آیا روز جمعه سیزده نوامبر حادثه ای در پاریس رخ داد؟ - محمدرفیع محمودیان

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : نوشتارهایی که ارتقاء بخشند
جناب محمودیان ارجمند که درور برایشان، با هوشمندی باب دگری را از پی حوادث جاری در رابطه با جنگ و اقدامات انتحاری می گشاید . انهم وقایع رخ داده در فرانسه را برمی گزیند آنهم فرانسه ای که در دوره ای از تاریخ،پیشگامی و تأثیرگذاری در تحولات بنیادیِ اجتماعی و تجربیات انسانمداری داشته. اما در پایان جنگ جهانی دوم اگر چه توانست خود را بعنوان یک ابرقدرت درجه ۲ یا ۳مطرح کند اما سیاستمداران آنان ویا شاید روشنفکران آنان به این نتیجه رسیده بودند که برای حفظ موقعیتشان در بازی های بین المللی می بایست از روشهای فرصت طلبانه آنهم از نوع بسیار بی رحمش استفاده کنند که این روش هم بهره هایی را برای آنان خواهد داشت و هم پیامدهای مخرب.:::::: جناب محمودیان در نوشتارش نکاتی را می آورد که این نکات بگونه ای درس آموزی و آموزشی را در خود دارند . ایشان با هوشمندی بگونه ای می فهماند،رخ دادی را باید ابتدا فهمید، بعد از فهمیدن ودرک درست آن، واکنش درست را نیزخواهیم داشت ودر رابطه با حلاجی آن اقدامات مناسب را پی خواهیم گرفت. وبد از فهمیدن ، چنانچه دانسته کار دگری شود آن کار دگر نشان از شیادی است و در پی چیز دگری خواهند بود.::: وایشان بگونه ای می آموزد هر بازی قواعد خاص خود را دارد و قواعد بازی دگری را دخالت دادن در بازی دگر، هم بی نظمی می آورد و هم سر در گمی و هم نافهمی.::: سپاس از ایشان بخاطر ارائه نوشتارهایی که سطح نوشتارهای ارائه شده را بگونه ای ارتقا می بخشند!.
۷۱۲٨۷ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣۹۴       

    از : بهمن پارسا

عنوان : خلط مبحث!
نخست سپاس از اقای محمودیان به لحاظ نگرش انتقادی بر انچه رسانه های جریان های عمده ی خبری جهان غرب دراینگونه موارد گزارش وتحلیل میکنند. سپس اینکه صاحب نظران محترم توجه داشته باشند ایشان اصل واقعه را انگونه که واقع شده زیر پرسش نبرده اند. وبعد اینکه بعضی فرمایشات صاحب نظران گرامی یاد اور این سخن روضه خوانان است که: من از بهر حسین در اضطرابم/تو از عباس میگویی جوابم! وپیش از پایان واژه "انکشاف" درمتن به غلط "انشکاف" امده است. در پایان دوباره سپاس از موشکافی وبرخورد اقای محمودیان با این حادثه ی خونین وضد بشری.
۷۱۲۷٣ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣۹۴       

    از : سیاوش چشم ابی

عنوان : نامه دوم به پاریس
نامه اول را درشرایطی نوشتم که درندگان وآدمخواران تازه به پاریس حمله کرده وتعداد زیادی انسان بیگناه را به خاک خون کشیده بودند اکنون که چند روزی از آن ماجرا گذشته وقلب جریحه دار تو پاریس عزیز التیام پیدا کرده بد ندیدم چند برگی از دفتر خاطرات تورا ورق بزنیم ایا بخاطر داری البته اطمینان دارم که بیاد داری نبرد دیین بین فو ، را ، بعداز نبرد یادشده وپیروزی مردم قهرمان ویتنام جنگ ویتنام مدعی دیگری پیدا کرد امریکا وارد شد و مردم ویتنام را زیر شدیدترین فشار قرار داد مرد کوچک اندامی را که معلم مدرسه بود با وزنی حدود سی چهل کیلو مردم کشورش اورا عمو هو صدا می کردند مردم کشورش تحت شدیدترین بمب باردمانهای وحشیانه قرار داشتند و مرد م ویتنام را ویتکنگ می نامیدید او به پاریس می آمد برای مذاکره تاشاید ازاین طریق بتواند از میزان بمب باران بکاهد ، شایدکودکان ویتنامی بتوانند کمی تنفس بنمایند ژان لافیت را بیاد داری اوراکه ازمیان آنها که زنده اند ( آنها که زنده اند یکی از آثار ژان لافیت است ) زنده مانده و از اردوگاه های مرگ نازی ها جان سالم بدر برده بود ژان جوانان نیروی مقاوت فرانسه را به میدان مبارزه می فرستاد آنها را به میدان می فرستاد تا گل نسرین بچینند ( برمی گردیم گل نسرین بچینم یکی دیگر از آثار او می باشد ) اطمینان دارم خوب بخاطر می آوری چریکهای شهری را که در پاریس مشغول مبارزه بودند ولی هیچگاه دستشان به خون بیگناهی آلوده نبود آنها هدفی بجز نجات انسان نداشتند یونان را بیاد داری حکومت سرهنگها را ، جانوران حاکم بر یونان که دسته دسته جوانا ن و مبارزان را بدست حوخه های اعدام می سپردند صدای کسی هم در نمی آمد همه قدرت مندان چشم هایشان را روی این کشتار ها می بستند و در مقابل چریک شهری فقط در صدد از میان برداشتن دیگتاتورها بودند وبس ، کسی کاری با مردم بیگتاه نداشت آنها فقط چراغ قرمز را برای سرهنگها روشن می کردند در تهران تیمسار فرسیو یکی ازروئسای ساواک توسط چریکی بنام سلاحی ترور شد زد و خورد در گرفت دراین میان فرزند تیمسار هم کشته شد چقدر عذر خواهی شد تا مردم چریک هارا ببخشند بخاطر کشته شدن فرزند بیگناه تیمسار فرمانده ساواک ، هیچ چریکی قصد کشتن مردم را در سر نمی پروراند من کاری بکار هدف آرمانی آنها ندارم بلکه هدف من از یاد آوری مقایسه آن چریک ها که هدفی بجز نجات انسان نداشتند وباز تکرار می کنم کاری با درست و یا غلط بودن آرمان آنها ندارم هدف من فقط یاد آوری شیوه مبارزاتی آن انسانهای فداکار می باشد سیاستمداران جنایتکار چه کرده اند که جا ی آن انسانهای فداکار با آدمخواران داعشی عوض شده است حالا داعشی ها از شیوه های چریکی بهره می برند فقط برای کشتن مردم بیگناه طرح وبرنامه دارند سیاستمدارانی که قدرت دارند وجهان در اختیار آنها است چکار کرده اند که دیگر در جهان اثری از آن انسانهای فداکار باقی نمانده است و جای آنها را جانوارانی نظیر داعش گرفته است پاریس عزیز اگر بخواهیم دفتر خاطرات تورا ورق بزنیم مطالب زیادی ازاین دست می توانیم پیدا کنیم ولی به همین مقدار بسنده می کینم
۷۱۲۶٨ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : قواعد مسابقه
همانند " ...مسابقه ی فوتبال برای کسی که با قواعد مسابقه ی فوتبال آشنا نیست مسابقه ی فوتبال نیست بلکه چیز ناشناخته ای است،...." رفتن مرد دهاتی برای اولین بار به شهر و تصادف آن با برگزاری مسابقه دو بود. دهاتی پرسید جریان چیست ؟ گفتند مسابقه میدهند. گفت میدانم مسابقه میدهند اما چرا همه میدوند؟ گفتند چون جایزه میدهند. پرسید به همه جایزه میدهند. گفتند نه فقط یک نفر جایزه میگیرد. گفت خب همان یکنفر بدود.

در مقاله جناب محمد رفیع محمودیان آنقدر مسائل فلسفی با هم میدوند که تعقیب آنها مشکل و همان بهتر که یکی را مخاطب قرار داد.

می پرسند " برای چه, کسانی مجموعه ای از افراد گوناگون گرد هم آمده در یک رستوران یا یک کنسرت را می کشند؟ داعش خود را در جنگ با غرب، با استعمار و جبهه ی کفر می بیند ولی چرا بخواهد کسانی را به کشتن دهد که نقشی در ساز و کار جنگی آن ندارند؟ ". آیا صدها سال استثمار فرانسه در آفریقا و آسیا و کشتارهای هندو چین و الجزیره و غیره توسط کسانی جز فرانسویان انجام گرفته است؟ یعنی فرانسویان در این وقایع بی گناه بوده اند؟

آیا وجود عقده حقارت ناشی از سالها توهین و تحقیر و محرومیت های مادی و معنوی برای صدها هزار بلکه میلیون ها مسلمان فرانسوی میتواند انگیزه چنین انتقام جوئی و تصفیه حساب باشد؟ آیا برای چنین پدیده واضحی احتیاج به تفسیر فلسفی داریم ؟ نمیدانم ولی کلنجار رفتن با همین یک مساله برای من کافی ست.
۷۱۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹۴       

    از : در فکر

عنوان : استفاده از مطالب
راستش من زیاد این چیز های فلسفی را نمی فهمم. یعنی کم هم نمی فهمم. اما اگر چیزی دستگیرم شده باشد اینست که یک سری عکس و تصویر جای واقعیت را گرفته اند. عکسهائی که پشت سر هم نشان میدهند بدون آنکه فرصت بدهند به رابطه آنها با هم فکر کنیم یا چند و چون کنیم. چند تا عکس پشت سر هم قطار میشود و چند تا اتیکت، ما هم وقت نداریم فکر کنیم، می پذیریم و فکر می کنیم راست است. اما در اینکه اتفاقی در این تاریخ و این روز افتاده تردیدی نیست. تا اینجا نمیشه دیگه در سوالی کردن همه چیز جلو رفت
۷۱۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹۴