تابستان «سعید» چگونه گذشت؟ - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : مسعود امیدی

عنوان : کدام بورژوازی ملی؟
و ورای تاثر از خواندن گزارش که تصویری نمونه وار از خیل عظیم کودکان کار و زحمت در جامعه ماست، یک پرسش اساس مطرح می شود و آن اینکه آیا صاحبان کوره های آجر پزی، جزء سرمایه داری به اصطلاح ملی هستند یا سرمایه داری وابسته؟! برای سعیدها چه فرقی میکند که یک ایرانی اینچنین بیرحمانه او را استثمار کند یا یک خارجی؟ و این موضوع به هیچ وجه به صنعت آجر پزی و...محدود نمی گردد. در سرتاسر کشور با نمونه های فراوانی از این به اصطلاح بورژوازی ملی در کارخانه ها و کارگاههای تولیدی متعدد حتی در پایتحت مواجه هستیم که کودکان خردسال در آنها مورد استثمار وحشیانه قرار دارند. در اینگونه کارگاهها ابتدایی ترین حقوق انسانی و الزامات قانونی نه برای بزرگسالان و نه برای کودکان رعایت نمی شود. چگونه می تواند کسی خود را چپ بداند و چنین موجوداتی را تحت عنوان نمایندگان بورژوازی ملی دردرون جنبش دموکراتیک ارزیابی کند؟! آیا زندگی و کار این کودک نماد عریان تضاد کار و سرمایه نیست؟ و چه خیانت بزرگی است اگر تفکری ، شخصی و جریانی بخواهد تحت عنوان اینکه مرحله انقلاب در ایران دموکراتیک است و سوسیالیستی نیست و ...، و اینکه بورژوازی ملی دراین مرحله اساساً همراه با جنبش دموکراتیک است و ....، راه مبارزه طبقاتی را به سعیدها بیاموزد؟ و چنین افرادی چگونه می توانند بواقع خودرا نماینده تفکر چپ بدانند؟ (البته با توجه به نحله های فکری متفاوت چپ در عصر نئویبرالیسم و به اصطلاح پسامدرن، ممکن است اینها هم خود را چپ معرفی کنند اما هیچ نسبتی با چپ انقلابی و کارگری نخواهند داشت.)
۷۶٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۵