بار دیگر «دژاووی» انتخابات!
شهاب شباهنگ
•
به «دژاووی انتخابات» در جمهوری اسلامی نگاهی بیندازیم، یعنی به حس آشنایی که هر چهار سال یکبار در آستانهی برگزاری «انتخابات» در این نظام به ما ایرانیان دست میدهد، ولی این سیرک «پیشدیده» را به خاطر نمیآوریم! شخص میداند حس آشنایی و تکراری که به او در شرایطی معین دست داده، نمیتواند واقعی باشد و در عین حال نمیداند شرایط مشابه را کی و کجا تجربه کرده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۵ بهمن ۱٣۹۴ -
۴ فوريه ۲۰۱۶
«دژاوو» واژهای است فرانسوی که آن را در فارسی «پیشدیده» و نیز «آشناپنداری» ترجمه کردهاند. «دژاوو» پدیدهای شگفتانگیز است. تقریبا همهی انسانها آن را تجربه کردهاند. «دژاوو» هنگامی به آدمی دست میدهد که در وضعیتی معین ناگهان دچار این حس غریب میشود که پیشتر عین آن وضعیت را تجربه کرده است. ناگهان همهی صحنههایی که او در یک لحظه میبیند و همهی سخنانی که در همان لحظه میشنود، آشنا و تکراری به نظر میرسند، گویی آن لحظه را تماما یک بار زیسته است.
هنوز میان پژوهشگران توافقی بر سر علل بروز «دژاوو» وجود ندارد و نظریههای گوناگونی دربارهی آن ارائه کردهاند: از جمله این نظریه که شخص شرایطی را که برایش آشنا و تکراری به نظر میرسد، پیشتر در خواب دیده است؛ یا این نظریه که آدمی در شرایطی دچار «دژاوو» میشود که پیشتر شرایطی با ساختارهای مشابه آن را تجربه کرده باشد. نظریههای دیگری مبنی بر اختلالات لحظهای در تصورات آرزویی انسان و همچنین استرس و خستگی شخص به هنگام بروز «دژاوو» هم مطرحاند. حتی کسانی که به تناسخ و باززایی باور دارند، معتقدند که «دژاوو» یادآوری خاطرهای از زندگیهای پیشین آدمی است!
این امر که در میان پژوهشگران نظریهی واحدی برای توضیح پدیدهی «دژاوو» وجود ندارد، هالهای اسرارآمیز به دور آن پیچیده است. کسانی که اهل فیلم و سینما هستند، به یاد میآورند که در یکی از سهگانیهای علمی ـ تخیلی هالیودد به نام «ماتریکس»، از پدیدهی «دژاوو» به عنوان «خطایی در سیستم جهان ساختگی» به همین نام یاد شده بود. بهرغم این پیچیدگی و ناروشنی، «دژاوو» واجد چند ویژگی اساسی است که آن را از یادآوری عادی یک خاطره متمایز میکند: نخست اینکه شخصی که دچار «دژاوو» میشود دقیقا میداند احساس آشنایی و تکراری که در شرایطی معین به او دست داده نمیتواند واقعی باشد. دوم اینکه به هنگام احساس «دژاوو» شخص هرگز نمیتواند بگوید که شرایط مشابه وضعیت کنونی را کی و کجا تجربه کرده است. سوم اینکه حس «دژاوو» بسیار زودگذر است و در چند ثانیه روی میدهد و با شتاب رنگ میبازد. و ویژگی عجیب چهارم اینکه هنگام «دژاوو» غالبا برای دستکم چند دهم ثانیه این تصور به آدمی دست میدهد که میتواند ادامهی جریان امور را پیشبینی کند.
اما پدیدهی «دژاوو» هر چه هست یا نیست، موضوع اصلی این یادداشت نیست و ما صرفا میخواهیم از این پدیده تمثیلی بسازیم تا به موضوعی دیگر بپردازیم و آن هم مشکل پدیدهای به نام «انتخابات» در یک «نظام الهی» به نام جمهوری اسلامی ایران است. بدوا باید گفت که خود مفاهیم «انتخابات» و «نظام الهی» از بنیاد ناقض یکدیگرند و این ماجرا به «کوسهی ریشپهن» میماند. در نظامی که نوک هرم قدرت به «آسمان» وصل است، هرگز نمیتوان از «انتخابات» سخن به میان آورد. انتخابات در جایی موضوعیت مییابد که قدرت از مردم ناشی شده باشد و نه از «خدا». هر چیزی جز آن، صرفا نمایشی مسخره و عوامفریبانه برای حقانیتبخشیدن به حکومتی جبار است.
«انتخاب» یعنی برخورداری از این فرصت و امکان که آدمی از میان چند یا دستکم دو گزینه یا بدیل یا پیشنهاد، یکی را آزادانه برگزیند. بنابراین موضوع کانونی در هر انتخابی این است که: ۱ـ گزینهها و پیشنهادها تا چه اندازه واقعی و متفاوت هستند؛ ۲ـ تصمیمگیری به سود یک گزینه یا پیشنهاد تا چه اندازه آزادانه صورت میگیرد؛ ۳ـ این تصمیمگیری تا چه اندازه بر امر برگزیده تاثیر میگذارد.
اینها سنجههای یک «انتخاب» آزاد هستند، ولی عیار کارآیی این سنجهها در نظام جمهوری اسلامی ایران، چیزی معادل صفر است. انتخابات در این نظام همواره مانند «حق انتخاب» خوراک در رستورانی است که شما در آن فقط اجازه داشته باشید میان «خورش گندیده» و «کباب فاسد» برگزینید و سفارش دهید، یعنی امری که در هر دو صورت به مسمومیت غذایی میانجامد! بر این پایه باید گفت که این نظام به معنای واقعی سخن از اساس انتخابناپذیر است و این موضوع را میتوان در جای جای قانون اساسی آن که التقاطی از بینشهای پوسیده و ارتجاعی حکومتهای جبار پیشامدرن در همراهی با رگههایی بیرمق و کمرنگ از آیین کشورداری مدرن است نشان داد و اثبات کرد.
حال میخواهیم به «دژاووی انتخابات» در جمهوری اسلامی نگاهی بیندازیم، یعنی به حس آشنایی که هر چهار سال یکبار در آستانهی برگزاری «انتخابات» در این نظام به ما ایرانیان دست میدهد، ولی این سیرک «پیشدیده» را به خاطر نمیآوریم! در توضیح ویژگیهای «دژاوو» گفتیم که شخص میداند حس آشنایی و تکراری که به او در شرایطی معین دست داده، نمیتواند واقعی باشد و در عین حال نمیداند شرایط مشابه را کی و کجا تجربه کرده است. در «دژاووی انتخاباتی» ما ایرانیان عامل نسیان به غایت نیرومندتر و مهلکتر عمل میکند، یعنی اینکه ناگهان در حال و هوایی قرار میگیریم که بسی آشنا مینماید و اگر چه میدانیم کاذب و ساختگی است، ولی «آلزایمری» چهار ساله، چیستی و چگونگی آن را کاملا از ذهن ما سترده است!
اما این حال و هوای «آشناپندارانه» چگونه است؟ اینگونه که حکمرانان ناگهان در آستانهی انتخابات تغییر روش میدهند: زنجیرهایی که بر دست و پایمان بستهاند شلتر میشود. لبخندهای ریاکارانه و تزویرآمیز جای بدخلقیها و چهرههای عبوس همیشگی را میگیرد. حتی «گشتها» و «گزمهها» هم ملاحظهکارتر میشوند و در خیابانها کمتر به سرو وضع و رفتار و گفتار این و آن پیله میکنند؛ و از همه مضحکتر التماسهای سردمداران رژیم و در راسشان «مقام معظم» است که حتی «مخالفان» را به شرکت در انتخابات فرامیخوانند. در واقع حکومتی که چهار سال بطور منظم با پتک بر فرق مردم میکوبد تا این یاوه را در مغز آنان فروکند که «ایران یعنی جمهوری اسلامی»، ناگهان در آستانهی انتخابات با گشادهدستی حساب «میهن» را از «نظام» حاکم بر آن جدا میکند و همگان را فرامیخواند که حتی اگر با این «نظام» مخالفاند، به خاطر «ایران» به آن رای دهند! به دیگر سخن، «امت» بطور موقت و گذرا به پسزمینه رانده میشود، چرا که بازی با کارت «ملت» میتواند کارایی بیشتری داشته باشد!
و انبوهی از ایرانیان سرخوش از حال و هوای پیش از انتخابات و وعدههای فریبندهی حکمرانان و طبعا بسیاری نیز با «تصمیمی عاقلانه» و برای اینکه مبادا به ترتیب «بدترینها» جای «بدترها» و «بدترها» جای «بدها» را بگیرند، بار دیگر به پای صندوقهای اخذ رای میروند تا از میان مهرههایی که این نظام پیشتر برای مردم «انتصاب» کرده، یک یا چند نفر را به اصطلاح «انتخاب» کنند! نام این کار را هم گذاشتهاند «اعمال ارادهی مردم» در «مردمسالاری دینی»!
یکی دیگر از ویژگیهای «دژاوو» این بود که حسی که در نتیجهی آن به آدمی دست میدهد، بسیار زودگذر است و شخص بسرعت دوباره به حالت عادی و واقعی برمیگردد. این نیز درست به همان حال و هوای خوش پیش از انتخابات در ایران میماند که بسیار زودگذر است و در پی آن «وضعیت استثنایی»، بزودی دوباره همه چیز به «وضعیت عادی» بازمیگردد، چرا که «مناسک» انتخابات در «نظام الهی» به پایان رسیده و «ماشین رایگیری» برچیده شده و حکمرانان به هدف خود رسیدهاند، بنابراین نظام بار دیگر «ماسک انتخاباتی» را از چهره برمیگیرد و با سیمای واقعی در برابر «انتخابکنندگان» ظاهر میشود؛ به عبارت دیگر: روز از نو و روزی ازنو!
و آخرین ویژگی عجیب «دژاوو» این بود که شخص در جریان حسی که غالبا چند دهم ثانیه بیشتر طول نمیکشد، تصور میکند که قادر است سیر حوادث بعدی را پیشبینی کند. این ویژگی نیز با «دژاووی انتخاباتی» ما کاملا هماهنگ است و هر بار به امید آفریدن «حماسه» یا «حماسهای دیگر» به پای صندوقها میرویم. البته چون نتایج این «حماسهها» همیشه بعدا آشکار میشود و با نومیدی و سرخوردگی همراه است، چارهای برایمان باقی نمیماند جز پناه بردن به آغوش نسیان، تا «دژاووی انتخاباتی» بعدی!
باید صادقانه اعتراف کنیم که اصلیترین علت پدیداری نظام جمهوری اسلامی، حماقت ما ایرانیان است. بنابراین ما نمیتوانیم به جای تلاش برای چیرگی بر حماقت خود، بکوشیم از چنین حماقتی سود ببریم؛ زیرا «حماقتهای سودمند» وجود ندارد! اما ما تا کنون پنداشتهایم که بهتر است در برابر این حکومت، راه و روش عکس را اتخاذ کنیم. یعنی کوشیدهایم «تصمیمات عاقلانهای» بگیریم که بر عمر این نظام میافزاید. و معنای این سخن چیزی جز آن نیست که آدمی درست هنگامی که در حال ارتکاب حماقت است، عاقلانه تصمیم بگیرد!
|