از : peerooz
عنوان : " گفتی که حافظ اینهمه رنگ و خیال چست ؟ "
جناب البرز, جامه " حضرت " بر " قامت ناساز بی اندام ما " نمی برازد, همان " جناب " از سر ما هم زیاد است. این فرمایش بیل کلینتون در تجسم سفسطه, نه تنها جهانی بلکه ابدی شده و قرنها باید بزرگوارانی چون شما در تفسیر آن بکوشند که معنی و معمای " is " و " ما " را کشف نمایند. چنین کلمات قصاری, زیبائی و گویائی خود در ترجمه را از دست میدهند و ارزش بنظر شما " به رخ کشیدن " دارند . سوال از شما و سایر سروران این بوده و هست که تفاوت " عمله " با " کارگر " چیست؟ و گرنه " نقش غلط مبین که همان لوح ساده ایم ".
۶٨۵۰۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : فرق بین ما، و ما چیست
حضرت peerooz گرامی، تردیدی در سواد انگلیسی شما نیست، که حتی از شوق داشتنش، از به رخ کشیدن آن در چند خط «ناقابل» فارسی هم حذر نداری
اما گمان می کنم، همین سوادِ انگلیسی شماست، که شما را بجای یافتن پاسخی برای سئوال اساسی«فرق بین ما، و ما چیست»، وادار به یورتمه در وادی «سعی» حسین و عباس کرده است
پنداشتم این است، هر سعی یی، نتیجه ای دارد. و نتیجه سعی در کشور ما تمرکز بر نقطه صفر بوده است.
۶٨۴۹۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : " من از بهر حسین در اضطرابم "
جناب البرز, با تشکر, پاسخ شما یاد آور پاسخ بیل کلینتون در رابطه با خانم مونیکا لووینسکی میباشد که در تنگنای پاسخ به بازپرس فرمود "It depends upon what the meaning of the word "is" is. سوال اینست که این چه جور کمونیستی ست که کلمه " عمله " را که " بورژوا " ها برای " کارگر" بکار میبرند بکار میبرد و چاشنی " جاکش " را هم به آن اضافه مینماید ؟ و شما " ازعباس میگویی جوابم "
۶٨۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : همان آب هم از «ما» قهر کرده است
peerooz گرامی، به گمان نقشِ ایوان زیبائی هایی دارد، که شما را از توجه به پای بست خانه محروم کرده است
ادعای «پخته» گی داشتن، همانقدری در تحمیق موثر است، که ادعای ....
گیر کردن در این قِسم از معقولات و منقولات اسبابِ تفرقه، و تفرقه، کشور را کامل در جیبهای گشادِ طائیان حاکم قرار داده، که کاری جز پر کردنِ جیبِ صاحبان صنایع بُنجل چینی، روسی، ترکیه ای و .... ندارند
زمانی می گفتیم، فکر نان باشیم که خربزه آب است، حال بس که با منابع آبی کشور نامهربانی کرده ایم، همان آب هم از «ما» قهر کرده است.
راستی فرقِ بین «ما» و «ما» چیست؟
۶٨۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : " زان می لعل کز آن پخته شود هر خامی "
آیا ممکن است سروران صاحب نظر " پخته " این مقاله, که ظاهرا از مرحله سوسیالیم گذشته و به کمونیسم رسیده اند به این " ناپخته " تفهیم فرمایند که فرق بین " عمله " که " کار گل کند " و " منت از حاتم طایی نبرد " با " کارگر" چیست؟ و آیا چنین "کمونیستی " باید این لفظ را مرادف با " یک بسترگستر (جاکش) " بکار برد؟ با امتنان قبلی و قلبی.
۶٨۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : واهمه از حقیقت عریان
جناب ی . د شما میگوئید : « قطع یقین در هر انسانی تضادهایی در حال زیست است. این ذات دیالکتیکی نظام هستی است؛ اما مسئله اینجاست که شما می خواهید تضاد درونتان را به نفع چه سنتزی حل کنید؟ یا اگر هگلی تر بگویم تضاد درونتان را به نفع چه سنتزی قرار است ارتقا ببخشید که در دور جدید دیالکتیک هستی تان، رو به سوی رهایی داشته باشید؟ » مطهری امروزه بنابه مخالفت با حصر در عرصه سیاسی مطرح است نه احیانأ در باره حجاب یا فقه . شما میگوئید : « مطهری بدون شک خطری است برای دمکراسی. » یعنی حضور سیاسی ایشان در مقابل مافیای سپاه و جبهه پایداری و بیت رهبری به منظور رفع حصر خطری است برای دموکراسی . مگر ایران در مرحله انقلاب یا گذار به سوسیالیسم قرار دارد که بر مبنای آن سنتزش سنجیده شود ؟ به باور من رفع حصر و چرخش سیاسی و استقبال وسیع عمومی از آن ٬ چنان که ذکر کردید سنتزی ناخوشایند با خواست شما خواهد داشت که این واهمه خود را با واژگانی چون *داعشی شرمنده * یا *جاکش* قابل فهم میکند .
۶٨۴۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : حقیقت عریان(ی.د)
در نوشتاری از جناب (ی-د)که ظاهرا" اولین نوشتارش بوده ، در پای آن نوشتار مسئولین تلاشگر سایت متذکر شدند که هویت ی.د مشخص می باشد ، نگران نباشید.:::: باید گفت:باتوجه به ذات دیالکتیکی نظام هستی! یک ذات دیالتیکی هم برای پدیده ای بنام ی.د باید وجود داشته باشد !اگر وجود نداشته باشد ، ذات دیالکتیکی دیگر ذات دیالکتیکی نیست، بلکه یک چیز دیگری است مثلا" ذات غیر دیالکتیکی. بگذریم!. با توجه به اظهار نظرات جناب ی.د که در این نوشتار و نوشتارهای قبلیش موجود است ، محوریت مطالبش مربوط به جنبش سبز است و بطریقی مسائل را به جنبش سبز می رساند. اینجانب برای تحلیل این پدیده(ی.د) مجبور به ارائه یک ذات دیالکتیکی مخصوص شدم ، که این از کشفیات خودم است اما بدلیل اینکه از گزند بدخواهان در امان باشم آنرا هیچ کجا ثبت نکرده ام. بر اساس ذات دیالکتیکی خودم این ی.د باید محصول سنتزی بنام ۹ دی باشد که نا قلا برای رد گم کردن یک سیر تکاملی، بصورت الگوی درون پرانتز را طی کرده است(۹دی--دی--- د.ی---ی.د) اگر ۹دی سنتز باشد پس تز و آنتی تز چه می شوند؟ تز را می توان جنبش سبز گرفت ، اما آنتی تز چه می شود؟ هر چه فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید که نرسید اما در لحظه ای الهام گونه، به این نتیجه رسیدم که چون ذات دیالتیکی محصول خودمان است آنتی تز چندان مهم نیست هر چه می خواهد باشد ( احمدی نژادی- اصول گرایی و.....) از تحلیل پدیده (ی.د) بر اساس ذات دیالتیکی خودمان که بگذریم. در نوشتار به فرهنگستانی که از غنای بالایی بر خوردار است بر می خوریم یکی از اقدامات مهمش معادل یابی"بستر گستر "بجای جاکش چاله میدانی، مشهور ومعروف است چون وقتی قرار است براساس ذات دیالکتیکی مسائل را تحلیل کنیم نمی توان گفت، سنتز جاکش، این برای ذات دیالکتیکی افت دارد پس باید معادلی در شأن ذات دیالکتیک هستی، ساخت! که آنهم می شود "بستر گستر". اما با دانش اکابری هر چه زور زدیم که بفهمم: بستر گستر ، سنتز ، کدام تز و آنتی از است نفهمیدم که نفهمیدم و...
۶٨۴۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : شدت و غلظتِ استعاره های موجود در نظارت نامه
واقع مطلب اینکه بواسطه شدت و غلظتِ استعاره های موجود در نظارت نامه ی ناظر گرامی، مطلب ایشان کمی تا قسمتی نامفهوم است. و اصلا معلوم نیست، که خودِ ناظرگرامی، کجای نظارت نامه اش قرار دارد؟ و بر که شوریده؟، و یا بر که میخواهد بشورد؟
اگر خود ایشان(ناظر) میداند چه نوشته است، لطفا عنایتی کرده، و ترجمانی بر مطلب نغز خود بنویسد، چه گمان می کنم، در غیر این صورت، خیل عظیم طرفداران غیر اینترنتی ایشان، امکانِ سقوطِ در جهالت را در پیشِ رو خواهند داشت
و حال که ناظر گرامی، علی الحال دست به قلم شده است، لطف فرموده، مختصر و کوتاه، و البته بی دست یازیدن بر استعاره های نامفهوم، و بی آنکه «... به سراغ اسباب بازی ای مثل ژیژک و بنیامین...» برود، و یا بی آنکه بخواهد «...پیچیدگی وضعیت موجود را ساده کند...» توضیحی در بابِ وضعیت پیچیده موجود مرقوم دارد، که این همه به یقین نهایتِ امتنان را در امت غیر اینترنتی ایشان ایجاد خواهد کرد
۶٨۴۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : ناظر
عنوان : نظارت
زبان زبان ِ تمسخر و تحقیر است که شاید ناشی از تن زدن از دیدن میان مایگی آنچه امروز "کمونیست " بودن می نامیم اش باشد. چه کمونیست هایی؟ که پس از سی و اندی سال نتوانسته اند مخاطب و بساط خود را از طبقه ی متوسط بیرون بکشند. کدام کمونیست هایی که سه دهه است می کوشند همرای با رژیم حاکم تیشه بر تحزب بزنند تاریخ معاصر را با کتاب سیاه بخوانند و بصورت تخیلی آرمان خود را فقط در ان چه نیست بجویند و خیال خود را از پذیرش آنچه واقعا هستند، (یکی اش این که نمی توانند دو کلام رفقای دیگر "کمونیست" شان پای صحبت بنشینند حرف یکدیگر را بشنوند، سوادشان کم است و غیره، ) راحت کنند. همین است که وقتی به ناگهان در شرایط نامطلوبی قرار می گیرند و از طرف دیگر می بینند وضعیت "جنبش" شان شبیه کتاب های تاریخ نیست خود قهرمانان بی جنبش می شوند. بی آنکه بفهمند شنونده ای ندارند هست و نیست را لعن و نفرین می کنند و با جاکش خواندن می خواهد پیچیدگی وضعیت موجود را ساده کند. همین است که به جای استفاده از کارهای خودمان به سراغ اسباب بازی ای مثل ژیژک و بنیامین می رود. چون فهمش ساده تر است و نیاز به فکر کردن ندارد. نمونه ی دیگر این دست مکاشفات حلقه ی دست سازی از سوسیال دمکرات هایی است که توسط طبقه ی متوسط تغذیه می شوند و به همان ها هم پاسخگواند و خود را هم چپ دمکرات می خوانند. شاید اگر اینترنتی در کار نبود بهتر می بود کمی این دوستان جوان فکر می کردند. بعد می نوشتند. دیر نمی شود. کسی که اهمیت نقش مطهری را نفهمد خیلی چیزهای دیگر را هم نخواهد فهمید
۶٨۴۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : نشانی از آزادی بیان یا همان تحمل نظر متفاوت
نوشتار حاضر از نوع نوشته هایی است، که طنز سیاسی شرقی می ناممش. در این نوع از طنز، کوشش بر آن است، که حقیقت دیده و گفته شود، اما نکته باریک مطلب اینجاست، که در موضوع موردِ بحث، مشکلات، مصائب و اشتباهاتِ یک طرفِ قضیه به تصویر کشیده می شود، و طرفِ دیگر به راحتی قسر در می رود
در اینکه میان مایگی و بستر گستری، گسترش فراوانی در جامعه دارد، تردیدی نیست، چه غیر از این بود، پس از یک سده و اندی تلاش برای نهادینه کردن آزادی در کشور، می بایستی آزادی بیان یا همان تحمل نظر متفاوت در جامعه موجودیت یافته، و این همه احکام در بابِ محاربه، تعقیب بابیها، یهودیان، مسلمین، کمونیستها و سوسیالستها جامعه را به رکود و مرده گی نمی کشید
اما مطلب اینجاست که وضعیتِ آزادی بیان در جبهه مقابلِ آزادی ستیزان حاکم بر کشور هم، چندان خوش نیست، چه اگر بود، این همه انشعاب و انشقاق، و عدم رسیدن به منشوری مشترک پس از سی و هفت سال تلاش، نبایستی وجود می داشت
نوشتار حاضر به حقیقتی عریان و قابل توجه اشاره دارد:
[۰۰۰اگر در بازی «شرق شناسی وارونه ی اخته» افتاده ایم، که قرار است از درون آن دوگانه ی «مای شرقی» و «آنهای غربی» بیرون بیاید، منطقاً باید داعش و القاعده را ضد امپریالیست دانست. ماجرای علی مطهری هم دقیقاً چیزی است از همین جنس. مطهری بدون شک خطری است برای دمکراسی.
مشکل «سبزها» این است که در زمین اقتدارگرایان به دنبال هویت یابی هستند۰۰۰]
ضمن ارج نهادن به سخن فوق، لازم میدانم اضافه کنم، که این تصویر و تصور را برای یکسوی جامعه داشتن خطاست. بیماری میان مایگی و نان به نرخ روز خوردن همه اجتماعاتمان، بخصوص نخبگانِ ابزار به دستمان را، چون اختاپوسی در بر گرفته، و در هیچ جایی از اجتماعاتمان نشانی از آزادی بیان یا همان تحمل نظر متفاوت دیده نمی شود
۶٨۴۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : سیامند امیری
عنوان : برای فحش دادن نیازی به هگل نیست
بیچاره مارکس با صداقت گفت که دیالکتیک هگل را سرو ته کرده و بر روی پاآورده است.خوب بود با این برداشت خرده بازاری که آقای ی.د از دیالکتیک هگل دارند، خود می نوشتند که چه بلائی سر دیالکتیک آن بیچاره آورده اند.کاش
خودش را پشت هگل و دیالکتیک قایم نمیکرد و مثل همان گردن کلفت های جلو دانشگاه
شیراز، راحت می گفت که مطهری جاکش است،آنوقت هم مخاطبان خودش را بهتر می یافت وهم حرفش صادقانه تر بود.
۶٨۴۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۴
|