رأی دهنــــده، دمکرات وآزادیخواه! - عظیم هاشمی

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : به امید انتشار
در نظری، نظردهنده ای با حالتی ازخود متشکربودن، آورده هایی می آورد« هرچند کش دادن مطلب مذموم است ولی گاهی برای فهم مطلب "زبان کودکی باید نهاد"» // زبان کودکی باید نهاد// پدرجان یا برادرجان یا خواهرجان اینقدر از خود متشکرنباش . برای بکار بردن " زبان کودکی باید نهاد" ابتدا باید بزرگی خویش را ثابت کرد بعداً این ادعا را داشت در غیر این صورت نشان از کودک بودن است آن هم کودکی بسیار ننر و .......... در جای این بزرگ پندار اما ......... می گوید:« ادیتور اخبار روز به من کوتاه نویس اخطار کرد که کامنت های طولانی را منتشر نخواهد کرد» خود این آورده مشکوک است ادیتور به کسی اخطار نباید بدهد می تواند حذف کند یانکند این به این معنی می باشد که شما در استخدام هستید آنهم برای نظر دهی و اگر چنین باشد وای بحال نظرات حذف شونده
۷۱۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : به حرمتِ سخن و آزادیش...
گردانندگان محترم اخبارروز، نمیدانم چرا، مطلب نظر مرا ممیزی، و نظرات پیروز را، در خطاب مستقیم و غیر مستقیم به من، پشت سر هم درج می کنید، لابد این هم شیوه ی جدیدی است در آزادی بیان. با این همه امیدوارم به حرمتِ سخن و آزادیش، جوابیه ام خطاب به "حضرت پیروز" را درج نمائید.

حضرت پیروز، تو خود را، با ضرب و شتم واژه هایت، در شمار باتربیتان جاکرده، و دائم مشغول نصیحت و سرزنش دیگران هستی، اما گمان می کنم قدری انصاف هم خوب چیزی است. گرچه درجه ی تربیت و فهم تو آنقدر بالا و بلند است، که دیگر لازم نداری، رعایت کمترین شعور انسانی را هم در مثالهایت لحاظ، و به موضوعی به نام حفظ احترام توجه کنی.
وقتی در مثالهایت با مایه گذاشتن از واژه "کنیز" دائما از یک شاخه به شاخه ی دیگر پریده و به زن ایرانی و شخصییتش در مثالهای بند تنبانی ات اهانت می کنی، بدیهی و طبیعی است که مرا بی تربیت خطاب کنی، چون به رقص بی قواره ی واژه هایت، و به بی احترامیت به زن ایرانی اعتراض می کنم.
۷۱۰۵۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : ادامه,
هر چند کش دادن مطلب عملی مذموم است ولی گاهی برای فهم مطلب " زبان کودکی باید نهاد ".

تکرار مکرر داستان اینست که پس از سالها, ادیتور اخبار روز به من کوتاه نویس اخطار کرد که کامنت های طولانی را منتشر نخواهد کرد. یکی دو روز بعد کامنت های بسیار طولانی نیز منتشر شد. من به عنوان مزاح از فرهنگ مرد سالار خود استفاده کردم که " به قول مردها " مگر حرف مرد یکی نیست؟ دوست جهاندیده من به عنوان مزاح و با چهار علامت تعجب و تمسخر این ضرب المثل " !!!!", پاسخ داد که شاید ادیتور مرد نبوده و زن بوده است. و اخبار روز همه اینها را درک و منتشر کرد.

سپس من به شعر شاعره ای برخوردم که در تمام جهان مردی را ندیده است که حرفش دوتا باشد و باز به عنوان مزاح با ادیتور, گفتم که این تنها مردان نیستند که چنین باوری دارند, ظاهرا بانوان نیز چنین می پندارند, که تمسخر ضرب المثل " حرف مرد یکی " بود و ظاهرا همگی اینرا فهمیده و چیزی نگفتند. حال چگونه این "..... از قرار معلوم فیلترهای اخبارروز مقصود شما را در فرودست پنداشتن زنان جامعه، و مضحکه شدن در به اصطلاح طنز شما را درنیافته است. وگرنه بی شک از نشر آن جلو می گرفت." را خدا میداند و ادیتور اخبار روز که آنرا منتشر کرده است. و این مطلبی بین ادیتور اخبار روز و بنده بود و به کسی ربطی نداشت. محض تفهیم عرض شد.
۷۱۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " آفتاب آمد دلیل آفتاب ".
جناب برزویه
با تشکر از ابهام زدایی از منظورتان, بنابراین به گمانم شما راه دسترسی به بانوی انقلاب رابه نحوی از طریق کنیز مطبخی انتخابات میدانید. چنین باشد. لطفا به مصاحبه با سمیر امین http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۷۰۲۶۲ در صفحه اول اخبار روز توجه فرمائید که فاتحه دمکراسی و انتخابات را خوانده اند. بهر حال چیزی که باقی میماند انقلاب است " چه در شکل مسالمت امیز چه در شکل خشونت.".

جناب البرز,
منظور من - چه خوشتان بیاید و یا نیاید - این بوده است که بسیاری از ما ایرانی ها چه در جوک سازی و چه در مکالمه بی تربیت ایم. نشانه آن یکی اینست که بجای پاسخ منطقی, اظهارات طرف مقابل را " فضولات " و " بند تنبانی " بدانیم و اخبار روز را ملامت کنیم که چرا این " فضولات بند تنبانی " را منتشر میکند و یا جناب ایرانی که بجای " فضولات و بند تنبانی ", نقطه چین میکنند. گمان ندارم که احتیاج به توضیح بیشتر باشد. در " فضولات و بند تنبانی " خود موفق باشید.
۷۱۰۴۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۴       

    از : ،برزویه طبیب

عنوان : جناب پیروز
اشتباه نشود ،من خواستار سرنگون کردن از طریق رای دادن نیستم، مقصود اینست که رای به هیچکدام محوری باشد برای تشکلی که برچیدن این بساط را درقدم بعدی برخواهد داشت، این بچیدن هم انقلاب خواهد بود، چه در شکل مسالمت امیز چه در شکل خشونت.حالا چرا این موضوع را مطرح میکنم؟ چون تا کنون هم رای دهنده و هم تحریم کننده، از موضع انفعال به موضوع برخورد میکنند
۷۱۰٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : هر اهانتی را دلت میخواهد بنویس...
peerooz گرامی، نمیدانم قصد و هدفت از این همه مزه پرانی و اظهار فضولات چیست. امیدوارم، حداقل خودت متوجه مقصودت بوده، و همه دنیا را در بند تنبانت خلاصه نکنی.

از قرار معلوم فیلترهای اخبارروز مقصود شما را در فرودست پنداشتن زنان جامعه، و مضحکه شدن در به اصطلاح طنز شما را درنیافته است. وگرنه بی شک از نشر آن جلو می گرفت.
ولی نه این روزها، هر اهانتی را دلت میخواهد بنویس، اخبارروز با کمال افتخار درجش خواهد کرد، فقط باید از حدِ ۱۲۰ کلمه تجاوز نکند.
۷۱۰٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : محافظین چماقدار یا چکش دار در یک تحول انفجاری
مسئله،مسئلهءعبور است آنهم عبور از شرایطی برمبنای واقعیت ها وگشودن راهی برای رسیدن به خواسته های مورد نیاز یک زیست جمعی با استانداردهای مورد قبول اکثریت جامعه. آنچنانکه تجربهء تحولات اجتماعی،گوشزد می کندچنانچه در اقدامی تحول خواهانه، خواسته هایی محقق گردد این تحقق ها ،زمانی بصورت پایدار و نهادینه شده در یک اجتماع تداوم خواهند داشت که محقق کردن خواسته ها با حرکتی بطئی درجامعه رخ داده باشد. چون حرکات بطئی ،پذیرش ساختار دموکراتیک دربین افراد جامعه را قطره قطره به آنان تزریق می کند و بدنبال امر پذیرش، نهادینگی نیزحاصل می شود و این نهادینه شدن، خود حافظ آن ساختارها ی دمکراتیک خواهد شد. اما چنانچه بصورت انفجاری خواسته هایی نیزتحقق یابد تداوم آن تحقق بخشی نیازمند حفاظت است .که دراین روش، حافظین خواهندبود: چماقداران یا چکش داران. آنهم با هیبتی مبارزاتی ، که بعد از مدتی باید به این مبارزین چماقدار یا چکش دار فهماند و گفت: پدرجان با آن هیبت های ....... از خر شیطان بیاید پایین، ما از خیر تحقق بخشیِ خواسته های دمکراتیک گذشته ایم بگذارید ..........
۷۱۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : ،برزویه طبیب

عنوان : جناب بهرنگ
منظور از راه کوبانی، اشاره به امکان راه سوم است نه کپیه برداری،از کوبانی، اگر خوب توجه کنید من خواستار رای دادن هستم
۷۱۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " یا صاحب الزمان به ظهورت شتاب کن ".
دستت چو نمیرسد به بانو - دریاب کنیز مطبخی را. سعدی

به گمانم جناب برزویه به درستی میفرمایند چون دست ما به بانوی انقلاب نمیرسد, کنیز مطبخی انتخابات غنیمت است به ویژه آنکه کنیز مطبخی انواع مختلف دارد و میتوان به همه کاندید ها رای منفی داد و رژیم را پایین آورد. گرچه این پیشنهاد بسیار جذاب و ممکن است عملی باشد یک اشکال وجود دارد و آن اینکه تقریبا در همه دنیا ارکان دمکراسی به لرزه افتاده و صاحبان ثروتمند مطبخ, آنرا هم مصادره کرده اند و در زادگاه های دمکراسی انگلیس و امریکا, کنیز مطبخی هم به جوک تبدیل شده. احتمالا راهی جز به برگشت به ریشه شیعی ایرانی نداریم که " یا صاحب الزمان به ظهورت شتاب کن ".
۷۱۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : بهرنگ ایرانی

عنوان : سانسور
تا آنجایی که یادم هست در کامنتم به کسی اهانت نکردم.فقط نظرم را مطرح کردم که نزدیکیهای زیادی با دیدگاه "البرز" داشت.ولی نمی دانم چرا کامنتم ممیزی شد؟داستان ۱۲۰ کلمه هم که عملا در بسیاری از کامنتها رعایت نمی شود.ایکاش می دانستم کدام حساسیت اخبار روز را رعایت نکردم.اگر اینطور نیست.احتمالا اخبار روز باید نگران به خطر افتادن شعور مخاطبانش باشد.و اگر واقعا اینطور باشد باید به این نتیجه برسیم که شما مخاطبانتان را صغیر،کودک یا مهجور پنداشته اید که در قبالشان ظاهرا بیش از اندازه احساس مسئولیت می کنید.تجربه ی زندگی بدجوری به ما نشان داده است که این ظاهرا مراقبتی که علی رغم میل ما در مورد ما صورت می گیرد،چقدر آزار دهنده است؟!لطفا به شعور مخاطبانتان احترام بگذارید.باور کنید اتفاق بدی نخواهد افتاد وحداکثر کسی مانند برزویه ی طبیب پیدا خواهد شد که جواب البرز را بدهد.شما نگران چه چیزی هستید؟بگذار بین راهکار رمانتیکی که آقای برزویه ی طبیب پیشنهاد می دهد و راهکار واقعبینانه ی کسانی نظیر البرز (البته بزعم من) و یا هر راهکار دیگری ،مخاطب شما مخیر به انتخاب باشد.آیا وضعیت مردم کوبانی که به شدت درگیر مسئله ی مرگ و زندگی هستند و برایشان عملا راه چاره ی دیگری نمانده است ،با وضعیت مردمی که هنوز در مجموع و به صورت نسبی زندگی،به روال عادی جریان دارد،یکسان است؟که به آنها راهکارهای یکسانی را پیشنهاد کنیم و انتظار داشته باشیم که چنین پیشنهادی با اقبال عمومی هم مواجه شود؟ممکن است آقای برزویه بگویند :من که نگفتم همین حالا مردم ایران مثل کوبانی عمل کنند.بگذاریم یا کمک کنیم که در شرایط استیصالی نظیر مرد کوبانی قرار بگیرند،آنگاه حتما همانگونه عمل خواهند کرد.تصور می کنم این دیدگاه شبیه نظری است که می گوید کمک کنیم تا جهان پر از بیعدالتی و ظلم و ستم شود،آنگاه حضرت مهدی ظهور خواهد کرد.در نهایت تقاضا می کنم کامنت قبلی مرا سانسور نکنید.متشکرم.
۷۱۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : برزویه طبیب

عنوان : دوگانه فلج کننده
جناب البرز نوشته اید؛برای برقراری مردمسالاری چاره ای جز کنار گذاشته شدن مستبدین نیست. و برای این برکناری، لزوماً دو راه بیشتر وجود ندارد؛
- یا باید انتخابات را تحریم و به جمع آوری نیرو برای راه انداختن بهمنی دیگر باشیم.
- و یا اینکه با شرکت در انتخابات و حمایت از نمایندگانِ صالحتر، کشور را با انتقاداتی مسلح به راهکارها و پیشنهادات در سمتِ رسیدن به مردمسالاری واقعی یاری رسانیم.
سالها است که معلوم شده است نتایج حاصله از منطق ( یا این...یا آن) راه به هیچ جایی نمی برد. کسانی که به منطق فوق تکیه میکنند، اعتقادی به نیروی خلاقیت ندارند. اینها فقط بلدند در راه هایی که برایشان مقدر شده قدم بزنند. چطور است یکبار هم شده، بجای انتخاب بین تحریم و جمع آوری نیرو برای انقلاب دربهمنی دیگر!!!و یا رای دادن به به اصطلاح نمایندگان صالح تر!!! به امید انقلاب سفید !!!دیگر، رای دادن را وسیله ای برای جمع آوری نیرو، برای جمع کردن بساط همه این نمایندگان غیر صالح! و صالح تر، قرار ندهیم، سوال اینست، چرا رای باطل، رای هیچکدام، نه به غیر صالح، و نه به صالح تر، ندهیم؟آیا این به اصطلاح صالح تر ها از زمره مستبدینی نیستند که خواستار کنار گذاشته شدن آنها هستید؟ چرا از این دوگانه فلج کننده کهٔ اگر به بشار اسد لبیک نگوییم، به داعش خوش آمد گفته ایم، دست بر نمیداریم؟ چرا یکبار هم که شده راه کوبانی را جستجو نمی کنیم؟ و فکر خود را از قید جمله ( لزوما دو راه بیشتر وجود ندارد) رها نمیکنم؟
۷۱۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : راهکار دوم شاید علی الظاهر طولانی و در خدمت حکام مستبد به نظر آید...
آقای هاشمی گرامی، مینویسی؛ «...اگر همان مسافر ما متوجه شود ایستگاه ها بر گسل هایی ساخته شده‌اند که با لرزشی در زمین حفره‌ای بزرگ در آن ایجاد خواهد شد و واگن های بیشماری را خواهد بلعید و اعلام کند که سوار شدن بر چنین قطاری همانا به پیشباز مرگ رفتن است...»
برداشت فوق، برداشتِ شما از طرحی به نام شرکت در انتخابات است. بیائیم و برای لحظه ای اثبات درستی یا نادرستی اندیشه ی شما را به کناری نهاده، و به این بیندیشیم، چرا با جمهوری اسلامی(ج.ا.) مخالفیم، به یقین مخالفتمان با ج.ا. به علت نحوه ی لباس، آرایش مو و ریش آقایان خامنه ای، روحانی، رفسنجانی و احمدی نژاد نیست. با ایشان مخالفیم، چون ایشان مخالف مردمسالاریند، چون ایشان خودکامگانی مستبدند.

برای برقراری مردمسالاری چاره ای جز کنار گذاشته شدن مستبدین نیست. و برای این برکناری، لزوماً دو راه بیشتر وجود ندارد؛
- یا باید انتخابات را تحریم و به جمع آوری نیرو برای راه انداختن بهمنی دیگر باشیم.
- و یا اینکه با شرکت در انتخابات و حمایت از نمایندگانِ صالحتر، کشور را با انتقاداتی مسلح به راهکارها و پیشنهادات در سمتِ رسیدن به مردمسالاری واقعی یاری رسانیم.

برای راهکار اول، یعنی بهمنی دیگر، نه نیروی مهیایی وجود دارد، و نه شرایط منطقه ای ایجاب می کند، که دست به چنان خطری زده، و سرانجام سوریایی گونه از فرط استیصال در دریاهای سیاه، خودمان و کودکانمان غرق نشویم.

راهکار دوم شاید علی الظاهر طولانی و در خدمت حکام مستبد به نظر آید. اما دست یازیدن متحدانه ی اپوزیسیون ج.ا. به این شیوه، قبل از هر مطلبی تمرینی است، برای مردمسالاری و ایجادِ قوانین مردمسالاری ایرانی. و دیگر آنکه، تاریخ انتخاباتِ سی و هفت ساله ی گذشته، علیرغم تجربیات تلخ، نشان از محدود شدنِ قدرتِ استبداد دارد.
۷۱۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۴