عنوان : آرمانسازی چپ وآرمانسازی داعش
جناب حصوری گرامی در مقاله شرایط اجتماعی رشد تفکراتی که گروه های تحقیر ویا استثمار شده را به حرکت در می آورد وبرای آنهاآرمانسازی می کند را مورد اشاره قرار دادید ومطالب آورده شده بسیار مفید وآ موزنده بود . اما در پایان متذکر شده اید که تنها راه رهایی،تفکر کمونیستی است که در مورد این ادعا باید بسیار اندیشید. گروهی ظهور داعش را دنباله همان روند اندیشه های آرمانساز برای انسانهای تحقیر شده می دانند، در دورانی تفکراتی با ادبیات چپ که خود را وابسته به حرکتهای جهانی وانترناسیونال معرفی می کردند ،این آرمانسازی را می کردند ،که انها بطریقی از دور خارج شده اند اما حالا این آرمانسازی ویرانگر و وحشی را حوزه دین آن هم دین اسلام انجام می دهد که این نیز بگذرد. اما مطالبی در مورد ادبیات چپ وبعضی از فعالین چپ ایرانی واضح است، که هر جامعه در روند تکاملیش نیاز به نیروهایی فعال با ادبیات معروف به ادبیات چپ دارد،اما این ادبیات وقتی که در یک واحد جغرافیایی شروع به فعالیت کنداما اولویت اولش دیدگاه انترناسیونال باشد این ادبیات در خدمت منافع ملی واحد جغرافیایی که بطریقی درآن ریشه دارد،نخواهد بود. متاسفانه در سرزمین ایران ادبیات چپی که بر فعالان چپ سیطره داشته در شرایط حساس سرزمینی ،خود را مدیون غیر این سرزمین تعریف می کردند،در دوران جدید وقتی آثاری از این نوع افراد با ادبیات چپ مطالعه می شود،بطریقی تلاش در کم رنگ کردن ویا به زیر سئوال بردن مفاهیمی که بطریقی تقویت کننده روح ایرانیت است،مشاهده می شود. جالب است ،تعدادی از این نیروها در دفاع از حرکات ویا اقداماتی تحت عنوان مبارزه ،از دیدگاه جهانی به دیدگاه قومی وایلی وطایفه ای سقوط می کنند وآسمان ریسمان می کنند تا اندیشه خود را که از آن طرف پشت بام به این طرف پشت بام است توجیه کنند
۶۴۲٣۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹٣