غزل - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
  
    از : کارگری از تهران فرزند دیگرت

عنوان : یادش گرامی باد
بسیار هومن ها طی آن سال های پیش از انقلاب و بسیاران دیگر پس از انقلاب از دست شدند. ما هومن های شما نیز امروز چون شما هومن هایی را از دست داده ایم یا از دست مان گرفته اند و به بند افکنده اند . بی تردید گاه چون شما به دادگاه وجدان خویش می رویم تا سهم خویش را در تقدیری که برای فرزندانمان رقم زده ایم یاد خویش آریم . اما انصاف نیست که بدین سهم اندک جرایی بزرگ بر خود بندیم . نه بدان خاطر که از وادی داد بگریزیم بل از آن رو که یادمان رود با ما و هومن های ما و هومن های فردا ی این وطن چه ناکسانی به نامردمی کردار می کنند . یاد هومن گرامی باد
۶۹۴۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣۹۴       

    از : مرضیه شاه بزاز

عنوان : سرشار
این شعر در عمق تک تک سلولهای خواننده نفوذ و سپس جا خوش می کند که از گداخته های ذوب ناشدنی آتشفشانی برآمده خاموش ناپذیر. سراپایش احساس اندوهی است که از چشمه های تیره و غلیظ همیشه جوشان درون می جوشد. شعری صادقانه که واژه ها، شکنجه های شبانه ی (روزانه نیز) پدری را بیان می کنند که از سر مهر و ناچاری، خود را بناحق محاکمه می کند و گناهکار می نامد. این شعر چندان از احساس سرشار است که به خواننده اجازه ی کند و کاو در ساختار و استعاره ها نمی دهد، با اینهمه تسلط شعری شاعر به استعاره و زبان و فلسفه در آن موج می زند. شاید حکم چرخ است که هنرمند هر چه دردمندتر، هنرش والاتر. شاد باشید آقای خویی
۶۹۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣۹۴