روحانی و پروژه ای که تمام شد!
احمد پورمندی
•
دولتی که با هدف حل و فصل بحران اتمی روی کار آورده و تحمل شد، به دو معنی "کارش تمام است". از نگاه خامنه ای و محافظه کارانی که روحانی را با تک ماده بیت و فقط یک رای اضافی، در لیست شورای نگهبان حفظ کردند تا در صورت لزوم بتواند به عنوان بخشی از راه حل وارد بازی شود... اینکه این تیم برای پروژه ای دیگر بر سر کار بماند، به قول کارچاق کن ها "بستگی دارد!"
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲٣ تير ۱٣۹۴ -
۱۴ ژوئيه ۲۰۱۵
سرانجام دوران گروگانگیری به پایان خود نزدیک شده و بند و زنجیر اتمی دارد از گرده مردم و کشور ایران برداشته می شود. در این دوران طولانی، مافیای نفتی-نظامی-امنیتی ایران، امپریالیست های چینی و غربی و مافیای روسیه از محل اتم بازی ملاهای کودن ما، مثل زالو خون این کشور و ملت را مکیدند. چند هزار میلیارد دلار بر باد رفت و کشور و ملتی کم خون و کم جون، غرق در سیاهی و تباهی، بی آب و بی علف بر جای ماند.
از امروز در رابطه دولت-ملت، در رابطه بخش های مختلف حاکمیت با یکدیگر و در رابطه بخش های مختلف آنهایی که شناسنامه ایرانی دارند، کارت ها دوباره بر خواهند خورد.
دولتی که با هدف حل و فصل بحران اتمی روی کار آورده و تحمل شد، به دو معنی "کارش تمام است". از نگاه خامنه ای و محافظه کارانی که روحانی را با تک ماده بیت و فقط یک رای اضافی، در لیست شورای نگهبان حفظ کردند تا در صورت لزوم بتواند به عنوان بخشی از راه حل وارد بازی شود، از حالا کار روحانی و دولتش تمام است. تیمی بود و پروژه ای که تمام شد. اینکه این تیم برای پروژه ای دیگر بر سر کار بماند، به قول کارچاق کن ها "بستگی دارد!"
از امروز بازی مجددا در زمینی جریان می یابد که در آن "پول" حرف اول و آخر را می زند. همه سگ هایی که موقتا پوزه بند خورده بودند، حالا در مجلس، در سپاه، در دستگاه اطلاعات و امنیت، در قوه قضاییه و در خیابان دوباره آزادند که پارس کنند و گاز بگیرند. حالا محافل قدرت، نگاه می کنند تا ببینند روحانی با پول ها چکار می کند: آیا سهم شیر به قرارگاه می رسد؟ آیا سهم بیت از سر کسر خواهد شد؟ آیا کسی پا روی دم موتلفه ایها خواهد گذاشت؟ بنیاد ۱۵ خرداد، کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید و ده ها نهاد و بنیاد دیگر در انتظارند تا "حق" شان را بگیرند. اگر روحانی "پول پخش کن" خوبی باشد، ممکن است، پروژه بعدی را هم به او بدهند، اما اگر "چموشی" کند، با روزی نه بحران به استقبالش خواهند رفت. قران ها بر سر نیزه خواهند کرد و کفن پوشان فریاد "واشریعتا" بر می آورند و اسید پاشی، ترور و باقی داستان....
خامنه ای و بیتش سرشار از غرور، نخوت و حسادتند. نه آنها دولت مقتدر و ناگوش به فرمان را تحمل می کنند و نه امرای سپاه. خامنه ای پیش از آنکه نتایج مذاکرات رسما اعلام شود، با دفاع آشکار از بورسه، رانت و رانت خواری و حملات شدید به "فتنه" عملا شمشیر را از رو بسته و بدون ابهام اعلام می کند که بازی تمام شد!
روحانی تا اینجا روی پایه اجتماعی جنبش سبز لم داده است. او که با رای سبزها به مشروطه اش رسید، در شرایطی که حمایت بیت را با خود داشت، نیازی به موبیل کردن یک پایگاه اجتماعی گسترده و با دوام حس نمی کرد. حالا وقتی بیت، سپاه، اطلاعاتی ها و موتلفه برگ های برنده قدرت و ثروت را روی میز بگذارند، برای روحانی، اگر نخواهد به سرنوشت موسوی، کروبی و خاتمی گرفتار شود، جز شل کردن سر کیسه، پخش وعده و وعید در میان خلایق و همدستی با سارقین پرسابقه بیت المال، چه راهی باقی می ماند؟
شاید تا اینجای کار می شد رهبر منتخب مردم را در حصر نگه داشت و با امیدوار نگه داشتن مردم به حل بحران اتمی، احساسات ملت و افکار عمومی را به بازی گرفت. از حالا به بعد اما، این کار دیگر شدنی نیست. در مقابل نیرو، باید نیرو به میدان اورد و کسی که می تواند این کار را بکند، روحانی نیست! کسی که باعث و بانی همه این بدبختی اتمی را مورد ستایش قرار می دهد، چگونه قادر است در مقابل بیتش که صدبار بدتر از دربار قاجار مرکز دسیسه بازیست، بایستد؟
در مبارزه اجتماعی سهمگینی که کشور ما در پیش دارد، به روحانی و جریان بنفش او نمی توان امیدی داشت. آیا اراده ای برای احیای جنبش سبز فتنه و امید فراهم می آید؟
|