اقتصاد اسلامی، واقعیت یا تخیل؟ - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
  
    از : سینا صدرالعلما

عنوان : تشریحات راستین بهداشتی و هولناک اسلام از سوی جناب علی کبیری!
با درودی ژرف به حضرتتان ، برخود لازم دیدم، از تشریح براستی درست و صحیح جنابتان از مراسم روزانه مسلمین جهت تطهیر خود و رو بسنگ سیاه مملو از جنایات بی پایان یعنی خانه خدا؟؟؟ بایستند و خرعبلاتی که در مغزشان حکّ شده است تکرار کنند، نهایت سپاسگذاری میکنم.
من خودم شخصاً شاهد این مراسم در مقبره بزرگ شرابخوار مشهد بوده ام. علاوه بر این نجاسات مشروحه حضرتتان شاهد پاشوئی مسلمانان بعد از مسخ پا و از برای گندزدائیش ، که همانطورکه فرموده اید نفر بعدی برای پاکی؟؟؟ دهانش با یکمشت از این آب بشدت گندیده و آلوده قرقره هم میکند.
اینست تراوشات مغزی بیابانگرد جاهل و بیسوادی که مورد آموزش مزوّرانه صهیب فیلسوف رومی و بلال حبشی و سلمان فارسی در تازینامه منسوب به الله خود برای ترویج این مهملات جنایت پرور حتی بصورن بسیار فجیعی دستور سلاخی انسانها را که به این اراجیف ایمان نمیآورند ، صادر کرده است. فرآورده اش را مستمراً در ایران و عربستان و اندونزی و دیگر کشورهای اسلامزده عملاً و رسماً مشاهده و تجربه میکنیم.
۶۰۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور محترم آقای دستمالچی
۱. شما گفته اید : « اصولاً آیا اقتصادی به نام اقتصاد اسلامی وجود خارجی دارد؟ نگاهی کوتاه به مجموعه کشورهای اسلامی(در گذشته و امروز) مبین این واقعیت است که دراین جوامع یا روابط ومناسبات اقتصادی و پیش سرمایه داری(عشیره ای- قبیله ای، فئودالی) یا دوران گذاراز ماقبل سرمایه داری به سرمایه داری، یا اشکال گوناگون سرمایه داری(معمولا بدترین شکل آن) حاکم است.» یعنی عملأ اقتصاد اسلامی وجود خارجی ندارد و یک تخیل بیش نیست و بدترین شکل سرمایه داری در این کشورها حاکم است که من هم به آن باورمندم
بعد در ادامه بررسی خود میگوئید : « پرسش این است که پس از ۳۵ سال اقتصاد اسلامی درایران، و پس از ۳۵ سال ایثار اسلامی در اقتصاد، اخلاق، احسان، برادری، ایمان و رعایت مجموعه اصول و احکام اقتصادِ اسلامی، چرا امروز در لبه پرتگاه اقتصادی قرار داریم و مسئولان (البته بسیار اسلامی و مومن نظام) دست به دامن "غرب" بی معنویت و مادیگرا شده اند؟ » همچنین در پایان میگوئید : « آنچه دراین مدت ۳۵ سال، تحت عنوان سیاستهای «اسلامی» در زمینه اقتصاد انجام گرفته است(درست به خاطر همین« اسلامی» بودن سیاستها)، اقتصاد ایران را با چنان رکود و ورشکستگی روبرو کرده است که از آن می توان به عنوان ( فاجعه اقتصادی) نام برد » این پرسشها و مطالب زیاد از این قبیل در نوشته شما یعنی برسمیت شناختن اقتصاد اسلامی بعنوان یک ( واقعیت ) و رد اقتصاد اسلامی بعنوان یک ( تخیل ) است.
مقاله ضد و نقیض نگاشته شده است به باور من هر چپاولگری در تاریخ بسته به ابزار در دست اختیارش به چپاولگری خود شکل حقوقی یا شرعی میدهد بدین معنی که از امکانات موجود استفاده ابزاری میکند مثل اقتصاد اسلامی
۲.در مورد شکست نظام اقتصادی بر مبنای برنامه متمرکز و حکومتی ٫ عللی را ذکر کردید که علمی هستند و نقش ایدئولژی در حکومت و سیاستگذاری واقعی است و از ایدئولژی بعنوان ابزار برای چپاول استفاده نشده است بلکه ایدئولژی نقش واقعی و ماهیتی داشته و دارد. درست عکس آن در ایران بوده که سیاستگذاری بر مبنای اقتصاد اسلامی نقش ماهیتی نداشته بلکه طبق گفته خود شما ( تخیل ) بوده و ابزاری دست سرمایه داران مافیائی و چپاول گران بوده یعنی ایدئولژی نقش واقعی و ماهیتی در اقتصاد نداشته بلکه برای سرپوش گذاشتن چپاول مورد استفاده بوده است.
۶۰۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۲       

    از : علی کبیری

عنوان : اقتصاد این جهان در زعم او مال خرست/نام خر دارد شرف برخرقه ونام فقیه!
با تشکر از آقای دستمالچی در مورد پژوهش ارزشمندشان راجع به دکترین اقتصادی خمینی یا اقتصاد اسلامی. مایلم چند نکته را به نظرتان برسانم.

۱- اشاره کرده اید «...واقعیت این است که اسلام به عنوان یک دین نه دارای یک مدل اقتصادی بوده است ونه می توانسته چنین ُمدلی داشته باشد...»
شایسته است توجه کنید که اسلام نمیتواند به عنوان یک دین تلقی شود. طبق مدارک باقی مانده از دوران پس از مرگ محمد و نیز اخبار رسیده از جانب مورخین مسلمان و همچنین اشاره های متعدد در قرآن، اسلام چه در زمان محمد و چه درزمان خلفای راشدین، بضرب شمشیر ترویج شده است. این هاله ی تقدسی که اکنون اسلام و محمد را درآن پیچیده اند، طی سالهای بعد بوجود آمد. به شهادت تاریخ، در زمان محمد و خلفای راشدین، مردمان شبه جزیره ی عربستان و سایر سرزمینهائی که بعداً توسط مسلمین فتح شد، جز بت پرستان و مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان نبودند. سئوال اینست که آیا بت پرست بودن یا مسیحی ویهودی و زرتشتی بودن، از جمله جُرمهای نابخشودنی محسوب میشدند که باید پیروان بیگناه آنها را بضرب شمشیر مجازات نمود؟

۲- کدام پیغمبری بضرب شمشیر به ترویج آئینِ مورد ادعایش دست زده است؟ پیغمبران جز دعوت خردمندانه ی مردم به دین خود کاری نکرده اند. بنابراین محمد و جانشینانش که با استفاده از شمشیر و با استفاده از زور و ایجاد ترس و وحشت در میان مردمان این آئین من درآوردی را به مردم بی آزار و بی گناه تحمیل کردند، از خِرَد عاری بودند. طی دوران پیش گفته و نیز از آن دوران تاکنون، هرآنکس که باسلاح منطق و خِرَد با مسلمانان روبرو شده است، پاسخش از سوی رهبران دینی مسلمان و پیروانشان چیزی جز اتهام مهدورالدم، محارب با خدا، محارب با رسول خدا و محارب با نمایندگان رسول خدا و درنتیجه سر به نیست شدن، نبوده است. علت تمام این اتهامات مجرمانه ی بی اساس به خردمندانِ منتقد چیزی جز دلیل بی خِرَدی دردفاع از مواضع بی پایه ی این جمع نیست.

۳- خمینی و تمام آخوندهای دور و برش، نه تنها از عِلمِ اقتصاد بی بهره بودند، بلکه حتی طرق رفع نجاست از خود را نیز نمیدانستند. بهترین شاهد همانا کتاب شرعیات اینان بود که هر آبی که دارای عمق سه وجب و چهارانگشت بود را آب کُر دانسته و مسلمانان را به استفاده از آن تشویق میکردند. این جمع بی خِرَد و نماینده ی الله برروی زمین، خبر نداشتند که هر آبِ به عمق سه وجب وچهارانگشت، آبِ کُر نیست. اینها از آگاهی به بهداشت بی بهره بودند و خبر نداشتند که ته آفتابه ها یِ مستراحهایِ مساجد، آلوده به مدفوع انسان بوده و نمیبایستی برای پر کردن، در حوضِ مساجد تحت نظارت اینان فروبرده شود. ولی با کمال تعجب مشاهده میشد که آنان و سایر جمع ناآگاه، گِردِ همان حوضی که آبش آلوده به مدفوع انسان بود، نشسته و دست نماز گرفته و سرو صورت را با آن آبِ آلوده شسته و حتی آن آبِ آلوده ی متعفنِ پر از باکتری و میکرب را در دهان ریخته و قِرقِره میکردند. این آقایان علماء!! و منجمله آقای خمینی، بخاطر اینکه تصور میکردند مسلمانان با دستِ راست غذا در دهان میگذارند، در رساله های عالمانه شان به پیروان دین مبین یادآوری میکردند تا با دست راست غذا در حلقومشان جای دهند و بهمین خاطر هم فرمانهای "به چپ چپ" صادرمیکردند که با پای چپ وارد مبال شوید و با دست چپ مقعد را شستشو فرمائید و نه آنکه به آنان بیاموزند که لااقل پس از طهارتِ ماتحتشان، با صابون غیرِ آلوده دستان آغشته به مدفوع را بشویند. این واقعیت گوشه ای از نادانی این جمعِ سفهایِ خود عالِم دان است.

خلاصه آنکه، این جمع جز مشتی بیکاره و مفتخور و زالو صفت و دزدان سرگردنه نیستند. اینها در طی ۳۵ سال گذشته، با پیروی از دکترین رهبر عظیم الشأنشان، براساس تئوری "اقتصاد مال خراست" این کشور را به ورطه ی ورشکستگی رسانده و مردم را در ارزوی یک لقمه نان و یک سرپناه محقر، گذاشته اند.
۶۰۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲       

    از : علیخانی

عنوان : باور کن، اگر چه باور کردنش سخته
در پاسخ این خواننده گرام(کیا) باید عرض کنم؛ مشکل در آنجاست که آقای دستمالچی نیز همچون من در ۳۵ سال پیش یا گوشش نمی شنود یا می شنود و باورش نمی شود که، خمینی به زبان بسیار ساده گفت: »اقتصاد مال خره« البته جناب خر این توهین را خواهند بخشید. خب حالا بیا هفتاد من کاغذ سیاه کن و از این گفته ی نغز رمز گشائی کن. باور کردنش سخت است اما عین واقعیت است که، غول سازی از یک ابله فقط کار نادانان میتواند باشد، که من یکی از آنها بودم.
۶۰۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : مشکل کجاست؟
اشارات ، استدلالها و منابع بخوبی و قابل فهم تهیه شده است،در هر حال مورد پسند منست.

به نظر من مشکل ما ثروت باد آورده است ،که "ننه من" هم میتواند اقتصاد را بچرخاند.

پول نفت را بین طرفدارانش تقسیم کند و به واردات بپردازد .

به دین طریق وابستگی را بخودش افزایش دهد و طبقات و اقشار موثر در تولید را نابود کند و بخشی از این سربازان بیکار را به مزدور تبدیل کند.

متأسفانه حاکمیت ولایی به این هم بسنده نمیکند و خیال جهانگشایی هم دارد .

غارتگری خودیها و پایمال کردن حقوق ملت نتیجه ثانوی این اقتصاد ولایی است.
۶۰۶۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲