از : ابی راستگو از دوسلدورف آلمان
عنوان : سرنوشتی مشابه برای سایت اخبار روز؟
قبلاً سایتی بوده بنام روزآنلاین که هرچه به مسئولینش گفتیم و گفتند که شیوه کاریشان خطا و اشتباه است ولی گوش به انتقاد کاربرانش نخواستند بدهند و دیدیم که آخرش ورشکسته سیاسی و اقتصادی و غیره شد و درب سایتش بسته شد. میگفتیم آقاجان نمیشود که شما یک مقاله از فرخ نگهدار میگذارید ولی به خواننده نوشته اش مجال نظردهی از طریق کامنت نویسی در زیرش را نمیدهی و این میشود از بالا دیکته کردن عقاید خود به دیگران. حالا گویا نوبت سایت اخبار روز است که به سرنوشتی مشابه دچار شود که نظرات یکسری خوانندگان یا کاربران گویا هم عقیده و دیدگاه خود را درج میکند ولی چیزی که به مزاجشان خوش نیاید دچار تیغ سانسور میشود. سوال هم میکنی و انتقادی یا توضیح میخواهی ولی متاسفانه جوابی هم داده نمیشود.
رفیق گرامی علی اشرف برای خود من هم پیش آمده که مورد توهین و فحاشی قرار گرفتم ولی در همان سطح جوابیه نوشتم ولی میبینم که درجش نکردند. در صورتیکه از اصول حقوق رسانه ای است اگر به کسی تهمت ناروا زده شد یا توهینی باید فرصت جوابگوئی برای اعاده حثیت خود داده شود. اینرا که آقای تابان مسئول محترم سایت اخبارروز که گویا مقیم آلمان هم است باید بهتر بداند هرچند که تحصیل کرده رشته ژورنالیستی نباشد ولی به قوانین رسانه ای آلمان باید آشنا باشد. شما ببینید که جمهوری اسلامی ملاها با همه سانسورهایش و فیلتر کردنهایش آیا موفق شده جامعه ای پر از معنویت انسانی و مردمانی با ادب تربیت کند و تحویل جامعه بدهد؟ همه آمارهای گرفته شده عکسش را نشان میدهد که اوضاع ایران و مردمش در جهان اسفناک است و در خیلی از زمینه ها ایران کشوری است با ناهنجاریهای وحشتاک اجتماعی با بالاترین مشکلات مردمش. نمی شود از یکطرف مدعی چپ بودن باشی و از طرف دیگر محافظه کار و سیستم دست راستیهای محافظه کار مثل سانسور بکن و فیلتر بکن و خفه کردن نظرات مخالف و غیره را هم در عمل اجرا کنی. اگرچه کسی از ما دعوت نکرده که در اینجا کامنت بگذاریم ولی تا درگیری نظرات نباشد، میشود از بالا دیکته کردن یک خط فکری که درستی یا غلط بودنش را نمیشود به چالش کشید.
من هم در صورت تغییر داده نشدن شیوه کاری سایت اخبار روز مثل تصمیم رفیق علی اشرف دیگر کامنتی در اینجا نخواهم نوشت و بگذرایم راستهای طرفدار رژیم ننگ ملاها برای خودشان در اینجا حال کنند. امیدواریم که سایت اخبار روز به سرنوشتی مشابه روزآنلاین دچار نشود چونکه بودنش به از نبودنش است ولی با چه کیفیتی؟
۷۴۹۵۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ابی راستگو
عنوان : برای مسئولین سایت اخبار روز
حضرات با سلام و خسته نباشید. من دیروز در جوابیه به کاربری کامنتی برایتان فرستادم که میبینم متاسفانه درجش نکردید. به چه دلیل؟ شاید به دلیل برخی برخوردهای کلامی خارج از ادب؟ کامنت دیروزم را تغییر دادم و در ادامه دوباره برایتان میفرستم که شاید اینبار از تیغ سانسور شما بگذرد.
۷۴۹۴٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : پاسخی به یکی از پیروان فرهنگ مظلوم نمایی؛ "حسین مظلوم"
یکی از روشهایی که در این کشور متاسفانه ریشه دارد؛ مظلوم نمایی برای رسیدن به اهداف شیادانه است !. این فرهنگ: " حسین مظلوم" کار دست تحولخواهی این سرزمین داده است. باید گفت:انتشار نیافتن نظرات، مختص یک نفر نیست!؛ انتشار یافتن یا نیافتن به سیاستی برمی گردد که زحمت کشان گلوگاهدار سایت با توجه به سطح سایت و چند ستاره بودنش طراحی کرده اند. منِ "نوعی" اگرچه با هر نوع کنترلی در حوزه اندیشه یا آگاهی رسانی مخالفم و معتقد به بکارگیری خردِنقاد آنهم بشکل بی رحمش و عریانش هستم، اما در این مسائل نظر دهی چون؛ اکثریتی از نظر دهندگان با نام دیگری اظهار نظر می کنند و اظهار نظر آنها ممکن است تبعات حقوقی داشته باشد و یا اظهار نظر؛ شخصی شود وآنهم حالت شخصی که هیچ نوع جنبه آموزشی عمومی نداشته باشد بلکه به دعوای دو نفر دریک کوچه ای از یک محله شباهت پیدا می کند، انتشار نیافتن آنان می تواند قابل پذیرش ودرک باشد. :::: در نظری آورده شده:« در یک خبر خوشحال کننده به " زهوار دررفتگان تاریخ بدهم» . این مطلب:« زهوار در رفتگان تاریخ" ادبیات خاص خودش را برای خودش خواهد آفرید! گوینده یا نویسنده این نوع ادبیات، حق اعتراض به پاسخ گوی به شیوه ادبیات خودش را نخواهد داشت!. به امید اینکه؛ در نظر دهی های مثبت ،کوشا شوی!
۷۴۹۴۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اشرف
عنوان : آتش بس باکبریت های بی خطر
یک خبرخوشحال کننده به زهواردرفتگان تاریخ بدهم:
ازآنجائیکه سایت محترم اخبارروزازدرج کامنت های من جلوگیری بعمل آورده ومیدان رابه شماسپرده تابه تک گوئی ملال اورخودادمه دهید،بعدازاین هیچگونه پیامی دراین سایت نخواهم گذاشت وشماراباخودتان تنهاخواهم گذارد.سانسور عقایدم رادرک می کنم وازرفقای اخبارروزهیچ گله ای ندارم.
۷۴۹۴۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵
|
از : سیامند الف
عنوان : آقای اردلان به داد برسید
آقای اردلان، شما لطفا این پیروانتان را آرام کنید.خیلی اعصابشان در هم شده.من غلطی کردم گفتم چپ خوش خیال.خب به نظر شما خوش خیال نبودند؟بند چکمه ها را برای انقلابی بهتر از انقلاب بهمن سفت نکرده بودند؟خب می گوئیم این خوش خیال نبودند که اوضاع مردم و خودشان این گل و بلبل است، نمی دانم اگر خوش خیال بودند چه خاکی می بایست بر سرمان بکنیم؟حالا رفته اند زیر حمایت اون رفرمیست های اروپا، شب و روز هم هر چه تئوری چاله میدانیست نٹار گذشته و آینده ی رفرمیست ها ی خودی و بیگانه می کنند.البته در کنارش قرص حقوق بشر را هم با طعم " اعدام باید گردد" و توهین و فحاشی، مصرف می نمایند.من که دیگر حتی در این سایت آزاد هم جرائت نمی کنم از خشم این اشرف مخلوقات و این یگانه راستگوی جهان که بنام چپ چماق کامنت میزنند دیگر چیزی بگویم.شما به دادشان برسید. روزی اعصابشان قفل می کند وخونشان به گردن مقالات شما می افتد.
۷۴۹۲٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی با یک هموطن
جناب ابی راستگو! در نظرت، بخشی از آنرا به اینجانب اختصاص دادی؛ اگرچه یک موضوع شخصی می شود وبه دیگران ربط پیدا نمی کند وپرداختن به آن هم خسته کننده می شود اما با توجه به نکاتی که مطرح کرده ای، موضوعات آن، دیگر تورا از حالت فردی به یک "نوع" تبدیل می کند که مطالب نیاز به پرداختن می شود. و چون کلی استاد استاد کرده ای این نشان از اینست دنبال درس آموزی هستی پس نکاتی را می آوردم شاید بکارت بیاید و از حالت فلان خارج شوی!.۱)با توجه به نام فامیلت که راستگو است امیدوارم این راستگو حکایت زلفعلی را بیاد نیاورد! چون تمام زلفعلی ها کچل هستند. ۲) در رابطه با روش مداحی وچاپلوسی می توان گفت: برای کوبیدن یکی نباید مداحی طرف مقابلش را انجام دهی آنهم خیلی غلیظ! چه بسا طرف توزرد از آب در آید! آنوقت عملت حالت تفی است که انداخته ای اما به صورت خودت می خورد.۳) در رابطه با توی دهن زدن می توان گفت: وقتی وارد جایی می شوی و اگر از جو آنجا اطلاعات لازم را نداری! ابتدا ی ورود را نباید با شیوه های لمپنی و چاله میدانی شروع کنی! ابتدا باید با هیبتی فرهیخته عرض اندام کنی سپس می توانی ؛گاهی وقتها به اصل خودت برگردی. ۴) در رابطه با روی اعصاب رفتن می توان گفت: اولاً کسی روی اعصاب دیگری نمی تواند برود! بلکه هر فرد خودش وضعیت اعصابش را مختل می کند. وقتی فردی فکر می کند همه چیز را خوب درک کرده ،در این تصورش چنانچه کسی آن تصورش را به چالش بکشد ! دو حالت برای فرد پیش می آید: یا می پذیرد! دیگر روی اعصاب رفتنی مطرح نمی شود ویا نمی پذیرد و شهامت پذیرش درک اشتباهش را ندارد؛در اینجا دچار یک کشمکش درونی می شود و ناتوانی خودش را به فضولی دیگری نسبت می دهد و آرزو می کند ای کاش! به چالش کشنده نباشند! در این صورت او به حالت عصبی دچار نخواهد شد. با حالت کوچه بازی که شما با آن آشنایی کامل داری موضوع را می توان چنین گفت: می خواهی یک شیادی یا یک فریبکاری انجام دهی اما یکی پیدا می شود با گفتن مطالبی انجام شیادی را برای تو مختل می کند و اعصاب تورا به هم می ریزد. ۵) در رابطه با اینکه کسی تره خرد می کند یا نمی کند: اینکه برای نظر، کسی تره خرد بکند یا نکند؛ ممکن است این موضوع؛ درست باشد یا نباشد! پس یکی با قاطعیت این را بیان کند؛ عملش و ادعایش پرسش بر انگیز می شود. اما در رابطه با نظر اینجانب که این همه جوش آورده ای تویکی حداقل هم تره خرد می کنی و اگر دم دستت بودم و زورت می رسید گردن را هم خرد می کردی. ۶) از رو نمی رود و هی نظر می دهد و..باید گفت: تکنو لوژی جدید ارتباطی وقتی شرایط نظر دهی را فراهم کرده، خواسته! هرکس که می تواند باید نظرش را بدهد. چون در این روش هر نوشتار نویسی که می خواهد اراجیفی را به مردم بدهد متوجه می شود ؛ نخیر اینطوری هم نیست! و با نظرات مختلف به چالش کشیده می شود . دیگر دنیای خودگویی وخود خندی پایان یافته است. در پایان به تو هموطن می گویم؛ امیدوارم ! درنظر دهی های بعدیت از حالت لمپنی و کوچه بازی خارج شوی، اگرچه فرار از اصل خود خیلی سخت است، اما در نظر دهی های مثبت همیشه کوشا باشی!.
۷۴۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ابی راستگو
عنوان : صداقت ایرانی!!!
در ابتدا باید از مسئولین محترم سایت اخبار روز بپرسم که دلیل اینکه کامنتهای کاربران بعد از گذشت طولانی چندین ساعت منتشر میشود چیست؟ چونکه با این فاصله طولانی از نوشتن کامنت و جواب دادن به کاربر دیگری رشته کلام از هم گسسته میشود و دیگر جائی برای دیالوگ با تمرکز افکار با طرف مقابل نمی ماند و میشود همان مونولوگ آقای امیر ایرانی که فقط صفحه پر میکند. درضمن در چهارچوب قانون رسانه ها به کسی که مورد حمله و توهین قرار گرفته ( مثل توهین آقای امیر ایرانی به رفیق بزرگوار ما علی اشرف که چندین بار به او گفته پرت و پلا میگوید و غیره. باید به فرد توهین شده یا دیگران هم این فرصت داده شود تا درصدد دفاع از خود برآیند البته در همان سطح و نه بیشتر. هدف دامن زدن اختلافات نیست بلکه رعایت اصول اعاده حیثیت است. نمیشود که توهینهای یک نفر را پخش کنید ولی طرف مقابلش فیلتر شود. وگرنه دچار به داوری رفتن یکطرفانه و به رعایت نکردن اصول رسانه ای ( آزاد؟ ) متهم میشوید.
در ادامه جوابی کوتاه به برخی کاربران زیر ( روشنفکران برج عاج نشین ) دارم که با کامنتهای منوّرشان گویا نوری بر تاریک اندیشی ما خواستند بتابانند.
خطاب به امیر ایرانی: جناب من هم بعد از توهینهای شما جواب مفصلی برایتان نوشتم ولی گویا از قاموس ادب گرائی این سایت خارج بوده و منتشر نشد. البته ممنونم که مسئول با هوش و فهمیده بررسی کامنتها که خوب فهمید که جوابیه من به شما ناشی از احساسات بعد از عصبانیت بوده و منتشرش نکرد. با توهین و فحاشی به یگدیگر بار به مقصد نمیتوان برد و قرار است تبادل افکار کنیم تا ببینیم چه کسی حرف بهتری برای گفتن دارد و به عهده خوانندگان خودمان بگذاریم قضاوت کنند چه کسی با صداقت است و چه کسی هدفدار سعی در تشویش افکار عمومی دارد و صدای اعتراضش یا انتقادش بخاطر نان وابستگی یا مزدوری است که موظفش میکند تا به حمایت از اربابانش هدفدار کامنتی بنویسد. آقای امیر ایرانی محترم ( که من هم مثل رفیق بزرگوار ما علی اشرف شک دارم که شما واقعاً ایرانی باشید چونکه برخی از افغانیهای مقیم ایران هم خیلی خوب بلدند فارسی بنویسند و شناخت خوبی هم از وقایع ایران دارند. البته نه اینکه تهمت راسیستی بزنید و بگویید ضد افغان هستیم و خوشمان نمیاید غیر ایرانی در اینجا نظر بدهد. بلکه مهم آن است: نبین کی میگه ببین چی میگه. بحث بر سر ( چی؟ ) محتوای تکرار مکررات کامنتهای شماست و پرگوئی و توهین ها وتهمت زدنها. شما واقعاً کمال بی انصافی را در حق نویسنده گرامی استاد اردلان میکنید وقتی مینویسد: "چگونه علی اردلان خواسته یا ناخواسته ( این ناخواسته بودنش شک برانگیز است) در زمین خامنه ای بازی می کند و با آدرس غلط دادن رهایی را برای او طلب می کند؟! " اگر شما کینه خصوصی و شخصی از قبل با ایشان دارید یک حرف دیگری است. شما فقط با اتهام زدن ها قصد خراب کردن ایشان را دارید که موفق هم نمیشود و به عهده ما خوانندگان نوشتار ایشان بگذارید که قضاوت کنیم که آیا ما را با افکار و اندیشه خودشان قصد به ناکجا آبادبردن دارد یا نه؟ حرف شما از طرف دیگر هم اگر با خصومت گفته نشود میتواند درست باشد یا قابل اندیشه که از این مقاله میشود هم سوء برداشت کرد که میخواهد غیر مستقیم به خواننده اش بگوید یا زیرکانه القا کند ( "suggerieren" ) که ای داد و بیداد مردم بشتابید که میخواهند سلطنت طلبها یا بدتر از آخوندها مجاهدین خلق را بر سر قدرت بیاورند پس به همین حکومت دیکتاتوری ملاها بچسبیم و مانع تغییر رژیم بشویم و به همین رژیم ملاها که داریم با کمی اصلاحات و رفرم قانع باشیم. ولی از آنجائی که سر آخر آقای اردلان بدنبال هشدار خودش صادقانه بعنوان آلترنانیو واقعی برای این حکومت اسلام فاشیستی میگردد شما نمی توانید دیگر به او اتهام بزنید که او در زمین خامنه ای بازی میکند. بیایید دست بردارید از تهمت های بیجا زدن به این و آن و تلاش کنیم از این پلاتفرم سایت اخبار روز بعنوان اطاق فکر برای راه چاره اندیشیدن برای ایران بهتر و رهائی از شر حکومت داعشی شیعیان در ایران استفاده کنیم اگر که دردتان مشترک است و شرم میکنید که یک مشت آخوند واپسگرا در ایران حاکمند. دیگر خود دانید که از رفقا بخاطر تهمت زدن های بیجای خودتان عذر خواهی بکنید یا نه؟
خطاب به کیان پ.- آقای محترم سرخورده گی سیاسی و نا امیدی خودتان را ( که بویش میآید اگر اشتباه نکرده باشم ) لطفاً به دیگران تعمیمش ندهید. آلترناتیو دیگری برای گوشه نشینی و انزوا و مستی شما هم هست. درمان و کمک بجوئید!
خطاب به مسعود راد- جناب اول خرس را بر زمین میزنند بعد سر پوستش دعوا میکنند. بگذارید ما قدم اول که سرنگونی رژیم داعشی ملاها در ایران است را برداریم و بعد برای اجرای مو به موی حقوق بشر که بالاترین اصل پر ارزش برای هر حکومت مردمی باید باشد را به اجرا در بیاوریم. شما گویا هنوز در تفکرات جنگ سردی ۳۰ یا ۴۰ سال پیش مانده اید که هرکسی را که به طرفداری از چپگرائی بر علیه سرمایه داری چپاولگر و زالو صفت لب باز میکند فوراً برچسب چپ سنتی بزنید که گویا فقط نوکر روسیه هستند. در ضمن این فدائیان خلق اکثریتها بودند که خمینی مرتجع را خوب نشناختند و به عنوان ضد امپریالیست معرفی کردند. شما چرا همه چپی ها را به یک چوب میرانید؟ روشنفکری شما در حدی هست که بهتر بدانید روسیه امروزی نه سوسیالیست است و نه کمونیست بلکه یک حکومت سرمایه داری الیگارشی با ساختار مافیائی توتالیتر ولادیمیر پوتینی ( دلقک سیاسی ) و "One-Man-Show"! روسیه پوتین آنقدر ورشکسته اقتصادی است که ادامه حکومتش را مدیون سوسیال دموکراسی آلمان است که میگویند اگر تحریم اقتصادی بر علیه روسیه را شدیدتر بکنیم روسیه با داشتن سلاحهای اتمی و بزرگیش از هم میپاشد و روسیه ناآرام خطر بزرگی برای اروپای غربی است. (با بروز جنگ داخلی در روسیه مثل اوکراین باید روی میلیونها پناهنده روسی به غرب حساب کنیم و غیره مشکلات ). بیاید تهمت زدنها را کنار بگذارید و روی این و آن بدون شناخت برچسب نوکری به این و آن را نزنید تا شاید عقده دل خود را کمی خالی کرده باشید. چپها علیرغم یکسری اشتباه کاری در گذشته و حال در مقایسه با خیانت دیگر گروهها باز صادقانه در کنار مردم بودند و هنوز هم هستند. حالا چشم بصیرت و غیر کینه ورزی میخواهد که بعضیها از موضع ایدئولوژیکی خودشان ندارند و نمی توانند هم داشته باشند وقتی دشمنی نسبت به چپها در خونشان است. وصله چپ سنتی هم من نمی چسبد و از مدافعان سرسخت رعایت حقوق بشر و دموکراسی هستم. تاز ه این چه حرفی است که شما میزنید: "باید گفت که وقتی مردم را با حقوقشان آشنا کنید فریب چپ و راست را نخواهند خورد و دوست و دشمن را خواهند شناخت." وقتی من نوشتم منافع مردم را بهشان بشناسانیم آیا این چیزی جدا از حقوق مردم است؟ در منافع مردم در حقیقت حقوقشان هم نهفته است. لطفاً مغلطه کاری را کنار بگذارید. وقتی ما از یک جامعه پلورالیستی با رعایت حقوق بشر زیر لوای دموکراسی صحبت میکنیم و هدف نهائی ماست باید با حضور نیروهای چپ یا راست در آینده ایران هم حساب کنید مثال نمونه آلمان. گویا به زعم شما شاید در حکومت سلطنتی دلخواه شماست که نه راست است و نه چپ مثل زمان شاه احمق که حکومت مطلقه داشت و حالا خامنه ای ملعون دنباله دارش شده.
خطاب به سیامند الف. - کامنت شما هم که جز مزه پراکنی ارزش جواب ندارد. گویا چپ خوش خیال خواب خوش را از یکسری میگیرد و ناآرامتان میکند. چه بهتر!
خطاب به علی اشرف- بزرگوار گویا این عادت و مرض یکسری ضد چپهاست که فوراً چپها را به وابستگی آنهم به چه کشوری روسیه مافیا وصل کنند. روسیه ای که دستش در دست حکومت ارتجاعی ملاهاست و آخوندها را زیر چتر حمایت خودش گرفته. اصلاً روسیه ولادمیر پوتین نوکر و متحد بهتری از ملاها میتواند پیدا کند؟ حمایتهایش از ج. ا. بر همگان اشکار است.روسیه چرا باید از چپ ایران که بر علیه رژیم ملاها میجنگد حمایت سیاسی یا مالی و غیره بکند؟ یکسری گویا کله دارند که رویش فقط مو بروید و نه اینکه از فکر کردن از آن استفاده بکنند. تازه کامنت هم مینویسند و ابراز نظر هم میکنند. نظر من در باره این کاربر امیر ایرانی این است که فکر میکنم او در این سایت محلی پیدا کرده برای تراپی خودش. چونکه میدانید نوشتن افکار بر روی کاغذ یا غیره برای یکسری باعث تسکین دردها میشود و آدمی را سبک میکند از فشارهای فکری و روحی و روانی. متاسفانه من و شما و آقای تابان یا مسئول بررسی کامنتها هم باید سخنان گوهر بار ایشان را تحمل کنیم. لازمه تمرین دمکراسی شنیدن حرفهای دیگران و مخالفین هم هست اگرچه کج اندیش یا بداندیش و کینه توز باشند و مزدور جریانی و هدفشان قصد خراب کردن یکسری رفقا در اینجا باشد. صبور باشید چونکه منطق همیشه از آن چپهاست و برخورد آگاهی بخش دهنده. این همیشه ایده های چپ بوده که دنیا را به سوی جهانی بهتر تغییر و تحول داده از کارل مارکس گرفته تا علی اشرف. موفق و سلامت باشید.
از سعی و تلاش مسئولین اخبار روز هم سپاسگزارم و خسته نباشند.
۷۴۹۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی با یک هموطن
جناب علی اشرف، امیدوارم سرحال و قبراق برای درپی، دیگران افتادن باشی! در توضیح ایرانی بودنت؛ خواستی ابرو را درست کنی زدی چشم را کور کردی! گفته ای : ما کمونیست ها کی و کی را ایرانی می دانیم وکی وکی رانمی دانیم! و من که علی اشرف باشم! خودم می گویم ! کی باید ایرانی باشد و کی نباشد!. این ادعا شما و امثال شما جای بحث دارد!. آورده ای: که از این به بعد چکار می کنم و چکار نمی کنم!. این تهدید شما خدا وکیلی باعث شد؛ از ترس به خودم بلرزم؛ اما به خودم گفتم؛ نترس!؛ شعاری که از پای منقل برخیزد ! کارکردش تا برداشت مقاش( منقاش) است!؛ آنهم برداشتی؛ نه برای هر کاری! بلکه فقط برای یک کار.
۷۴۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی با یک هموطن
جناب مسعود راد ارجمند درور برشما! بایدگفت: وقتی نوشتار جناب اردلان مطالعه شود در ابتدا همان برداشتی که شما به آن اشاره داشتید نمایان می شود. این مطلب را در ابتدای کار متوجه شدم اما با توجه به شناختی که از نوشتارهای ایشان می توان داشت، این چپ وچپ بازی ایشان شک برانگیز می شودو اقدامات ایشان با توجه به بازی های فعلی درون کشور که اولویت توجه به چیز های دیگری است نه این الترناتیو سازی رنگارنگ، ذهن را بسمت بازی درزمین خامنه ای می برد! که خوشبختانه ایشان ( جناب اردلان) با نظری که در پای نوشتارش شتاب الود و پرخاشگرانه ابراز داشت تأییدی شد بر برداشت اینجانب؛ آنهم بازی در زمین خامنه ای.
۷۴۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی با یک هموطن
جناب کیان پ ارجمند درور بر شما!اشاره به مرادی که شیادانه بکمک مریدانش که باید گفت؛ در شرایط فعلی چندان نیستند، کرده ای، که آن مراد با اعمال پلیدانه اش روشهای ویرانگری را بر سرزمین ایران اجرایی کرده و در پی ادامه ی آنان نیز هست . این یاد آوری بجای شما، مورد توجه هر ایرانی که در پی تغییرات در کشور است، خواهد بود. اما اگر مخالفتی با نوشتار نویسی یا نوشتاری می شود این مخالفت می تواند ناشی از این باشد؛ که آن نوشتار نویس و نوشتار ؛خواسته یا نا خواسته در خدمت سیاست های همان مراد شیاد که به مخمصه افتاده، باشد. وقتی نوشتار نویسی همانند جناب اردلان نوشتاری پر از شعارهای رنگارنگ ارائه می دهد و التر ناتیو های رنگارنگی را بالا و پایین می کند آنهم وقتی که آن مراد شیاد می داند با توجه به ساختار که ایجاد شده، خطر از جای دیگری است که او را تهدید خواهد کرد نه این الترناتیو های خیالی! بازی این نوع نوشتار نویسان می تواند؛ بازی یکی از همان مریدان را بنمایش بگذارد. پس چاره ای نیست جزء :به چالش کشیدن!.
۷۴۹۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : بازی علی اردلان برای کیست ؟ آیا ژست چپ بودنش صحت دارد؟
این نظر دنباله نظری دیگر است که انتشار نیافت اگر چه ممکن است گسستی در ارائه مطلب ایجاد شود اما تلاش شده این نظر یک استقلال مطلبی از قبلی داشته باشد. ::: چگونه علی اردلان خواسته یا ناخواسته ( این ناخواسته بودنش شک برانگیز است) در زمین خامنه ای بازی می کند و با آدرس غلط دادن رهایی را برای او طلب می کند؟! باید گفت: بسیارانی که تحولات درون زا کشور را پی می گیرند می دانند؛ با توجه به شرایط تاریخی کشور در این صدو چند ساله اخیر که نوع حکومتگری در جهان تغییر کرده ، دو نهاد شاهیت و شیخیت، یکی از موانع دمکراسی بوده اند!. با گذر از شاهیت،( اگر چه ، سطح حذف شد اما روحیه استبداد پذیری که متاسفانه ریشه دارد باقی مانده است) بازی شیخیت باقی مانده است. اما باید گفت: در این بازی شیخیت خوشبختانه تجربیاتی برای رهایی از روحیه استبداد پذیری کسب شده است! که می توان با شرایط جامعه، ادعا کرد: در بازی شیخیت با مرگ خمینی پایانش نیز نمایان شد و بسمت اعلام شدن می رفت اما با ظهور خامنه ای و ایجا محوریتی فساد ساز بنام بیت رهبری شرایط برای شیخیت بگونه ای دیگر می شود و خامنه ای در پی نگهداشت شیخیت بر می آید آنهم با تعریفی دیگر، و او برای تثبیت شیخیت آنهم با تعریف مورد نظر خودش، برنامه های خاصی را طراحی و پیگیر اجرای آنان می شود. اما شخص او در این پیگری برای اجرا، دچار مشکل می شود که این مشکل چیزی جزء وجود نیروهایی از درون نظام نیست؛ که این نیروها خود را در مقابل او و محوریت بیتش تعریف کرده اند. این شرایط جدید در بازی شیخیت، شرایط تجربه کردن جدیدی برای مردم فراهم می شود که آنان روحیه ضد استبدادپذیری خود را تقویت کنند!. می دانیم رواج روحیه ضد استبدادی در جامعه، برای تشکیلاتی که بقای خود را ؛در پذیرش روحیه استبداد پذیری در بین هوا داران خود می بیند، مرگ آفرین خواهد بود. ::::::در شرایط پیش آمده برای خامنه ای، او متوجه همراهی مردم با آن درون نظامیان که خود را در مقابل او تعریف کرده اند می شود که گاهاً چنان بر او می کنند که او چاره ای ندارد جزء اینکه عکس العمل نشان دهد که در این عکس العمل ها، در همان منجلابی که آفریده بیشتر فرو می رود. و او فهمیده، این همراهی مردم با آن درون نظامیان در صورت پر رنگتر شدن بیشتر، مرگ خودش و کامل شدن مرگ شیخیت در این سر زمین خواهد بود. بر این اساس تصمیماتی برای برخورد با مخالفین می گیرد که دو تصمیم از آن تصمیمات که علنی تر شده اند می شوند:۱) همراهی مردم ، با مخالفین درون نظامیش باید مختل شود. ۲) چون سایه خمینی بر او حاکم است پس از زیر سایه او باید خارج شود. پرداختن به دو مورد در نظری دیگر.
۷۴٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اشرف
عنوان : وابستگی ایرانی
دراین مقاله که من خواندم بحث اصلی درموردبیماری وابستگی بودکه متاسفانه تاامروزگریبان گیرمملکت ماوسایرممالک خاورمیانه بوده وخواهدبود.دامنه وابستگی بعضی هاآنقدرگسترده بوده که به شهادت یکی ازاسنادمنتشره درموردکودتای ۲۸مرداد،کل پولی که برای کودتاکنارگذاشته بودندتقریبادست نخورده باقی مانده بود.یعنی درایران خیلی ازنوکران حکومت واجنبی ها، نوکران بی جیره ومواجبندوفقط برای رضای دل اربابشان به مردم خیانت می کنند(ضمن اینکه تمام کودتاچی های آن سال ایرانی بودندنه آمریکائی ویاانگلیسی: اربابان فقط طراحی کرده اند).
وابستگی تمام نشده وتمام هم نخواهدشدمگرآنکه نیروهای ملی ازجمله چپ هااین چرخه رانابودکنند.ازنظرماکمونیست هاوابستگان به این رژیم چه تندرو وچه اصلاح طلب وابستگان به سیستم سرمایه داری اندودرنتیجه دشمن مردم وخائن به ملتند.وابستگی آنهاازوابستگی جاسوسان داخل حکومت کمترنیست، فقط شکل وموقعیتشان تفاوت دارد.
نکته ای درموردامیرایرانی بگویم.آقای امیرایرانی ازنظرمن شماوآدم های شبیه شماایرانی نیستیدبنابراین بیخودلاف ایرانی گری نزنیدکه بهتان نمی آید.ضمناهرجاکه بروی وکامنت بی محتوی بگذاری من آنجاخواهم بودوشمارابانامتان بعلاوه آن صفتی که لایقش هستیدعنوان خواهم کرد.
درمورددوستیکه فکرمی کندباحقوق بشرفتح خیبرخواهدکردبگویم آقاجان روسیه یک کشورسرمایه داری امپریالیستی ست وهیچ کمونیست باشرفی دنبال سران مافیائی روسیه نمی افتدوتاآنجائیکه من مقالات وکامنت های آقای اردلان راخوانده ام ایشان رامنتقدنه تنهاروسیه اکنون بلکه همان شوروری سابق نیزیافته ام(مثلاکامنتی که برای مقاله شیدان وثیق گذاشته بود).همینطوربرای خودتان کشف وشهودمی کنید...
۷۴٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : سیامند الف.
عنوان : منتظر این چپ های خوش خیال نباشیم.
این دست خارجی عجب طوق لعنتی است که وبال گردن مردم ایران شده است. گوئی مردم ما دستشان فقط برای سینه زنی و کف زدن و دهانشان فقط برای آفرین ومرحبا یا " زکی" گفتن ساخته شده است.آقای اردلان شما که دست بالایی در فال گرفتن دارید، یک فالی هم برای آن رفرمیست های آلمان و سوئد و نروژ بگیرید که ببینیم سرنوشت آن برادران انقلابی ما که در پناهشان هستند چه میشود.در این جام جهان بینی که شما دارید و با این لبیک هاو سینه چاک کردن های مش قاسمی که می شنوید، بزرگ ارتشتاران و مجاهدین که سهل است، فکر نمی کنید این دست بی شرف خارجی روزی آقا محمد خان قاجار را بر گرداند؟خب دنیاست و هزار اتفاق.منتظر این چب های خوش خیال نباشید. خودتان یک کاری بکنید.
۷۴٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : مسعود راد
عنوان : با ترویج حقوق بشر می توان جلوی توطئه های چپ و راست را گرفت۰
جناب امیر ایرانی، توصیه میکنم در مقابل آدمهای افراطی صبور باشید۰ چپها و کمونیستهای سنتی ایران دچار بیماری مزمن خود شیفتگی هستند و حرف خود را حقیقت مطلق می دانند۰ برای انسان ایدئولوژی زده همه چیز سیاه و سفید است۰ اگر با نظرشان یک درصد هم مخالف باشید هم وابسته به امپریالیست هستید و هم وابسته به رژیم و هم اصلاح طلب حکومتی۰ اینها چون فکر میکنند حقیقت را میدانند دیگر به دنبال آن نیستند و از اخبار فقط آنچه را که خود بخواهند و آنچنان که خود بخواهند نتیجه گیری می کنند و بعنوان حقیقت محض به خورد بقیه میدهند. اعتراض هم مجاز نیست حتی اگر دروغ بگویند۰ یادمان باشد همین توده ایها بودند که خمینی را به عنوان عامل ضد امپریالیست بخورد مردم ایران و منطقه دادند۰
مقاله آقای اردلان برخلاف نظر شما به این معنا نیست که باید نشست و دست روی دست گذاشت۰ به نظرم از آن بدتر است۰ پیام اصلی این است که چون حکومتها فقط با خواست قدرتهای خارجی عوض می شوند و امریکا ممکن است بخواهد مجاهدین را سر کار بیاورد چپها میبایستی با قدرت خارجی مورد علاقه شان، یعنی روسیه هم پیمان شوند و جلوی امریکا را بگیرند۰ بلاخره هرچه باشد رژیم روسیه از هر رژیم دیگری به توهم "سوسیالیزم واقعا موجود" آنها یعنی شوروی نزدیکتر است۰ عصبانی شدن آنها از اینکه شما نام ایرانی را برای خود انتخاب کرده اید هم از این روست۰ چون برای چپ سنتی کمونیسم مهمتر از ایران است۰ همانطور که برای رژیم، ایران فقط بخاطر منابعش برای رساندن ایشان به اهداف غیر ایرانی اهمیت دارد۰
به نظرم بهترین عاملی که میتواند دست دوستان و دشمنان مردم ایران را رو کند اعتقاد یا عدم اعتقادشان به مبانی حقوق بشر است۰ برخلاف نظر ابی راستگو که میگوید "وقتی منافع مردم را بهشان بشناسانید بدنبال گروههای چپ راه خواهند افتاد"، باید گفت که وقتی مردم را با حقوقشان آشنا کنید فریب چپ و راست را نخواهند خورد و دوست و دشمن را خواهند شناخت۰
تا وقتی چپ سنتی ایران سنگ روسیه را به سینه میزند و همسنگ با رژیم دشمنی با غرب را در مقابل دوستی با روسیه عمده میکند برای ما تفاوتی با مجاهدین ندارند چون هیچیک در راه کسب حقوق انسانی مردم ایران تلاش نخواهند کرد۰
۷۴٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹۵
|
از : کیان پ.
عنوان : مجلس خلوت انس است و حریفان سرمست
سه نفر نشسسته اند در این گوشه و به خاطر رمل و اسطرلاب و یا بهتر بگوییم استخاره ای که نویسنده برای آینده ی ایران کرده است، بر سر هم میزنند.این به آن استاد می گوید.آن به این چاکرم، نوکرم میگوید.ویکی در آن میان ساز مخالف میزند.پیر میخانه هم در میان مریدان بیشمارش، پیاپی، پیاله های سرمستی سر می کشد.دنیائیست مستی و گوشه نشینی!!
۷۴٨٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ابی راستگو
عنوان : درود فراوان به عزیزان علی اردلان و علی اشرف
اظهار نظر بزرگواران را خواندم و بسیار لذّت بردم خصوصا تودهنی که به این بابا امیر ایرانی خورد. این بابا واقعا میره تو اعصاب آدم و در این سایت کسی هم برای نظرهایش تره هم خُرد نمیکند ولی از رو نمیرود و مدام زیر هر نوشتاری و بحثی بقول آلمانیها باید خردل خودش را زیرش بگذارد ( "seinen Senf dazugeben") اگرچه کسی نظرش را نخواسته بداند.
استاد بزرگوار جناب اردلان از توضیحات تکمیلی شما خطاب به من سپاسگزارم و خصوصا از توضیحاتی که برای این کاربر امیر ایرانی دادید واقعاً لذّت بردم و یاد گرفتم. نشان دادید که افق دیدتان بسیار گسترده است و سایت اخبار روز باید از داشتن نویسنده گانی مثل شما که در سایتش قلم میزنند افتخار کند و امید است در آینده کارهای در خور ارزش بیشتری از شما سرور گرامی ببینیم . از انتقادهای بیجا و هدفدار یکسری نوکر صفت کوته فکر دلسرد نشوید چونکه خودتان بهتر میدانید یکسری نان مزدوری ملاها را میخورند و سرشان در آخور اسلام گند و ضد انسانی است. همینکه ببینند کسی از تغییر رژیم ملاهای بی همه چیز حرف میزند و منافع و امتیازاتشان در درون این رژیم ضد ایرانی و ضد انسانی دارد به خطر میافتد شتابزده و عجولانه اراجیف پراکنی میکنند و گویا میتوانند به کمک این رژیم اسلامی واپسگرا در لحظات آخرین مرگش بیایند. زهی خیال باطل. از جناب علی اشرف ( اشرف نامی همیشه جاویدانه در تاریخ ایران ) هم بابت تذکر بجایش به این کاربر امیر ایرانی تشکر میکنم و خودتان بهتر میدانید سرور گرامی که بعضیها در پرروئی به سنگ پای قزوین میگویند زکی. نمیدانم کسی که مطلب را خوب متوجه نشده چرا باید حتماً در باره اش نظر هم بدهد. وگرنه من هم به شما حق میدهم که نویسنده گرامی اردلان از یکسری خطرهای در کمین نشسته دوباره برای ملت ایران در نوشته اش هشدار میدهد و از بازیهای کثیف سیاستمداران آمریکائی پرده برداری میکند و جلوتر از زمان خودش یکسری چیزها را دیده یا دارد پیش بینی میکند و آدم میتواند بعد از خواندن نظراتش بگوید نه جانم از این خبرها هم نیست و در فلان دیدت اشتباه میکنی و یا درست دیده ای. نه اینکه فوراً مثل این کاربر امیر ایرانی کنایه بزند و توهین بکند و غیره. کمااینکه یکی از فامیلین نزدیک من که عضو کادر بالای همسطح مسعود رجوی در سازمان مجاهدین خلق است و از طریق فامیلها خبرهائی به گوشمان میرسد که دارند روی اینها بعنوان آلترناتیو در صورت تغییر رژیم ملاهای بی همه چیز کار میکنند. اگرچه تیرشان به خطا خواهد خورد و در بین اکثر مردم ایران نه تنها پایگاهی ندارند بلکه همه از مجاهدین بخاطر دست در دست گذاشتن رجوی با صدام حسین بی مخ متنفرند. ولی همانطور که استاد اردلان هم اشاره درستی کرد که امروزه با تسلط بر رسانه های عمومی توسط امپریالیست خبری میشود روی نظرهای مردم تاثیر گذاشت و قورباغه را بجای فولکس واگن فروخت و این ملت ایرانی باز کلاه بزرگی سرش خواهد رفت و خودشان هم متوجه نخواهند شد. وحشت من و شما و استاد اردلان و دیگر روشنفکران ایرانی چپ دلسوز به حال ملت ایران هم در همین است که مردم را دوباره زیر نفوذ خود درآورند و ما در مقابل عمل انجام شده قرار بگیریم. همان بلائی را که بی بی سی لندن خائن با بالا کشیدن خمینی دجّال بر سر مردم ایران آورد. چرا اصلاً نمیروند تحقیق کنند که آیا از مسئولین کادر بالای مجاهدین خلق در حال حاضر در عربستان سعودی برای براندازی رژیم ملاها حضور فعال دارند یا نه؟ آیا برای سرنگونی رژیم فاسد ضد ایرانی ملاهای بی همه چیز خود را اینبار آلت دست عربهای سعودی کردن حکایت آن نمیشود که هدف وسیله را توجیه میکند و به هرقیمتی باید به براندازی حکومت آخوندها رسید حتی با سرسپرده گی؟ چپهای صادق خودشان را هیچوقت برای تسخیر قدرت به ابر قدرتی نفروختند چه رسد با کمک عربهای عربستان مرتجع تر از ملاهای ایران نقشی در بازیهای سیاسی قدرت به عهده بگیرند. اگر ما سعی کنیم که به مردم ایران حالی کنیم که دین باید در خدمت مردم باشد نه مردم در خدمت دین و به اسارت و بنده گی کشیده بشوند خیلی هنر کردیم و شاید امیدی به بهتر شدن اوضاع ایران البته نه با این رژیم فاسد ملاها هنوز وجود داشته باشد. رفقا پیروز و سلامت باشید. سایت اخبار روز از روی منبر رفتنم پوزش میخواهم برای طولانی شدن کامنتم.
۷۴٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : عکس العمل شتاب آلود گاهی وقت ها فرد را به .....
این علی اشرف همانند گذشته با نوعی پیش داوری چنان برخورد عکس العملی شتاب آلود از خود بروز می دهد که دچار یک پرت و پلا گوئی می شود. اگرچه می شد در پاسخ ایشان فقط گفته می شد برو یک بار دیگر نظر اینجانب که تحت عنوان :« یکی می آورد ویکی می برد» را مطالعه کن و چند بار دیگر نوشتار جناب اردلان را نیز مطالعه کن. آنهم نوشتاری که روح حاکم بر آن آوردن و بردن است اگرچه در پایان یک الترناتیو خیالی را برای خالی نبودن عریضه برای خود می تراشد و می گوید ای الترناتیو خیالی من بجنبید اگر نچنبید ......... که البته نوشتار ایشان توجیه گری اقدامات قبلیش است که این بحث دیگری می طلبد. اما چون در نظر ارایه شده توسط علی اشرف نکات پرت وپلا گویانه ای وجود دارد!پس آنان نیاز به پرداختن دارند. پس می توان گفت: ۱) علی اشرف می گوید:« گویا قراراست هر جا حرفی زده می شود یک ایرانی آنجا حضور داشته باشد» این آورده بگونه ایست که ضدیت با شخصی بنام ایرانی دیگر مطرح نیست بلکه یک بن مایه ضد ایرانی در آن نهفته است . وجود این بن مایه فکری خطرناک در هر فردی قطعاً او را بسمت استفاده از هر قدرتی برای رسیدن به هدفش خواهد برد! این همان وحشتی است که بسیارانی از فعالین سیاسی از بعضی افراد که در پی تغییرنظام فعلی به هر شکلی و هر روشی هستند، دارند. در رابطه با نکته ای دیگر از آورده بالا می توان گفت: نظر دهنده که علی اشرف باشد در عکس العمل ناشیانه اش متوجه نشده است که در سایتی ارائه نظر می کند که این سایت در رابطه با مسائل ایران فعالیت دارد پس تمام نظر دهندگان هم ایرانی می شوند بنگلادشی یا بورکینوفاسویی که اینجا نظر نمی دهد . اینکه این موضوع به این سادگی را فردی مثل علی اشرف متوجه نمی شود می تواند ناشی از چه باشد؟ ۲) در قسمتی از نظر دهی اش اشاره ای به اعمال انجام شده در رابطه با انتخابات می کند که باید گفت: این عکس العمل ایشان چنان است که نمی توان فهمید : ایشان از موضع یک دلواپس حکومتی عکس العمل نشان می دهد که متوجه شده است که اگر شرایط درون حکومتی به سمت بهبود برود آرام آرام آنان حذف می شوند و آنان برای نجات خود هیچ چاره ای ندارند جزء اینکه برای زمین گیر کردن طرف مقابلشان هر اقدام ایذائی و انحرافی را باید انجام دهند یا خیر ؛ از موضع یک مبارز خیالی عمل می کند. اما چون مردم هیچ اهمیتی برای تفکر آنان قائل نمی شوند پس با این ژست مبارزه گریش باید دنبال این باشد: که یکی یکی را بیاورد تا او هم بنوایی برسد.
۷۴٨۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اردلان
عنوان : امیرایرانی
آقای امیرایرانی.
اعتراف می کنم که ازکامنت شمازیادخوشم نیآمدنه به آن دلیل که بنده رامتوجه اشتباه یاتناقضات نوشته ام کرده اید،بلکه بیشتربخاطرنقل قول هاواستنباط سراسراشتباه شماست که آشکارا عدم درک شماازمطلب رامیرساندوآمیختگی آنرابه اغراض گروهی وسازمانی به تماشامیگذارد.
شمادربخشی ازپیامتان گفته اید:
یکی از نتایج این فرو کاستنِ تحولات اجتماعی به آوردن و بردن چنین است؛ فرو کاهنده در این فروکاستن می تواند بی مسئولیتی خویش را در تلاش برای آزادی خواهی و دمکراسی خواهی توجیه کند.
خب الان این فرازازسخنان عالمانه شما،چه ربطی به نوشته ماداشت؟اگرکسی کمترین مطالعه ای درتاریخ معاصرایران وخاورمیانه داشته باشدبه روشنی ازمکانیسم این آوردن ها وبردن هاآگاه خواهدبود.شماآوردن وبردن رضاشاه ومحمدرضاشاه رابه خاطربیآوروهمینطورآوردن خمینی را(که طی یک آلترناتیوسازی چندماهه انجام گرفت).
دیگرکسی جرات نداردازنقش انقلابی خمینی دفاع کندزیراهمگان معترفندکه اگردستورآمریکائی هابه شاه وارتش نبود،ایشان درهمان نجف میمردوهیچ ایرانی هم ازمرگ وی مطلع نمی شد.شایدندانیدکه آمریکائی هاچراخمینی رابه حکومت رساندند.بهتراست دراین موردقدری مطالعه کنیدودرمورداستفاده امپریالیست هااز گروه های فاشیستی برای سرکوبی جریانات مترقی وچپ هاکمی معلومات کسب کنید...درمجموع این بردن وآوردن امپریالیست هاچه ربطی به فروکاستن ماازتلاش برای آزادیخواهی دارد؟واقعاارتباطش درچیست؟اینکه شماچشمانت رابه روی حقایق بسته ای مابایدتهمتش رابشنویم؟ماکه مثل شمامعتقدبه آویختن به قدرت های فاشیستی نیستیم.آزادیخواهی شمادر کجانمودیافته دوست اصلاح طلب؟در رایتان به لیست امید؟اینگونه می خواهیدتحول اجتماعی ایجادکنید؟شمازمانی باحمایت جانانه ازخمینی این نقش رابازی کرده ایدواکنون باورتان نمی شودکه اوضاع داردتغییرمی کند:
حتی اگراین تغییراوضاع به نفع مردم نباشدودرذیل توطئه های امپریالیستی قرارگیرد، باز شمافقط نگران بقای جمهوری اسلامی خواهیدبودونه سرنوشت غمبارمردم ایران.
آزادیخواهی شمادررای دادن به جنایتکاران خلاصه میشودنه حمایت ازجعفرعظیم زاده ها.اعتراض شمافقط به عدم کاندیداتوری عارف درهیئت ریسه مجلس خلاصه میشودنه درشلاق خوردن کارگران معدن طلای آق دره.پس برای ماازآزادیخواهی مرثیه سرائی نکنیدکه حوصله شنیدن این روضه خوانی هارانداریم.مردم ماهرچه می کشندازنقشی ست که شماهابازی می کنید.آیا این عجیب نیست: عوض آنکه ماطلبکارشماباشیم حالادرمقام پاسخگوئی به امثال شماهابرآمده ایم.کمی خجالت بکشید.اگرسازش می کنیدلااقل کمی هم احساس شرمساری کنید.گویابرای تحول خواهان اصلاح طلب مهم نیست که سرمایه داری جهانی چه خوابی برای مادیده است.امابرای مامهم است که ازهم اکنون هشیارباشیم تابلائی که سال۵۷ سرمان آورده انددوباره تکرارنشود.
جای دیگری می گوئید:
وقتی قرار است بیاورند وببرند دیگر در پی الترناتیو سازی واقعی و اصلی رفتن ؛چه از نوع سوسیالیستی یا غیر سوسیالیستی، بی معنی است و حتی مطرح کردن این موضوع دیگر بصورت یک لطیفه در می آید.
آیاخودت ازاین فرمایشاتت سردرمیآوری؟انصافامتوجه هستی که چه داری می گوئی؟ دوست عزیزبرای بردن هرجریانی بایداول جانشین آنراتعیین کنندوبعداین جانشین رانزدمردم جابیاندازندوآنگاه او رابه زباله دان تاریخ راهنمائی کنند.ضمن اینکه معلوم است که درست مطلب رانخوانده ای.مادرسراسرنوشته امان گفته ایم که امپریالیسم هیچ سوسیالیست یاکمونیستی رانه تنهابرای جانشینی برنمی گزیند(درخاورمیانه ودرایران)بلکه تمام این جابه جائی هارابرای سرکوب فاشیستی آنهاتدارک می بیند.اگراین مطلب رابفهمی متوجه خواهی شدکه مجاهدین همان فاشیست هائین که قراراست کمونیست هاوطبقه کارگررامثل دهه شصت قلع وقمع کنند.بالاخره متوجه موضوع شدید؟امیدوارم.
۷۴٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اردلان
عنوان : سرنوشت نامعلوم برجام وحکومت خامنه ای
باتشکرازآقاابی.بایدعرض کنم که سه موضوع جمهوری اسلامی رادرخطرسرنگونی قرارخواهدداد:
یک-موضوع دخالت های منطقه ای ودرگیریش باکشورهای عربی
دو-آزمایشات موشکی که خطری ست برای اسرائیل وکشورهای عربی
سه-به هوارفتن برجام که احتمالش زیاداست.
درهرسه موضوع فوق سران حکومت دریافته اندکه عقب نشینی به منزله تغییرهویت واستحاله رژیم خواهدبود.استحاله رژیم به منزله بازنشسته شدن آخوندهاست واین یعنی کناررفتن استیلای استبداد مذهبی.بنابراین به همین سادگی نمی توانندبااین تعارضات همه جانبه کناربیایند.ازیک طرف دوست دارندمشکلات اقتصادی اجتماعی مملکت راتاحدودی حل کنندتاازبروزجنبش های اجتماعی جلوگیری کنندولی ازطرف مقابل می ترسندکه باآشتی باآمریکامسئله نوکری اشان تکمیل ودربزنگاه های مختلف بایک دستورمجبوربه کناره گیری شوندلذاحاضرندهمه جورقردادی باسایرکشورهای جهان ببندند(یعنی هرامتیازی بدهندزیراخیالشان ازطرف اروپاوروسیه وچین راحت است)امابهیچ عنوان حاضربه نزدیک شدن به آمریکاودوست شدن باآن نخواهندشدچون آمریکائی هاراخوب شناخته اند(هیچ تعهدی نسبت به متحدان خاورمیانه ای خودندارد).اماآمریکانیزبخاطراعمال هژمونی خوددرمنطقه هرگزکشوری یاغی ودشمن خودرابرنمی تابدبه همین دلیل دراجرای برجام اخلال می کندتایوغ نوکری رابرگردن علی خامنه ای بیاندازندوکارراتمام کنند.حال اگردرفرصت باقی مانده تاآنتخابات آمریکا،آخوندهابه سفارش انگلیسی هاوبطورپنهانی قول همکاری بدهندشایدموضوع تاحدودی حل شده وآخوندهاماندگارشوندولی اگرانتخابات آمریکافرابرسدوسازشی رخ نداده باشدبه احتمال زیادبرجامبه هواخواهدرفت وکم کم آخوندهابایدبساطشان راجمع کنند...
۷۴٨۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اشرف
عنوان : دردسرایرانی
گویاقراراست هرجاحرفی زده میشود،یک ایرانی آنجاحضورداشته باشد.آنهم ایرانی ای که می خواهد تحول اجتماعی راازراه رای دادن به امثال علی مطهری هایادری نجف آبادی هابوجودآورد.آش شماهاآنقدرشورشده که صدای خوداصلاح طلبان راهم درآورده چه برسدبه مردم.این دموکراسی بازی پوسیده رارهاکن برادرمحترم.تمرین دموکراسی شماها به شلاق تبدیل منجرشده.آیانمی خواهی چشمانت رابگشائی وکمی به اطرافت نظاره کنی؟
این ۹۹/۹۹درصدتوچیست وآن یکصدم درصدت به چه معناست؟شمامعلوم است که به هیچ وجه دیدریاضی نداری واصلالزومی هم نداشت برای مسخره کردن دیگران به چیزی که هیچ شناختی ازآن نداری متمسک شوی.یکبارباخونسردی بشین ومقاله اردلان رابخوان ببین چه گفته.مومن تواصلامطلب رانگرفته ای وبرای خودت قصه میبافی.مگرایشان گفته که سرنوشت مادست امپریالیست هاست.مگرنگفته که نیروهای ضدامپریالیست(که مطمئناشماجزء آنهانیستید)بایدبجنبندوجلوی توطئه آلترناتیوسازی های دوباره امپریالیست هارابگیرند.نمی دانم شایدسوادفارسی شمادرحدی نیست که مطلب رادرست متوجه شوید.توصیه می کنم بعدازاین هرمقاله راسه الی چهارباربخوانی وبعددیگران رابه افتخار"اظهارنظرات مشعشعانه"خودنائل کنی.
۷۴٨۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ابی راستگو
عنوان : جواب برای - امیر ایرانی
جناب، آقای محترم با نام کاربری امیر ایرانی.اشکال کار یا دید سیاسی شما در اینجاست که هنوز فقط به جنبشهای سیاسی و انقلابی با اعتراضات خیابانی خودجوش از دل مردم معتقد هستید و به آن فکر میکنید بدون محاسبات و دخالتهای نیروهای خارجی. حالا خوب است که ما ایرانیها مار گزیده هستیم (مار امپریالیست آمریکا ) و حداقل دوبار تجربه شکست قیام مردمی را داریم ( یکبار کودتا بر علیه مصدق و بار دیگر به انحراف کشاندن انقلاب ۵۷ با گماشتن مهره امپریالیستهای غربی خمینی مرتجع در صدر جنبش مردم ایران ). نویسنده گرامی استاد اردلان در نوشتار خودش از فاجعه سومی ممکنه که گویا در راه است با آلترناتیو ساختن سازمان مجاهدین خلق یا برگشت احتمالی سلطنت به ایران بعد از رژیم ملاها هشدار داده و نیروهای چپ خوابیده و متفرق را هشدار داده برای آلترناتیو شدن واقعی برای نجات ایران. حالا ایراد و انتقاد شما چیست بجای پیگری و به محتمل شدن این خوابی که برای ملت ایران دوباره دارند میبینند. چند بار سرمان باید به دیوار بخورد تا بفهیم که سنگ است؟ من همه کامنتهای اکثراً طولانی و کم محتوای شما را هم میخوانم با سرگیجه گرفتن بعدش و میبینم که هنوز در یکسری خیالبافیهای سوسیالیستهای رمانتیک بسر میبرید و با واقع بینی شرایط عینی جامعه و اوضاع عوض شده دنیا فرسنگها فاصله دارید. راه حل بدهید برای تغییر رژیم اسلامی و آینده بهتر ایران تا ما بیافتم دنبال شما. میبخشید آقای محترم شما در کامنتهای خودتان آسمان را به ریسمان می بافید بدون اینکه ما را قدمی در آگاهی ما به جلو آورده باشید. کسی نگفته که پا روی زانو بگذاریم و دست از مبارزات برداریم چونکه همیشه دیگران برای ما تصمیم میگیرند. بلکه باید دید ریشه عیب کار ما ایرانیها در کجاست که صد سال داریم مبارزه میکنیم و هنوز بر کشور ما یک مشت آخوند مرتجع واپسگرا حاکم هستند که نه تنها افتخاری برای ما ایرانیها نیستند و نباید هم باشند بلکه فوراً باید کنار زده بشوند.اگر که شما هم درد مشترک دارید و گویا از سواد و آگاهی سیاسی خوبی هم برخوردارید بفرمائید نشانمان دهید که شما چه نسخه ای میتواند برای درمان ایران بپیچید و ما را از کلاف سر در گم رها سازید.
۷۴٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ابی راستگو
عنوان : خطاب به استاد عزیز جناب اردلان
با تشکر از توجّه شما به کامنت من و ممنون از توضیحات تکمیلی جنابعالی در ادامه مقاله واقع بینانه شما.مقاله شما را که در ابتدا خواندم دیدم که واقعاً حرف دل مرا هم میزنید و بسیار جالب توانستید وقایع گذشته تا حال را فشرده و واقع بینانه تجزیه و تحلیل کنید. متاسفانه عین واقعیت است که برای بدست گیری قدرت در ایران بدون چراغ سبز قدرتهای خارجی یا منطقه نمیشود تنها به قدرت اعتراضات و تظاهرات و قیام مردمی در خیابانها متکی شد. تازه مردم بدنبال کدام فرد یا حزب میخواهند راه بیافتند که از قبل موافقیت قدرتهای خارجی را نداشته باشند یا این افراد و احزاب از طریق رسانه ها به مردم شناخته نشده باشند ( در بوق دمیده نشده باشند ). در مورد روی کار آورده شدن خمینی مرتجع با شما صددرصد موافقم که چطور رسانه های غربی این مار را یک شبه از آستینشان بیرون کشیدند و در صدر رهبری جنبش مردمی بر علیه شاه گذاشتند. البته این روباه پیر هم با دروغها و فریبکاریهایش قبل از بدستگیری قدرت توانست عوام را از چپ گرفته تا راست خوب بفریباند. شما استاد عزیز که مکانیسم فکری این کشورهای غربی را بهتر میشناسید و میدانید که اینها در مسابقه اسب سواری روی اسبی شرط بندی میکنند و سرمایه میگذارند که احتمال زیاد میدهند اسب برنده میشود. روی همین در شروع انقلاب خمینی را بعنوان تنها اسبی دیدند که میتواند برنده شود و تغییر رژیم را بدون فروپاشی ایران که ثباتش در منطقه لازم بود به نفع خودشان به مقصد برساند. در شرایط فعلی احتمال تغییر رژیم ملاها کمتر شده. اگر رژیم ملاها تن به توافق اتمی نمیداد و تسلیم نمیشد و خطر دست یابی به بمب اتمی توسط رژیم تروریست پرور ملاها زیاد بود آنوقت امیدی بود به تغییر رژیم ولی حالا بهانه دیگر چه میتواند باشد؟ با تحریم اقتصادی غرب دیگر چیزی نمانده بود که رژیم ملاها ورشکسته اقتصادی شود و انبار گندم هایش خالی شده بود ولی دیدیم ارباب بزرگ آمریکا باز به کمک رژیم ملاها شتافت و فوراً چندین هزار تن گندم به ملاها فروخت تا مردم نان داشته باشند و شکمشان سیر باشد و نریزند توی خیابان. باور کنید همین اینکه دوباره صدای نارضایتی مردم در بیاید فرد احمقی مثل احمدی نژاد را سر کار میآورند با وعده بالابردن یارانه از ۴۵۰۰۰ تومان به ۲۰۰۰۰۰ تومان که همین الان قولش را برای انتخابات بعدی داده. پول مفت نفت که هست! استاد عزیز از یک طرف با بد رژیم اسلامی عوام فریبی طرف هستیم و از طرف دیگر در اپوزیسیون هم هرکی ساز خودش را میزند و از قدیم گفتند که یک دست صدا ندارد. در هشدار عاقلانه شما که سازمان مجاهدین خلق با دفتر سیاسی بهش دادن در صد متری کاخ سفید واشینگتن بهشان و پول میلیاردی عربستان سعودی که خواستار سرنگونی فوری رژیم آخوندهاست احتمال این خطر میرود که ملت بیچاره ایران دوباره گرفتار یک رژیم با ایدئولوژی اسلامی شوند که فعلاً فقط ماسک دمکراتیک زده تا به دستگیری قدرت در ایران. متاسفانه رفقای چپ ما هم که اکثرا یقه سفید و پشت میز نشین هستند و تئوری کار و کمتر در بین مردم بودند و هستند. وگرنه بقول رفیقی که همیشه معتقد بود وقتی منافع مردم را بهشان بشناسانید بدنبال گروههای چپ راه خواهند افتاد. ولی سوال این است تا آلت دست آمریکا یا روسیه و الان عربستان سعودی نشدن امیدی به پررنگ شدن نقش نیروهای چپی در ایران هست؟ مشکل اینجاست که ما ایرانیها خودمان به تنهائی همیشه تصمیم گیرنده نیستیم بدون محاسبات نیروهای خارجی همانطور که شما بسیار خوب و آگاهانه بدان اشاره کردید اگر که اشتباه برداشت نکرده باشم از توضیحات شما.اگر بخواهند روی سلطنت طلبها یا مجاهدین خلق بعنوان آلترناتیو برای جایگزینی رژیم ملاها سرمایه بگذارند مثل شرطبندی یا سرمایه گذاشتن روی قاطر یا الاغ است بجای روی اسب. ما ملت بدبخت ایرانی هم که گویا سرنوشت ماست که به الاغ قانع باشیم تا سواری بر روی اسب. تا زمانیکه روشنفکری مثل شما را در بین خودمان داریم شاید هنوز امیدی به بهتر شدن اوضاع ایرانیها باشد. امیدوار باشیم! موفق و همیشه سلامت باشید. سایت اخبار روز میبخشید کمی طولانی شد!
۷۴٨۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : یکی می آورد ویکی می برد
من با ۹۹/۹۹درصد مطلب موافقم اما با ۰/۰۱درصد(یک صدم درصد) بقیه مطلب مخالفم اما همین( یک صدم درصد) ناچیز چنان قوی است که همه آن ۹۹/۹۹درصد را رد می کند! این درصدها، عجب حکایتی شده اند در این مملکت! باید گفت: وقتی نسبت به تحولات اجتماعی چنین نگریسته شود؛ که یکی می آورد و یکی می برد؛ یکی از نتایج این فرو کاستنِ تحولات اجتماعی به آوردن و بردن چنین است؛ فرو کاهنده در این فروکاستن می تواند بی مسئولیتی خویش را در تلاش برای آزادی خواهی و دمکراسی خواهی توجیه کند. آنهم با دیدن خود ، در یک شأنیت فرادرکی از بقیه ی افراد و حتی در یک هیبت مبارزاتی و انقلابی. اما در این نوع برخورد با مسائل اجتماعی از طرف این افراد می توان تناقضاتِ کرداری و پنداریِ به بیان آمده از طرف آنان را بصورت آشکار مشاهده کرد. که در این مورد با توجه به نوشتار انتشار یافته می توان گفت: وقتی قرار است بیاورند وببرند دیگر در پی الترناتیو سازی واقعی و اصلی رفتن ؛چه از نوع سوسیالیستی یا غیر سوسیالیستی، بی معنی است و حتی مطرح کردن این موضوع دیگر بصورت یک لطیفه در می آید.
۷۴٨۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اردلان
عنوان : بازی باافکارعمومی
آقاابی دررابطه باموضوعی که گفتیدقصدتوضیح درمتن راداشتم که متاسفانه فراموشم شد.این موضوع غامضی ست که به راحتی نمی توان به آن پاسخ گفت ولی تصورمن هنگام نگارش این متن کوتاه این بودکه غربی هابه راحتی باافکارعمومی مردم بازی می کنند(حتی افکارمردم خودشان).مثلاخمینی باآن سابقه ارتجاعیش هنگام انقلاب به قدری توسط بی بی سی ورادیوفرانسه تبلیغ شدکه حتی مبارزین وروشنفکران رادچاراشتباه محاسباتی ساخت. به این نحوکه گویااین آدم منتخب کشورهای غربی ست وطوری وی رابه مانشان دادندکه نتوانیم سابقه ارتجاعیش رابه یادبیاوریم.
باروی کارآمدن راست های افراطی درآمریکاچنانچه رژیم به مداخلات منطقه ای خود ادامه دهداحتمال مطرح شدن دوباره رژیم چنج بسیاربالاست.اگربحث رژیم چنج جدی شود،آنگاه پروژه آلترناتیوسازی کلیدمیخورد.دراین پروژه تغییرافکارعمومی مردم ایران که می تواندکاری چند ساله باشدشروع میشودوشبکه های ماهواره ای نظیربی بی سی وصدای آمریکابجای استفاده ازاصلاح طلبان دربرنامه هایشان یواش یواش ازمجاهدین وسلطنت طلبان بهره خواهندبردوبه آرامی شروع به تاریخ سازی وجعل حقایق برای توجیه اشتباهات این گروه هاخواهندکرد.یعنی اگرموضوع تغییرحکومت جدی شودامپریالیست هاراهش رابلدند.همانطورکه جااندازی اصلاح طلبان رادراین چندساله به خوبی پیاده کرده اندوبه افکارعمومی جهت داده اند،درسال های بعدبرای گروه های براندازوابسته به خودشان این کارراخواهندکرد(خصوصاکه می بینندچپ هاروزبه روزدرافکارمردم ایران بیشترجابازمی کنند).فراموش نکنیم که غربی هادراوکراین ازفاشیست هابرای تغییرقدرت استفاده کردند.سرمایه داری هرجاکه خطرکمونیست هاوچپ هارااحساس کرده به گروه های فاشیستی پناه برده تاکمونیست هاراسرکوب کند.ازآنجائیکه دموکراسی بورژوائی درخاورمیانه وجودخارجی ندارد سناریو اخیربیشترمحتمل است(ضمن آنکه غربی هانمی خواهندسنت های دموکراتیک دراین منطقه مرسوم شود).
مسئله مهم ازنظرمن این است که بانزدیک شدن به مرگ خامنه ای وباتغییرسیاست درآمریکااحتمال اینکه موضوع تغییرحکومت دوباره مطرح شودبالاست ودراین رابطه تنهاگروه های موردنظرازنظرراست های افراطی درآمریکامجاهدین ودرمرحله بعدی سلطنت طلبان خواهندبودمگراینکه چپ هاوکمونیست هامعادلات موردنظرآنهارابانفوذدرمیان مردم برهم بزنند.
۷۴٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ابی راستگو از دوسلدورف آلمان
عنوان : موافقیّت ۹۰ درصدی
من با ۹۰ حرفهای نویسنده گرامی موافقم و با دیدگاهش در باره چگونی شکل گیری انقلابات و تغییر و تحولات در مناطق مختلف که با یکسری بازیهای کثیف ( یا شاید عاقلانه و حساب شده؟ ) قاطی است و خیلی به واقعیت بینی و تجارب گذشته نزدیک است و خوب دید آنالیزه دارد. فقط در یک مورد با نظر ایشان موافق نیستم که گویا آمریکا بهترین آلترناتیو را برای جایگزین کردن رژیم تروریست پرور آخوندها در سازمان مجاهدین خلق میبیند چونکه حافظه تاریخی مردم ایران اینقدر هم خراب نیست که فراموش کرده باشند که در دوران جنگ ایران و عراق این سازمان در کنار صدام حسین بر علیه ایران جنگیده و برای همین هم در بین اکثریت بالای مردم ایران مورد تنفر است خصوصاً شخص مسعود رجوی که با صدام حسین که نه تنها دیکتاتور و قاتل میلیونها نفر بوده بلکه یک دلقک سیاسی احمق. آخر آدم با شخصی مثل صدام حسین دیکتاتور همپیمان میشود زیرا که فکر کرده: دشمن دشمن من دوست من است. در مورد سلطنت طلبها هم بعنوان آلترناتیو برای جایگزینی رژیم ملاها حتی یک ثانیه هم رویش فکر کردن فقط وقت تلف کردن است و خیالبافی چونکه از قدیم گفتن: آزموده را آزمودن خطاست. از سلطنت در ایران مردم تجربه تلخی از گذشته دارند و چیزی را که آدم بالا میاورد دوباره نمی خوردَش. بدنبال راه سوم واقعبینانه باید گشت تا دیر نشده و دوباره خمینی فریبکار و شیطان صفت دیگری را جلوی ما نیاندازند. آگاه و هوشیار باشیم و مواظب!
۷۴٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵
|