موانع فکری و فرهنگی
بر سر راه وحدت نیروهای چپ در ایران
- بیژن بیقرار

نظرات دیگران
  
    از : masoud memar

عنوان : چپ
آقای فریدون بی بیان
لازم به توضیح میدانم ۱. محتوای نوشته آقای بیژن بیقرار با واقعیت منطبق است
۲. من در باره اتحاد چپ نظرم این بود و هست که این اتحاد باید شکل واقعی داشته باشد بدین معنی که : چپ ایران بطور کلاسیک از حزب توده تا فدائی به حکومت تکحزبی و دیکتاتوری پرولتاریا معتقد بود ٫ اما بعد از شکست الگوی شرق اکثر کنشگرانش از دموکراسی و حکومت فدراتیو صحبت میکنند و گذشته را نقد و بررسی میکنند که کاملأ خوب است ٫ نکته ابهام اینجاست که هنوز بعد از سه دهه خود را تعریف نکرده اند و بدون تعریف از خود و بدون هویت چه اتحادی میتوان کرد . برای مثال سازمانهای مختلف جمهوریخواه را میتوان نام برد که هیچکدام در اساسنامه معتقد به کمونیسم نیستند اما چون همه این تشکلها اکثرأ از کادرهای چپ شکل یافته ٫ کار را پیچیده کرده ٫ درست است که فرق فاحشی بین چپ اکثریت و حزب کمونیست کارگری وجود دارد اما چون اکثریت خط بطلان روی چپ مارکسیست لنینیست بطور شفاف نکشیده ٫ جامعه ایران اکثریت را هم کمونیست میداند و باعث میشود افکار عمومی همه را در نهایت با یک عینک بنگرد و اختلاف نظرها و سیاستورزی را ترفندی برای کسب قدرت بداند.
۳. در نوشته قبلی اشاره کردم که بنابه فاکتهای تاریخی اگر در ۵۷ چپ بقدرت میرسید ٫ تصفیه حساب درونی را زودتر از اعدامهای سران رژیم پهلوی شروع میکرد ٫ جمله شما هم فاکت امروزی برای تأیید حرف من است که گفتید :
( بیدار شو آقای معمار !
کشورهای موسوم به "سوسیالیزم واقعا موجود" و احزاب کمونیست آن با تمام اشکالاتی که داشتند و با تمام چپ روی ها و راست روی های آنها که ما چپ ها ( نه شما ! ) نسبت به آنها انتقاد داشتیم . وقتی در بحران درونی خود گیر کردند فقط در برابر مردم خود تسلیم شدند )
این تأکید ( نه شما ! ) خیلی معنی دارد و فلسفه خونینی در جایگاه قدرت پشتش خوابیده ٫ همانطور که ادامه دادید : ( شما قادر نیستید برخورد آنها را در سالهای ۱۹۸۹ به بعد در برابر مردم درک کنید. می توانست با کمی "شیطنت" یا "دیوانگی" زرادخانه های نظامی و اتمی این کشورها برای تبدیل به فاجعه ای جهانی با وحشتناکترین ابعاد تاریخی مورد سوء استفاده قرار گیرد . آیا به این موضوع فکر کرده اید؟ )
لابد انتظار قدردانی از مردم را دارید که دنیا را منفجر نکردند ٫ البته احمدی نژاد ها هم ااگر تا بحال از بمب اتمی استفاده نکردند شاید جای تشکر داشته باشد
۴. از نقش سرمایه داری جهانی در دنیا گفتید و مثال تجزیه یوگسلاوی را نام بردید
الف : سرمایه داری جهانی وجود خارجی ندارد به تاریخ پیوست زمانی که اردوگاه سوسیالیسم فرو پاشید و این واژه در تناسب با اردوگاه سوسیالیسم بکار میرفت . حالا مثل سلطنت طلبها اگر کسی دائمأ بگوید شاهزاده رضا پهلوی ٫ برای تسکین خاطر خودش ایرادی ندارد ولی ایران بیش از سی سال پیش سلطنت پهلوی بود.
اگر سرمایه داری بشکل اقتصادی مد نظر شماست که کشورغیرسرمایه داری در کره زمین سراغ ندارم
ب : اما همه نابسامانیهائی که اشاره کردید و تمامی بی عدالتیها و سیستم های غارت و چپاول و ... لزوم چپ را میطلبد و وظیفه چپ است که برای دموکراسی و عدالت اجتماعی تلاش کرده و طرح سیاسی و اقتصادی داشته باشد و به روز موعود بسنده نکند.
۵۹٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : برای masoud memar ـ مسعود بهبودی
در بارهء مقاله "موانع فکری و فرهنگی بر سر راه وحدت نیروهای چپ درایران " نوشته بیژن بیقرار و سایر تلاش های نوشتاری کنشگران و متفکران سیاسی چپ در اخبار روز، نگارنده نیز مانند سایر دوستان که برای غلبه بر پراکندگی چپ ، تلاش این دوستان را ارج گذاشته اند. امیدوارم این بحث ها به نتایج مثبت و عملی برسد. از این زاویه کامنت های شما را در راستای دیگری دیدم.
اول ـ masoud memar
جنابعالی بصورت دوپهلو با عنوان "هویت چپ" مطلبی نوشتید که بعداز اینکه دو سه بار که باهم پرسش و پاسخ کردیم . بالاخره صراحت بخرج دادید و نوشتید :"بحران جهانی را کاملأ طبیعی میبینم و تا از جمله ٫ ارزش کار در تمامی دنیا کاملأ یکسان نشود بحران جهانی با + و ـ ادامه خواهد داشت. البته جغرافیا ی سیاسی بخصوص انرژی و آب و همچنین مواد خام ٫ انحصار تکنولژی و .... عوامل تعیین کننده ای هستند و تناسب نیروی کار را هم اشاره کردم."

واقعا از شما ممنونم که اذعان داریددنیا را اینطوری می بینید و بحران جهانی را نیز "کاملا طبیعی" می بینید. همین فرق شما با کسانی است دنیا را اینطوری نمی بینند و برای تغییر آن تلاش کرده و می کنند.
بهتر است شما با همفکران خود و ایدئولوگ های خود و کسانی که بحران جهانی را "مقدر" و "معشیت الهی " میدانند مثل مصباح یزدی ها برای سایر نیروها اجتماعی که مثل شما فکر نمی کنند نسخه ننویسید و "هویت " آنها را "محرز" ندانید.
کارنامه دوجنگ جهانی و بقیه ماجراهای بعداز فروپاشی "سوسیالیزم واقعا موجود " که امروز بفضاحت سراسر جهان را در بحران بی نظیری غرق کرده با چند کلمه ء کلیشه ای از دوران جنگ سرد قابل توجیه نیست.
بیدار شو آقای معمار !
کشورهای موسوم به "سوسیالیزم واقعا موجود" و احراب کمونیست آن با تمام اشکالاتی که داشتند و با تمام چپ روی ها و راست روی های آنها که ما چپ ها ( نه شما ! ) نسبت به آنها انتقاد داشتیم . وقتی در بحران درونی خود گیر کردند فقط در برابر مردم خود تسلیم شدند. شما قادر نیستید برخورد آنها را در سالهای ۱۹۸۹ به بعد در برابر مردم درک کنید. می توانست با کمی "شیطنت" یا "دیوانگی" زرادخانه های نظامی و اتمی این کشورها برای تبدیل به فاجعه ای جهانی با وحشتناکترین ابعاد تاریخی مورد سوء استفاده قرار گیرد . آیا به این موضوع فکر کرده اید؟
خوشبختانه چنین نشد و این تائیدی بود بر ماهیت کاملا متقاوت رهبران این کشورهای متفاوت جهان در پایان قرن بیستم که همیشه این تجربه پایدار خواهد ماند.
ولی سرمایه داری جهانی با بی شرمی تمام از تیکه پاره کردن یوگسلاوی شروع کرده و هنوز ادامه دارد و به قول شما در جستجوی "آب و منابع انرزی " می باشد . شما این بحران جهانی را طبیعی می دانید. و هر چه دلتان میخواهد برای چپ و کمونیست ها "رج " میزنید. معلوم است که علاقه ای به وحدت نیروهای چپ ندارید فقط لنگه کفش پرت می کنی.

دو م ـ آقای مسعود بهبودی
ایشان هم از موضع دیگری از بحث "موانع فکری و فرهنگی بر سر راه وحدت نیروهای چپ درایران " خوشش نمی آید . زیرا معتقد است "حزب " از اول بوده و هست بقیه حرفها زائد است.
نگارنده نیز در پاسخ شیرین زبانیهای او فقط میگوید:

ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
۵۹٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : در باطه با کامنت فریدون
می توان اعتنائی به توهین این و آن نداشت و افاضات آنان را بی پاسخ گذاشت.
چون توقع همه چیز از همه کس ساده لوحانه است.
چالش فکری اما بهتر است که فرهنگ مندانه و متمدنانه صورت گیرد.
نظر بهتر است که بی اعتنا به صاحب نظر زیر ذره بین تأمل قرار گیرد.
در غیر این صورت، سطح بحث تنزل می یابد و به «بحث» واره های اراذل و اوباش شبیه می شود.

خیلی خوب.
مسعود بهبودی اعتراف می کند که عضو اکثریت و حزب توده و هرچی که فریدون زمان می خواهد باشد، است و خیلی هم از خود راضی است و کلمات ممنوعه کذائی و بعضی ها را گستاخانه بکار می برد.
به این دلیل که نمی توان به تحقیر نظرات او پرداخت.
نظر را باید با نظر، یعنی در سنت روشنگری پاسخ داد و نه در سنت پرونده سازی و چاقوکشی.
۵۹۲٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : به توصیه آقای فریدون بی نیاز
کامنت اولی شما را دوباره خواندم که قبل از طرح سه سوال که در حد توان خود جواب دادم ٫ نوشته اید : ( بهتر است مسعود معمار راحت حرف بزند )
اتفاقأ حق با شماست و من اکثرأ ملاحظاتی دارم اما هیچ چیز بهتر از راحت حرف زدن نیست پس نوشته خود را سعی میکنم راحت بنویسم :
چپ کمونیست در دنیا با شیوه حکومتی تک حزبی و لزومأ با دیکتاتوری پرولتاریا شناخته میشود.
احزاب و تشکلهای چپ غیر کمونیست باید مانیفست خود را بطور شفاف از جمله شیوه حکومتی برای شناخت هویتی ارائه کنند
احزاب و تشکل های چپ کمونیست هم ٫ از مفاهیمی همچون آزادی بیان و آزادی مطبوعات و انتخابات آزاد استفاده ابزاری نکنند و اگر بکنند شفاف اعلام کنند که اعتراض ما برای نبود آزادی خودمان است نه دگراندیشان دیگر٫ چون دگراندیشان در حکومت تک حزبی خودمان هم حق مشارکت نخواهند داشت و هر اقدامی برای کسب قدرت سیاسی سرکوب انقلابی خواهد شد.
دوکراسی با شیوه حکومتی تک حزبی کمونیستی همان تناسب را دارد که امثال مصباح یزدی رابطه ولایت فقیه و امربری از آنرا بهترین دموکراسی تعریف میکند
۵۹۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : توضیح به آقای فریدون بی نیاز
نوشته اول من :
عنوان : هویت چپ
غیر از ناهمگونی های اجتماعی در کشورها ٫ بخصوص بعد از فروپاشی بلوک شرق ٫ جنبش چپ با بحران جدی روبرو شد. جدای از جریانات مختلف چپ از مارکسیست لنینیست تا سوسیال دموکرات ها ٫ جامعه جهانی حسّاسیت ویژه ای سر دموکراسی و حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی از خود نشان میدهد و این مبانی هم در اتحاد چپ ( تعریف از خود ) و هم در نزد افکار عمومی ( میزان پایگاه اجتماعی ) رل کلیدی را بازی میکنند.
سوال شما این بود : ( منظورش از "جامعه جهانی " کیست؟
بحران مالی و اقتصاد جهان وحشتناکتر است یا بحران جنبش چپ؟
مسعود معمار توضیح دهد که بحران جهانی را چگونه می بیند؟ )
توضیح دادم که منظور من از واژه ( جامعه جهانی ) ٫ (افکار عمومی در جهان ) است .
در مورد ( ناهمگونی های اجتماعی در کشورها ) توضیح دادم که افکار عمومی در کشورها کاملأ همگون نیستند و درجه شناخت و دیدشان با مسائل همگون , کاملأ یکی نیست
در مورد سوال دوم که ربطی به نوشته من ندارد : بحران مالی و اقتصاد جهان و بحران جنبش چپ دو مقوله همسان نیستند ولی در ارتباط با هم هستند و کدام وحشتناکتر است را مقیاس واحدی برای اندازه گیری نمیشناسم.
در مورد سوال سوم که ربطی به نوشته من ندارد چون از جامعه جهانی استفاده کردم نه بحران جهانی ٫ که منظور خود را از این واژه گفتم یعنی ( افکار عمومی ) که افکار عمومی در جهان حتی با ناهمگونی به مقوله هائی از جمله دموکراسی و... اهمیت ویژه ای میدهد.
اما اگر خواسته باشم کوتاه جواب بسوال شما داده باشم : بحران جهانی را کاملأ طبیعی میبینم و تا از جمله ٫ ارزش کار در تمامی دنیا کاملأ یکسان نشود بحران جهانی با + و ـ ادامه خواهد داشت. البته جغرافیا ی سیاسی بخصوص انرژی و آب و همچنین مواد خام ٫ انحصار تکنولژی و .... عوامل تعیین کننده ای هستند و تناسب نیروی کار را هم اشاره کردم.
۵۹۲٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : برای : masoud memar و مسعود بهبودی
اول ـ دوست گرامی آقای مسعود معمار
شما در کامنت اول خود با عنوان هوبت چپ مطلب زیر را نوشتید که نگارنده متوجه منظور شما نشد و اعتراض کردم شما در پاسخ خود موضوع را کلا عوض کردید . لطفا در بارهء کامنت اول خود در بارهء هویت چپ روشن فرمائید. متشکرم
عنوان : هویت چپ
غیر از ناهمگونی های اجتماعی در کشورها ٫ بخصوص بعد از فروپاشی بلوک شرق ٫ جنبش چپ با بحران جدی روبرو شد. جدای از جریانات مختلف چپ از مارکسیست لنینیست تا سوسیال دموکرات ها ٫ جامعه جهانی حسیاسیت ویژه ای سر دموکراسی و حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی از خود نشان میدهد و این مبانی هم در اتحاد چپ ( تعریف از خود ) و هم در نزد افکار عمومی ( میزان پایگاه اجتماعی ) رل کلیدی را بازی میکنند.

دوم ـ دوست شیرین زبان مسعود بهبودی، هر طور دوست داری بنویسی بنویس منتظر پاسخ هم باش این جا رسانه ء اجتماعی می باشد "حوزه" نیست .در کامنت قبل اشاره کردم که کامنت های کذائی جنابعالی معرف حضور خوانندگان می باشد و ادبیات جنابعالی را همین هفته پیش زیر نوشته دوست نادیده رسول آذرنوش دیدم. خیلی دور برداشته بودی و در باره ء اصلاحات شاهانه قلم فرسائی کردی چند تا از همان کلمات "دلنشین " مثل "کذائی " و "بعضی ها " را "تقدیم " حضورت می کنم. احتیاج به برچسب "تفتیش غقاید " به دیگران هم نیست. "بعضی " ها مثله کبکه سرشان را زیر برف می کنند بعد گریه زاری و ننه من غریبم می کنند که ما را "لو" دادند.

مرد حسابی در بارهء کامنت اول جنابعالی نوشتم اگر دوست داری پاسخ مرتبط به آن بنویس وگرنه شیرین زبانی لازم نیست.
۵۹۲۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : فریدون
تمامی این مقاله قابل بحث است.
مسعود بهبودی فقط سرتیتر و جمله ای متناقض با سرتیتر را مورد تأمل شتابزده قرار داده است.
منظور فریدون عزیز از بررسی اندیشه ای از مواضع طبقاتی مختلف چیست؟
طبیعی است که چنین است.
ولی هر تحلیلی به کشف حقیقت عینی منجر نمی شود.
با برچسب زدن به صاحب نظر که نمی توان به کشف حقیقت عینی کمک کرد.
حقیقت عینی، عینی است.
یعنی مستقل این و ان وجود دارد و منتظر کاشف نشسته است.
این حق طبیعی هر کسی است که عضو هر انجمنی و یا حزبی باشد.
این که جرم نیست.
ضمنا به چه دلیل فریدون عزیز به این شق القمر نایل امده که فلانی عضو چه دسته ای است؟
این چیزها بوی تفتیش عقاید می دهند.
بهتر است که نظر، مورد بررسی قرار گیرد و از پرونده سازی برای صاحب نظر پرهیز شود.
این جور کارها را سازمان های پلیسی و امنیتی انجام می دهند نه جویندگان حقیقت عینی
۵۹۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : شفافیت در هویت
آقای فریدون بی بیان
کثرت نگاهها و ایدئولژی ها و احزاب سیاسی برای دموکراسی ضروری است .
منظور من از کامنت قبلی به ماهیت چپ در نزد افکار عمومی برمیگردد ٫ منظور از جامعه جهانی ٫ ربطی به حکومتها یا بانک جهانی و تناسب قدرتها ندارد کمااینکه در سیاستگزاری جزو ارکان اصلی بشمار میروند بلکه منظور من از جامعه جهانی به افکار عمومی برمیگردد که از ارکان اصلی در پایگاه اجتماعی بشمار می آید .
مفاهیمی مانند دموکراسی حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی نزد افکار عمومی چه در کشورهای جهان اول چه در حال رشد ٫ گفتمان غالب را تشکیل میدهد و درجه دوری و نزدیکی احزاب از آنها در مجموع ٫ در کسب پایگاه اجتماعی رل واقعی را بازی میکند.
درست یا نادرست چپ نزد افکار عمومی مترادف با کمونیسم شناخته میشود که درجه آن با تناسب جوامع گوناگون قابل سنجش است که در کامنت قبلی از واژه ( ناهمگونی جوامع ) به آن اشاره کردم.
سیستم حکومتی مدنظر چپ ٫ هنوز در نزد افکار عمومی تناسبش با دموکراسی و حق تعیین سرنوشت به دید سنتی برمیگردد در یک کلام ( حکومت تک حزبی و دیکتاتوری پرولتاریا )
نزد افکار عمومی بخصوص در جهان سوم و در حال توسعه ٫ چپ با تجربه دوران استالین سنجیده میشود حال در جوامع مذهبی بیدینی و تبلیغ ( دین افیون جامعه است ) را هم اضافه کنید.
چپ در مبانی وحدت ٫ بعنوان ماهیت تا تعاریف خود را از حکومت تکحزبی و تناسب آنرا با انتخابات تواتری بطور شفاف تئوریزه نکند همان مدل شوروی سابق با تاکتیکهای دیگر را بنمایش میگذارد. یعنی بدون تعریف ماهوی شفاف ٫ سیاستورزی روز با هر شکلی چه در دفاع از تحریم چه در مقابل تحریم ٫ چه در تحریم انتخابات چه در مشارکت در آن ٫ چه در دفاع از مذاکرات هسته ای چه ترکمنچای خواندن آن مذاکرات ٫ از طرف افکار عمومی جدی گرفته نمیشود بی رودربایستی هیچ تأثیر واقعی ندارد و بعنوان تاکتیک در سهم خواهی از قدرت و چه بسا قبضه کامل قدرت و تکرار دوران استالین را نزد افکار عمومی نوید میدهد.
میخواهم یک چیزی را هم اضافه کنم ٫ فرض محال که محال نیست ٫ تاریخ اجتماعی به من آموخته اگر نیروهای چپ در ۵۷ قدرت را قبضه میکردند بنابه فاکتهای تاریخی از جمله خائن دانستن حزب توده نزد دیگر جریانات چپ و تناسب نیروهای چپ بسته به کمیت آن ٫ حذفهای استالینی زودتر از اعدامهای سران پهلوی و ساواکیها شروع میشد و.... سرنوشت سازمان مجاهد مانندی رقم میخورد و مصادره های انقلابی و دادگاههای ایدئولژیک دیگری رقم میخورد و ..... و الان بعد از سه دهه مردم از تئوریسین های چپ حکومتی که از حقوق آنها دفاع میکردند حمایت میکرد و از دیگر اپوزسیون از جمله اسلامیستها میخواست که حکومتداری و تناسب خود را با دموکراسی تعریف کنند و تکلیف خود را با ولایت فقیه مشخص کنند.......
جامعه با سه شکست خورده طرف است ٫ سلطنت تاریخی حکومت اسلامی در قدرت و چپ خارج از قدرت
۵۹۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : فریدون بلبل منش
بعضی ها دوزاری شان حسابی کج و کوله شده و تا چشم کار میکند، مسگری در دیدرس نیست.
آنسان که فکر نمی کنند که مسعود معمار و بیژن بیقرار شاید به فرقه های مورد نظر بلبلان تعلق داشته باشد و نه مسعود بی پناه بی تبار
۵۹۲۴٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : برای : مسعود بهبودی و masoud memar
اول : در باره ء کامنت مسعود بهبودی که به این قسمت از نوشته ء بیژت بیقرار آویزان شده :" «چپ های ایران، همواره ترجیح داده اند به جای بحث بر سر جزییات، به کلیات بپردازند.این که جامعه ما در حال حاضر گرفتار چه معضلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و راه حل چپ برای غلبه بر این مشکلات، به طور مشخص چیست، در مقابل مسئله تصرف قدرت سیاسی برای گروه کثیری از ما، امر ثانوی و فرعی بوده است.»
البته واضح و مسلم است که در باره ء این نظر بیژن بیقرار میشود با انواع جهان بینی ها و بینش سیاسی بر خورد کرد. نگارنده نمی خواهد در مقام مدافع یا مخالف نظر بیژن بیقرار بنویسد. ولی وقتی "مانبفست " ۶ ماده ای مسعود بهبودی را خواندم با سابقه ء ذهنی از مطالبی که قبلا در همین سایت از ایشان دیده بودم به یک حرکت "زیر آبی" پی بردم.

در ماده سوم از مانیفست مسعود بهبودی می خوانیم:

" ۳
از نویسنده لب مطلب چه پنهان که بدون حل مسئله در قلرو عام و کلی نمی توان به حل حقیقی آن در قلمرو منفرد (خاص) و جزئی نایل آمد:
دیالک تیک منفرد (خاص) و عام
دیالک تیک جزء و کل " پایان نقل قول

دوستان توده ای و سازمان فدائیان خلق اکثریت یخاطر میاورند که چگونه حزب توده با توسل به قطعنامه های احزاب کمونیست در سال ۱۹۶۰ و ۱۹۶۸ گذار سرمایه داری به سوسیالیزم را موفقیت آمیز اعلام کرده بودند و آنرا برگشت ناپذیر هم می دانستند. پذیرفتن این قطعنامه برای پیوستن به احزاب برادر کافی بود. ( اگر اشتباه می کنم روشن فرمائید)

مسعود بهبودی در بارهء آن آمار و ارقامی که احزاب برادر را به چنان تحلیل های مشعشعانه رسانده بود کاری ندارد و قبول داشت که همه چیز روبره است . کاری هم نداریم که آن فقط یک اشتپاه لپی بود یا درک ناقص از مسائل جهانی ؟

چرا وظیفه نیروهای مارکسیست ها در ایران و سایر کشور ها باید پذیرفتن آیه وار آن قطعنامه ها می بود ؟ زیرا پذیرفتن آن حمایت از نیروهای بغایت ارتجاعی قذافی ، اسد و خمینی را بدنبال داشت.

این نمونه ای از موارد متعدد بی توجهی به اساس مارکسیسم و قوانین دیالکتیک بوده است . وظیفه مارکسیست های ایران شناختن تضادهای موجود در ایران و ارائه برنامه مبارزاتی مناسب آن بوده و هست . وقتی پای خوش خیالی ِ "گذار سرمایه داری به سوسیالیزم در سطح جهانی با موفقیت انجام شده " به میان میاید؛ معلوم است که آن ره به کجا ختم خواهد شد. از این زاویه حق با بیژن بیقرار است.

دوم : مسعود معمار ـ
نظرات قبلی ایشان را نیز در کامنت ها دیده ام و خیلی دوستانه به ایشان عرض می کنم که اگر "دموکرات " هستند باید کمی تحمل دیگر نیروهای سیاسی اعم از چپ و راست و میانه را بنمایند وگرنه "دلسوزی " های لیبرالی و نئو لیبرالی جهان را به بحران کشانده است و ایشان و همفکرانش مثل اینکه خود را بخواب زده اند. مرقوم فرموده اند:" غیر از ناهمگونی های اجتماعی در کشورها ٫ بخصوص بعد از فروپاشی بلوک شرق ٫ جنبش چپ با بحران جدی روبرو شد. جدای از جریانات مختلف چپ از مارکسیست لنینیست تا سوسیال دموکرات ها ٫ جامعه جهانی حسیاسیت ویژه ای سر دموکراسی و حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی از خود نشان میدهد و این مبانی هم در اتحاد چپ ( تعریف از خود ) و هم در نزد افکار عمومی ( میزان پایگاه اجتماعی ) رل کلیدی را بازی میکنند."
بهتر است مسعود معمار راحت حرف بزند . منظورش از "جامعه جهانی " کیست؟
بحران مالی و اقتصاد جهان وحشتناکتر است یا بحران جنبش چپ؟
مسعود معمار توضیح دهد که بحران جهانی را چگونه می بیند؟ نظرات ایشان در باره ء انقلاب ایران و پیامدهای آنرا قبلا خوانده ام.
۵۹۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : هویت چپ
غیر از ناهمگونی های اجتماعی در کشورها ٫ بخصوص بعد از فروپاشی بلوک شرق ٫ جنبش چپ با بحران جدی روبرو شد. جدای از جریانات مختلف چپ از مارکسیست لنینیست تا سوسیال دموکرات ها ٫ جامعه جهانی حسیاسیت ویژه ای سر دموکراسی و حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی از خود نشان میدهد و این مبانی هم در اتحاد چپ ( تعریف از خود ) و هم در نزد افکار عمومی ( میزان پایگاه اجتماعی ) رل کلیدی را بازی میکنند.
۵۹۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : چپ و راست یعنی چی؟
موانع فکری و فرهنگی بر سر راه وحدت نیروهای چپ در ایران
«چپ های ایران، همواره ترجیح داده اند به جای بحث بر سر جزییات، به کلیات بپردازند.
این که جامعه ما در حال حاضر گرفتار چه معضلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و راه حل چپ برای غلبه بر این مشکلات، به طور مشخص چیست، در مقابل مسئله تصرف قدرت سیاسی برای گروه کثیری از ما، امر ثانوی و فرعی بوده است.» (بیژن بیقرار)

بعد از حمله مریدان بن لادن به برج های دوقلو کتابی با عنوان «بیان حقیقت عریان» (نقل به مضمون) منتشر شد.
شاد و شنگول رفتیم و کتاب را تهیه کردیم.
فاجعه وقتی بر سرمان آوار شد که به خواندن آن شروع کردیم.
هرچه خواندیم تلاشی جز عوامفریبی و پرده پوشی حقیقت در آن نیافتیم.
عنوان این مطلب خیلی فریبا ست.
ولی لب مطلب از فاجعه خبر می دهد.

۱
تفرقه نیروها بیشک علت نظری دارد:
بدون وحدت نظر نمی توان به وحدت تشکیلاتی و وحدت عمل نایل آمد.
بدون وحدت نظر حتی نمی توان تشکیل خانواده داد و یا در سرپناهی به همزیستی پرداخت:
چون اگر یکی به هر دلیلی بخواهد در کلبه را باز گذارد و دیگر بخواهد که ببندد، همزیستی می تواند مختل شود.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

۲
تفاوت اندیشه و نظر اما علت مادی دارد:
طرز تأمین نان سفره (علت مادی) تعیین کننده ی طرز تفکر (اختلاف نظر) است.
تعیین کننده تعلقات طبقاتی احزاب و سازمان های مختلف است که در تفاوت و تضاد اندیشه ها (موانع فکری و فرهنگی) تجسم می یابد.

۳
از نویسنده لب مطلب چه پنهان که بدون حل مسئله در قلرو عام و کلی نمی توان به حل حقیقی آن در قلمرو منفرد (خاص) و جزئی نایل آمد:
دیالک تیک منفرد (خاص) و عام
دیالک تیک جزء و کل
کسی که از منفرد و جزئی شروع به کار کند، سرش دیر یا زود به سنگ می خورد و اگر ساده لوح و عوامفریب نباشد، به قلمرو عام و کلی برمی گردد تا از صفر شروع کند.

۴
مثال:
بی توجهی به حکم فلسفی فوق الذکر (وجود اجتماعی تعیین کننده شعور اجتماعی است!) یعنی شروع نکردن از قلمرو عام و کلی به اتلاف انرژی و نیروی بنی بشر منجر می شود و به شکست فجیع.

۵
چپ و یا راست قبل از هر کاری بهتر است که هنر خوداندیشی را تمرین کند و بیاموزد.
هنر تفکر دیالک تیکی را.
تا اولا بداند که چپ و راست یعنی چی و بعد بتواند به کشف معضلات و بعد به کشف راه حل ریشه ای برای آنها نایل آید.

۶
مسئله تصرف قدرت برای تحول جامعه هم همین جا ست:
بدون تصرف قدرت نمی توان وسایل تولید را از مالکیت خصوصی مشتی انگل بدر آورد و تحت مالکیت مولدین مادی و معنوی قرار داد و موانع مادی و فرهنگی و فکری را از بین برد.
دیالک تیک حکومت و حاکمیت
بدون کسب قدرت سیاسی، کسب حاکمیت طبقاتی محال است.
۵۹۲۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : نقدشجاعانه یی ازچپ
بنظر من چپ ایران از لحاظ علمی و عملی‌ خیلی‌ هم پیشرفته و در پزوسیون خوبی قرار دارد.

مشکل چپ از اینجا شروع می‌شود که تحلیل‌های متفاوتی از یک واقیعت عنوان میکنند و در مورد آن اجازه بحث هم به همدیگر نمیدهند و تحت حاکمیت دیکتاتورها این امکان را نداشته اند که آنچنانی تشکل ایجاب کنند که ما اکنون در سوسیالیم زندگی‌ کنیم!

ونقش مذهب را خیلی‌ از چپها کمرنگ میکنند و یا کم اهمیت نشان میدهند!
۵۹۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۲       

    از : البرز

عنوان : عنوان نوشتار
‫با توجه به مطالب و مسائلی که نویسنده نوشتار به خوبی مورد کنکاش قرار داده، عنوان نوشتار، به جای «موانع فکری و فرهنگی بر سر راه [وحدت] نیروهای چپ در ایران»، می توانست «موانع فکری و فرهنگی بر سر راه [اتحاد] نیروهای چپ در ایران» باشد.
۵۹۲۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۲       

    از : علی راد

عنوان : درد چپ اندیشی
من مطلب چندانی برای تکمیل مطلب ندارم ولی اذعان می کنم که این اولین بار است که یک نفر با این دقت به نقد تاریخ چپ معاصر ایران می پردازد . متاسفانه چپ ایرانی مانند صنعتگرش - مانند دانشمندش و مانند ساختار مدرنش کپی گر است تا تحلیل گر . دانش اموز خوبی است برای حفظ کردن درسهای مارکسیسم و کپی برداری از حرکتهای اجتماعی جوامع . هرگز خودش نبوده و بیشتر تمایل داشته به او بگویند مارکسیست نه مبارز . مبارزه برای رهائی ملزوماتی دارد که چپ ایرانی بدون درک ان به جانفشانی پرداخت . البته این مرض در همه ایرانیان معاصر نهفته است و نمی توان ایرانی را بدون اتکا فیزیکی و یا روانی به یک تکیه گاه بیرونی موثر و موفق یافت . علت انهم ریشه در ساخت جامعه دارد . جامعه ای بغایت سنتی که ظاهری مدرن دارد . چپ نیز مانند راست در یک دوره وابسته به شوروی بود کما اینکه راستها وابسته به انگلیس و امریکا . در دوره توسعه نیز الگوی توسعه ما غرب بود و چپها هم از جنبشهای غرب الگو گرفتند در هیچ کجای این صدساله عنصر یا عناصری پیدا نشدند که با تکیه بر ساخت اجتماعی ایران دریابند که چه باید کرد . تنها نیروئی که موفق به این کار شد خمینی بود که با تکیه بر ساخت اجتماعی سنتی جامعه توانست از نیروی پراکنده مردم اتحادی همه جانبه را پدید اورد . چپ باید به بررسی واقع بینانه ساخت جامعه بپردازد . جامعه ما برای رسیدن به یک اهنگ یکنواخت توسعه دچار شکاف عمیق منافع است . وجود جدی و قدرتمند جریان های اولترا راست با جنبه های تحجرگرا نشانه وجود عقبه اجتماعی گسترده این نوع تفکر است که البته توان حضور در عرصه های دموکراتیک را ندارد اما توان سازماندهی سیاسی و اقتصادی قدرتمندی در دست دارد . لایه های مدرن هم چنان غرق در مناسبات مدرن اند که نمی توانند از زاویه جریانها و منافع راست به موضوعات بنگرند . ایجاد سبد منافع مشترک بین این دوبخش اجتماعی خود یکی از معضلات روشنفکران چپ است چراکه در میان فرودستان هردو طیف حضور دارند و در میان طبقه متوسط نیز این دو گرایش با قدرت نمود دارد . همانگونه که مقاله به دقت و درستی بان اشاره کرده چپ برای عبور از بحران سرخوردگی سی ساله باید به جزئیات بپردازد البته فارغ از کلیشه های ذهنی کپی برداری شده . از مقاله لذت بردم .
۵۹۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۲