از : شباهنگ
عنوان : نگران نباشید!
جناب آقایی،
نگران زوال فلسفه در مغربزمین نباشید. چون پیامدی برای ما نخواهد داشت و قطعا به «بحران اندیشه» در میان ما نخواهد انجامید. چرا که یکی از مشکلات اساسی ما این است که اصلا اهل اندیشه نیستیم که بخواهیم با زوال اندیشهی فلسفی دچار بحران شویم! فلسفه هر چه بوده، به ما ربطی نداشته است. حالا هم که در غرب در بحران احتضار به سر میبرد، بیتردید حتی کک ما خاورمیانهایها هم نخواهد گزید. بهتر است به جای این گونه نگرانیهای ناموجه، تکلیف خودمان را با دینی روشن کنیم که کل فرهنگ ما را در چنگال قهر خود گرفته، نفسمان را بریده و از جمله اندیشیدن را در میان ما تعطیل کرده است (بطوریکه بدون توسل به افکار و آثار غربیها جیک هم نمیتوانیم بزنیم!). یکی از راههای این کار این است که مانوورهای عمدی ولی ناشیانه ندهیم و اسلام را همانگونه معرفی کنیم که هست، یعنی چونان یک دین. پیششرط آن البته این است که کسانی که واقعا میخواهند این کار را بکنند خودشان بدانند که دین و بویژه دین اسلام چیست و چه کارکردی دارد. وگرنه اسلام ۱۴۰۰ سال پیش صحرای حجاز را به مفاهیم عاریتی مدرنی مزین میکنند که با فرهنگ ما یکسره بیگانه است و مسلمانان حتی امروز در آغاز قرن بیست و یکم هم نمیتوانند خواب آنها را ببینند!
۶۹٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۴
|