روحانی و پروژه ای که تمام شد! - احمد پورمندی

نظرات دیگران
  
    از : علی اردلان

عنوان : تحول،اماازراهی دیگر
...فلک راسقف بشکافیم وطرحی نودراندازیم.
چیزی که من ازتحول خواهان چپ تاامروز دیده ام،جزدنباله روی ازاصلاح طلبان حکومتی نبوده است.
اصلاح طلبی دردوران جنینی اش،سقط شد.این راهرگزفراموش نکنید.بعداز وقایع تیر۷۸وسرکوبی جنبش دانشجوئی،عملا اصلاح طلبی ،به نوعی گدائی سیاسی ونوعی فرصت طلبی وقیحانه تبدیل شده است.
اقاجان شمااصلاح طلبید،بفرمائیدوسط.ازحکومت مصرانه حقوقتان راطلب کنید.نه آنکه مثل ترسوها،امروزحرفی بزنیدوفرداپسش بگیرید(منظورم ازشرایطی ست که اصلاح طلبان برای شرکت درانتخابات۹۲گذاشته بودند).اگرمیگوئیم اصلاحات،یعنی اینکه بایدقانونی،ساختاری،بالاخره یک چیزی تغییرکند.نه اینکه اوضاع روزبه روز بدترشود(که البته این تغییریست به سمت عقب که حاصلش میشود جنبش ارتجاع نه جنبش اصلاحات).
یک بازی درسال ۷۶آغاز شدکه برآمده ازاوضاع ملتهب سیاسی اجتماعی آنروز ایران بود.اولش خواستنداروپائیان راقانع کنندکه تروریست وسرکوبگرنیستندودرداخل هم برتورم ۵۰درصدی ونفت بشکه ای ۶دلارکه امان مردم وخودحکومت رابریده بود،سرپوشی بگذارند.که بعدازمدت کوتاهی براثراوج گیری مطالبات مردمی،متوجه اشتباه خودشدندوسریع فتیله راپائین کشیدند.(که این پروسه درطول کمترازدوسال باسرکوب جنبش دانشجوئی وترورحجاریان وبستن فله ای روزنامه هاو...عملی گردید)ازآن تاریخ به بعددیگرنه خاتمی آن آدم سال های ۷۶و۷۷ بودونه دیگرجوانان و دانشجویان اعتقادی به اصلاح طلبان داشتند(درجریان سرکوب ۷۸به ماهیت دولت اصلاحات پی بردند).
کل حرف من این است که بعضی دوستان می خواهند،باحرکت درسایه این موجودناقص الخلقه ازبین رفته،درسپهرسیاسی ایران کاری کرده باشندوبه قول خودشان دچاربی عملی نگردند.که به نظرمن این بزرگترین خطای سیاسی اشان بعدازتزشکوفائی جمهوری اسلامیست وباعث بی اعتباری و ازبین رفتن قریب الوقوع آنهاخواهدگردید.
یکبارنشدکه ماازاین دوستان بشنویم که مستقلا خواسته ای از رژیم خامنه ای داشته باشند،مثلا بگویند:آقای خامنه ای تاانتخابات رابرای همه گروه های سیاسی آزادنکنی ،مادیگردرانتخابات نمایشی شما شرکت نمیکنیم.یااینکه تازمانیکه مسببین کشتارهای دهه شصت وسال۸۸ محاکمه وبه مجازات نرسند،ماهیچ همدلی بارژیم شمانخواهیم داشت.من نمیگویم نقش اپوزیسیون رابازی کنند،بالاخره گاهی مردانگی وقاطعیت،دربرابرحکومت زرگووسرکوبگرلازمه توازن قواست.
نه روش گروه های رادیکال که هیچ روزنه ای درداخل حکومت وجامعه(بجزقیام وانقلاب) نمی بیننددرست است ونه روش کاسبکارانه‍ی گروه های تحول طلب(خصوصا لیدرهایشان)که خط ازهم پاشیده امام واصلاح طلبان دهه هفتادراهنوزدنبال میکنند.قبل ازهرچیزی بایدبدانیم که اصلاحات سیاسی هم،برای خودش آداب واصولی داردوباری به هر جهت نیست که هرکسی بتواندمدعی آن باشد(کسانی مثل رفسنجانی وخاتمی رابه هیچ عنوان نمی توان اصلاح طلب نامید)کسانی هم دراین میان هستندکه دائم ازشرکت درانتخابات حرف میزنندوآنقدر دراین مورداصرارمیورزندکه هرعاقلی به صداقتشان شک میکند.گاه باخودم فکرمی کنم چطور شدحکومت اسلام این هارادرسال۶۲ دستگیرنکردولی کل حزب توده راازدم تیغ گذراند(البته به غیرازیکی).
آری بهتراست مخاطبمان مردم باشندتاحکومت گران.مردم ایران اصلاح طلبترین مردم جهانند،منتهی نه ازنوع دست سازودروغین آن.مردم خواهان تحولی عینی درزندگی خودهستندودیگر نمی خواهنددنباله روی کسانی شوندکه روزبه روزدرحال تحویل دادن دستاوردهای مردمی،به آخوندهاوپاسداران جنایتکارودزدهستند.
۶۹۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۴       

    از : علی راد

عنوان : تحول خواهی چپ
علی اردلان عزیز : تحول خواهی چپ اگر از منظر استقلال نظر چپ در عدم تائید ساختار کثیف موجود است باید برای خود جایگاهی اجتماعی داشته باشد و این ممکن نیست مگر دخالت در امور جاری وگرنه بی عملی مطلق انرا از صفحه حضور اجتماعی پاک می کند . کما اینکه حزب توده در دهه ۴۰ و ۵۰ دچار ان شده بود . اکنون عصر جنبش انقلابی بسر امده . پیچیدگیهای مناسبات اجتماعی نتیجه دگرگونیهای ساختاری را به سود قدرتهای جهانی و منطقه ای می چرخاند به جنبشهای عربی دقت کنید . به اکراین بنگرید . برای تغییرات اجتماعی نیاز به حوصله و تحلیل درست و پایگاه اجتماعی است و این ممکن نیست مگر حضور اجتماعی . ضمنا بازی قدرت در جمهوری اسلامی خارج از تمایلات اجتماعی نیست . هریک از کانونهای قدرت دارای پایگاه و قدرت اجتماعی و اقتصادی هستند که به فراخور خود در بازی سهیم می شوند . جنبش سبز برپایه خواست طبقه متوسط شکل گرفت و نتوانست زحمتکشان را در صفوف خود متشکل کند و همین امر منجر به فراگیر نشدن ان شد و در تهران و چند شهر بزرگ محبوس ماند .ضمن انکه کانون ان جنگ قدرت بین هاشمی و خامنه ای بود . اگر هاشمی نمی خواست مبارزه به کف خیابان کشیده نمی شد . نیروی اولیه سازماندهی خیابانی پسرش بود و پس از ان بدلیل وجود زمینه های موثر دامنه یافت .و سایر نیروها از جمله چپ به گسترش ان کمک کردند .در میدان هفت تیر یک راننده تاکسی می گفت : تا جنوب شهریا نیان هیچ اتفاقی نمی افته . و جنوب شهری ها در سرکوب سهیم بودند در قالب بسیج و سپاه و لباس شخصی ها .من تعداد زیادی از وابستگان سپاهیها و بسیجیها را می شناختم که بطور فوق العاده در درگیریها روزی ۱۲۰ هزارتومان می گرفتند و ۲۴ ساعته در گروههای سرکوب اماده باش بودند . عدم پیوند خواستگاههای چپ و طبقه متوسط با زحمتکشان و توده مردم امری ست واضح و این ضعف جز با حضور اجتماعی و نزدیک کردن خواستگاهها به کف خواسته های زحمتکشان و پیگیری تضادهای درون حکومتی و تقویت جریانهای مدرنتر درون حکومت برای تسهیل شرایط ارتقاء خواستگاهها ی چپ و زحمتکشان میسر نیست .
به یک نکته تاریخی هم اشاره می کنم . جامعه ما دارای ساختاری متناقض است . در یک بخش طبقات مدرن و در بخشی دیگر طبقاتی سنتی . از مشروطه تاکنون هیچگاه حرکتی که بدون اتحاد این دو صورت گرفته باشد به موفقیت منتهی نشده در حالیکه هرگاه این دو بهر دلیلی و با هردرکی در کنار هم ایستاده اند موفقیت در پیشگاه مردم بوده . اتحاد چپ سکولار و چپ مذهبی جزء غیر قابل انکار موفقیت در تحرک اجتماعی ست . ۷۶ نمونه بارز اخیر ان بود و ۹۲ نیز با مهندسی دقیق خامنه ای کنترل شد والا با امدن هاشمی دوم خرداد دیگری به حد فاجعه برای راست رخ می داد . هاشمی به تقسیم قدرت رضایت داد و بازی اکنون به این شکل ادامه می یابد . خط هاشمی در عرصه اقتصاد و سیاست خارجی و داخلی پیش می رود . خامنه ای نظامیها و امنیتیهارا کنترل می کند و مجددا سهم قدرت در کانونهای اصلی مستقر تقسیم می شود . بازی امریکائی دموکراته و جمهوری خواهان . در این میان چپ باید سهم یک اقلیت قدرتمند را دارا شود تا بمرور بتواند خود را به توده های زحمتکش و طبقات متوسط پیوند دهد و به سمت یک جمهوری سکولار دموکرات حرکت کند .
۶۹۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۴       

    از : علی اردلان

عنوان : مجلس ششم وبعضی قضایا
خانه ازپای بست ویران است/خواجه درنقش بندایوان است.
دوست عزیزعلی راد.بنده اشاره ام به بی تجربگی اصلاح طلبان نبود،بلکه می خواستم بیادبیآورید،که اکثرمصوبات مجلس ششم توسط شورای نگهبان وتوشدودریک موردهم حکم حکومتی(لایحه مطبوعات فکرکنم)کارنمایندگان راناتمام گذاشت.
ببینیددوست عزیز،شورای نگهبان گفته درانتخابات پیش رو،حتی کسانی راکه سابقه مشخص وروشنی نداشته باشند،ردصلاحیت خواهدکردچه برسدبه فتنه گران معلوم الحال را(که منظورش همان اصلاح طلبان تاحدی خوشنام می باشد).حال که می دانیم اکثراصلاح طلبان حاضردرصحنه،ژن شان توسط بیت رهبری دستکاری شده وبعنوان اسب تروا داخل این جریان فرستاده شده اند،بازهم ازانجام قدم های حتی کوچک سخن میگوئیدکه دقیقاازتیرماه ۱۳۷۸تابه امروز،دائمابه سوی عقب بوده وگشایشی درامورنداشته است.
علی آقا،نیروهای چپ(منظورچپ تحول خواه)بایدپایشان راازبازی های درون حاکمیت(خصوصااین نمایشات مثلاپارلمانی)بیرون بکشند.چراکه این بازی هابه قدری زشت وکثیف شده اندکه هرتشویق کننده ویابازیگری را(حتی اگرنیت خوبی هم داشته باشد)تاابدبدنام ورسواخواهدکرد.تحول خواهی میتواندبرفرازدسته بندی های چرکین سیاسی-حکومتی بایستدوباافتخارهم بایستد.کافی ست دوستداران،هواداران واعضای سابق خودرابیش ازاین ناامیدنسازدوبه قدرت حضورآنهادرجامعه باوربیاورد.ماهنوزبسیاریم.
۶۹۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : علی راد

عنوان : بین هاشمی و خامنه ای فرقی نیست ؟(پاسخی به علی اردلان )
من برای تحرک سیاسی در جایگاهی که هستم بدنبال اهداف کوتاه مدت و یک قدم به جلو هستم نه بیشتر . ارمانگرائی را خیلی وقت است کناری گذاشته ام و مثل یک قدیس دست نیافتنی بان می نگرم . سوسیالیسم - مبارزه برای استقرار دولت طبقه کارگر و ...
اما برای بهتر شدن دولت و مجلس و خواسته هائی کوچکتر مثل ازادی مطبوعات و کتاب و ازادی زنان در عرصه های اجتماعی حتی با شرایط غیر انسانی در جمهوری اسلامی تلاش میکنم . این یعنی صبر فعال . اما بروایتهائی از درون حکومت می گویند خامنه ای با خیز ۸۴ برای حذف هاشمی و گند ۸۸ و فرایند لجن مال شدنش در پروسه ۸۸ تا ۹۲ عملا در کانون قدرت دستش رو شده و اتوریته سابق را ندارد و این اظهر من الشمس است . ان جمله معروف در انتخابات ۹۲ را بیاد بیاورید که از اپوزیسیون گدائی رای می کرد . اینها نشانه افتادنش از برج عاجی است که در ۸۴ تا ۹۰ برای خود ساخته بود . اکنون گردونه سیاست خارجی در دستان هاشمی ست و اگر به اشاره های قوچانی در مهرنامه اخیر (همین شماره ای که به قلم خودش به جنبش فدائی تاخته ) در بررسی نقش سپاه به فسادهای اشکار سپاه در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست پرداخته در واقع مسیر محدود کردن و مسدود کردن نظامی-امنیتی هارا ترسیم کرده که همه بخوبی می دانند مهرنامه تئوریسین کدام جریان است . به کدهائی که زیبا کلام هم می دهد اگر توجه کنید یک دورنمای روشن از محدودیتهای انها را در عرصه اقتصاد خواهید دید کما اینکه زنگنه تومارشان را در عسلویه و سایر حوزه های نفتی پیچیده . اما در خصوص جبهه مقابل یعنی اصلاح طلبان و میانه روهای حکومتی بدون ذره ای اغراق امثال بهزاد نبوی و تاجزاده و نوری و محتشمی و لاری و خاتمی و... ان قدرت ندیده های خرداد ۷۶ نیستند که ته مجلس ششم پیژامه بپوشند و اعتصاب کنند . کارهای بچه گانه ای که محصولش شد احمدی نژاد . بقول خود هاشمی که دولت من رفت و خاتمی را اورد . دولت خاتمی رفت و احمدی نژاد را تحویل داد . من عقلانیت بیشتری در این طرف می بینم . البته که هیچکدامشان ایده ال مردم و ما نیستند اما ایا الترناتیو جایگزینی عملی تر از اینها داریم .؟
مثلا در شهر ما سه چهار نفر کاندید جدی مجلس داریم یکی با تعلق به اصلاح طلبی و نماینده دفتر روحانی - دیگری نماینده فعلی که تقریبا یک گوساله مطلق است و یک پاسدار که بعدها به وزارت کشور رفته و فرماندار چند شهر بوده . ایا می شود یک نیروی سکولار و مورد قبول را به مجلس فرستاد ؟ خیر وگرنه ما در شهرمان شخصیتهای مقبول و معقولی داریم که اگر وارد شوند ارا را درو می کنند ولی مگر می شود در چنین شرایطی باین سمت رفت . خب چون نمی شود پس دچار بی عملی شویم چون همه سر وته یک کرباسند ؟ من دنبال راههای ممکنم نه مطلق . سناریوی قابل پیش بینی این است که میانه و اصلاحات و راست طرد شده مثل ناطق و لاریجانی و مطهری متحد می شوند و مجلس مال اینهاست . برنامه هم توسعه محور است نه دموکراسی محور ما هم باید بکوشیم برای ازادی و دموکراسی هرچند جامعه ما خیلی با قرار گرفتن در مدار دموکراسی و ازادی فاصله دارد اما وظیفه ما اینست : ترویج ازادی و دموکراسی و کنترل توزیع ثروت و هدایت سرمایه ها بسوی تولید و بازگشت به عرصه جهانی . بنظرم این طرح که خامنه ای ان بالا و در استانه مرگ بنشیند و عواملش را منترل کند و هاشمی و تیمش مدار را بدست گیرند فضای خوبی است برای مذاکره چپ تبعیدی برای بازگشت به میهن و انتظار کشیدن برای حضوری مجدد . به امید انروز
۶۹۱۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : کیم : میر

عنوان : و..القصه...!
از اینکه در سپهر سیاسی هر نوع کمدی اعم از درام -ترازدی -لودگی -بازاری- ... رخ دهد بحثی نیست . عمده بازیگری نیروهای سیاسی هرچند کوچک در این سپهر است. جدن انذار و اخطار دارد برای نیروئیکه جایگاه خود را درک نکند و ببیهوده گی و دنباله روی روی آورند . جنبش سبز با تمام ایردات در شرایط فعلی تنها نیروی محرکه کشور و در دی .ای .ان جامعه ثبت شده درست بمانندحرمان و ترازدی ۲۸ مرداد دلیل مخالفت فراگیر و بحصار و زندان کشیدن از ناحیه کودتا گران بهیمین دلیل روانشناسانه است. بدانید چون جریان دلار های نفتی هرجند کند براه خواهد افتاد نبردهای طبقاطی در لایه ها وقشرهای جامعه بشکل حاد و شاید خونینن از زیر, بسطح خواهد آمد و هر یک با رهبران شناخته و ناشناس خود .این بار چون عامل روانی امریکا ستیزی مضحک از میان برداشته شده بی پروائی و هرزه دری نمایان تر.کسانی چون رفسنجانی با تغییر گرانیکاه از بند وبست حاکمیتی بمردم شاید منشائ بعضی اتفاقات باشد(در آخرین حرف مردم خیابان را مرکز تصمیمات دانسته ). هرچند شاید این اعتقاد عمیق نباشد .منتظر صف بندیها و رده بندیهای اجتماعی جدیدی باشید .بیش از ۱۲۰۰ میلیارد دلار در پر در آمدترین تاریخ کشور تمام آن بجیب غربی ها و دلالان داخلی رفته و این پشتوانه تاثیر پذیری عمده ای خواهد داشت.
۶۹۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : علی اردلان

عنوان : توازن قدرت
تشکرازآقای پورمندی بابت مقاله واقع بینانه اشان.درمورد شرایط پساتحریم(یابهتراست بگویم پساتوافق)واقعیت را بیشتر،درمقاله آقای پورمندی میتوان مشاهده نمود تا اظهارات آقای علی راد.
به فرض رفسنجانی ودارودسته اش انتخابات مجلس راببرند(هرچندکه مطمئنادرمجلس خبرگان ناکام خواهندشد)چه اتفاقی خواهدافتاد؟سرنوشت مجلس ششم رافرامش کرده ای علی آقا؟تازه آنزمان جنبش اصلاحات جوان بودو مثل امروزدرست وحسابی زه نزده بود.حالاشما میگوئی منتظربشینیم آنهم فعالانه(انتظارفعالانه رانشنیده بودیم که شنیدیم)تاآیا رفقای اصلاح طلبمان وارد مجلس شوندوبه دولت سرپا مردمی!!! روحانی کمک کنندیا نه.
مسئله اصلی توجه به توازن قوای بلوک های قدرت است.واقعا امروز،روحانی ودولتش چه قدرتی دارند؟دولتی که حتی نمی تواندازمجوزهائی (کنسرت)که صادرکرده دفاع کند،چگونه می خواهددست نظامی امنیتی هاراازسیاست واقتصادایران کوتاه کند(البته اگرچنین قصدی داشته باشد)ضمناتوجه داشته باشیم که دردولت واطرافیان روحانی والبته رفسنجانی وصدالبته درمیان اصلاح طلبان نیز،دزدوغارتگرکم نیست.این هادلشان برای مردم نسوخته است.پول هاکه بیاید به فرموده رفسنجانی وحضرت آقا بخش مهمی ازآن به بهانه مبارزه بااستکبارونابودی اسرائیل ،غیب خواهدشد.بیخودنیست که درست قبل ازتوافق،هردوی اینها سخنرانی میکنندوازاین حرف ها میزنند.
شکی نیست،سرکوب هاتشدید خواهدشد.به دلیل آنکه برای رژیم،انتخابات مجلس به اندازه ریاست جمهوری،حائزاهمیت نیست.(به خاطرآنکه انتخابات مجلس فرم بومی ومنطقه ای داردوخیلی ازمردم شهرستان هادرآن اتوماتیک وارشرکت میکنند)ولذانیازی به لوس کردن مردم ومخالفین ندارنداینها.
۶۹۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : علی راد

عنوان : ادامه سناریوی خامنه ای ممکن نیست .
تا انجا که رهبر با یک نمره ناپلئونی ،روحانی را اورد قبول دارم . او حتی ریسک بزرگتری کرد و هاشمی را حذف کرد تا همه چیز از کنترلش خارج نشود اما دیگر خامنه ای نه خامنه ای دوره خاتمی ست و نه اوضاع ، ان اوضاع . تا انتخابات می توان صبر کرد . اما صبری فعال برای تغییر ترکیب مجلس . انوقت باید منتظر ماند . دو احتمال می رود . مجلس هماهنگ با دولت - انوقت افزودن بر مطالبات اجتماعی - اقتصادی و سیاسی . مجلس حداکثر دست کاری شده بیت و سپاه ، انوقت چاره در سازماندهی دیگری است . البته احتمال دومی کم است . به تنش بین روحانی و خامنه ای توجه کنید . روحانی رسما خامنه ای را به تمسخر می گیرد ( در صحبتش در مورد کارکرد ایدئولوژی در مذاکرات رسما خامنه ای را به تمسخر می گیرد . و به او می فهماند که در مذاکرات حرف ایدئولوژی نیست حرف منافع است ) .
من تنش قدرت میان هاشمی و خامنه ای را شدیدتر از رویه صلح و صفای ظاهری بین این دو می بینم . یواش یواش این دو رو در روی هم صف ارائی می کنند و احتمال می دهم کار به صف کشی خیابانی هم در مواردی برسد . اما خامنه ای عاقل است . من زمزمه هائی شنیده ام که توافق کرده اند امور را هاشمی بچرخاند و خامنه ای ان بالا بنشیند و خفه خون بگیرد . در همین توافق نتایج و عملکرد خامنه ای نشان داد که کلاهش پشمی ندارد و همه هات و پورتهایش برای کنترل جماقدارانش بوده و هر انچه تیم هاشمی خواسته کرده تا توافق صورت بگیرد . البته او خیلی سمج است و براحتی کوتاه نمی اید اما هاشمی نیز کم زرنگ نیست . هاشمی با فرستادن مهدی بزندان خودش را خلاص کرد تا راحتتر به میدان نبرد قدرت پا بگذارد . مصاحبه امشبش در مورد مهدی و خواست بازجوها برای طلب عفو از رهبر یک خیز برای حمله است . در کجا و با کدام تابلو باید ماند و دید .
با توافقات حاصله نقش بی حساب کتاب سپاه هم در منطقه کنترل شده . هدایت کشتی کمک رسان به یمن به سمت جیبوتی نمونه اشکار سلطه برنامه و منطق قدرت در این بازی کسترده است . خامنه ای حضور امریکا را پذیرفته . من نقش فرمولبندیهای جامع منطقه را موثر تر از نقش نیروهای داخلی می بینم و عملا ایران به سمت یک لیبرالیسم متحجر سوق می یابد . باید برای فرایندهای پیش رو واقعی تر بازی را دید . توافق وین بر سر بسیاری از معادلات و منطقه شکل گرفته و خامنه ای بازیگردان منحصر بفرد ومستقلی نخواهد بود که در داخل هم بازی دوره خاتمی را از سر بگیرد . اگر هم چنین حماقتی بکند کمدی ان تراژدی را شکل می دهد .
۶۹۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴