همسویی با ارتجاع مذهبی
در پوشش حمایت از مقاومت مردم فلسطین
- محسن حکیمی

نظرات دیگران
  
    از : سیمین محمودی

عنوان : نفرین بر من اگر حرف تو آویزه گوشم بکنم
چرا اینهمه حاشیه رفته اید جناب آقای حکیمی؟ کنه حرف شما حمله به آزاده خواهان است. دیگر *استالینیست* خواندن مثلا جبهه ملی خارج از کشور هم که مثل شما نمی نگرد حرف مفت است.
امیدوارم هرگز اتفاق نیفتد که یک مشت لات و آدمکش ، مثل آدم های رژیم آپارتاید اسرائیل، به خانه این حکیم ارجمند حمله بکنند و قصد بیرون راندن وی و تصاحب خانه و اموال خانه اش را بکنند، مثل آدمیان رژِم آپارتاید اسرائیل که بر سر مردم فلسطین آوردند. چون این آقای حکیم تک و تنها خواهد ماند .از انتظامات شهر خودشان کمک نمی گیرد، چون آن انتظامات مجبور می گردند با خشونت فراوان ،این صارقین را از خانه ایشان اخراج و به زندان بفرستند، مامورین انتظامی ای که کارمندان و جزوی از دولتیان رژیم منفور جمهوری اسلامی هستند و در این عمل خشونت ادامه سیاستشان هم هست. البته ما فرض را بر این می گذاریم که آقای حکیم ضد نظام حاکم بر ایرانند و هستند. آری جنگ ادامه سیاست است.مثل آن کودکی که کلمه ای را یاد می گیرد اما در آغاز کاربرد درست آن را نمی داند.
رژیم اشغالگر به کشوری حمله کرده است و این کشور را به تاراج برده، مردمش را آواره کرده، قصد آن دارد که کلیه فلسطینیان را نابود بکند( رجوع کنید به سخنان آن جانیان در پارلمان رژیم غاصب)دنیا را به گروگان گرفته و آقای حکیمی معتقد است چون بخشی از این مردم آواره در گروهی مذهبی جمع شده اند و در کنار دیگر نیروها از حقشان به دفاع برخواسته اند، باید یکی هم زد توی سر این فلسطینیان. حرف آن رژیم صهیونیستی هم تمام مدت دقیقا همین است که آقای حکیمی می فرمایند. این هر دو همنظرند، هر دو شدیدا نژاد پرستند. یکی آگاهانه و یکی شاید ناآگاهانه. اصولا این فکر که من از آن مظلومی دفاع بکنم که مثل من بیندیشد، فکری است نزدیک به فاشیزم. شما با همین روش تروتسکیستی خود راه ناپاکتان را ادامه دهید بتازید بر استالین . تمام آن سران و تهان آن رژیم اشغالگر و نژادپرست به همراه شاه
اللهی های خودمان و آدمکشان غربی که داعش ها را آفریدند و مسلحشان کردندکه آب از گلوی آن سوری از بخت برگشته پایین نرود، با شما در این مورد هم نظرند. اما نفرین بر من اگر گوشزد های شما را آویزه گوشم بکنم . بعید می دانم این آقای حکیمی اطلاعیه های جبهه خلق برای آزادی اسرائیل را نخوانده باشد که از همه ملل و تمامی آدمیان آزاده خواه تمنا کرده است به هر طریق که ممکن است به نیروی مقاومت ملت فلسطین کمک کنند و از جمله حماس که بیشتر از دیگر گروه ها با دشمن مشترک می جنگد. در این دوره و این شرایط هر کس که با این دشمن جهانی، این رژیم خونخوار اسرائیل برای بیرون راندنش از فلسطین جنگید باید که به دفاع برخاست. حمله به حماس ، در این شرایط ، دفاع از اسرائیل است. اسرائیل همه چیز دارد. احتیاج به پشتیبانی آقای حکیم و من هم ندارد. اصولا محل سگ هم نه به من و نه به دیگران نمی گذارد. اما آنچه نیروی مقاومت به آن احتیاج دارد ، همه چیز است. ما که نمی توانیم اسلحه، پول، نان و آب به این ملت بدهیم. تمام راه ها را هم بر این ملت بسته اند و غزه را کرده اند گتوی غزه، لااقل تمنا دارم از آقای حکیمی همراه با اشغالگران اینقدر به این ملت فشار نیاورید و نیرویتان را بگذارید برای دفاع از خانه خودتان که اگر به شما حمله ای شد خودتان هستید و خودتان.
با امید به پیروزی ملت قهرمان فلسطین و در حال کنونی و بخصوص غزه
با احترام
سیمین محمودی
۶٣٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹٣       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : برای یاور ـ مشگل شما چیست؟
اگر چپ هستی اعلامیه جبهه خلق برای آزادی فلسطین در همین اخبار روز را مطالعه کن و در باره ء آن نظر خود را آن بنویس تا روشن شویم . ما که نمی توانیم برای مردم غزه تکلیف تعیین کنیم.
اگر دوست دارید واقعا هر جور که می توانی حمایت کن. با این حرفها دردی دوا نمیشود مادر لطفی هم در هیمن اخبار روز امظاء خود را پس گرفت مشکل شما چیست؟
۶٣٨۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹٣       

    از : ا. بزرگمهر

عنوان : فاجعه غزه عظیم تر از اینها ست
با درود به دوستان اخبار روز و خوانندگان گرامی که مسئولانه وقایع وحشتناک غزه را تعقیب می کنند. نکته ای که همه میدانید ولی به آن در این بحث ها اشارهء چندانی نشد .ظهور "داعش " در جنگ داخلی سوریه و امروز در عراق می باشد. هنوز نمی دانم که چگونه در اوج فجایع جنگ داخلی سوریه در سال گذشته با بمب های شیمیائی مسیر جنگ و سرنوشت بشارالاسد عوض شد. در طول یک سال حوازث مثل برق گذشت .توجه ها از سوریه به مذاکرات اتمی ایران با کشورهای ۵+۱ منتقل شد بعدا بحران اکرائین شروع گردید. یکماه بازیهای جام جهانی فوتبال از قبل ها تعیین شده بود و حوادثی که به موازات آن صورت گرفت ابدا تصادفی نبود . در پس پخش مستقیم مسابقات داعش در عراق و سوریه بیداد کرد و حملات اسرئیل به غزه جان میگرفت..... تردیدی نیست که عملیات نظامی اسرائیل از قبل برنامه ریزی شده بوده است...
موضوع چنان وحشتناک است که بنظر نگارنده ابعاد آن قابل مقایسه با هیچ مورد دیگر که در گذشته فقط در فلسطین یا سوریه یا لبنان صورت گرفته است . دوستان عزیز امروز همزنان در سراسر منطقه نیروهای ارتجاعی در حال یورش به مردم بیگناه هستند آیا وقایعی که در غزه علیه مردم و توسط اسرائیل صورت میگیرد با وقایعی که در سوریه و عراق توسط داعش و نیروهای ارتجاعی صورت میگیرد ارتباط ندارد؟ در غزه مردم فلسطین و حماس در برابر اشغالگر مقاومت می کنند .داعش در عراق و سوریه چه می کند در جستجوی چیست ؟ آیا حماس و داعش از یک قماش می باشند؟ مسئله آنقدر مشکوک است که حتی مقام رسمی پنتاگون در همین شنبه گذشته نتوانست ساکت بماند. بنظر میرسد موضوع بسیار پیچیده شده و پیامدهای وحشتناکی در راه است. این عملیات سراسری را کدام قدرتها هدایت می کنند؟ آیا با تعریف ارتجاعی بودن حماس و خطر حکومت اسلامی می توان از کنار این حوادث گذشت تا وضع از این هم بدتر شود.

"جنرال مایکل فلین"، مدیر آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع امریکا، در یک میزگرد خبری- امنیتی اعلام کرد:
"تنها نتیجه ای که از بین سقوط "حماس" در فلسطین بدست خواهد آمد، رشد گروهی افراطی‌تر و خطرناکتر مانند "داعش" در این منطقه خواهد بود. برای نابودی تونل هائی که حماس در غزه ایجاد کرده، راه حل نابودی حماس نیست. اگر حماس نابود شود و از بین برود، احتمالاً چیزی بسیار بدتر جای آن را می‌گیرد. در نهایت کل منطقه خاورمیانه با تهدید از بسیار بدتری مانند "داعش" روبرو خواهد شد."
http://www.reuters.com/article/۲۰۱۴/۰۷/۲۷/us-mideast-gaza-usa-hamas-idUSKBN۰FW۰۱F۲۰۱۴۰۷۲۷
با توجه به اعمال و ماهیت داعش در سوریه و عراق، احتمال چنین وقایعی در فلسطین وجود دارد و این نتیجه محاصره اقتصادی و تنگنا بوده که مردم را برای قبول "بد" در مقابل وضع "بدتر " ترسانده . فراموش نشود که تمام این اتفاقات بعداز بهبود روابط حماس و محمود عباس شروع شد. تجربه نشان داده اسرائیل وضع بدتر در فلسطین اشغالی را میخواهد. در ضمن اعلامیه جبهه خلق برای آزادی فلسطین در همین اخبار روز روشنگر است.
۶٣٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹٣       

    از : یاور

عنوان : همسویی با ارتجاع مذهبی هنوز ادامه دارد
سارا روزبهانی در نکوهش نوشته آقای حکیمی یادی از مرحوم انوش لطفی کرده است که به حق در دوران استبداد ساواک با مقاومت خود در مقابل دژخیمان حماسه آفرید اما حافظه او کوتاه مدت است و فراموش می کند که آن مرحوم بعد از به قدرت رسیدن رژیم آدمکشان خمینی در رهبری سازمان اکثریت چندین سال از سیاست های ارتجاعی رژیم حمایت کرد و بعد از آن که رژیم سازمان آنها را به "اپوزیسیون" فرستاد او را نیز دستگیر و در نهایت پلیدی او و هزاران اسیر سیاسی را اعدام کرد. اما او یکی از رهبران سازمان اکثریت بود و وقتی این سازمان اعلامیه می داد که همراه با حزب توده در "خط امام خمینی" هست این خود مگر همسوی با ارتجاع مذهبی نبود؟ با شخص آن مرحوم کاری ندارم اما سیاست های رهبری این سازمان که او بخشی از رهبری آن بود نهایت همسویی با یکی از پلیدترین ارتجاع های مذهبی بود. از نظرات درج شده علیه آقای حکیمی می توان دید که "خط امام خمینی" هنوز هم به پایان نرسیده است و این همه پشتک زدن ها باز برای مخدوش کردن چهره ارتجاع اسلامی می باشد. رژیم اسرائیل فرقی از نظر نژاد پرستی با فاشیست های حماس ندارد. مگر همین حماس نبود که سازمان فتح و دیگر نیروهای مردمی فلسطین را از غزه اخراج کرد و زندگی را برای هر کس که با تفکر ارتجاعی آنها نبود سخت و غیره ممکن کرد. همسویی با نظرات و سیاست های رژیم مرتجع اسلامی در تار و پود عده ای که هنوز ادعای چپ بودن را دارند وجود دارد و چه بسا انعکاس همان نظرات در جامی دیگر می باشد. هزاران انقلابی ایرانی توسط رژیم جنایتکار خمینی اعدام شدند و تعداد زیادی از آنها مقاومت های بزرگی در زندان های دو رژیم داشتند اما بخشی از آنها به هر دو رژیم ضد مردم "نه" گفتند و هرگز مانند بوق چی های "امام خمینی" از دستگیری و اعدام دیگر فعالان سیاسی پای کوبی نکردند. شکی نیست که هنوز گوشه چشم به امامزاده های مرتجع در همسویی جریاناتی که وجود خود را در تائید این جناح یا آن جناح جنایتکاران اسلامی می بینند آشکار است. حماس و بقیه مرتجعین اسلامی تنها به ادامه سرکوب مردم فلسطین کمک می کنند و این وظیفه تاریخی این واپسگرایان نظام سرمایه بوده و هست!
۶٣٨۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : ایکاروس

عنوان : درسهای اتقلاب بهمن
به نظر می رسد درسهای گرفته شده از انقلاب بهمن ۵۷ و ارتجاع رژیم اسلامی برای آقای حکیمی آنچنان عمیق و ژرف بوده که او را به برافراشتن پرچم خود در سمت ارتجاع صهیونیسم و ایستادگی یک تنه در برابر افکار آزادیخواهان و مردم جهان رهنمون شده و حتی از متحدین جهانی اسرائیل که مجبور به انتقاد از او شده اند عقبتر افتاده است . او ۶۵ سال مقاومت یک خلق ستمدیده در برابر ارتجاع اسرائیل و حامیان سرمایه داری جهانی اش را نادیده گرفته و آنها را که به جای ایحاد "صف مستقل طبقه کارگر" به حماس رای داده اند شایسته هرگونه تحقیر، محاصره و جنایت از طرف ارتحاع صهیونیسم می داند. از نظر او این اسرائیل نیست که قصد تصرف و حکومت بر مناطق فلسطینی و از فرات تا نیل را دارد بلکه این حماس و فتح و فلسطینیان هستند که قصد حکومت بر سرزمین اسرائیل را دارند، این اسرائیل نیست که با پیشرفته ترین ابزار جنگی خلقی محاصره شده و دربند را می کوبد و کشتار می کند بلکه این حماس است که با راکتهای به زمین نرسیده اش "جنایت" می کند، این اسرائیل نیست که هر دوسال یکبار تجاوز و جنایت کرده و پس از نابودی زیرساختهای غزه آتش بس برقرار می کند و سپس برقراری محاصره و قحطی و گرسنگی، بلکه این حماس و فلسطینیان هستند که تن به آتش بس نمی دهند و محاصره و قحطی را نمی پزیرند. آری جنایات اسرائیل نه از ماهیت ارتجاعیش بلکه از عدم تشکیل "صف مستقل طبقه کارگر" توسط مردم غزه و انتخاب حماس است. این است نتیجه درسهای عمیق انقلاب بهمن ۵۷ برای آقای حکیمی.
۶٣٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : سارا روزبهانی

عنوان : پشت سر آن آدم ها، پشت پرده این حرف ها
دفاع از مردمی که در بزرگترین زندان جهان، غیرانسانی ترین شقاوت ها را تجربه کرده و تاب آورده اند اما و اگر می خواهد؟ کشتار زنان و کودکان بی دفاع یک نمونه اش در مدرسه وابسته به سازمان ملل، مبارزه با ارتجاع مذهبی است؟ جنایات ۶۰ ساله اسراییل در فلسطین، ربطی به حماس دارد؟ آقای حکیمی, چیزی از کشتار عام صبرا و شتیلا شنیده اید؟ از نقل قول ها و حرف های قلمبه سلمبه تان بر می اید که ادعای باسواد بودن دارید.
پس چه چیزی شما را با حکومت مذهبی ارتجاعی فاشیستی اسراییل در یک جبهه قرار میدهد؟
من به هیچ اسم دیگری کار ندارم. هرکس اسم مادر فروغ را زیر این بیانیه شرم آور، درست خواندید، شرم آور، گذاشته، یک عذرخواهی تمام قد نه به او که به گروه بزرگی از شهدای چپ و خانواده های آنان بدهکار است. شما اصلا پسر رشید او، انوشیروان لطفی را می شناسید؟ نمیدانم چند سالتان است ولی اگر دادگاه تهرانی، سربازجوی مخوف ساواک را دیده باشید، باید بدانید چه میگویم. شاید نیز از کسانی چیزهای از شهامت و پایمردی او در زندان جمهوری اسلامی هم شنیده باشید.
من شما را نمی شناسم آقای حکیمی، ولی انوش لطفی را می شناختم و اطمینان دارم او و بسیاری از رفقایش، در هر شرایطی انسانی ترین رفتار را می کردند.
حماس ارتجاعی است، من هم قبول دارم، اما از این جا به بعد است که من و امثال من با شما و امثال شما اختلاف نظر پیدا می کنیم. به نظر شما چطور است؟ حماس یک گروه ارتجاعی تروریستی مذهبی است، مردم غزه به آن رای داده اند، پس همه شان اگر نه تروریست، مذهبی و ارتجاعی هستند، مثل ما فکر نمی کنند، مستحق مجازات جمعی هستند. بگذار اسراییل کلکشان را بکند، بالاخره یک گروه کوچک باقی می مانند که حتی ممکن است چپ و مترقی!! باشند و بتوانند دموکراسی و آزادی را زیر الطاف اسراییل و با حمایت مالی اسراییل!!به مردم فلسطین هدیه کنند. کدام مردم البته نمیدانم.
آقای حکیمی، پشت سر آن آدم ها یا پشت پرده این سفسطه ها پنهان نشوید، رو راست باشید، اگر نه با دوستان و مخاطبانتان، با خودتان دستکم.
آقای حکیمی، چرا دیگران را اینقدر احمق فرض می کنید؟ خوشحالم بیانیه شما حواس خیلی ها را جمع کرد: عدو شود سبب خیر، اگر واقعا با مردم باشیم
۶٣٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : یاشار گولشن

عنوان : خط تبلیغاتی دولت اسرائیل با چاشنی مبارزه طبقاتی!
برداشت من اینست که درلابلای نوشته طول و دراز آقای محسن حکیمی همان خط تبلیغاتی دولت اسرائیل در حملات کنونی که در هر بیانیه و مصاحبه سخنگویان دولت اسرائیل تکرار میشود دیده میشود: اینکه این جنگ بین اسرائیل از یکطرف و حماس تروریست ارتجاعی در جریان است و اینکه مردم غزه گرفتار یک جریان تروریستی شده اند و اینکه اگر آمریکا هم این گونه مورد حمله حماس قرار میگرفت عکس العمل بدتری نشان میداد و اینکه اسرائیل فقط مناطق نظامی را هدف قرار میدهد و در مقابل حماس مردم صلح جوی اسرائیل را هدف قرار میدهد و غیره. حرفی از مقاومت غریزی خود مردمی که در محاصره کامل اند نیست. هر چه هست جنگ بین حماس و اسرائیل است.
یک فرق مهم نوشته آقای حکیمی اما، قاطی کردن جدال طبقاتی در داخل زندان غزه با مساله مقاومت برای خلاصی از این زندان هست. برای من جالب است که توسعه طلبی ارضی اسرائیل در سرزمین فلسطین، درهم شکستن تدریجی و برنامه ریزی شده همه اشکال مقاومت و کشتن و زندانی کردن همه رهبران تشکیلات فلسطینی در طول پنجاه سال اخیر - که عموما نیز این تشکیلات و رهبران آنها خصلت غیر مذهبی داشتند، و در نهایت، ویرانی تشکیلات دولتی فلسطینی در کرانه باختری که به مسموم کردن یاسر عرفات ختم شد و این اواخر، بمباران غزه که بدنبال زمزمه تشکیل دولت فراگیر از جناح محمود عباس و حماس صورت گرفت، در کلام آقای محسن حکیمی به این ختم شده که: “اگر کارگران غزه سیاست طبقاتیِ مستقل خود را داشتند، روی پای خود ایستاده بودند و در شوراهای خود بر ضد هر گونه نظام سرمایه داری متشکل شده بودند، اکنون وضعیت غزه به گونه ی دیگری رقم می خورد. “
تعخب من از این پریشانی حرفهای آقای حکیمی نیست. من از این حیرت زده ام که چگونه جمعی از روشنفکران چپ ایرانی متن بیانیه ای را که با اندیشه و قلم چنین شخصی آماده شده بود را حتی رغبت کرده اند بخوانند تا چه برسد زیر آن صحه بگذارند.
۶٣٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : علی امیری

عنوان : کاشکی
آقای جکیمی کاشکی این مطلب را نمی نوشتی با نوشتن آن دست حود را باز کزدی و به اثبات رساندی که اولترا چپ و راست در یک آبشخور آب میخورند و دمکراسی برای آنان همانند دولتمردان آمریکا یعنی هر که با من است دمکرات است و اگر نیست مرتجع!!حتی اگر دریک انتخابات واقعی ۹۰ درصد به گروه یا فردی رای دهند که مطابق میل من نباشد!!من نمی تواتم نصور کنم که دارندگان این عقیده چگونه دم از دمکراسی میزنند درصورتیکه هنوز به قدرت نرسیده نظر مردم را به هیچ میشمرند آیا این اوج دیکتاتوری نیس؟؟وای به حال مردم ایران اگر قدرت به دست امثال شما بیفتد که با ظاهری علی الصلاح دیکتاتوری وحشتناکتری را به ما نحمیل خواهید کرد.
۶٣٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : محمد رستمپور

عنوان : برنده
جمهوری اسلامی برنده نهائی دوجنگ:جنگ اسرائیل وحماس درفضای واقعی،وجنگ تکذیب کنندگان بیانیه وحامیانشان باچپهادرفضای مجازی!
۶٣٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : محمود از ایران

عنوان : سرمایه داری آنهم درغزه قیاسی که خنده آور می نماید
نمی دانستم شما در تنظیم متن نامه نقش داشته اید. وقتی که شنیده ها جامه عمل پوشاند و خودتان به کار خارق العاده معترف شدید دیدم کاری نمی شود کرد شما سند ماندگاری را در تاریخچه چپ قرار دادید تا نسل جوان کنونی هابرماس و ژیژک خوانده بداند که عیب از چپ سنتی نبود که نقص از کسانی چون شما بود که از اصول و مبانی م.ل نکاتی را برمی گشائید که قطعا جزء مبانی نظری است اما اینکه تا چه حد در عرصه عمل جاری است نیاز به استدلال و شرائط اجتماعی دارد. از جمله ترهات شما این است که مثل همیشه بحث منسوخ جریان لغو کار مزدی را برپا کرده ای. از سوی دیگر جناب حکیمی می فرمائید: " اگر کارگران غزه سیاست طبقاتیِ مستقل خود را داشتند، روی پای خود ایستاده بودند و در شوراهای خود بر ضد هر گونه نظام سرمایه داری متشکل شده بودند، اکنون وضعیت غزه به گونه ی دیگری رقم می خورد." رفیق حکیمی شما نیک می دانی که سرمایه داری نیاز به امنیت دارد. سرمایه داری در هر شکل و مدلش، فضای باثبات غیرجنگی و امن را می جوید نه در غزه ای که دیوار حائل دارد. در غزه ای که مصالح ساختمانی، مواد داروئی و غذائی از راهی جز تونل ها وارد نمی شود. بفرمائید سرمایه داری در وضعیت غزه ای می تواند فعالیت کند. این تحلیل شما در مورد دولت خودگردان می تواند صادق باشد. بله سرمایه اداری فلسطینی در زیر چتر دولت خودگردان فلسطینی و ابومازن قرار داردو در آنجا فعالیت دارد چون اسرائیل با دولت خودگردان مشکلی ندارد. با حماس مدافع مردم غزه کار دارد. می خواهد مقاومت در غزه را بشکند تا با برداشتن رقیبی چون حماس و دیگر جریانات فلسطینی چراغ سبزی به دولت خودگردان بزند و با خیال راحت به حیات سیاسی خود ادامه دهد. آری در غزه سرمایه داری نمی تواند باشد در غزه ای که هر روز خمپاره های اسراییلی وظیفه خاک پاشیدن به چشم مردم و کارگران فلسطین را انجام می دهد سرمایه داری نمی تواند باشد
در پایان آقای حکیمی برای ما بفرمایند چرا عنوان بیانیه را مطابق مضمون آن انتخاب نکرده اند؟ آیا عنوان بیانیه با هدفی خاص برای امضا کنندگان تدوین شده بود ؟
۶٣٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : ماه فرید منصوریان

عنوان : سلام آقای حکیمی، صبح شما بخیر!
حضور انور اقدس جناب مستطاب جلالت مآب، فرهیخته گرامی، جناب آقای محسن حکیمی؛


۱. سلام، صبح عالی بخیر! حال مبارک خوب است؟!؟ انشالله که روزی خوب می شود!

۲. بلا از وجود مبارک تان دور، بهتر نبود از همان ابتدا یک مقاله با اسم مبارک شخص خودتان مرقوم می فرمودید و همین طور که الان هم با شجاعت و جسارت در دفاع تمام قد از شاهکار خود، به مخالفت با نظر میلیونها انسان آگاه پرداختید، از ابتدا نظرات تان را با اسم شریف خودتان به اطلاع "جهانیان" می رساندید و پشت سر دیگران قایم نمی شدید؟

این طوری با این اسامی که از سه خانواده کثیرالتعداد و نام های افراد محترمی چون مادر فروغ ، آقایان عمویی، زرافشان، یاشار دارالشفاء و رضا شهابی ردیف فرمودید، هم باعث زحمت این دوستان شدید که تکذیبیه پشت تکذیبیه بفرستند، هم مایه دردسر مسئولین اخبار روز شدید که حالا دلشان نمی آید امضاهای پایین بیانیه را پاک کنند و هم وحشت به دل ما انداختید که دنیا چنان آشفته شده و مرزها چنان به هم ریخته که زبانم لال، هفتاد قرآن در میان، این آدمهای نازنین در نفرت از حماس و جمهوری اسلامی، در کنار قاتلان و زیر پرچم اسراییل سینه می زنند.

۳. ﺗﺼﺪﻗتان ﮔﺮﺩﻡ، حالا ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﻪ ﻛﻨﺎﺭ، اﺻﻼ ﺩﺭﺳﺖ اﺳﺖ ﺭﻭﺷﻨﻔﻜﺮ " روشن ضمیر و ﺩﻣﻮﻛﺮاﺗﻲ" ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎ ﺣﻖ اﻓﺮاﺩ ﺩﺭ ﺩﻓﺎﻉ اﺯ ﻧﺎﻡ و اﻋﺘﺒﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭا ﻧﻪ تنها به ﺭﺳﻤﻴﺖ ﻧﺸﻨﺎﺳﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻥ ﺭا ﮔرﺪ و ﺧﺎﻙ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺪاﻧﺪ؟

۴. این "کانال" که فرمودید، ربطی به این "تونل ها" که هی اسراییل در باره آن می گوید، دارد؟

۵. سایه حضرتعالی مستدام!
۶٣٨۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : تارا

عنوان : یا با ما یا با جمهوری اسلامی، عدالت را فراموش کن
اسراییل در امتداد سیاستی که چمن زنی می خواند، هر چند وقت یکبار به غزه ی هنوز رام نشده سری می زند تا کودکان دیروزی را که از چمنزنی ی بار پیش جان به در برده بودند ریشه کن کند. این گزاره،کلمه به کلمه اعتراف خود نظام نژاد پرست اسراییل است. این اعتراف تعریف ناب نسل کشی هم است. هر که می خواهد حماس یا غیر حماس را برهنه، لمیده بر چمن، با پاهای گشاده در انتظار سربازان زور و سرمایه ببیند، این را با صراحت اظهار کند. انها که نمی دانند، بدانند که در کنار حماس،این بار هم گردانهای شجاع هر چند اندک "ابو علی مصطفی" اعضای جبهه خلق برای آزادی فلسطین فهرمانی می کنند تا از مردم و ارزشهای خود با دادن جان شیرینیشان دفاع کنند. اینجانب تردیدی ندارم که اگر به هنگام ریاست چاوز، جرج بوش این امام زمان حالا مرده ی بخشی از روشنفکران مسموم شده ی ایرانی، فارغ از جهنم عراق می بود و به کاراکاس حمله می کرد، این آقایان و خانمها دفاع زحمتکشان ونزوءلا را به جرم در آغوش گرفتن احمدی نژاد توسط چاوز محکوم می کردند. کل موضوع جمهوری اسلامیست نه آنچه اسراییل یا حماس و چاوز می کنند. یا با جمهوری اسلامی یا با ما. این قرینه ی همان حرف امام زمان مرده ی اونجلیسست
۶٣٨۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : تارا

عنوان : یا با ما یا با جمهوری اسلامی، عدالت را فراموش کن
اسراییل در امتداد سیاستی که چمن زنی می خواند، هر چند وقت یکبار به عزه ی هنوز رام نشده سری می زند تا کودکانی دیروزی را که از چمنزنی بار پیش جان به در برده بودند ریشه کن کند. این گزاره کلمه به کلمه اعتراف خود نظام نژاد پرست اسراییل است. این اعتراف تعریف ناب نسل کشی هم است. هر که می خواهد حماس یا غیر حماس را برهنه، لمیده بر چمن، با پاهای گشاده در انتظار سربازان زور و سرمایه ببیند، این را با صراحت اظهار کند. انها که نم دانند، بدانند که در کنار حماس،این بار هم گردانهای شجاع هر چند اندک "ابو علی مصطفی" اعضای جبهه خلق برای آزادی فلسطین فهرمانی می کنند تا از مردم و ارزشهای خود با دادن جان شیرینیشان دفاع کنند. اینجانب تردیدی ندارم که اگر به هنگام ریاست چاوز، جرج بوش این امام زمان حالا مرده ی بخشی از روشنفکران مسموم شده ی ایرانی، فارغ از جهنم عراق می بود و به کارکاس حمله می کرد، این آقایان و خانمها دفاع زحمتکشان ونزوءلا را به جرم در آغوش گرفتن احمدی نژاد توسط چاوز محکوم می کردند. کل موضوع جمهوری اسلامیست نه آنچه اسراییل یا حماس و چاوز می کنند. یا با جمهوری اسلامی یا با ما. همان حرف امام زمان مرده ی اونجلیست.
۶٣٨۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : کیوان محمدپور

عنوان : شباهت وهمگرائی
احمدی نژاد خرداد ۸۸:معترضان مشتی خس وخاشاکند.زرافشان همان تاریخ باVOA:
معترضان مشتی بچه سوسول شمال شهری اند.
۶٣٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : علی س

عنوان : اسارت ایدئولوژیک وهمسویی با ارتجاع سرمایه داری در پوشش لغو کار مزدی
آقای حکیمی می فرمایند(اگر کارگران غزه سیاست طبقاتیِ مستقل خود را داشتند، روی پای خود ایستاده بودند و در شوراهای خود بر ضد هر گونه نظام سرمایه داری متشکل شده بودند، اکنون وضعیت غزه به گونه ی دیگری رقم می خورد. )و البته روشون نمی شه بگویند برای لغو کار مزدی در غزه.و این یعنی همراه با خمپاره های اسراییلی خاک پاشیدن به چشم مردم فلسطین و کارگران جهان.در ضمن آقای حکیمی بفرمایندچرا عنوان بیانیه را مطابق مضمون آن انتخاب نکرده اند؟جز آنکه عنوان بیانیه برای فریب امضا کنندگان بوده است؟
۶٣٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : کمال

عنوان : نسل کشی یا جنگ دو دولت ارتجاعی؟
نکاتی که آقای حکیمی مطرح کرده اند را می توان به دو بخش کلی تقسیم کرد یکی فرایند نوشتن و تکمیل امضاهای بیانیه موردبحث و دوم تحلیلی در مورد جنگ کنونی غزه. در مورد نخست، طبعاً کسانی که در مجلس موردنظر بودند می توانند تأیید کنند که آیا فرایند امضا گرفتن مبتنی بر خواندن دقیق متن بود یا خیر افراد به صرف این که بیانیه ای در محکومیت کشتار غزه است آن را امضا کرده اند. بدیهی است که در هر دو حالت، مسئولیت امضاکنندگان سلب نمی شود.در همین زمینه لازم است سایر دوستانی که در نگارش این بیانیه به قول آقای حکیمی از نظرات مشورتی شان بهره برده است نیز رسماً اعلام موضع بکنند.
اما نکته دوم و بسیار مهمتر این است که آقای حکیمی با این نوشته در حقیقت نشان می دهد که نمی خواهد فراتر از کلیشه صرف فراتر برود. داستان فلسطین داستان اشغال یک سرزمین به دست صهیونیستها در طول بیش از نیم قرن است. این چه ربطی به جنگ بین دو دولت ارتجاعی دارد. از آن مهمتر ظاهراً آقای حکیمی به تحلیلهایی که نویسندگان چپ و مترقی در سرتاسر جهان در مورد واقعیت جنگ کنونی غزه نوشته اند. توجه ندارد و از کلیشه جنگ ارتجاع مذهبی و صهیونیسم فراتر نمی رود. عزیز من در همه تحلیلها تأکید شده که بعد از پذیرش حماس برای حضور در دولت وحدت ملی بود که اسراییل برای برهم زدن این دولت به غزه حمله کرد، چرا واقعیت های مشخص امروز را مورد توجه قرار نمی دهید و به جای آن تاریخچه اخوان المسلمین را برای ما می نویسید. در یک فضای محدود و بسته و محصور روزوشب دارند انسانها، کودکان، زنان و غیرنظامیان را قتل عام می کنند آن وقت آقای حکیمی درمورد تاریخچه اخوان مطلب می نویسد. برادر من، از برج عاج خودت بیا بیرون. کجا جنگ دو دولت ارتجاعی است. آنچه رخ داده در ادامه اشغال یک سرزمین، نسل کشی بی گناهان است. آقای حکیمی که در نوشته اش می نویسد البته قبل از حماس فتح هم ارتجاعی بود اما کمتر ارتجاعی بود. لابد جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جبهه دموکراتیک را هم ارتجاعی می داند، احتمالاً به درجات کمتر؟! دست کم ایشان به موضع گیری چپهای فلسطینی توجه کند. به موضع گیری چپهای جهانی. این چه استنادی است که به یک بیانیه اینترنتی می شود که جمعی از جوانان غزه نوشته اند که بیانیه ای است که تنها آرزوهای این جوانان را برای ارتباط با دنیای خارج و زندگی انسانی متبلور ساخته. این بیانیه احساسات سرکوب شده جوانانی است محصورمانده در باریکه غزه که امپریالیسم، سرمایه داری جهانی و صهیونیسم بر آنها تحمیل کرده است. آقای حکیمی از یک طرف از طبقه کارگر غزه اسم می برد پس لابد منتظر است که کمون غزه تشکیل شود که نسبت به کشتار کودکان و غیرنظامیان به دست صهیونیستها واکنش نشان دهد و درغیر این صورت آن را جنگ دو ارتجاع می خواند؟ به آقای حکیمی توصیه می کنم اندکی به نوشته های گروه های چپ و مترقی جهانی توجه نشان دهد. دست کم تحلیلهای یهودیان مترقی در مورد نسل کشی در غزه را بخواند اگر یک نیرو یا متفکر چپ را شناسایی کرد که اشغال فلسطین و این نسل کشی را جنگ دو دولت ارتجاعی دانست آن وقت مدعی این نکات شود.
۶٣٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : احمد صبوری

عنوان : بازی فلسفی طفره رفتن از محکوم کردن یک جنایت عریان
جناب حکیمی : غزه منطقه ای است محصور بوسعت ۳۶۰ کیلومتر مربع که پس از تجاوز اخیر مساحتش به ۱۹۰ کیلومتر کاهش یافته است ( اسرائیل منطقه حائل سه کیلومتری اعلام کرده است). طول آن اکنون ۵۰ کیلومتر و پهنایش حدودن ۴ کیلومتر است. و ۱.۸۲ میلیون بدبخت فقیر محروم در آن در زندانی هستند. بودجه سالیانه حکومت آن یعنی حماس ۸۱ میلیون دلار است (حدودن سه برابر کمک های انتر ناسیونالیستی دولت مذهبی خرافی ارتجاعی اسرائیل به یکی از احزاب سوپر مدرن کارگری بدون ریشه های اسلامی و جهان سومی). وسیله تردد شهری عمدتن الاغ است. نیروهای نظامی آن مجهز به سلاح کشتار جمعی از جنس فلاخن و بلطف کمک های ایران ۷۵۰ کلشینکف و تعدادی حلبی پرتابی که در آن باروت می گذارند بخوانید موشک بالستیک می باشد.
اساسن کار و بار وجود خارجی ندارد و مردم عمدتن بکمک موسسه های مرتبط با سازمان ملل تغذیه می شوند. کارکن مزدی حدود ۷۵۰ معلم و ۱۵۰ پزشک و ۷۰۰ پرستار و تعداد معدودی کارمند اداری است. تنها منبع در آمد ماهیگیری بوده که آنهم در ۸ سال گذشته بدلیل محدودیت تردد دریایی ممکن نیست.
متاسفانه بنیانگذاران فلسفه علمی مطلبی در خصوص تاسیس اتحادیه های کارگری در زندان و مبارزه ضد کار مزدی در آنجا ننوشته اند که من بتوانم اشارتی داشته باشم. اما تا آنجا که من خوانده ام از آنجا که سرخپوستان بومی آمریکائی اتحادیه کارگری نداشتند و خواستار لغو کار مزدی نبودند اساسن مارکس محکوم کردن کشتارشان به توسط استعمار گران اروپائی را مشروط به محکومیت طرفین نموده بود.
جناب حکیمی در راستای حمله به آقای زرافشان همان مطلب آن لمپن را تکرار می کنند که نظر دکتر زرافشان را " غزلیات وکیل زرافشان" خوانده است.
درگروه نخستین مبارزان فلسطینی شخصیت هائی همچون ادوارد سعید و جرج حبش بودند سرکوب ۶۷ ساله مداوم و کستاخی بیکران صهیونیست ها و نفوذ زائدالوصفشان در بنگاههای مالی و صنعتی شبکه های علمی و نظامی و مدیا و جهان یک قطبی در بیست سال گذشته راهی برای ۵ میلیون فلسطینی نگذاشته مگر تقاضای مستقیم از خدا برای تعجیل مسافرت به بهشت.
۶٣٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : ح.م. حمید

عنوان : نظر
خوشبختانه مردم ایران آگاهترودشمن شناسترازآنندکه زرافشان وحامیان وپیروان آشکار
ونهان درونمرز وبرونمرزشان تصورکرده اند.
۶٣٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : پیروز پ

عنوان : امان از این اگر......
امان از این اگر......
این همان اگریست که تا بامروز با کاشتنش فقط چغندر سبز شده ، آنهم چغندری که نه میتوان به قند و شکر تبدیلش کرد و نه میتوان بصورت لبو و نه برای تولید رنگ صنعتی مصرفی داشته باشد.
شور بختانه تا به امروز تنها برای رنگ کردن ،آنهم برای رنگ کردن مردم ساده اندیش و ایجاد اغتشاش کار بُرد داشته.

دفاعیه بالا بلندی نگاشته شده ، ولی افسوس که با بن بست اگــــــــــــــــــــــــــــــر روبروست . این اگر نه تنها تا به امروز راهی بجائی نداشته، با توجه به تمایلات گردانندگان جهان و ضعف آنها در برابر سرمایه داری ، عملا راهی بجائی برای فرداها هم نخواهد داشت ، مگر در باورهای تئوریک که تا بامروز بی مصرف بوده.

اگر کارگران غزه سیاست طبقاتیِ مستقل خود را داشتند، روی پای خود ایستاده بودند و در شوراهای خود بر ضد هر گونه نظام سرمایه داری متشکل شده بودند، اکنون وضعیت غزه به گونه ی دیگری رقم می خورد. فقدان همین قطب متشکلِ سرمایه ستیز و بی افقی ناشی از آن است که مردم غزه را به سیاهی لشکر بورژوازی غزه به سردمداری حماس تبدیل کرده است.
۶٣٨۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹٣       

    از : نامی شاکری

عنوان : کدام کریدورهای خاص؟
یک - من برخی از امضاءکنندگان را از دورو نزدیک می شناسم . در کامنتی هم اعلام کردم که شماره هایشان را می دهم ، رندوم به آنها زنگ بزنید و ازشان معنی "جنگ ارتجاعی" را بپرسید.
دو- برای رفع ابهام از بیانیه ای به آن اختصار، متنی چنین بالا بلند لازم نبود. کافی بود که فقط "برخی" ایرادهای جدی پذیرفته شود . نه اینکه نوشته شود :
"تنها پس از آن که کریدورهای خاص و تلفن ها و تماس های ایدئولوژیک به کار افتاد، امضاها پس گرفته شد."
سه - کدام کریدورهایی خاص؟ چرا متوهم می شوید؟بلافاصله بعد از انتشار متن در اخبار روز ، من در صفحه ی فیس بوکم با نقد و اعتراض دوستانی مواجه شدم که روشنفکر- شهروندان کاملا معمولی اند . بی هیچ بست و ربط با کریدورهایی خاص. این دوستان با درج نظرات آقایان عمویی ، زرافشان و رئیس دانا قانع شدند و موضوع را فیصله دادند.
ضمنا : آدم های شریف و معلوم السابقه ( معلوم الحال!!!) ای مثل عمویی و زرافشان و رئیس دانا از چه کانال هایی می توانند خط گرفته باشند؟ متن کوتاه زرافشان معرکه بود.
۶٣٨۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹٣       

    از : محسن سعیدی

عنوان : پوسیده
اول اینکه محسن حکیمی بحث پوسیده استالین ستیزی جریان لغو کار مزدی را مثل همیشه بر علم کرده است.
دوم اینکه افتضاح امضا و جعل امضای یاشار و رضا شهابی و محمد علی عمویی در آمده و فریبرز خان چند معذرت خواهی به چپ بدهکار است. الان هم خواندم که مادر لطفی هم تکذیب کرده. واقعا اگر آقای رءیس دانا کمی شهمت داشت از همه مخالفان و تکذیب کنندگان معذرت می خواست.
سوم این که محسن حکیمی اتهاماتی را به رفیق زرافشان زده که دروغ است. زرافشان تسلیم کریدورهای فشار نشده و نخواهد شد. این رویه البته آشناست. هر که با بیانیه موافق نیست یا استالینیسته یا تسلیم فشار جمهوری اسلامی شده.
۶٣٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹٣