کردستان و آذربایجان در سنگری مشترک - سلام اسماعیل پور

نظرات دیگران
  
    از : آ طهرانی

عنوان : کارخانه لغت سازی ﴿ فرهنگسرای زبان فارسی ﴾ ׳
من شخصأ عادت به جوابیه نویسی ندارم مخصوصأ با افرادی مثل اقای ایرانی ،خوب توهی نویسی یکی از مشکلات کهولت
سنی می باشد .!!! با بحثهای جلوی دانشگاهی هم انچنان میانه خوبی ندارم چون نتیجه ای ندارد ،سال ۵۷ هنوز در خاطرمان
هست .آما لازم می دانم برای روشن شدن این ادیب بزرگ ،اقای ایرانی ، در مورد طرز نو شتن طهرانی با ت دو نکته ویا با ط
دستهدار توضیحی کوتاه بدهم ، تا ایجاد کارخانه لغت سازی ﴿ فرهنگسرای زبان فارسی ﴾ تا ان زمانی که طهران دارای معماری
سبک خود بود در تمامی متون تاریخی طهران با ط دسته دار نوشته شده است ، ولی اززمان شروع کار، کارخانه لغتسازی وبا
زحمات شبانه و روزانه این سازمان ، تهران با ت دو نقطه ازبطن نه از بتن مادر زاده شد . البته این تنها شاهکاره ادبی این
کارخانه لغت سازی نمی باشد ، از این موسسسه ده ها کلمه ساختگی دیگر تولید شده است ، که متاسفانه مصرف مردمی
ندارد مانند زیربر، روبر، رونما ،زیرنما ، زیر زن رو زن ،نما بر ،ووووو
اما در مورد بی سوادی اقای کسروی در رشته زبان شناسی ،باید خدمتتان عرض ، نه ارز ، به هر حال ، کنم که : همان قدر که جنابعالی به زبان آلمانی تسلت نه تسلط دارید همان قدر هم کسروی به زبان عربی تسلط داشت . ׳
۶۶۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹٣       

    از : البرز

عنوان : سیمهای خاردار بین استان آذربایجان و استان کردستان و دیگر مناطق ایران ساخت کجاست
آقای سعید قاراداغلی گرامی، این سیمهای خاردار بین استان آذربایجان و استان کردستان و دیگر مناطق ایران ساخت کجاست.
‫حال که به عنوان نماینده مردم آذربایجان قرارهای عملی صادر می کنی، ممکن است برای من و دیگر خوانندگان بیانیه ات، توضیح دهی‫، کی ‫و چگونه انتخابات برقرار کردی و به درجه نمایندگی تام الاختیار‫ مردم آذربایجان رسیدی

‫این «...فارسستان، طحران و اصفحان...» دیگر چیست،
گمانم بر این بود، که فرد متشخصی چون شما، که عنوان نماینده رسمی و تام الاختیار مردم را برای خود انتخاب کرده است‫، به هنگام صحبت و نوشتن، نزاکت دهان و قلم را حفظ کرده، و در پی تحقیر، حتی مخالف خود، نباشد‫.
۶۵٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : دو کلمه هم از مادر عروس بشنوید!
جل الخالق! "برای اینکه کدورتهای بین دو ملت ترک و کرد رفع شود و همبستگی بین آنها تقویت شود، کرد ها باید عملیات نظامی خود را از "آزربایجان" غربی به مناطق فارسستان، مثلا طحران یا اصفحان یا ..... منتقل کنند."
آقای سعید قاراداغلی محترم، شما بااین غنای عظیم فکری و نبوغ سیاسی و نظامی چرا مشاور استراتژهای پنتاگون و یا حداقل آقای اردوغان و داوداوغلو نشدید؟
۶۵٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹٣       

    از : سعید قاراداغلی

عنوان : گام عملی
با توجه به درک بالای نویسنده لازم است یادآوری کنم که گام اول برای اتحاد این است که یک طرفه به قاضی نرویم اشتباهات خود را بپذیریم تا تکرار نکنیم.همانطور که گفتند کشتار کردها توسط کسانی انجام شده که یا اصلا از ملت ترک نبوده اند یا اصلا ملت ترک را نمایندگی نمی کرده اند مثلا ملا و شیخ و ... نماینده ترکها یا دبیر یک حزب و سازمان ترکی نبوده اند بنابراین اتهامی از این بابت متوجه ملت ترک نیست.اما کشتاری که در سولدوز(نقده) از ملت ترک صورت گرفت توسط حزب دموکرات کردستان انجام شد که یک حرکت سازمان یافته و مسلجانه بود نویسنده محترم بهتر است این مطلب را نیز در نظر داشته و بیان کند.
دوم اینکه احزاب و سازمانهای کردی که دارای تشکیلات هستند از ادعاهای ارضی نسبت به خاک آزربایجان دست بردارند و کینه و نفرت و دشمنی را تقویت نکنند.
سوم در عمل هم به اصل فوق پایبند باشند و عملیات نظامی خود را از مناطق آزربایجان غربی به مناطق فارسستان منتقل کنند مثلا طحران یا اصفحان یا ..... در نتیجه باعث رفع کدورتها و تقویت همبستگی بین دو ملت ترک و کرد شوند.
نخبگان ملت ترک آزربایجان هم باید از سازماندهی و کار تشکیلاتی احزاب و جریانات کردی الگو بگیرند و نقاط ضعف خود را برطرف کنند و سازماندهی شوند.
۶۵٨٨۷ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : برنامه مشترکی وجود نداشت، همچنانکه هنوز هم وجود ندارد
‫آقای ایرانی گرامی، وقتی صحبت از «...درایت و زیرکی و هوشیاری [برای] افرادِ به ظاهر پیشگام و پیشرو...» می کنی، تا آنان را از «... اقداماتی احساسی و یا شعارگونه [که منجر به] پسگامی و پسروی [میشود]...» بر حذر داری، آرزو و پیشنهاد مثبت و خوبی است، و همه، از جمله شما و من هم، باید این نکته خوب را راهنمای عمل قرار دهیم

‫اما واقعیات تاریخی، یعنی رویدادهای بوقوع پیوسته دیگر نمیتوانند تحت تأثیر پیشنهاد شما، من و یا هر کس دیگری تغییر شکل دهند، و لذا لازم است، هنگام تعریف و تحلیل تاریخ، دچار تحریف، اغراق و یا نگفتن برخی از واقعیات نشویم

آنچه که آن زمان در شمال غرب، جنوب غرب و شمال شرق کشور رویداد، ناگزیر از روی دادن بود، به بیان دیگر، به پا خاستن مردم این مناطق از ایران، در هماهنگی با جنبش سراسری مردم ایران بر علیه استبداد محمدرضاشاهی، توأم شد، با یاد شدن از اجحافاتی دیگر، اجحافاتی چون حق آموزش زبان مادری و غیره. و همین خواستهای اضافه بر خواستهای دیگر مناطق ایران، بخودی خود بهانه های مرغوبی در دستان مخالفان حرکتها و جنبشهای مردم ایران بوده و هست

مردم بر علیه ظلم به پا خاسته بودند، اما ‫باید توجه داشت، بواسطه اختناقی که توسط دستگاه پلیس امنیتی حکومت پهلوی اعمال شده بود، ‫آگاهانه همه را، به جز بقول شما همان «...پشمالوها...»، از صحن علنی اجتماع قیچی و جارو کرده، و در زندانها و یا برابر ‫جوخه های اعدام انباشته بودند.
در نبود معترضین و منتقدین واقعی در صحن علنی اجتماع، هر دسته ای از روحانیون به شکلی ‫سرگرم تحمیق مردم بودند،
آقایان بهشتی و باهنر، به عنوان مولفین کتب تعلیمات دینی مدارس، پادشاهی را موهبتی الهی تدریس ‫می کردند.
آقایان جلال آل احمد و علی شریعتی از طریق تریبونهای آزاد خود مشغول بدل کردن خود و سایر هموطنانشان به خسی در میقات و دادن لعاب نچسب مدرنیته به مکتب شیخ فضل الله و‫ کشاندن همه به بارگاه مکتب این شیخ بودند.‫ همان شیخی که با مشروعه خواهی هایش نقش موثری در به شکست کشاندن جنبش مشروطه داشت.
به بیانی دیگر مردم بپاخاسته در بهمن ۵۷ ‫میدانستند ‫که حکومت پهلوی را بعلت فساد و تبعیضات موجود در آن نمیخواهند، و نیز میدانستند که خواهان عدالت اجتماعی اند،‫ اما برای رسیدن به این عدالت اجتماعی، برنامه مشترکی وجود نداشت، همچنانکه هنوز هم وجود ندارد
۶۵٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : طنز درنوشتار مرتجع شناسات
جناب آ-طهرانی،مطالبی شعاری و.........آورده اید؛قسمت هایی نیازبه پرداختن ندارند، چون بر می گردد به دفاع شخصی،اما از دو مورد نمی توان گذشت ! و ...گویی شما را نمی توان نادیده گرفت وبه آنهانپرداخت! آورده ای:با پول نقت عربها ،چنان و چنین کرده اند ،بایدگفت:وقتی درکشوری هنوز نهادهای دمکراتیک نهادینه نشده و مستبدی بر کار باشد ،در این کشورها پول نفت بلای جان تفکرات دمکراسی خواهانه وآزادی خواهانه خواهدشد چون مستبدبا به دراختیار گرفتن آن ؛عمر استبدادِخودراطولانی تر وروشهای نابخردانه راپی گیرانه ادامه میدهد.جامعه ایران متأسفانه این تجربه رادرگذشته داشته و حال نیز گرفتار آن است!همچنان که مردمانِ «اران»مردمانی که ازکشورِ مادریشان، ایران جدا شده اندو ظاهرا" کشوری بنام آذربایجان برای آنان نیزایجادکرده اند و فعلا" خاندان مستبدی را بر آنان گماردند و پول نفتی هم در اختیار این خاندان قرار دارد و آنان بصورت نو کیسه ای شروع به اقداماتی کرده اند و کارهای سخیفی هم برای ساختن هویتهای دروغین انجام می دهند و یابه شیوهءدلقک مأبانه با اجرای برنامه هایی تلاش برای معرو فیتی جهانی نیز دارند. ویا اینکه شیوخِ عیاش وکازینو دار عرب خلیج فارس با پول نفت وبخشی از آنان با پول مخازن مشترک ایرانی(که ناشی از بی خردی حاکمان بر کشوراست) شروع به ساختنِ جعلیات تاریخی و یا به راه اندازی گروه هایی عقب مانده و جانی تحت نامهای مختلف داعش و........وآنان رابه جانِ آثارباستانی ویاد گارانِ بشری انداخته اندو ایجاد خلاءکردن تا خود را به عنوان مبدا تاریخ نشان دهند ،همچنان که گذشتگانشان در صدر اسلام کردند .و چرا راه دور برویم !در همین نزدیکی خودمان وقتی پول نفت به دست خاندان بارزانی رسید ، آنان هم فیلشان یاد هندو ستان کرد!و یا گروه های دیگرکردی راهم به وسوسه انداخت که ازآن پولها چیزی نصیبِ آنان خواهد شد، گاهی وقتها بعضی از آنان ساز دیگری را می نوازند. بگذریم!برگردیم به سخنانِ حکیمانه شما؛تهرانی یا طهرانی! وقتی ذکر می کنی نفت عربها ؛اگر منظور کشورهای عربی خلیجِ فارس نباشد،پس منظور شما عربها یا عرب زبانانِ هموطن ایرانی می باشدکه دربخشی کوچکی از خوزستان سکنا گزیده اند که با نوع ادبیات شما فکر می کنم همین باشد .در اینجا منابع اطلاعاتی شما افرادی مانند خود شما،شعار گو است !که یکی از آنان هم که پشتوانه نویسندگی هم در ادبیات ایران برای خودش مطرح می کند، حال چقدر صحت دارد و چقدر با ارزش است بماند!.و در شرایطِ فعلی با سقوط کردن در وادیِ فریبکاری و با مطرح کردن مطالب سخیف، قصد خود نمایی برای اندکی ازعربها و عرب زبانانِ خوزستان دارد!که مطالب وی دربین اهالی خوزستان و خود عربها بصورت یک لطیفه و جوک می باشد!در این مورد، لازم است به وضعیتِ جغرافیایی و تنوعِ خوزستان توجه شود ،وهمین تلاش کردن برای نشان دادنِ عرب بودن خوزستان و با ساختنِ جعلیات ،خوددلالت بر اهدافِ خاصی میکند،جناب ....برای اینکه اطلاعاتی راجع به خوزستان و مردمانش و مسئله نفت آنجا بدست آورید !چون با این اظهارِ نظر تاریخی و جغرافیایی که ابراز داشته اید، لازم به یاد آوری است،اگر کتاب جغرافیایی که مربوط به دورانِ ابتدایی ویادوران راهنمایی ویا دوره جدید متوسطه دردسترس است و اگر نیست زحمتی بکشید، ابتیاع کنید !(یعنی بخرید)چون سطح بالا تر پیش کش !و هچنینِ کتابی در مورد تاریخ در ایران را بیابید وبه نام مناطقِ آورده شده توجه کنید:۱)مسجدسلیمان ۲)هفتکل۳)نفت سفید۴)لالی۵)عنبر۶)آغاجاری!.ابتدای کشف و استخراج نفت و میدانهای نفتی در این مکانها بوده و هنوز هم قسمت زیادی از آن میادین فعال هستند و چاه شماره یک هم در منطقه ای در مسجد سلیمان واقع شده است!. بعد از مناطق نام برده شده ، کشف و استخراج به مناطق دیگر استان کشیده شده است و سپس به سایر استانها گسترش یافت!.مناطق نام برده شده ءبالا !وقتی بررسی شود مناطق بختیاری نشین هستندو قسمت وسیعی از خوزستان را پوشش می دهند،و در یکی از آنان ؛هفتکل ! گروهی ترک که خود را وابسته به بختیاری ها می دانند زندگی می کنند چون آمیختگی آنان با بختیاری ها چنان زیاد شده ،که خود را جزئی از بختیاری ها می دانند .پس تا اینجا نه عربی وعرب زبانی و منطقه عربی در کارست که ادعا شود ، نفت عربها! جناب ...اگر نیتی برای آگاهی بخشی داری ،باید توجه داشته باشید!مطالب مطرح شدن توسط شیادانی که تلاش برای هویت بخشی عربی به خوزستان و نفت ایران دارند بی پایه و بی ارزش است !چون خود آنان هم می دانند مطرح کردن این مسائل می تواندچه کاربردی داشته باشد! اگر آن اطلاعات مبنای اطلاع رسانی شما و امثال شما ست ،بایدگفت ؛در یک تله از ناآگاهی گرفتار خواهی شد!.مطالب مطرح شده ویا شونده ،توسط این شیادانِ سینه چاکِ شیوخ عیاش خلیج فارس نه واقعیت گذشته خوزستان و نه واقعیت شرایط حال آن را دارد!. در کامنتهایی که زیر مقالات آن فریبکاران در حد توان پاسخهایی را آورده ام و خواهم آورد.پس شما و امثال شما برای اینکه معرف بی اطلاعی نسبت به خوزستان نشوید و بازهم می گویم ؛اگرنیت آگاهی بخشی داریدبایدبا تیز یبنی بیشتر به مسائل ایران بنگریداگرهم رسالت مأمورانه برای خودقائل هستید!آن سخنی دیگراست!.:::مطالبی در مورد«بی سوادی» فردی تلاش گر بنام «کسروی »داشتید فردی که در حد توان برای آگاهی بخشی به مردمان ایران زمین کوشا بود!.ودر مبارزات پی گیرش تلاش صادقانه خود را نشانداد!که متاسفانه به تیغ،تیغ بدستان وحمایتی بادرجه بالای مخفی کاریِ مستبدبه سلاخی رفت و از پای در آمد!و شمای باسواد !درمورد بی سوادی وی سخن راندید.باید گفت: معمولا" وقتی کسی از بی سوادی کسی صحبت می کند؛خود باید از نظر علمی بالا تر از وی باشد!اما چیزی که از شما در دسترس است ، همین مسائل شعار گونه! ویک اسم آ-طهرانی !که ما هم متوجه نشدیم باید به افرادی که در تهران زندگی می کنند بگویم:تهرانی یا طهرانی!البته اول فکر شدشایدبه دلیل آن باشدکه همیشه در دبستان دیکته را صفر می گرفتید!امابعدا"متوجه شدیم که شمایک شانیت والا مقامی نیز دارید!آنهم:جعل شناسی افرادجاعل!مثل اینکه مطلب به سمت زیاده نویسی رفت!گاهی وقتها چاره ای نیست !جناب ...این همان حکایت..........است!
۶۵٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : حسنی ها وساختن کارکرد نجات بخشی
جناب البرز گرام درود بر شما وبا سپاس از انتخاب یکی از نکات کلیدی نوشتار اینجانب!و جدا از اینکه :یک عزم و جزمی برای اینجانب تشخیص داده اید!. باید گفت:با توجه به شرایطِ ایران و حضور دین و مذهب در آن ،افراد پشمالووبا آن تفکرات آنچنانی !و آن ظاهر و هیبت ویا حتی باظاهر وهیبتهای دیگر درایران وجود دارند و خواهندداشت وشاید محو نشدنی!چون دین ها به این زودی ها از جوامع محو شدنی نیستند!پس باید ساختاری هوشیارانه طلب وایجاد شود که این افراد پشمالو اگر برای خود وظیفه ای قائل اند به محل هایی که برای این کارها مشخص شده رانده شوند، واین موجودات با پشتوانه دینی !وارد حوزه سیاست وقدرت نشوندویا برای پیش بردِ اهدافی کوتاه مدت کار کردی برای آنان ایجاد نشود!.در اینجاست:که درایت و زیرکی و هوشیاری افرادِ بظاهر پیشگام و پیشرو طلب میشودو بااقداماتی احساسی ویا شعارگونه شرایطِ پسروی وپسگامی را فراهم نکنند!واگر چنین کردند:مظلوم نمایی برای آنان شایدیک نمایش باشد.وقتی به آن دوران برویم وماجرارا بادیددیگر و جداازشرایطِ احساسی ومظلوم نمایی ها واکاوی کنیم ،این جناب ملای حسنی که حتی به بچهء خودرحم نمی کندوبا توجه به شرایط ِ حاکم بر کشور ،این حسنی ها با ان هیبتهای پشمالویی وارد کاردکرد های دیگری می شدند ،بحث:ساختن کارد کردِ سمبل مبارزاتِ قهرما نی ونجات بخشی مردمان آذری در مناطق مناقشه برانگیز است که در مقاله جناب اسماعیل پور گرام به طریقی به آن اشاره کردند ، نه چیز دیگری!.به امید هوشیاری بیشتر از طرف همهء ایرانیان ازادی خواه و دمکراسی خواه!.
۶۵٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : طنزی که باعث می شود طلبکاران بدهکار شوند!
جناب آ-طهرانی (یا آقای.......)لازم است یکبار دیگر با دقت کامنتِ شماره ۶۵۸۴۵ تحت عنوان دل درد یک.....را مطالعه بفرمایید !این طنز ی است نتیجه رفتار امثال شما!فکر می کنم با نوع عکس العمل های شما کم کم این طنز بسمت ِ جدی شدن برود و مطرح شود آن افراد وبا آن زبان چه شدند ؟ کی آنان را از بین برده ؟،آیا آنان خودشان آمدند به دیگرانی گفتند ؟:قربان چشمان شما قهرمان نان برویم !ام از اینجا می رویم قبرستان و اینجا را می سپاریم به دست شما!ویا خیر ،چیزی دیگر است!که اینجا دیگر نسل کشی ، بمیان می آیدوپای سازمان ملل هم واردمی شود!وسئوال می شود:چه گروه هایی در آنجا هستند ؟کم کم طلبکاران پرو تبدیل به یک بدهکارانِ سخت خجول می شوند!چه دیدی شاید عدو سبب خیر شود وحقِ آن مردمانِ مظلوم آذری یا زبان آذری ،بطریقی از حلقوم همان مدعیان ،جای گرفته در مکان آنان ستانده شود ویا حتی ارامنه آن منطقه هم پایشان به میان آید و وضع بگونه ای شود که طلبکاران آن منطقه چاره ای نبینندبه شرمساری خویش!و گذرایامِ خجولانه داشته باشند و یاکار دگر کنند!. بعد از مطالعه آن کامنت به کامنت جناب ارشک گرام ، در رابطه با سئوالات نیز مراجعه کنید .سپس به کامنت جناب البزر گرام هم نظر بیفکنید و شما بجای آن رفیقتان که شاید یکروح در یک کالبدید ویا دو رو ویا سه رو و... در یک کالبد !
۶۵٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : از ذوق حلیم توی دیگ حلیم می افتیم
‫ارشک گرامی، دلگیر نشو، آقای اسماعیل پور غالبا حوصله پاسخ به سئوالات خوانندگانش را ندارد. و این کار را معمولا ایرانیان عزیزی چون یوسف و آ. طهرانی بر عهده می گیرند

‫و اگر ‫غالبا در بخش نظراتِ مقالات مسائل ملی، نظر دهندگان به سئوالات یا مسائل حاشیه ای می پردازند، دلیل موجهی ‫وجود دارد.
سالهاست هر فرد و دسته ای از ایرانیان تحت لوای حاکمیت فرهنگ استبدادی قادر نبوده است، مکنونات اندیشه خود را در این زمینه بیان دارد.
که خوشبختانه به یُمن وجود نشریات آزاد اینترنتی، چون اخبار روز، به تدریج همه هم میهنانی که ذوق، علاقه و استعدادی در زمینه مطالعه و بحث سیاسی در خود می بینند، به این بحثها می پیوندند. ولی همانگونه که خود شما نیز شاهدی، هر یک از ما، به شکلی و طریقی از ذوق حلیم توی دیگ حلیم می افتیم.

‫زبان یوسف مهربان، و آ. طهرانی مهربانتر از ایشان به مراتب قابل تحملتر شده است، چرا که از لابلای کلمات و جملات ایشان، گاها احساس میشود، که قبل از نوشتن کمی فکر و مطالعه کرده، و بعد از نوشتن، نوشته خود را خوانده اند.
۶۵٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹٣       

    از : قهرمان قنبری

عنوان : جواب به پان ایرانیستها
پان ایرانیستها هنوز مطالبات انسانی و سیاسی خلقها را با تاریخ سازی و ارجاع به تاریخ میخواهند جواب بدهند،انها استاد حاشیه رفتن هستند،امروز مسله ما این نیست که زبانمان هزار سال قبل چه بوده یا نژادمان چه بوده؟همانطور که برایمان مهم نیست هزار سال قبل شما به چه زبانی صحبت میکردید یا از کجا امدید!امروز ما وظیفه داریم که هر انچه هستیم بر حقوق انسانی مان تلاش کنیم و مشتاق هستیم ما را انطور که هستیم قبول کنند نه انطور که فاناتیسم شان ارضا می شود!و البته در این راه شدیدا مصمم هستیم و تاریخ سازی جعلی توام با تلاش برای تحمیق خلق اذربایجان هیچ خللی در اراده مان بوجود نمی اورد.
البته بحث را من نمی خواهم به حاشیه بکشانم،بحث بین اتحاد استراتژیک دو خلق تحت ستم اذربایجان و کردستان است که امروز در مواجه با جمهوری استبداد و جهل شدیدا مورد نیاز است و لازم است که از نویسنده تشکر شود.
۶۵٨۶٣ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : سئوال اصلا در مورد زبان نیست
هم میهنان عزیزی که در اینجا کامنت می گذارید و پاره ای هم از حد نزاکت و بحث منطقی و مثمر ثمر دارید خارج می شوید، سئوال این بنده حقیر ربطی به زبان نداشت، بلکه به شیوه نامیدن مردم ساکن آذربایجان مربوط می شد، گرچه زبان هم در این بحث بی ارتباط نیست. اما، جون نویسنده مقاله مردمان آن دیار را همه جا "ترک" نامیده و مصرانه از کاربرد نام "آذری" پرهیز کرده، رد و طرد این عنوان رایج برای من قدری سئوال برانگیز بود. سئوال من هم خطاب به نویسنده بود، نه به آقای یوسف آذربایجان، که معلوم نیست به چه عنوان به نمایندگی از جانب نویسنده به پاسخگویی برمی خیزد و زمین و زمان را به هم می بافد.
۶۵٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : ظهور پدیده ای به نام حسنی به آن شکل
آ. طهرانی(تهرانی) گرامی، از تبعیضات و جنایات در حق مردم ایران خوب نوشتی. اما باید بگویم معلم ‫املای خوبی نداشته ای، چه اگر غیر از این بود، شما هرگز مجبور نبودی که آذری را ازری، و یا آذربایجان را ازربایجان بنویسی.

‫معلم درس جغرافیایت هم، گویا اصلا حواسش به شیطنتهای معلم تاریخ مدرسه ات‫ نبوده است، که با تاریخ سازیهای جعلی خود، آذربایجان شمالی و جنوبی را به خورد شما می داده، مطلبی که در هیچ نقشه و ‫کتاب جغرافیایی یافت نمیشود.

‫آقای امیر ایرانی هم بد ننوشته، فقط وقتی ایشان می نویسد‫ «...ظهور پدیده ای به نام حسنی به آن شکل درصد کمی از آن محصول حکومت[بخوان ج.ا] می باشد...» نشان میدهد، که تمام ‫عزمش را جزم کرده، که ظهور والا گهری چون حجت الاسلام ملا حسنی را به ناف مردم زجر کشیده آذری و کرد ‫نواحی غرب کشور و پیشاهنگان ایشان‫ ببندد. و ‫چنین شیوه ای از تعریف و تحلیل تاریخ را‫ منطبق با انصاف و حق جویی نمیدانم.

‫رویدادها و تاریخ این منطقه از کشور نشان می دهد، که وجود عناصری از قبیل، این ملای محترم، مقدمات ‫بوجود آمدن تمامی آن ‫بلواها را فراهم آورد. و البته نباید ناگفته گذاشت که، ‫طرفداری آقای ‫آ. طهرانی (تهرانی) و امثالهم‫، از خاندان علی اف، ‫‫همواره بهانه ای مرغوب برای سرکوبگران بوده و هست.

مانده ام حیران، وقتی خاندان علی اف چیزی ‫جز نکبت استبداد برای مردم خود ندارد، چگونه است، که توانسته است، قلب ایرانیان ‫رئوف ‫و مردم دوستی چون آقای ‫آ. طهرانی(تهرانی) را از آنِ خود کند.
۶۵٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹٣       

    از : آ ـ طهرانی

عنوان : جعل ادبی
اقای امیر ایرانی ﴿فارسی﴾ ׳
متاسفانه یکی از علل ،عدم وجود دمکراسی وآزادی در منطقه جغرافیایی ایران ، وجود افکار به غایت مرتجع افرادی به مانند شما
می باشد .شما فکر می کنید با تکرار افکار اریامهری می توانید حقوق ملیتهای داخل جغرافیایی به اسم ایران را به همین ساده گی ملا خور کنید . اولین شرط استقرا ر دمکراسی در یک منطقه رعایت حقوق ملی ملیتهای ان منطقه می باشد. بی خود خودتان را
با زیاده نویسی عقل کل جلوه ندهید، من تصور نمی کنم که،خوانندگان آیدین این سایت وزین اینترنتی نیازی به معلم داشته باشند . ׳
آقای ایرانی جعل ادبی گناهیست نابخشیدنی ، زبانی ازری دیگر چه صیغه ای می باشد ؟ اگر منظور شما تکرار بی سوادی
کسروی درزبانشناسی می باشد ،خوب ان بحث دیگری می باشد!!! در ازربایجان جنوبی و جمهوری ازربایجان شمالی ، زبان اکثریت مردم تورکی ازری می باشد یعنی مردمی که درازربایجان تورکی تکلم می کنند و این تورکی مختص این منطقه
می باشد. اینها واقعیتهای تاریخی امروز زمان ماست با سریش که نمی شود ملت سازی کرد، گذشت ان زمان که با دادن باج نفتی از جیب مردم عرب به ملل خارجی تاریخسازی می کردبد . یک مثل المانی مگه قبل از اینکه جلو خانه دیگران راجارو، ׳
کنی، اول جلوی خانه خودت را جارو کن !!! بزرگترین جنایت فرهنگی در کشور ایران اتفاق افتاده است از کتاب سوزی
شهر تبریز تا ممنوع کردن زبان نوشتاری میلونها نفر مردم تورک و کورد و عرب ........... ׳
۶۵٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : شفافیت بیشترلازم است
جناب اسماعیل پورگرام،درمقاله به موجودی بنام حسنی اشاره داشتید،باید گفت :این شخص در دورانی یکه تاز منطقه ی ارومیه وسمبلِ دفاع از مردمانِ آذری آن منطقه در مقابلِ کردها شده بود.وجود ورشد آن می تواند سوژه ای برای تحقیق، در موردِ رفتارِ تشکیلات کردی در اوایل انقلاب باشد !و هچنین به پیامدهای مخرب رواج اندیشه ی قوم گرایی در بعضی از مناطق کشور بیشتر توجه شود!.:::اگر به گذشته بر گردیم ،به بعضی از رفتارِ کردها در مناطقِ مناقشه انگیز دقت کنیم ، رد پای بی تدبیری آنان در برخورد با مسائل آن منطقه مشاهده می شود، شاید ظهور پدیده ای بنام حسنی هم ، در آن منطقه طبیعی جلوه کند !در اوایل انقلاب متینگهای چند ده هزار نفری توسط یکی از تشکیلاتِ کردی در مناطقی که شاید زیر ده هزار نفر بوده، آن هم در مناطقی که ترکیبی از قومهای مختلف بوده بر گذار می شده است که برای اهالی غیر کردِ آن مناطق سئوال بر انگیز می شد و این روشها بسمت بی اعتمادی می رفت،برای نمونه به متینگی درنقده که یکی از مجریان آن مصطفی هجری بودبه سخنرانی دکتر قاسملو!بطوریکه: این اقدام باعث وحشتی درمردمان غیرکرد ایجاد کرد،آنان از خود سئوال می کردند این متینگها برای ایجاد دمکراسی در ایران است؟ یا برای آماده کردن کردها برای تصاحب زمین های دیگران است!؟با این اقدامات،منطقه آماده ی انفجارمی شد ومتاسفانه وقایعه خونباری هم رخ دادو جنایاتی هم انجام گرفت!آنان هم شدند وسیله ی مظلوم نمایی کردها ،اما احزاب کردی متوجه شدند،روی این مظلوم نمایی ها وروی این اجساد بعضی از روستائیان نمی شود مانور داد چون ممکن است پای خود آنان نیز با توجه به اقدامات تحریک آمیز شان نیز پیش بیاید!.باید گفت :ظهور پدیده ای بنام حسنی به آن شکل درصد کمی از آن محصول حکومت می باشد ،آن سمبل مبارزاتی مردم آذری قرار گرفتنش ، نتیجه تفکراتِ قوم اندیشی وطایفه اندیشی دیگران است!. اعتراف به ویرانگر بودن تفکرات ِ قومی و اعتراف به خطاها و پذیرش آنان !شجاعت ویژه ای می طلبد.اما در حال حاضر وجود پدیده ای ویرانگر بر ایران بنام جمهوری اسلامی وسیله ای شده برای مظلوم نمایی دیگران ،دیگرانی که عمکردشان درفضای دمکراتیک آنان را به پای میز محاکه خواهد آورد!اما وجود مستبدین برایران !روشهای غلط به ظاهر مبارزان با مظلوم نمایی آنان پوشش می گیرد.:::::جناب اسماعیل پور !در مورد اتحاد کردها و آذری ها سخن راندید، سئوال این است :این اتحاد برای چیست ؟آیا این اتحاد برا ی اینست که جدا از مسائل قومی همه باید متحد شویم و چیرگی مستبد را از سر زمین مان ایران دور کنیم و جدا از مسائل قومی ،ایرانی دمکداتیک بسازیم ؟یا خیر !این اتحاد برای محو ایرانیت باشد تا هر کدام بتوانیم به راه خودمان برویم .بیان این مسائل شفافیت بیشتری می طلبد.
۶۵٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : دل درد، ترک آذری کش
جناب یوسف آذربایجانی، زمانی روش مبارزاتی امثال جنابعالی ،ساختن قومی بنام فارس و شونیزم فارس بود،مدتی گذشت،مطرح کردن این شعار دیگر یک لطیفه و جوک شد و مطرح کننده ی او را یک لطیفه گو بحساب می آورند ،بعد از مدتی روش مبارزاتی را به ساختنِ شونیزم ایرانی تغییر دادید،اما مدتی که گذشت متو جه شدید ،این شعار خیلی ضایع بازی است،وبه خودگفتید:هرچه باشد ماهنوزایرانی بحساب می آیم و این شعار هم از مد افتاد و بعد از مدتی فقط اکتفا کردید به همان لفظ شو نیستها !.اما این شونیستها کسیتند ؟با توجه به مظلوم نمایی ها یی که شمادارید و خود را تحت ستم و ستم مضاعف می دانیدو خود را هم سخت ترک می دانید،پس شونیستهامی توانند هر قومی باشند ،بجز ترکها!:::جناب یوسف خان ،با توجه به فرمایشات شما که بیان می کنیددر آذربایجان،آذری نداریم بلکه ترک داریم !آذری زبان نداریم بلکه ترک زبان داریم!ما چاره ای نمی بینیم که بگویم شما درست می گوید!اما وقتی به تاریخ مراجعه می شود می بینیم چنین نیست ؛بلکه آذری هم بوده و زبان آذری هم بوده !اینجا سئوال مطرح می شود :پس آنان چه شدند و کجا رفتند؟وحال چه کسانی جا و محل آنان را گرفته اند؟وقتی به فرمایشات جنابعالی توجه شود به این نتیجه می رسیم که ترکها جای آنان را گرفته اند ،وبا توجه به اینکه یک قوم براحتی از بین نمی رود!به این نتیجه می رسیم از بین برندگان آنان همان جانشیان آنان هستند !که کسانی نیستند بجزء ترکها.:::جناب یوسف خان با این اظهاراتتان ،ترک ها را درآذربایجان در مظان اتهام نسل کشیِ آذریان قرار داده اید و ناخواسته القاء می کنید که ترکها آمدندوآذری هارا قتل عام کردند و زبان آنها را هم از بین بردند.با توجه به اینکه ترکهای ترکیه هم سابقه ی نسل کشی را دارند این نسل کشی شما هم قابل پذیرش خواهد بود .بگذریم!.پدرجان!کودکانه شعاری را مطرح می کنید و با این شعارها خود را در مظان اتهام نسل کشی قرار می دهید .پدر جان :بعضی وقتها از آن چیز استفاده کردن هم خیلی خوب است !
۶۵٨۴۵ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : تبعضات دهشتناک موجود در جامعه ایرانی است
‫یوسف گرامی، مهم نیست که ارشک از جنس مذکر است یا مونث، بل مهم این است، که‫ ایشان ضمن پاسخ ‫به مطلب شما در باره یونسکو، چند عدد سئوال خوب و منطقی مطرح کرده است، که شما به جای جواب به سئوالات،‫ سئوال طرح کرده ای.
‫هنوز هم امید دارم، که شما نه از سر غیظ، بل محبت نگاهی به نوشته کوتاه ارشک انداخته، و جوابی برای سئوالات بنویسی. چرا که گمان می کنم، اگر به گفتگوی سالم پایبندیم، لذا موظقیم سئوال را با جواب پاسخ گوئیم، نه با سئوالی دیگر

‫اما حق با شماست، امروزه کمتر کسی را میتوان یافت، که به زبان پهلوی سخن بگوید و یا بنویسد.
اگر به کتب همشهری خودمان زنده یاد احمد کسروی مراجعه کنیم، به حتم یقین با نوعی از پارسی پهلوی آشنا خواهیم شد،
و یا اگر به نوشته های هموطن عزیزی به نام مزدک بامدادان که در نشریه اینترنتی ایران امروز انتشار می یابد توجه کنیم، ایشان هم در تلاش است، که‫ هم با شیوه نوشتاری پهلوی گونه اش‫ و هم با محتوای نوشته هایش ما را به نهراسیدن از خویشتن خویش، که گویا همان سیستم پادشاهی باشد، ترغیب می کند.
صرفنظر از این مثالها، گمانم بر این است، که زبان پهلوی را نمیشود در زمان حاضر به نحوی صددرصد احیاء کرد، چه زبان مردم بر حسب احتیاجات و مراوادات در طول زمان دچار تغییرات فراوانی میشود.

‫زبان ترکی آذری نیز از این قاعده مستثنی نیست، زبان ترکی هموطنان آذربایجانی نیز در طول زمان دچار تحول شده است، ولی آنچه که حائز اهمیت است، این است که ایرانیان علیرغم تفاوتهای فراوان در زبان و شیوه سخن گفتن، و علیرغم تحمل تمامی مرارتها در طول تاریخ و بخصوص سده اخیر، بیش از پیش به ایرانی بودن خود معتقد و به آن افتخار کرده و می کنند

‫البته بوده اند، کسانی که، وطن دوستی آذریهای ایرانی را حمل به شوینیزم کرده اند، یا عشقی را که یک هموطن بلوچ یا یزدی و اصفهانی به ستارخان و...دارد را حمل بر شوینیزم کرده اند. این همه بخاطر آن است که، این افراد به معنای واقعی شوینیزم و طرز استفاده و موقع استفاده از این واژه را نمی دانند

یوسف گرامی، اگر مقصود شما از شوینیزم اشاره به تبعضات دهشتناک موجود در جامعه ایرانی است، راه مبارزه با این تبعیضات از طریق مبارزات سراسری تمامی ایرانیان برای برقراری مردمسالاری و عدالت اجتماعی می گذرد
۶۵٨۴۱ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : چه پاسخ روشنگرانه ای !
به جناب یوسف اذربایجان،
با سپاس از پاسخ بسیار روشنگرانه جنابعالی. منتظر پاسخگویی شما به پرسشهای دیگر هستیم. تا از علم و دانش بیکران شما بهره مند شویم.
۶۵٨۴۰ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹٣       

    از : یوسف . آذربایجان

عنوان : درد دل شونیزیم
آقا و یاخانم ارشک مثل اینکه متوجه نشده اید در کجای جهان و در کجای اسناد یونسکو زبان آذری بنام زبان زنده ثبت شده آیا در حال حاضر زبانی بنام پهلوی وجود دارد ؟ و آیا میتوانید دو نفر پیدا کنید که به زبان پهلوی صحبت کند ؟ .ولی درد شونیستها چیز دیگر است یعنی ترک بودن ما درد دل شونیزیم است و این درد علاج ندارد و تا ریشه کن شدن شونیزیم این درد را خواهند داشت .
۶۵٨٣۵ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : خدمت ویا خیانت به آزادی خواهی و دمکراسی خواهی مردمان ایران
در زمان قاجاریه با توجه به اینکه آقا محمد خان پایتخت را از تبریز به تهران آورده بود اما همچنان تبریز نوعی پایتخت محسوب می شد.این موقعیت تبریز شانسی برای مردمان آن منطقه ایجادمیکردکه نسبت به سایر مردمانِ ایران درآن دوران،دارای ذهنی سیاسی تر شوند!وبا توجه به تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی که در اروپا شروع شده بود و به مردمان روسیه هم رسیده بود، قطعا"شعاع آن تغییر و تحولات، مردمانِ آذربایجانی را هم تحت تاثیرقرار می داد!درنتیجه مردمان آن قسمت از خاک ایران زودتر از بقیه مناطق کشور باآن موج از تغییر اتِ اجتماعی و سیاسی آشنایی پیدا میکردند،ومیبایست هم آن مردمان نسبت به سایر هموطنانشان ازنظر سیاسی قویتر باشندکه چنین نیز شد! وقتی ایرانیان درمشروطه درحرکاتی ملی بسمت مهاررفتارمستبدین می روند، تبریزیان باحرکات ملی ایرانی نقش آفرینیِ خودرادر تحولات ملی نشان میدهندونوعی پیشتازی راهم داشته اند.اماآن اقدامات منجربه ظهور مستبدی می شود(رضا شاه) وشرایط جامعه بگونه ی دیگری میگردد،اما روح آزادی خواهی و دمکراسی خواهی در ایرانیان همچنان پی گیر مسائل هستند،وحکومت به مستبدی دیگر می رسد(محمد رضا شاه)وبازی جنگ سرد هر روز پر رنگ تر می شودوآذربایجانیان چون گذشتگانشان آماده ی بازیگری در تحولات ملی ایرانی می شوند.ابتدای عملشان بازیگریِ سراسری وایرانی است اماهر چه میگذرد رهبری سیاسی آنان،بگونه ای دیگرآنرا را هدایت می کند،وآن رهبری بجای تقویت روح ملی ایرانی در آن مردمان!تا بتواننددریک اقدام بکمک سایر هموطنانشان، برای همیشه بساطِ استبداد را از ایران بر چینند! بگونه دیگر عمل می کنند وآنهم :هیجانات ملی ایرانی را کمرنگ کردن بود !و هیجانات قومی را در آن مردمانِ آزادیخواه تقویت کردن بود!بطوریکه اولویت اول آنان میشودهمان منطقه ازسرزمین ایران که درآن زندگی میکنند،که بدین طریق:پیوند آن ازادی خواهان باسایر هموطنانشان رو به سستی می رود، این اقدامشان می شود یک دامگه برای آنان و هر چه رهبرانِ آنان بازیگریِ جنگ سردرادرخودشان پر رنگتر می کردند آن مردمانِ آزادی خواه درآن دامگه بیشتر گرفتار می شدندو مستبدین حاکم برکشوررا هم خوشحال تر می کردند ،عاقبت رهبریتِ نابخردانه، سر نوشت آن مردمان آزادی خواه راتأسف باررقم زد!که درلحظه آخر، رهبریت متوجه میشود،که گره زدن سرنوشت مبارزاتیِ مردمان هرقسمت از سرزمین ایران به غیرازسرنوشت سایرهموطنانشان،خودکشی محض است و هرز دادن پتانسیل مبارزاتی است !که دیگر دیر شده بود،مستبد باشیوه ای فریبکارانه خودرا قهرمانانه به رخسار مردمان ایران کشیدوگفت منم منجی این سرزمین و سپس استبدادخویش رابگونه ای دیگرطرح ریزی و پیگیری کرد.اما آن اقدام نابخردانهِ رهبریت آن مردمان آزادی خواه،که باکشتن روح ملی ایرانی درآنان!وتقویت روح قومی منطقه ای،یک پتانسیل عظیمِ آزادی خواهی را از کل سر زمین ایران گرفت!و حسرت آن را به دل آزادی خواهان ایرانی گذاشتند!حال این اقدامِ رهبریت آن مردمان دانسته بوده یا نادانسته!یک خیانت به مبارزات آزادی خواهانه مردمانِ ایران بوده است.:::اما مهابادیان:باتوجه به تقسیم بندیِ جغرافیایی،آنان درمحدوده آذربایجان تعریف می شدند ومی شوند،آنان متأثر از اقداماتِ رهبری آذربایجانیان،اقدامات خویش راپی گیری می کنند وآنان نیز بامحدود کردن مبارزات خوددریک منطقه کوچک،وبجای دمیدن روح ملی ایرانی! به تقویتِ روح قومی پرداختند،بدین طریق آنان درهمان منطقه کوچک،خودرادردامگه قرار دادند و حضور ملامصطفی بارزانیِ مشکوک،با دوهزار تفنگچیش وتمام طایفه اش به این منطقه، وپررنگ کردن هویتیِ محدودبه همان منطقه،جدااز سایر ایرانیان!و پررنگتر شدن بازیگری جنگ سرددربعضی ازرهبران مهابادیان،شرایط رابرای ازبین بردنشان فراهم کردندو چنین نیزشدورهبری آنان قاضی محمدبرخلاف رهبریت آذربایجانیان،حاضر به پناه بردن به بیگانگان نشد و خود را تسلیم کرد ومتاسفانه در یک اقدام وحشیانه ی مستبد حاکم ، اعدام گردید.اما بارزانیان بعد از بازی کردن با بر گی از سر زمین ایران، وبه هرز بردن پتانسیل آزادی خواهی مهابادیان وکم رنگ کردن روح ملی ایرانی در آنان ،وآنان را به همان منطقه کوچک محدود کردن ، حسرت استفاده از آن پتانسیل ِ آزادی خواهی را به دل سایر ایرانیانِ آزادی خواه گذاشتند وبا این اقدامات نابخردانه ی بخشی از رهبریت آنان ،مستبد حاکم بر ایران باز خود را منجی سرزمین ایران نشان داد و سپس بارزانیان در پناهِ نیروهای مستبد حاکم بر ایران به شوروی میروند وسپس به عراق باز می گردند و بازیگریِ مشکوک خود را در منطقه پی می گیرند .باید گفت: آن دو تجربه تلخ !برای گروهی از بازیگران غیر مأمور آن منطقه و سایر مناطق متأسفانه درس عبرتی نشده است ومتوجه نیستند ، پتانسیل روح آزادی خواهی و دمکراسی خواهی در هر قسمت از این سرزمین بخواهدجواب بدهدو هرز نرود باید روح ملی ایرانی درآن مردمان،مقدم بر هرخواسته ی محدودِ منطقه ای خویش باشد!وآن پتانسیل آزادی خواهی و دمکراسی خواهیِ هر منطقه با روح ملی ایرانی!در یک اجماع ملی به یک سیل بنیان کن وخانه ی مستبد ویران کن تبدیل می شود!.اما در شرایط فعلی،مخصوصا"مناطقی ازکردستان و اندکی ازآذربایجان دردامگهِ ساخته شده توسط جمهوری اسلامی واردشده اند همان روش نابخردانه رهبریت های گذشته ی،آن آزادیخواهانِ آذربایجانیان مهابادیان را تعقیب میکنند و می خواهند روح ملی ایرانی را درآنان کم رنگ کنندو روح دیگری رادرآنان تقویت کنند ،که این نتیجه اش می شود ،هرز دادنِ توان مبارزاتی قسمتی از مردمان سرزمین ایران!.باید گفت : در آذربایجان گروهی چنان سقوط کرده اند:که ترکیه و رهبریت فرصت طلب (از نوع کثیفش )وبی کلاسش، شده است ،الهام بخششان! وبا اقداماتی کمیک !دنبال محوریتی برای آن کشور پا در هوا می گردند.:::::به امید هوشیاری تمام مردمان این سر زمین و هرز نرفتنِ مبارزاتِ آزادی خواهانه تمامِ مردمان ایران!بر علیه مستبد حاکم وساختن ِایران که مال همه ی ایرانیان شودو آزادی خواهی و دمکراسی خواهی برای همیشه در این کشور نهادینه شود!.
۶۵٨٣۴ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : واکنش "آموزنده"
جناب آقای یوسف آذربایجان،
با سپاس از واکنش آموزنده شما. پاسخ شما چند پرسش دیگر را مطرح می کند. اولا، راجع به وجود یا عدم وجود زبانی به نام آذری شما را مراجعه می دهم به تارنمای یونسکو در مورد زبانهای دنیا تا نادرستی ادعای شما ثابت شود: http://www.unesco.org/culture/languages-atlas/
ثانیا، بفرمایید جنابعالی نماینده چند درصد از مردم آذربایجان هستید که اعلام می کنید "ما ترکها ...".
ثالثا، آیا مقصودتان از "ما ترکها..." ساکنان کشورهای همسایه مان هم هست؟
رابعا، من بدون اینکه برای کسی بخواهم تعیین تکلیف کنم سئوالی را مطرح کردم تا پاسخ روشنگرانه ای از کسی بگیرم، چه لزومی به گارد گرفتن و هل من مبارز طلبیدن هست؟
۶۵٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹٣       

    از : . یوسف آذربایجان

عنوان : من ترک هستم و آذربایجانی
آقا و یا خانم ارشک سعی نکنید برای دیگران تعین تکلیف بکنید ما ترکها دوست نداریم که هویت خود را عوض کرده و از نام جغرافیا استفاده کنیم من ترک هستم و آذربایجانی .. و در یونسکو مرکز علمی جهان زبانی بنام آذری تا بحال ثبت نشده.
۶۵٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : چرا "ترک" به جای آذری
ضمن تایید نکته مورد اشاره جناب البرز در مورد اتحادگرایی و تعامل برادرانه درمیان اقوام ایرانی، پرسشی که درمورد این نوشتار مطرح می شود اینست که چرا نویسنده اصرار دارد آذریان ایرانی را که محل سکونتشان هم به نام خودشان است (آذربایجان و نه ترکستان) "ترک" بخواند. مگر نام آذری چه عیبی دارد که عنوانی به کار می برد که به احتمال زیاد به سوء تفاهم و اختلاف بیهوده دامن خواهد زد؟ درست است که در گفتگوهای روزمره عنوان "ترک" هم برای آذری ها به کار می رود و ضمنا با کلمه ترک هم مشکلی نداریم، اما در نوشتاری وزین کاربرد مصرانه یک عنوان غیرمعمول و پرهیز از عنوان صحیح "آذری" سئوال برانگیز است.
۶۵٨۱۶ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : عمده ترین و مهمترین دلیل شکست
‫آقای اسماعیل پور گرامی، ‫‫ضمن قدردانی از شما برای نوشتن این مقاله هشدار دهنده، و اتحاد گرایانه، لازم می بینم، که بگویم، ‫جنبشهای حق طلبانه ‫مردمی در آذربایجان و کردستان تنها بواسطه «...توطئه بین المللی و مناسبات ‫جنگ سرد نبود...»، که از هم پاشید.
عمده ترین و مهمترین دلیل شکست جنبشهای حق طلبانه در‫ آذربایجان، کردستان، گیلان، خراسان و... ‫نبودِ پیوندی مستحکم بر اساس برنامه ای مشترک برای مجموعه ای به نام ایران نهفته بود و همچنان هست.
۶۵٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹٣       

    از : یوسف آذربایجان

عنوان : هر گونه تغیر و تحول در ایران
فکر میکنم نوشته آقای سلام اسماعیل پور از جانب کردها از کمیاب ترین نوشته هایی است که در این زمینه نوشته شده و از آنجائیکه شخص بنده نیز از وجود اختلاف کذائی بین کرد ها و ترکها رنج میبرم امید وارم اشخاص بیشتر با حس مسئولیت از هر دو طرف در این زمینه فعال شوند لازم به یاد آوری است که این اختلافات بعد از ادعای اراضی توسط پژاک تحت عنوان کردستان نامیدن بخش هایی از آذربایجان از جمله اورمیه بوجود آمده و قبل از این هر چه بود دوستی بود حتی در جریان جنبش خلق مسلمان نیروهای حزب به تبریز آمدند و از جنبش حمایت کردند. یعنی همکاری علنی بین دو ملت. باور کنید به نظر من هر گونه تغیر و تحول در ایران به همکاری دو ملت ترک و کرد بستگی دارد و مخالفان تغیر و تحول در ایران آتش بیار معرکه اختلاف ترک و کرد هستند.
۶۵٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹٣