از : اسماعیل سپهر
عنوان : طبقه و قدرت
رفیق کیا شما درست می گوئید، این حزب "حزبی که طبقه کارگر را به قدرت برساند" نیست. این حزبی است که رسالت خود را تنها کمک به طبقه برای کسب آگاهی، سازماندهی، تجربه و قدرت لازم برای رهانیدن خود از بند و اسارت نظام سرمایه داری و برای دست یابی به شرایط لازم برای حاکم شدن بر سرنوشت خویش، می جوید. این حزب نمی خواهد "طبقه کارگر را به قدرت برساند". این حزب تلاش می کند که طبقه کارگر خود، خود را به رهایی و به قدرت برساند.
از نظر من خظای بزرگ احزاب متعلق به چپ رادیکال سنتی این بوده و هست که می خواسته و می خواهند که خود ( یعنی حزب ) " طبقه کارگر را به قدرت برساند". مشکل،اما اینجاست که این احزاب هرگاه که کار خلع قدرت از بورژوازی را نیز بخوبی "مهندسی" کرده و بر اهرمهای قدرت چنگ انداخته اند، از سپردن قدرت به طبقه استنکاف ورزیده و ترجیح داده اند خود به نیابت از آحاد طبقه قدرت را در دست داشته باشند. در این کار ما مسلمن با یک "بد قولی" و یا یک "فریبکاری" غیر قابل بخشش مواجه نیستیم. حتی می توان گفت در آغاز، این احزاب در کار خود از حسن نیت نیز بی بهره نبوده اند. مشکل، اینجاست که بازی در میدان قدرت دولتی و بویژه بردن جایزه اول این بازی و چنگ انداختن بر اهرمهای اصلی قدرت دولتی ادب خاص خود را به برنده جایزه دیکته می کند ( ادب قدرت مداری ) و برنده حتی اگر قول و قرارهای خود را نیز بزودی فراموش نکرده باشد، با قرار گرفتن در شرایط "صاحب قدرت دولتی"، عمل به این قول و قرارها را بسیار سخت و غالبن غیر ممکن خواهد یافت. به این اضافه کنید وضعیت طبقه ای را که خود "مدیریت" و "مهندسی" رهایی خود را در دست نداشته و در مبارزه و در گام به گام "پیروزی ها" علیه سرمایه داری و دولت بورژایی، سخت به تصمیم، اراده و رهبری حزب ( ودر واقع اراده رهبران حزب) متکی بوده و بعد از انقلاب نیز خود را فاقد سازمان، تجربه و توانایی لازم برای "مهندسی" حفظ قدرت نوین و مقابله پیروزمند با نیروی ضد انقلاب یافته است.
خوب برای اجتناب از مواجه با چنین بن بست سیاسی و چنین سناریوی ناخوشایند و سترونی ( یعنی موقعیتی که حزب و رهبران حزبی خود را بر مسند قدرت عالیه -و به تبعیت آن، در کلاس فراگیری رسم و ادب قدرت مداری - بیابند و طبقه نیز برغم خلاصی از سلطه رژیم بورژوایی و حتی سلطه سرمایه، خود را همچنان فاقد تجربه، توان و سازمان لازم برای حاکم شدن بر سرنوشت خود بیابد ) چه می توان و چه باید کرد؟
طرح " حزب دفاع از خود رهانی کارگران" خروج از چنین بن بست سیاسی و اجتناب از مواجه مکرر با چنین سناریوی ناخوشایند و سترونی را پی می جوید.
"حزب دفاع از خود رهانی کارگران" حزبی است که می خواهد امر " خود رهانی کارگران" بدست خود کارگران محقق گردد. حزبی است که می خواهد کارگران و زحمتکشان از طریق ایجاد نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی خود، هم از سازمان، تجربه، توانایی و قدرت لازم برای خود رهبری مبارزات خویش علیه سرمایه داری و دولت بورژوایی برخوردار گردند و هم از سازمان، تجربه، توانایی و قدرت لازم برای به چنگ آوردن قدرت لازم برای شکل دادن به ساختار سیاسی متناسب با منافع و افق سیاسی خود برخوردار گردند. این حزب، حزبی است که بزرگی، اقتدار و رهبری سیاسی را نه برای خود، که برای نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی توده کار و زحمت می خواهد .
در این طرح، من مسلمن ادعای هیچ گونه جامعیت و نسخه پیچی را ندارم و قصدم صرفن ادای سهم در گشودن و جدیت بخشیدن به بحث ها مربوط به ایجاد حزب "چپ رادیکال نوین" و یا " چپ رهایی خواه" است.
۵۹۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱٣۹۲
|