بار دیگر «دژاووی» انتخابات! - شهاب شباهنگ

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : برای آنها که این گفتگو را در پستو های " آرشیو " دنبال میکنند.
با مرور بر کامنت های قبلی, به ویژه کامنت جناب امیر ایرانی , مساله هرج و مرج لغت سازی و ایجاد اشکال در تفهیم و تفاهم به خوبی آشکار میگردد. اگر منظور ایشان از " جناب نوشتارنویس " بنده کامنت نویس باشد, پاسخ قبلی خود را تائید میکنم. ولی اگر منظور ایشان از " جناب نوشتارنویس ", نویسنده مقاله است باید بگویم ایشان گفته مرا تائید فرموده و میگویند زمانی که درک یک لغت بیگانه محتاج نیم صفحه تفسیر و تعریف است کمکی به حل مساله نکرده و بهتر است از مصرف آن اجتناب نمود. و این همه سوء تفاهم پیش نمی آمد, اگر ایشان از کلمات " کامنت نویس " و یا " نویسنده " استفاده میفرمودند.
۷۲۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " تخم دو زرده ".
جناب البرز,
گرچه قصد پاسخ گوئی نداشتم - چون بار ها به " نظر " های شما پاسخ داده ام - نمیدانم چرا شما به کلمه " کامنت " و تاکید بر کار برد " نظر " حساسیت دارید, در حالی کلمات دیگری چون " نوشتار " و " پا نوشت " و غیره مورد مواخذه قرار نمیگیرند. در همین صفحه اخبار روز, در پائین مقاله جناب سرکوهی کلمه " پا نویس " در پای " پانویس " ۱۲۰!! کلمه ای جناب تقی روزبه به کار رفته است و این اغتشاش, بدون تذکر ادامه می یابد ولی هرکس " کامنتی " نوشت مورد تذکر و تصحیح شما قرار میگیرد و در یک مورد, شما به بنده یاد آور شدید که تا آن زمان بنده " بر زمین سفت - و یا چیزی شبیه آن - نشاشیده بودم , که البته به تدریج معنی آن بر بنده آشکار شد.

قربان , هرگاه شما زبان پاک آریایی را از " کثافات " کلمات اهریمنی همچون رادیو و تلویزیون و تلفن و دیگر " آلودگی ها " پاک کردید حق دارد که به مصرف کنندگان " کامنت " در " نوشتارهای " " پارسی " بتازید. با عرض احترام, در پاکسازی زبان فارسی موفق باشید.
۷۲۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : حداقل بنویس واژه ی "کامنت" چگونه تخم دو زرده ایست...
فرهیخته ی گرانقدر حضرت پیروز، بحثی را پای نوشتار آقای شباهنگ آغازیدی که هیچگونه ربط مستقیمی با بحثت نداشت.
علیرغم میلم، و تنها بواسطه ی آنکه غیر مستقیم مخاطبت قرار گرفتم، وارد بحث شده، و سئوالاتی طرح کردم. حال شما بجای پاسخ به سئوالات در پی ایجاد ارتباط با نوشتار آقای شباهنگ می گردی. و مرا برای طرح سئوال متهم به نوعی نژادپرستی، و بی تربیتی می کنی.

اگر دموکراسی که مدعای طرفداریش را داری، نتواند به شما منطقی در حدِ پاسخ به دو سئوال ساده را بدهد، و شما را وابدارد، بجای پاسخ، اتهام قسمت کنی، پس تفاوتت با مستبدین شلاق به دست حاکم در چیست؟

پرسیده بودم:
- این همه عشق، علاقه و جانفشانیهایت برای ورود واژه ی مبارکه ی "کامنت" به انشاء های قد و نیم قدِ فارسیت از برای چیست؟
- یا حداقل بنویس واژه ی "کامنت" چگونه تخم دو زرده ایست، که ورودش به زبان فارسی مانع از بین رفتن "اصالت و ریشه کلمات" و "هرج و مرج در زبان فارسی" می شود؟

باز هم صمیمانه پیشنهاد می کنم، وقتی فارسی می نویسی، پس فارسی بنویس
۷۲۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " توسنی کردم ندانستم همی - کز کشیدن سخت تر گردد کمند ". رابعه بلخی.
میخواستم از جناب شباهنگ بخاطر دورافتادن از موضوع مقاله ایشان پوزش بطلبم ولی دیدم که ایشان تیر را درست به هدف زده و برای ترجمه معنی یک کلمه خارجی دست به دامان فلسفه و روانشناسی و دیگر علوم زده اند که فارس زبان ها معنی " دژاوو " را درک نمایند و " یوگی برا " آنرا برای عوامی چون من به سادگی ترجمه کرده بود. درست مانند اینکه به قول یکی از بزرگان بخواهیم مصرع " به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید " را برای یک مسیحی که در مراسم مذهبی خود شراب مصرف میکنند بدون طول و تفسیر ترجمه نمائیم. و با علم به وسواس جناب شباهنگ در ترجمه اصطلاحات روانشناسی, مطمئنم که ایشان با تکیه بر مخده و " گیلاسی " از چائی, قهوه و یا شراب ناب در دست, جریان را با علاقه دنبال میکنند.

و همانطور که مدت ها پیش در صفحات اخبار روز ادعا کردم که جوک های ما, اعم از " اتنیکی " و " غیر اتنیکی " نه ناشی از نژاد پرستی بلکه نشانه بی تربیتی ماست, گمان دارم که گفتگوی جاری اثبات ادعای من است. یعنی اگر این برای جناب شباهنگ آب نشده برای بنده نان شده است و احتیاج به بیان دیگری نیست, جز آنکه " توسنی کردم ندانستم همی - کز کشیدن سخت تر گردد کمند ". رابعه بلخی.
۷۲۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : لری بگو
وقتی برای مدت زیادی در فرنگ رحل اقامت گزینیم آنهم زسرخوشی یا به اجبار ممکن است از مسائل روزمره و ادبیات رایج هم فاصله بگیریم. و چه بسا اولاد صغیر وکبیرمان راهم از یاد گیری زبان رایج کشور بی نصیب کنیم. همچنانکه شاملوی بزرگ در سفری که به امریکا داشت به گروهی از مدعیان زبان فارسی گفت:نقل به مضمون؛ شما که به بچه هایتان زبان فارسی را در اینجا نیاموخته اید دفاعتان ریاکانه بیش نیست. باید گفت: متاسفانه درکشور آنهم کشوری که گویش های مختلفی و قومیتهای مختلفی وجود دارد؛ در چندسال اخیر ژست قومیت خواهی بگونه ای شده که هر موضوع یا ضرب المثلی که با یک گویشی مطرح می شود داد وفغان سینه چاکان تفرقه انداز بلند می شود که ای وای چه شده و چه نشده . در نظری که به لر بودن اشاره شد برای رفع اتهام توهین کنندگی باید گفت: این که می گویند" لری بگو تا بفهمیم" این یک پیام اخلاقی خاصی دارد! این را زمانی بکار می برند که با یک فردی طرف می شوند که می خواهد با نوع گفتارش کلاسی و دانایی خاصی را برای خود بیافریند که شاید با این اقدام می خواهد دیگران را بگونه ای تحقیر کند. که با آوردن "لری بگو " به او می فهمانند ......
.....
۷۲۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : باز هم صمیمانه پیشنهاد می کنم، وقتی فارسی می نویسی، پس فارسی بنویس
فرهیخته ی گرانقدر حضرت پیروز، ادعا می کنی زمانی ما (لابد مقصودت مردم ایران است) پذیرفتیم، که واژه هایی چون رادیو و تلویزیون یا آسفالت را، تقریباً بی هیچ انگولکی وارد زبان فارسی گردانیم.

و حال از بدو تولدت در پای مقالات اخبارروز، دل پیچه ی این داری، که به من و اخبارروزی که به قول خودت "فرهنگستان زبان فارسی نیست" به قبولانی که، بهتر است همه از واژه ی "کامنت" بهره بگیریم. و برای به کرسی نشاندن سخنت دست به دامان ، "...فارغ التحصیل رشته ادبی..."، که ایشان هم ادعای فرهنگستان زبان بودن، ندارد، شده ای.

بجای این همه بالا و پائین پریدنهای بسیار، و توضیح شکرخوریهای اجدادمان، که هر چه از خارجه رسیده را، چون حریر بنجل چینی به جای جای فرهنگ این مرز و بوم چپانیده اند، کج بنشین و راستش را بنویس، این همه عشق، علاقه و جانفشانیهایت برای ورود واژه ی مبارکه ی "کامنت" به انشاء های قد و نیم قدِ فارسیت از برای چیست؟
یا حداقل بنویس واژه ی "کامنت" چگونه تخم دو زرده ایست، که ورودش به زبان فارسی مانع از بین رفتن "اصالت و ریشه کلمات" و "هرج و مرج در زبان فارسی" می شود؟

باز هم صمیمانه پیشنهاد می کنم، وقتی فارسی می نویسی، پس فارسی بنویس.
۷۲۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : کلمات من درآوردی
جناب البرز,
دو هفته گذشتن از واقعه, موجب فوت و فراموشی آن نمیشود و اشاره به آن نه به منظور ایراد به شما, بلکه آوردن مثال زنده برای منظور مهم تری ست . منظور اشاره به رفتار و عادت ما, در من درآوردی و خلق کلمات است. کلمات اصالت و ریشه و پدر مادر دارند. اگر حرمت این اصل رعایت نشود, نتیجه آن هرج و مرجی ست که امروزه در زبان فارسی با آن روبرو هستیم و هرکس به سلیقه خود برای کلمات " قدیمی " و لغات جدید از زبانی دیگر, کلمه وضع میکند و بدتر آنکه دیگران را مجبور به مصرف آن مینماید. برنارد شا نویسنده معروف ایرلندی از منتقدین زبان انگلیسی بود ولی هرگز کلمه جدیدی اختراع نکرد و انگلیسی با بکار بردن بسیاری از کلمات بیگانه مصرف جهانی یافته است. اخبار روز فرهنگستان زبان فارسی نیست که بشود به Format و صفحه آرایی آن استناد کرد و برای کلمه معروف و مستعمل " کامنت ", " نظر " و " نوشتار " بکار برد. با عرض احترام, موفق باشید.
۷۲۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : قصدم هرگز اهانت به فرهیختگانی از نوع شما نبوده و نیست...
نشریه ی محترم اخبارروز امیدوارم امکان درج نظرم موجود باشد.

فرهیخته ی گرانقدر حضرت پیروز، بخش نظرات مطلب آقای شباهنگ چه ربطی به مطلب دو هفته پیش آقای سرکوهی دارد؟

گمانم شیدایت در گفتارهای معلم شیمی ات در کهولتت کار دستت داده و مانعی شده، که دریابی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. و حال پس از گذشت دو هفته به یکباره به هوش آمده، و عزمت را، برای جا انداختن کامنت بجای واژه ی نظر، جزم، و در این راه، دست به دامان شیوه ی نوشتاری، "فارغ التحصیل رشته ادبی که مضاف بر آن عمری را هم در کار سردبیری و انتشار نشریه های معروف گذرانده" شده ای.

در پاسخ به اظهارات فرهیخته ات، همین بس که بگویم، هر مقاله ی منتشره در نشریه ی محترم اخبارروز بخشی به نام "نظرات" و بخشی به نام "نظر شما" دارد.
بنابراین در نشریه ی اخبارروز علاقمندان کامنت نمی نویسند، غالب به اکثر خوانندگان، پس از خواندن نوشتار، نظر خود را در ارتباط با آن مطلب برای بخش نظرات آن مطلب می فرستند.

قصدم هرگز اهانت به فرهیختگانی از نوع شما نبوده و نیست، بل می گویم، وقتی فارسی می نویسی، پس سعی کن فارسی بنویسی
۷۲۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " کامنت ", " نظر ", " نوشتار " و " لر ". " گفت خود پیداست در زانوی تو". مولانا.
" نوشتار " جناب امیر ایرانی که بحمدالله هم " ایرانی " اند و هم " امیر " آن, آینه تمام نمای ماهیت " روشنفکری و استقلال فکری " ماست.

" کامنت " کلمه بسیار رایج و شاید مانند تلفن و رادیو کاربرد بین المللی و جهانی داشته باشد ولی زمانی که در این سایت بکار میرود فورا تصحیح میشود که درست آن " نظر " و یا " نوشتار " است. یکی دو هفته پیش جناب فرج سرکوهی " مقاله " ای نوشته بودند با این مقدمه که خیال داشته اند " کامنتی " بنویسند ولی با توسعه مطلب, آنرا " مقاله " کرده بودند, یعنی مرز کامنت و مقاله معلوم و هردو " نظر " ند. جناب ایشان اگر هیچ چیز دیگر نباشند فارغ التحصیل رشته " ادبی " و یعنی در این حرفه متخصص اند, مضاف بر آنکه عمری را در کار سردبیری و انتشار نشریه های معروف گذرانده اند, ولی فورا به ایشان تذکر داده میشود که " کامنت " غلط و درست آن " نظر" است؛ " سیه مستی ببین, کز دست مطرب, ساز میگیرد " صائب.

جناب " امیر " " ایرانی " در " نوشتار " خود میفرمایند که ایشان " لر " ند و زبان دیگری نمیدانند که البته و صد البته ترجمان فرهنگ ادب و احترام ما به لرهاست که به عنوان سمبل اهانت میگوئیم " مگر لری " [که زبان نمی فهمی] ؟ بنده, امروزه در تماس با بستگان و آشنایان جوان ایرانی و تسلط آنها به زبانهای بیگانه و به ویژه زبان انگلیسی دچار اعجاب میگردم و خرسندم که انگلیسی زبان دوم آنهاست و اکثر قریب به اتفاق آنها اشکالی در فهم " It"s like ...., all over again " ندارند. مضاف بر آنکه بسیاری از گفته ها و کلمات قصار مانند اشعار حافظ قابل ترجمه نیستند .


بهر حال به اصل مطلب برگردیم , بنده هنوز شباهت زیادی بین این نوشته و گفتارهای معلم شیمی خود می بینم.
۷۲۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : حمید

عنوان : تبدیل انتخابات به رفراندوم
از یه زاویه دیگه هم میشه نگاه کرد. حالا که همه ی راستها علیه رفسنجانی بسیج شدن یک رای جانانه و حداکثری به او خیلی معنی دار است: تودهنی به خامنه ای. ضمنا اصلا امتیاز به رفسنجانی نیست مردم زمانی که بزور نفر سی ام مجلس شد حالش را گرفتند. ولی همین که از نماز جمع طرد بشه و رای قاطع بیاره یه رفراندومه. این رژیم هیچوقت به رفراندوم تن نمیده ولی همین میتونه باشه. تصور کنید مجبور بشن رای ها رو باطل کنن، انتخابات رو باطل کنن، یا دایم بگن مثلا رفسنحانی ۵/۵میلیون رای نفر بعد ۸۰۰ هزار رای. توی این فضای بسته بهترین گزینه اس.
۷۲۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : خبرگان در تهران وایجاد چالش بزرگ برای خامنه ای
استدلال تمثیلی در زمانی بکار گرفته میشود که آموزش بیننده توان درک یک مسئله را بصودت مجرد یا محض ندارد که با آوردن یک مثال که یک همانندی با آن موضوع دارد تلاش می شود مسئله بصورت شهودی فهمانده شود.اما وقتی برای فهم تمثیل، نیاز به تمثیل دیگری باشد این خیلی جالب میشود و جالبتر از آن وقتیست !که کسی بخواهد با ضرب المثلی، آن هم به شکل فرنگی برای کسی مثل بنده که فقط لری بلدست مطلب را توضیح دهد. اما نکته ای که امثال جناب نوشتارنویس به آن توجه ندارند [شاید دارند اما] اینست : این جمهوری اسلامی حاکم برایران برای خودش قانون اساسی نوشته که بلای جانش شده است آنهم بخاطر وجود اصولی که باید به رای مردم مراجعه شود . با بودن اصول دردسر ساز رای گیری ، اگرچه فیلترهای مختلفی را هم ایجاد کرده است اما با حرکات مردم در رای گیری ، با چالش شدیدی نیز روبرو شده و خواهد شد. که باتوجه به تجربیات می توان گفت:حضوراکثریتی ازمردم در انتخاباتی ورای به رقیب بخش تمامیت خواه حاکمیت با دیدگاه مبارزاتی شکل گرفته ،که مردم دراین اقداماتشان آن بخش از حاکمیت که روحیه تمامیت خواهی را بصورت علنی از خود نشان داده به چالش میکشیدند. که دراین اقداماتشان نیز متحمل صدماتی نیز شدند. پرداختن به این موضوع شاید تکراری وخسته کننده شود. اما اینکه با نوشتاری آنهم با آوردن اصطلاحاتی از فرانسه یا المان ویا... و صغری کبری چیدن بخواهیم مردم را متهم به الزایمر یا فلان کنیم این اقدامات میتواند تضعیف کننده روحیه دمکراسی خواهی نامیده شوند. اگرچه تاکنون نشان داده شده مردم کارخود را می کنند. اما بایدگفت: در شرایط فعلی انتخابات خبرگان آنهم در تهران بسیار مهم است . یکی ازدلایل رد حسن خمینی آنهم بصورتی که بخشی از حاکمیت حاضر شده خودرا رودر روی خانواده آقای خمینی قرار دهد؛ ناشی از ترس حضور مردم بصورت حداکثری است و دادن رای به ایشان بوده ،که نتجه کار به چالش کشیدن خامنه ای و سیاستهایست که از بیتش صادر می شود
۷۲۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : It"s like deja-vu, all over again.
در کلاس شیمی معلمی داشتیم که میکوشید با تمثیل, فرمول شیمایی را به ما بفهماند, مثلا برای تفهیم ترکیب هیدروژن و اکسیژن و تشکیل آب, ترکیب سرکه و شیره و پیدایش سرکه شیره را بیان میفرمود. اشکال کار در این بود که بسیاری از مواقع ما فرمول را فهمیده ولی درک مثال برای ما مشکل بود و کلی وقت صرف این مطلب میشد.

در اینجا اشکال در فهم موضوع و مثال است.

در جمله پایان پراگراف نهایی و نتیجه گیری مقاله میفرمایند " یعنی کوشیده‌ایم «تصمیمات عاقلانه‌ای» بگیریم که بر عمر این نظام می‌افزاید. و معنای این سخن چیزی جز آن نیست که آدمی درست هنگامی که در حال ارتکاب حماقت است، عاقلانه تصمیم بگیرد! ". که معنی آن هرچه باشد, گوئی این ملت اسیر در شرایط کنونی و حد اقل سعی در اظهار وجود, جز این " حماقت " " عاقلانه " راه دیگری هم در پیش دارد. مضاف بر اینکه در آمریکا هم سالهاست ملت با گرفتن بینی خود به یکی از دو کاندیدای انتخابی " دستگاه " رای میدهد و ۵۰ در صد جمعیت زحمت بینی گرفتن را هم بخود نمی دهند.

اما مشکل تمثیل را هم سالها پیش مربی بسکتبال امریکا با جمله معروف خود به زبان ساده توضیح داد که:
It"s like deja-vu, all over again.
Yogi Berra
۷۲۵٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : کیا

عنوان : سعی کنیم اختلافات را بر طرف کنیم و همدیگر را تحمل.
اتحاد رمز موفقیت است و آنهم علیه حکومت ولایی "داعش خبرگان رهبر"

اینکه از هر کمکی‌ نباید صرف نظر کرد را جلوی چشماننام میبینیم.

!.اوضاع در سوریه ،عراق، یمن و افغانستان

۲.به بند کشی‌ و حصر مبارزان مذهبی‌ و غیر مذهبی‌ و حصر

۳.تهدیدها علیه لیبرال‌های مذهبی‌ مانند رفسنجانی،روحانی

۴.چپها و سکولارها هنوز به عنوان موجود خارجی‌ برای حکومت قابل لمس نیستند!

این نکات بدیهی‌ است و لزومی به اثبات ندارد!

بعد از انتخابات "بخصوص خبرگان" اقدام به همگرایی دیر است و هزینه بالا دارد "سوریه"!
۷۲۵٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : فرهنگ دموکراسی را، نه میتوانیم از جایی بخریم، و نه ...
شباهنگ گرامی، در چند سطر پایانی مطلبت از جمله می نویسی؛
«...ما نمی‌توانیم به جای تلاش برای چیرگی بر حماقت خود، بکوشیم از چنین حماقتی سود ببریم...»

با استناد به جمله ی فوق شما، و نیز با استناد به جملاتی از شما که ذیلاً می آورم؛

«...در آستانه‌ی انتخابات ... زنجیرهایی که بر دست و پای‌مان بسته‌اند شل‌تر می‌شود..... حتی «گشت‌ها» و «گزمه‌ها» ... در خیابان‌ها کمتر به سرو وضع و رفتار و گفتار این و آن پیله می‌کنند؛ ... سردمداران رژیم و در راسشان "مقام معظم" ..."مخالفان" را به شرکت در انتخابات فرامی‌خوانند...»

بایسته دیدم که بگویم، اگر قصد آن داریم که به قول شما "تلاشی در جهت چیرگی بر حماقت انجام دهیم"، لازمه اش سود بردن از هر نوع امکانِ مساعد برای پیشبرد اتحادی وسیع پیرامون فراگیرترین خواستها و مطالبات است.
پس استفاده از امکانات فراهم آمده پیرامون انتخابات را، نباید دلیلی بر «دژاووی انتخاباتی» یا «آلزایمری» مردمان کشور تلقی کنیم.

برای ایجاد و تنومند شدن فرهنگ دموکراسی در ایران، لازم است که ما(مردمان ایران)، از امکانات مساعد پیش آمده، برای ساماندهی وضعیت کشور در سمت اهداف دموکراتیک سود بجوییم، چرا که فرهنگ دموکراسی را، نه میتوانیم از جایی بخریم، و نه میتوانیم به صورت هدیه ای آماده و پیچیده در زرورق دریافت داریم.
۷۲۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۴