نمی کند.
۵۹۰۷۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : ا. م. شیری

عنوان : شگفت آور است
در باره مسئله مورد بحث، چند خطی نوشته بودم. علیرغم گذشت بیش از دوازده ساعت (در وقت روز، نه شب) هنوز درج نشده. چه روی داده، نمی دانم. امیدوارم در اینجا نیز مثل برخی سایتهای «ضد سانسور»، تیغ سانسور عمل نکند.
۵۹۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : نعل وارونه
بیان یک نکته به شیوه آقای بهبودی :
"فدائیان بلحاظ طبقاتی موضع ضد انقلاب سفید داشته اند، یعنی موضع فئودالی داشته اند و در بهترین حالت موضع طبقات واپسین (موضع نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوائی) داشته اند."
خوب با این حساب کسانی که موضع دفاع از انقلاب سفید داشته اند، آن هم نه حتی مستقلانه بلکه با چشم دوختن به دهان "دیگران"چه؟ آنها موضع کدام طبقات را داشته اند؟
۵۹۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : فضول باشی

عنوان : دلسوز
هم دلم به حال اخبار روز می سوزد، هم به حال رفیق بهبود
هم به حال آقا رسول، هم به حال خودم
چکار کنم آدم دلسوز و دل رحمی هستم والله بالله
باورم کنید
(چاپ هم نکردید که نکردید، ولی مطمئنم که لااقل یکی آنرا خوانده)
۵۹۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : طبقات اجتماعی و مبارزه طبقاتی
«مسئله طرح لزوم گسترش سرمایه داری کنترل شده در مقطع تاریخی خاص ایران، به عنوان مرحله ای گذرا که طبقه کارگر به اجبار به آن تن می دهد ، موردی است قابل بحث.» (طبیب)
خوب این ادعای مغشوش و مبهم به چه معنی است؟
هر ننه مرده ای می تواند همین ادعای اطبا را بر پرچم خود بنویسد و به عوام فریبی بپردازد.
هم خدا و هم خرما فقط در حرف اعتبار دارد و نه در عمل.
سرمایه داری را یا باید با همه پیامدهایش داشت و یا نداشت.

مکانیسم کاپیتالیسم و بورژوازی حاکم اصلا امکان و امان به کسی نمی دهد که کنترلش کند.
توسعه نسبتا کنترل شده ی رشد جامعه فقط در صورت تأمین هژمونی طبقه کارگر امکان پذیر است
و تأمین هژمونی طبقه کارگر تنها تحت فرمانفرمائی حزبی بلشویکی امکان پذیر است.

«ولی هیئت منصفه دادگاه قضاوت تاریخی ، اعضای اکثریت نخواهند بود » (طبیب)
خوب منظور؟
آوانتوریسم چپ (فدائیان) هرگز نماینده طبقه کارگر نبوده است.
فدائیان بلحاظ طبقاتی موضع ضد انقلاب سفید داشته اند، یعنی موضع فئودالی داشته اند و در بهترین حالت موضع طبقات واپسین (موضع نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوائی) داشته اند.
همین موضع هم اکنون زمام امور را بدست دارد.
سازمان اکثریت نقاب از چهره برداشته و صادقانه اعلام موضع می کند.
در زمانی که بقیه فراکسیون های آن به جریانات چه بسا ماهیتا توخالی و حتی ضد انقلابی از قبیل تروتسکیسم، استالینیسم، حکمتیسم، اشرفیسم و هپیلی هپوئیسم پیوسته اند.
جامعه ایران منقسم به طبقات است و لذا تشکیل احزاب طبقات مختلف هم امری طبیعی است.
جرم و جنایت که نیست، اگر کسی و یا حزبی موضع بورژوائی و یا حتی فئودالی دارد.
اگر مبارزه طبقاتی اجتناب ناپذیر است، پس در عرصه مبارزه ایدئولوژیکی نیز باید نظر در مقابل نظر قرار گیرد، به همان سان که در مبارزه اقتصادی، بورژوازی بر ضد طبقه کارگر سنگربندی می کند.
حملات شخصی به شخصیت ها و تکه پراندن ها نشانه خامی است و نه پختگی.
۵۹۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : برزویه طبیب برزویه طبیب

عنوان : اعضای این سازمان نیز مشغول ساختن تاریخ خود هستند
با تمام موارد طرح شده در این مقاله موافقم . مسئله طرح لزوم گسترش سرمایه داری کنترل شده در مقطع تاریخی خاص ایران ، به عنوان مرحله ای گذرا که طبقه کارگر به اجبار به آن تن میدهد ، موردی است قابل بحث . اما نقاشی آن به عنوان سوسیالیسم قرن جدید ، چیز دیگری است . همچنانکه نویسندگان اکثریتی ، بارها از مارکس نقل کرده اند ، اعضای این سازمان نیز مشغول ساختن تاریخ خود هستند ، ولی هیئت منصفه دادگاه قضاوت تاریخی ، اعضای اکثریت نخواهند بود . برزویه طبیب
۵۹۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : نظری شتابزده بر نظرات رسول آذرنوش
این بدان معنا ست که سوسیالیسم دموکراتیک از دیدگاه سازمان اکثریت چیزی جز سرمایه داری کنترل شده نیست
(رسول آذرنوش)

۱
خود مفهوم «سوسیالیسم دموکراتیک» مفهومی توخالی، جعلی و مانی پولیزه گشته است:
مفهومی ایدئولوژیکی ـ بورژوائی واپسین است:
این مفهوم، شاهمفهوم پی دی اس سابق است به نیت تخریب اعتبار سوسیالیسم واقعا موجود و تئوریزه کردن عوامفریبانه استحاله حزب طبقه کارگر (اس ای دی) به حزب بورژوائی ـ رفرمیستی (سوسیال ـ دموکرات) (پی دی اس)

۲
منشاء تئوریکی این مفهوم گنجینه نظری امپریالیسم است.
امپریالیسم در تبلیغات عوامفریبانه خود دول سوسیالیستی را دولت های اوتوریتر (مستبد، ضد دموکراتیک، خودکامه) جا می زد و دول سرمایه داری را علیرغم تاریخ سرشته به استبداد خونین و چه بسا عریان خود، دول دموکراتیک قالب می کرد.

۳
سازمان اکثریت این مفهوم را از پی دی اس به عاریه گرفته است و بقیه مفاهیم را نیز.
در این زمینه می توان واقعا به حضرات تبریک گفت.
حتی بی استعدادترین رهبران و کادرهای اکثریت استعداد خاصی در این زمینه از خود نشان داده اند.
آنچه رسول آذرنوش بر زبان می رانند، برکسی پوشیده نیست.

۴
این نه آلترناتیوی در برابر سیستم سرمایه داری که صرفا شکل معینی از آن محسوب میگردد و بنابراین دادن عنوان سوسیالیسم دموکراتیک به آن از اعتبار ساقط است.

اشکال بینشی خود ایشان تأیید ضمنی مفاهیم جعلی و بی معنی فوق الذکر است:

الف
سوسیالیسم اگر سوسیالیسم باشد، فقط می تواند دموکراتیک باشد و لاغیر:
دموکراسی به معنی حاکمیت خلق:
به قول ارسطو، حاکمیت تهیدستان
به قول رسول پرولتاریا، حاکمیت طبقه کارگر

ب
پذیرش ضمنی اندیشه بی پایه «سرمایه داری اهلی، متمدن» (پی دی اس)، به قول رسول، «قابل کنترل» از سوی رسول.
در رد این یاوه ی پی دی اس دهها کتاب نوشته شده است:
مراجعه کنید به اثر ورنر سپمن ـ فیلسوف بزرگ آلمانی ـ تحت عنوان «پایان انتقاد از سرمایه داری؟» و دیگر آثار ایشان

۵
نه سرمایه داری خوب و بد، اهلی و وحشی داریم و نه بورژوازی خوب و بد.
سرمایه داری به مثابه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری واپسین و یا به تعویق افتاده است.

۶
بورژوازی به مثابه طبقه اجتماعی، بورژوازی واپسین است که ذره ذره وجودش ارتجاعی است.
فرق هم نمی کند کدام ملیت را نمایندگی کند و در کدام رشته بهره کشی کند.

۷
ضمنا دیری است که میان طبقات اجتماعی واپسین از هر نوع (برده داری، فئودالی و بورژوازی واپسین) از هیچ نظر تفاوتی وجود ندارد.
بقیه نظرات نادرست رسول آذرنوش هم باید بتدریج تحلیل و بطلان آنها اثبات شود.
با پوزش
۵۹۰۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱٣۹۲