از : آمویی
عنوان : سینماشعری ضد جنگ و جنون
دوربین کدام فیلمبرداری می تواند این لحظه ی هول انگیز و پرسش برانگیز را با این دقت و شجاعت حتی در محل فاجعه به تصویر کشد!؟ و اگر هم بتواند، که نمی تواند، زیرا خود لابد از ترس در گوشه ای پنهان شده، چگونه می تواند نگاهِ بی نگاه کودک را به دنبال هیچِ هست-پنداشته ببیند و چشم ما را بر آن بگشاید؟ ما در اینجا دیگر با ادبیات و شعر روبرو نیستیم. این اثر، هنری بسیار برتر از آنست: سینماشعری ضد جنگ و جنون است که از نگاه کودک، و مادر ،و ما، یعنی همه، جهان خرافه را به چالشی عظیم گرفته و جای هیچ شکی برای خواننده ی بیننده باقی نگذاشته است! دو باره بخوانید:
"نوزادِ شیرخواره، جوید ز گاهواره،
با چشمِ بی نگاهش، در آسمان خدارا
مادر، نرفته از هوش، زنده ست، لیک خاموش
با مرگِ بی مُرُوّت گویی کند مدارا
از گاهواره دورست، بی تاب و ناصبورست؛
وَ، گاه، سوی کودک، چنگی زند هوارا."
۶٣۰۷۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹٣
|