از : امیر آمویی
عنوان : دینگریزی آری، دینستیزی نه
جناب شکوری راد
بنده بدون این که بخواهم در بارهی محتوای مقاله ی شما ابراز نظر کنم، توجه شما را به نکته ی مهم زیر جلب می کنم:
می توان "دینگریز" بود اما "دینستیز" نبود! ستیز با دین، اگر در برابر توده های عوام باشد، راه به جایی نمی برد. توده ها خود باید در جریان زتدگی و تجربه ی روزمره و نیز از طریق آموزش و پروش صحیح و آشنایی با علوم و فلسفهی علمی اندک اندک بتوانند در ضمیر خود با خرافات دینی چالش و بالش کنند. دین ستیزی آشکارا و بدن شک عوام را بیش تر به سوی دین و خرافه سوق می دهد و در نتیجه آنان را به پرتگاه فلسفی و فکری می کشاند.
دینگریزی نوعی سکولاریسم و لذا قرار گرفتن در مسیر درست است، در حالی که دین ستیزی خود نوعی ستیز دینی است، از آن که روشی علمی نیست و کشاکشی است از موضع نادرست با اندیشه ای نادرست.
در آمریکا و اروپای امروز دین ستیزان به جایی نمی رسند، در حالی گسترش آموزش و پرورش و انتشار علم راه را برای فاصله گرفتن و گریز از خرافات هموار کرده است. به همین دلیل است که در ایران نظام حاکم می کوشد راه را تا می تواند بر علوم و تحقق اندیشه و مدنیت علمی ببندد.
در اتحاد شوروی پیشین مبارزه ی آشکار با دین و اعمال نوعی اجبار توده های بی سواد و کم سواد به ترک دین نتیجهی معکوس به بار آورد. چیزی شبیه به همین نیز در اعصار دیگر و جاهای دیگر اتفاق افتاده از جمله در همین ایران خودمان. از سوی دیگر فشار دینی هم در موارد متعدد و جاهای گوناگون نتیجه ی معکوس داشته و دارد.
امیدوارم روشن باشد.
آمویی
۷۱٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۴
|