"چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند" - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : عباس مطلق

عنوان : باخت بزرگ قرن بیستم در ایران
اقای میرخود..
نقطه نظرات شما ،منطقی ست.
شما نیازی ندارید که من یا فرد دیگری ،نقطه نظرات شما را تائید و یا رد کند...ابدا ندارید.زیرا به درستی افکار خود ،ایمان دارید.
نقطه نظرات سیاسی دیروز با امروز،هیچگونه همگونی ندارند و نمیتوانند که داشته باشند.تاریخ صادق ترین و منطقی ترین تجربه هاست.
از شرائط جهان یک قرن پیش و تئوری گاندی یک قرن گذشت...انقلاب اکتبر ..هم یک قرن گذشت..در مجموع هر روز و هر ساعت همه پدیده ها در حال تغیر و تحولند...
اری..ادم وقتی به نتایج ان جنگ و جدل ها و خشونت های سالهای اغازین تحولات ۵۷؛فکر میکند،و نبود انها..امروز؛ دلش میخواست طور دیگری عمل میشد.
کلاف سردرگم و پیچیده ئیست،سیاست و چگونه عمل کردن در شرائط خاص یک کشور، انهم کشوری چون وطن ما.
به هر صورت گفته های شما واقعیت های اشکاری ست!
۶٨۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : هیوا

عنوان : رفته ها را نمیشود عوض کرد ولی رفتار را می توان بهبود بخشید.
کاک ئاواره جان ،تو اگر یک هوادار بودی من هیچکاره بودم .چشمم را که باز کردم خانواده ای را
دیدم بشدت آسیب دیده از سیاست.از هرلحاظ.از این رو بسیار مشتاقم علت ها را بیابم.کوههای
سرکش کردستان زیبا هستند ولی مرا مرد سیاست نمی کند.چون در سم به این بحث ها مربوط میشود
می دانم که همه چیز را میتوان آزمایش کرد ، غیراز تاریخ.چیزی که اتقاق نیفتاده است را نمی توانی
ببینی.تنها چیزی که اتفاق افتاده میشود روی نتایجش قضاوت کرد.شما از کجا میدانید که اگر جنگ در
کردستان نمی شد .داعش از کردستان بیرون می آمد؟چنین اتفاقی قابل اثبات نیست چون جنگ اتفاق افتاده و
برای اثبات آن تاریخ را نمی توان برگرداند.تازه تا آنجایی که من می دانم اولین گروه داعش
در ایران متعلق به جایی از کردستان بود.و اگر جنگ در کردستان افکارکومله و چپ را محبوب ساخت
چرا روحانی بیشترین رای را در کردستان آورد؟در ضمن مگر فقط در کردستان که جنگ شد مردم
توانستند فرهنگ و دانش خود را ارتقا دهند ودر دیگر جاها که جنگ نبود مردم در عقب ماندگی بسر میبرند؟اینها واقعییاتی است که بایدخونسردانه روی آن فکر شود.
اگر کسی گفته است که برای آزادی خون باید داد ،در قرآن هم آمده است که برای اسلام
جهاد باید کرد.این حرف ها را باید با ترازوی تاریخ وزن کرد.آنگاه نتایج آنها را سنجید.در غیر اینصورت
فکر روی یک شعار یا یک جهت فکری میخ میشود.و همه ی امکانات زندگی و تفکر را برو ی خود می بندد
که البته این همان ( کنزرواتیو) یا به قول خودمان تحجری است که همه از آن حرف میزنند.
به همین لحاظ برای بیرون رفتن از هر بحرانی باید گوش ها را برای شنیدن و چشم ها را برای
دیدن آماده کرد.شما به من میتوانید هیوا بگویید میتوانید هیوا الله بگویید میتوانید کاک هیوا هم بگویید
با هیچکدام از این ها ربطی به نقد افکار من ندارد فقط امواج را برای دیدن بهتر یا آشفته یا صاف
می کنید.روده درازی کردم .موفق باشید
.
۶٨٣۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : ئاواره

عنوان : نسل بدون اشتباه نداریم
کاک هیوای گرامی
بنده هوادار ساده ای بیش نبودم و نقشی در افتخار یا اشتباه هم نداشته ام، ولی تا آنجا که به اکثریت مردم ایران و نحله های سیاسی آن مربوط است، می توان در میان انها ازاشتباه تا جنایت به وفور مشاهده کرد.
ما نسل بدون اشتباه در تاریخ بشری نداریم و اشتباه امری بشری است .
تا انجا که به نیروهای چپ و دموکراتیک حاضر در پهنه کردستان ایران مربوط می شود، اگر آنها اشتباه عمده ای مرتکب شده باشند، جنگ داخلی بین دموکرات و کومه له بود و گردن نهادن فداییان خلق کرد به اوامر رهبریت اکثریت در ان دوره در ضدیت با نیروهای انقلابی کردستان و دفاع از حکومت آخوندی.
از نظر من در آن دوره فدایی با اعلام عدم ادامه شرکت در جنگ مسلحانه ودر عین حال دفاع از حقوق مشروع مردم کرد و مخالفت با حکومت آخوندی، میتوانست خدمت بیشتری هم به جنبش دموکراتیک مردم ایران بنماید و هم وجه انقلابی و محبوبیت خود را در کردستان حفظ نماید. کشتار و پیگیری اعضاء و هواداران یک سازمان چپ در هر صورت همان میماند که مورد نظر حکومت آخوندی بود، قلع و قمع هر دگر اندیش.
فدایی در اندوره ارج و قربتی هم در میان کومه له داشت و هم در میان دموکرات و بنابراین بهترین گزینه برای میانجیگری هم بود، ولی باند نگهدار ضربه سختی بر پیکر جنبش چپ و فدایی فرود آورد و فدایی اشکارا علیه انها و در سنگر اخوندها جای گرفت.
حضور فعال و دلاورانه نیروهای چپ و دموکرات در فردای انقلاب در صف نخستین مبارزات و هدایت و کانالیزه کردن آن با شعارها و ارمانهای پیشرو و مترقی، سخنرانیها و پخش روزنامه ها و کتابهای علمی و فلسفی و انقلابی و..... همه و همه افکار عمومی و فضای فکری جنبشی را در کردستان پی ریختند که تا به امروز میوه می دهد .کردستان در مقابل دست انداری ارتجاع مذهبی و بر پایی جنگ شیعه و سنی واکسنه شده، جامعه کردستان و کوههای سرکش آن از تبدیل شدن به طویله القاعد و داعش و مزدوران عربستان و یا حکومت اخوندی مصون است. مردم ایران در واقع مدیون دلاوران دموکرات و چپی هستند که با جسارت بی نظیری افکارشان را به افکار عمومی مردم کرستان فرا رویاندند و کردستان به سنگر ازادیخواهی ودموکراسی خواهی تبدیل کردند و الا به احتمال بسیار زیاد امروز کردستان کانون ترور و بمب گذاری القاعده و داعش و سلفی ها بود.( با توجه به انکه کوشش فراوانی برای ایجاد چنین جریانی در انجا در جریان بوده و هست)
ضمنا زنده یاد قاسملو گفته زیبایی دارد که "اگر ملتی خواهان آزادی است، باید بهای آن را بپردازد"وهمچنانکه هیمن می گوید ما عاشق مرگ وبوی تعفن لاشه ادمی نیستیم ولی از آزادی خویش هم صرفنظر نخواهیم کرد. قربانیانی را که مرید شیخ یاداآوری می کند، ایشان باید به شماره حساب ۱۰۰ امام واریز نماید، نه به حساب جوانان مترقی و ازادیخواه چپ و دموکرات و رهبرانی چون قاسملو و شیخ عزالدین و کاک فواد سلطانی و دکتر جعفر شفیعی و هزاران جوان ازاده و نجیب کردستان، همین.
متاسفانه کردستان جزیره پیروزی بود در دریای شکست و وحشت اخوندی سال ۵۷. جنبش مردم کردستان تنها از نظر نظامی شکست خورد، در ابعاد دیگر کاملا سرافراز و در درون تاریخ مردم کرد ریشه دوانده است. در تایید ان همین بس که اخوندها تا کنون هیچ محبوبیت یا مقبولیتی در انجا نیافته و تاکنون نیز چون یک اشغالگر خارجی عمل می کنند.
۶٨٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : بهروز الف

عنوان : ممکن هست علت را جویا شوم
مسئولین محترم سایت اخبار روز، دیروز در پای مقاله جناب مسعود میرخو مطلبی نوشتم که نمیدانم با کدامیک از سیاست های حاکم بر سایت شما برای درج نظر مخالفت داشت که از درج آن خودداری کردید. من به سه نکته زیر برخورد کرده بودم و یادآوری کرده بودم که اگر جناب میرخو آگاهی ای از علمی ندارد، بی جهت درباره آن صحبت نکند.
۱. با آوردن لغاتی از مطلب ایشان نشان داده بودم که زبان فارسی ایشان از نوع فارسی حوزوی هست که نه فارسی بل زبان الکن حوزوی هست
۲. همچنین با اوردن صفاتی در مطلب ایشان نشان داده بودم که نوشته ایشان نه یک مقاله بل فحاشی هست
۳. نشان داده بودم که ایشان ابدا آگاهی از علم فیزیک ندارند و یک فرضیه را با یک شخص یکی میدانند و تفاوت فیزیک کوانتم با فیزیک کلاسیک را نمیداند ولی همانند همفکرانشان اظهار فضل میکنند.
لطف کنید بگوئید کدامیک از ۳ مورد فوق که با تکیه به مطلب خود نویسنده آمده بود مخالفتی با سیاست درج نظر شما دارد
با تشکر
۶٨٣۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : هیوا

عنوان : نسل بی اشتباه
کاک ئاواره جان!تا آنجا که من میدانم هشت ماده بود نه هفت ماده.نویسنده چیزی
می گوید شما چیز دیگری.نمی دانم چرا این نسل همه بهترین بودند و هیچ اشتباهی
نکردند اما نتیجه اش این شد؟
۶٨٣۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : عذاب وجدان
جناب میرخود درنوشتارش، نکاتی را درمورد جناب فرزاد بیان می کندکه قابل تأمل است . ظاهرا" ایشان شناختی ازجناب فرزاد دارد و یادآوری می کند؛ در رخ داده های اوائل انقلاب درکردستان، این جناب فرزاد آتش بیار معرکه بوده و وی تلاشی برای پر رنگتر کردن ، نبردهای مسلحانه داشته ، آنهم بدون درنظرگرفتن عواقب کار ، عواقبی که :گریبان مردم آن منطقه را می گرفت و عدم امنیت و تجزیه کشور را بر مردمان کل کشور القاء می کرد!.این عواقب ! تأثیرگذاریِ مخربی دربازسازیِ یایه های ضعیف شدهء استبداد کرد!.و استبداد جدیدی ازنوع دینی آن توانست آرام آرام چیرگی خویش را تثبیت کند و تداومی برای خویش رقم بزند .باتوجه به وقایع آن دوران وبعد از آن، جناب میرخود،اعمال جناب فرزاد را شعارگونه و غیر مسئولانه ذکر می کند و نوعی محاکمه کنندگی را درنوشتارش برای این گونه افراد متذکر می گردد .که بایدگفت :در صورت مستند بودن مطالب جناب میرخود !پاسخگویی تاریخی جناب فرزاد بسیاردشوار خواهد بود "تا چه باشد عذاب وجدان"
۶٨٣۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : masoud memar

عنوان : مسئولیت تاریخی
نسل امروزی میپرسد که چرا انقلاب کردید ؟ جواب همه اپوزسیون اینست که ما جمهوری اسلامی نمیخواستیم و بدنبال چیز دیگری بودیم و جامعه هم دقیقأ درک میکند و می بیند که جواب صادقانه است چون جمهوری اسلامی نیز آنان را سرکوب کرد . اما مسئله اساسی اینست که افکار عمومی نیروهای سیاسی را با انگیزه هایش نمی سنجند بلکه با محصول اعمال ( انگیخته ) مورد قضاوت قرار میدهند . محصول سرنگونی دیکتاتوری پهلوی جمهوری اسلامی و استبداد دینی بود و لاغیر ٬ هر نیروی سیاسی که خواهان سرنگون کردن رژیم پهلوی بود و ارزیابی نمیکرد که جمهوری اسلامی جایگزین سیستم شاهنشاهی خواهد شد یا شناخت واقعی از جامعه و نیروهای موجود نداشت یا داشت و برایش مهم نبود چه بر سر جامعه خواهد آمد . در هر دو صورت مسئله کلیدی میزان ارتباط جامعه با احزاب سیاسی به مسئولیت پذیری احزاب برمیگردد. گریز از پاسخگوئی و عدم بازنگری اساسی در دیگاهها و تحلیلها و تاریخ خود ٬ اعتمادی پایدار و عمیق با جامعه بوجود نمی آورد که بر اساس آن پایگاه اجتماعی در ساختار قدرت جایگزین شد .
۶٨٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : هیوا

عنوان : همه خوبند پس چرا اینجوری شد؟
کاک آواره جان ،تا آنجا که من می دانم هفت ماده ای نبوده بلکه هشت ماده ای
بوده.این نویسنده هم چیزی می گوید شما چیز دیگری. من که آنزمان نبودم اما
همه از خود تعریف می کنند .یکی از اون نسل را ندیدم که بگوید اشتباه کردم.حالا
ااگر همه بهترین بوده اند نمی دانم چرا اوضاع اینجوریه؟آقای میرخود شما هم خوب
می دانید مو بر بدن آدم سیخ کنید ،حیف است این قلم رابه این حملات مشغول کنید.برای من
مهم نیست که شما یا آقای فرزاد خدمت کرده ایذ یا خیانت . برای من مهم است که چطور
از این فاجعه خارج شویم.توانایی خود را صرف این موضوع کنید
۶٨٣۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : منجی

عنوان : نگاهی از نوعی دیگر
نوشته ای برجسته با قلمی گزنده، شاید اگر بیشتر
به فاکت های تاریخی استناد میکرد، چشم انداز
بهتری را برای نقد گذشته ارائه میکرد.اما به هر حال قدمی جسورانه است.
۶٨٣٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : ئاواره

عنوان : عوام گرایی و هیاهو
ببینید جنگ چریکی ونارنجک و سیانور جان مایه و عشق وعلاقه روشنفکران ان دوره نبوده که هنوز هم بخواهند ان را در قلب اروپا ادامه بدهند، جوانان اندوره جدا دارای نیازها و ارمانهایی بودند که درنوشته هایشان نیز آنرا بیان کرده اند ( برای مثال: آنچه یک انقلابی واقعی باید بداند) ضمنا همزمان با جنبش چریکی در اقصی نقاط جهان در اروپا نیز چنین جنبشهایی حضور داشتند، از جمله ارتش سرخ آلمان.
جنبش چریکی شهری مربوط به دوره ای از تاریخ است. اتمسفر و راه حل انقلابی وچپگرایانه ای بود در آن دوره برای بازکردن فضا برای اعتراض و روشی برای اعلام حضور، روشی برای دور هم جمع کردن جوانان انقلابی دور هم در فضایی که رژیم تا دندان مسلح و ملیتاریزه شده سر به غرب هیچ فضا و امکانی برای شرکت روشنفکران جامعه در فعالیتهای اجتماعی و ابراز وجود نگذاشته بود. در ان دوره انترنت نبود و احتمالا شلیک کار کلیک را می کرد. بنابراین هر پدیده حاوی و راوی تاریخی خود ویژه است. از پدیدها تاریخ زدایی کردن خود هوچی گری و آغاز عوام فریبی است.
البته این اغا از مریدان شیخ فرخ الله هستند و میخواهند بگویند که بعد برپایی حکومت فقها در فردای انقلاب نارس بقول خودشان، دو راه بیشتر نبود، یا شعارشکوفایی ان و یا جنگ چریکی علیه ان ،ضمنا انتخاب راه شکوفایی بهتر بود چون کشته و قربانی کمتری داشت، اینرا از آن جهت می گویم، زیرا در مقابل انتخاب واریانت پشتیبانی از نظام، هیچ احتمال دیگری نمی گذارد. این امکان که میشد نه جنگ مسلحانه کرد و نه پشتیبانی، ولی بر خواستهای دموکراتیک و ازادیخواهانه خود ومردم ایران پافشاری کرد، جزو موارد انتخابی ممکن و مقدور در حساب نمی اید. چرا؟؟؟ چون درصورت دادن چنین احتمالی، تصویرشیخ خدشه دار می شود.

و اما در مورد کردستان:

حال که تاریخ واقعی و رئال پشت سر ماست، میتوان چند سناریو برای آن متصور شد.
۱- در ایران انقلاب شد و روشنفکران و انقلابیون کردستان بایستی همانطور که باقی نقاط ایران به پاسگاهها و شهربانیها حمله کردند و دستجات مسلح مردمی درست کردند، از انجام چنین عملی اکیدا خودداری می کردند، چرا؟
چون اینکار حاکمان اینده را عصبانی می کرد و باعث خونریزی می شد ( خود تقلیلی و خود انکاری درخواستی شیخ فرخ الله نگهدار، و جرم فقدان غیبگویی و پیشگویی پیامبرانه در کردها)
۲- حالا اگر هم مسلح شده اند، در اولین فرصت انرا تحویل مرتجعین و مفتی زاده های پشتیبان نظام جدید اسلامی می دادند و خود در دفاتر خویش می نشستند و منتظر تاراج و مشت و مالشان توسط برادران سپاهی بومی و غیر بومی میشدند، به این طریق خلخالی هم نمی امد، اصولا مقاومت انها خالق و بانی خلخالی و چمران بود، چرا که بنا بر تز فرخ الله این اپوزیسیون است که تعادل دولت را بهم می زند و بانی کشته شدنش خویش است یا حداقل بارنصف گناه انرا بدوش می کشد. انها بایستی هر چهار سال یکبار به صندوق رای مراجعه می کردند و اگر پیشرفتی حاصل نمی شد، منتظر چهار سال بعد و الا اخر تا امروز.

۳- دمکرات و کومه له و فدایی از مقاومت و اعلام وجود و درخواستهایشان خودداری میکردند، رزگاری و عناصر سنی (شیعه ستیز) خود را چون مدافعان مردم کرد جا می زدند و نتیجه انکه امروزه جندالله و حیزالله و خرالله به نماد کردستان تبدیل می شدند و خیال شیخ و مریدانش از بابت پشتیبانی از مقام معظم رهبری راحت بود و می توانست بگوید، رهبری نظام ما از داعش بهتر است. کردستان هنوز هم عنوان عشایر غیور را بدوش می کشید و اغایان هرزمان و هر طور که می پسندیدند سهمی یا عنوانی بدانها عطا می فرمودند.

۴- کردستان یکپارچه از رژیم اسلامی تازه پشتیبانی میکرد و گوسفند وار بع بع میکرد( مرگ بر ضد ولایت فقیه) بدین ترتیب در جنگ ایران و عراق گله های دفاع اسلامی تشکیل داده و جبهه ای تازه علیه عراق در کردستان باز می کردند و کردستان را به جولانگاه تاخت و تاز عسکرهای عراقی و سپاه اسلام تبدیل می کردند ( حداقل ۱۰۰،۰۰۰ کشته و سه برابر زخمی ومعلول و ویرانی کامل شهرها و روستاها و... چندین برابر قربانیان مقاومت علیه رژیم فقها)
البته نخواهید که جنگ ۸ ساله را نیز بعهده رادیکالیسم چپ بیافکنید.
در هر کدام از این واریانتها قتل و کشتار و ویرانی و اعدام خواهی نخواهی دامن مردم کردستان را می گرفت. ولی کسی در کردستان خریدار این اراجیف نشد و خونی که متاسفانه در این دیار بناحق بر زمین ریخت، بنیادهای یک جنبش ترقی خواهانه و عدالت خواهانه را پی ریخت. جنبش کارگری، زنان و جامعه مدنی در کردستان امروزه یک قطب قدرتمند در ایران است. وجود فیلم سازی و موسیقی مترقی و حضورافکار عمومی حساس و آگاه امروزه در کردستان نتیجه این جانبازیها و اعلام وجود کردن و عدم خود تقلیل گری مورد علاقه شیخ و مریدانش هست.
کدام داریوش فروهر؟ طرح ۷ ماده ای مردم کرد را که توسط هـیئت نمایدگی خلق کرد ارائه شد، در مورد ان چی داریید بگویید؟
مگر خمینی شما تاب و توان تحمل شریعتمداری و منتظری را داشت تا تحمل قاسملو و شیخ عزالدین و فواد سلطانی را داشته باشد؟ کشتن فروهر را نیز بدامن چپ رادیکال بیافکن جناب، کارت درسته جانم.
در هر صورت و بهر دلیل قتل و نابودی و انهدام انهاییکه رنگ و بو و اندیشه ای دیگر در سر داشتند، لاجرم و قطعی بود. تا امروز نیز رژیم ایران بر همین منوال کار می کند (موسوی و کروبی)
حال این مقاله چه میخواهد بگوید؟؟
راه حلش چیست؟ ایا غیر خود انکاری و همه باهم زیر علم رهبری نظام در جنگ خطیر هویت ایرانی ( شیعه ایرانی، مالکی و مقتدا صدر و نصرالله و اسد و حوثی) علیه هویت ترکی و عربی ( البته ترک و عرب از بد شانسی سنی مذهب و متحدند) سینه زنی است؟
اگر اغا و شیخش انقدر دل نازک و رئوف تشریف دارند، چرا امروز هم از شرکت در قتل عام جوانان رادیکال و چپ گرای سربداران خرسندند و هنوز هم انرا قبول دارند؟ چرا از ریختن خون جوانانی که بخیال خود می خواستند سیاهکل دیگری بیافرینند خشنودند؟؟
حال بروند جواب خواهر و برادر و فرزندان این جوانان را بدهند؟؟
تروریست نامیدن جنبش چریکی سالهای ۴۶ و تئوریسین هایش جزنی و احمد زاده یکی از مولفه های ناگزیر تصورات و تفکرات امروزه فرخ الله و هم اندیشانش هست و خواهد ماند.
اگر عمری باقی باشد و ایشان به چهارچوب و قواعد تصوراتش پایبند باشد، حتما چنین خواهد نوشت.
همانطور هم که از این مقاله می تراود و یکی دیگر از هم اندیشانشان نیز غیر مستقیم با تروریست خواندن ارتش سرخ المان و ارتش ازادیبخش ایرلند، زمینه را اماده فرموده بودند، ایشان نیزبه این امر اعتراف خواهند کرد، زیرا جزو جدایی ناپذیر جهان بینی ایشان است و پروسه تحولات فکری ایشان را به تکامل نهایی میرساند.
۶٨٣٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : بی نام

عنوان : دیالوگ فیلم حاتمی کیا
نمیدانم این نوشته را چه میتوان نام داد:
- یک تحلیل تاریخی
- یک کند و کاو نظری
- یک دادخواست دادستان
- یک جکم قاضی
- یک انشا برای مسابقه سرمقاله نویسی دهه فجر
بیشتر اما به نظر میرسد این متن بریده ای از دیالوگهای فیلم "به رنگ ارغوان" یا "چی مثل چمران" کارگردان نام آشنا ابراهیم حاتمی کیا بوده که از آنها جا مانده و اینجا خرج شده.
آقای محترم
نمیدانم قصد شما از این خشونت کلامی که گویا به هدف محکوم کردن خشونت ، کلمات را پشت سر هم چیده اید چیست. من نه آقای فرزاد را میشناسم و نه شمایی که نامتان هیچ سابقه ای در مطبوعات و دنیای مجازی ندارد. به هر دلیلی که این متن عصبی را نوشته باشید جز اینکه خشونت را تعمیق دهید نتیجه ای عمومی ندارد. اینکه به شخص شما چه میرسد را البته نمیدانم.
۶٨٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴