از : حسن نکونام
عنوان : به دوستان در اخبار روز
با درود! نظر ارسالی من در زیر نوشته آقای جمشیدی نیامده است. به کسی اهانت نکرده ام، و بجز به واقعیت هائی تاریخی، به چیزی ناراست و نادرست اشاره نکرده ام. عدم انتشار نظرم، نشان دهنده اعمال سانسور در انتشار نظرات مخالف و منتقد «حزب» توده و فدائیان اکثریت است. سایت اخبار روز، مدتی بود که از این گونه اعمال سانسور فاصله گرفته بود، و شخصن، این تغییر را در نگرش سایت، مثبت و سازنده می دانستم. آیا میتوان انتظار داشت که سایت اخبار روز، هنوز هم جایگاهی برای احترام به «آزادی بیان» باشد، یا در چنبره منافع فرقه ای، چنان گرفتار خواهد شد، که نتوان اعتماد به آن را، بعنوان سایتی بی طرف در انتشار افکار متفاوت و متنوع، حفظ نمود؟
با چشمی باز، این موضوع را دنبال خواهم کرد.
با مهر
حسن نکو نام
۷۶۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۵
|
از : فریدون بی بیان
عنوان : گذشته چراغ راه آینده است.
masoud memar
با سپاس از توجه به یادداشت بنده.
لازم است در مورد اشغال سفارت آمریکا و تنشی که در صفوف نیروها در جهان و ایران نمود تدقیق کنیم.
خواهشمندست در باره این باور که نوشته اید " منصفانه اگر بنگریم غیر از جناح پشتیبان دولت موقت ٬ هیچ نیروی سیاسی مخالف تسخیر سفارت آمریکا نبود" کمی وسواس داشته باشید.
بعداز اشغال سفارت آمریکا دیدیم و می توانیم دوباره در سایت نهضت آزادی ببینیم که:
۱ـ نهضت آزادی با اعلامیه ای از دانشجویان خط امام حمایت کرد و آنرا واکنشی به دخالت های قبلی آمریکا در ایران تبین نمود.
۲. مهندس مهدی بازرگان شخصا استعفای خود را به خمینی داد و فکر میکرد موافقت نمیشود و اختیارات بیشتری میگیرد ولی خمینی استقبال کرد. این به معنی مخالفت "جناح پشتیبان دولت موقت" در قبال اشغال سفارت است ؟
موضع رسمی نهضت آزادی در قبال اشغال سفارت و استعفای مهندس بازرگان دو چیز متفاوت است. مسئله این است .
۳. مهندس عزت الله سحابی باتفاق چند نفر از همفکرانش در نهضت آزادی با نامه ی سر گشاده ای به "پدران" خود در نهضت از آن جدا شدند
و با نام ملی ـ مذهبی با مواضع "رادیکالتری" به جناح "چپ" حکومت نزدیک شدند.
ولی معلوم نیست چه نیروی "مرموزی " تلاش می کند برای مهندس بازرگان ، دولت موقت و نهضت آزادی داستان سرائی کند.
پیروز باشیم
۷۶۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : کمی هم مراعات انصاف و منطق...
آقای مسعود راد گرامی، قصدی برای دفاع از حزب توده ایران ندارم، چه حزب توده ایران زنده است، و خودش می تواند دفاع کند.
وقتی شما می نویسی؛ «...نگرانی روسها از حضور بیشتر نظامی امریکا در منطقه بود...» برای نگرانیِ مورد اشاره ات چه سندی داری.
چرا تأکید می کنی؛ «... از روی وطن پرستی...»، وطن را می شود دوست داشت، و نه، پرستید.
در مورد قضاوت در باره ی آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی هم پیشنهاد می کنم، علاوه بر توجه به خطاهای حزب توده ایران، کمی هم مراعات انصاف و منطق داشته باشی
۷۶۴٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : برخورد شوروی و امریکا با جنگ
اخیراً بعضی از افراد جمهوری اسلامی سخنانی پرسش برانگیزی را مطرح می کنند.
اما اینکه حزبی به نام توده با آن قدمتش و با پیشینه ی خاصش و آن عملکردش، مدعی می شود که پیش بینی هایی و خواسته هایی را با مدیریت جنگ درمیان گذاشته اما مورد بی توجه ای قرار گرفتند و چنانچه به آنان توجه می شد شرایط بگونه ای دیگر می شد! این ادعا حزب پرسشی را می آفریند: آیا تصمیم گیران جنگ می بایست به مواضع حزب توده اعتماد می کردند؟
برای یافتن پاسخی می بایست به دوران جنگ و شرایط جهانی آن دوران توجه کرد .
می دانیم:
قبل از انقلاب؛ عراق ارتشش با سیستم شرقی سازمان دهی شده بود و خودش نیز بگونه ای در اردوگاه شرق تعریف می شد و ایران در اردوگاه غرب تعریف می شد.
بعد از انقلاب؛عراق همچنان در اردوگاه شرق تعریف می شد، اما ایران بگونه ای همانند گذشته در اردوگاه غرب تعریف نمی شد که این مسئله باعث خشنودی شرق می گردید و از طرف دیگر چون در اردوگاه شرق نیز تعریف نمی شد غرب از این بابت رضایتی از خود نشان می داد.
اما متاسفانه بین ایران وعراق جنگ در می گیرد که شرق(شوروی) چون تعهداتی داشته و یا به دلایل دیگربا عراق همکاری های خود را ادامه می دهد. اما غرب(امریکا) به دلایلی خواهان پیروزی هیچکدام نبوده و هر وقت توازن بنفع یکی بهم می خورد غیر مستقیم و یا مستقیم به طرف مقابل یاری می رساند. اما می توان گفت قسمت شرقی چنانچه هم پیمانش(عراق) پیروز می شد باز او نفع خاص خودش را می برد و اگر ایران بازنده می شد چون ایران ظاهراً یک هویت ضد امریکایی تعریف کرده بود برای تداومش و بقایش چاره ای نمی دید که به قسمت شرقی رو بیاورد و از او مدد بجوید.
حال اگر این شرایط را درنظر بگیریم و با توجه به برقراربودن جهان دو قطبی در آن دروه و چون بگونه ای حزب توده وابستگی خود را از شوروی نبریده بود و به او وفادار بود آیا این حزب می توانست مورد اعتماد فرماندهی جنگ باشد ؟ عقل سلیم می گوید:خیر.
۷۶۴٣۶ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : محسن
عنوان : پس و پیش کردن تاریخ، جعل است یا کم دانی؟
آقای بی بیان می فرمایند: "بحث نگارنده سیاست های سوسیالیسم موجود و "سیاه و سفید" دیدن جهان بود." خیلی خوبT این چه ربطی به موضوع مقاله آقای جمشیدی دارد؟
شما گویی بیش از آنکه دلخور آنچه بر سر انقلاب و کشور آمده، دلخور از سرنوشت سفارت امریکا و گروگان ها هستید. اما سوال اینجاست که نقش حزب توده ایران در به درازا کشیدن گروگان گیری چه بوده؟ به پیروزی رساندن ریگان تاکتیک حزب توده ایران بود؟ گویا شعور ما را خیلی دست کم گرفته اید!
همه احزاب و سازمان های سیاسی از اشغال سفارت پشتیبانی کردند، شما عضو کدام دسته بودید که مخالف بوده و ما بی خبر مانده ایم؟
ایشان اضافه می کنند: "... در ۱۳ آبان ۵۸ کسی به مغزش خطور نمیکرد که در شهریور ۵۹ عراق به ایران حمله خواهد کرد." دانشجوی خط امام ـ بر تو درود ـ بر توسلام !" عباس عبدی ها به آن روزها "افتخار" نمی کنند . شما چی ؟"
عباس عبدی به خیلی چیزها دیگر افتخار نمی کند، این که دلیل نشد. اینکه سال ۵۸ کسی به ذهنش خطور نمی کرد که سال بعد عراق به ایران تجاوز کند، چه ربطی به درخواست پایان دادن به جنگ بعد از فتح خرمشهر در خرداد ۶۰ دارد؟
و آیا جوابگوی "این که حکومت مشروعه در تمام ۴۴۴ روز گروگان گیری با حزب جمهوری خواه تبانی داشته است" باید حزب توده ایران باشد یا حکومت؟
مک فارلین سال ۶۵ به ایران آمد و حزب توده ایران سال ۶۲ سرکوب شد. این پس وپیش کردن تاریخ ناشی از عدم حضور ذهن است یا چی؟
آقای بی بیان باز بیان می دارند که: "جنگ عراق و ایران بنا نبود با بازپس گرفتن خرمشهر تمام شود. حتی بعد از پذیرش قطعنامه ی ۵۹۸ وارد فاز "سلاح اتمی" شد. هنوز در سوریه جنگ ادامه دارد. محسن رضائی کمی در باره سوریه وبقیه فضولی های "ضد امپریالیستی " حکومت حرف بزند.. این ها را بحساب چپ نگذارید. چپ طیف وسیعی بوده و هست. کمی مهربان باشید."
اتفاقا با پیش بینی این خطر، که قرار نیست جنگ ایران و عراق بعد از فتح خرمشهر پایان یابد، حزب توده ایران خواهان پایان بی درنگ جنگ شد. پس مشکل کجاست؟
باقی بیانات آقای بی بیان همچون: "فاز اتمی" جنگ ایران و عراق،ادامه جنگ [ایران و عراق] در سوریه، حساب چپ و... برای من مفهوم نیست!
۷۶۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : masoud memar
عنوان : از هر دری سخنی !
آقای جمشیدی شما مدعی هستید : « ارزیابی از حزب توده بر مبنای مخالفت با ادامه جنگ هیچی از نقش حزب توده در همکاریها ی اطلاعاتی٬ سیاسی در تحکیم جمهوری اسلامی کم نمیکند.» اولأ اگر منظورتان از جمهوری اسلامی آن حکومتی است که رئیس جمهورش رد صلاحیت میشود نخست وزیر و رئیس مجلسش حصر میشود یا مفتخر به لقب مفسد فی الارض از کیهان و امام جمعه اش میشود و بنیانگذار وزارت اطلاعاتش ترور میشود و وزرای اولین دولتش به حبس های طولانی محکوم میشود باید دید کدام نیروهای سیاسی با سیاستورزی خود و به اصطلاح مخالف با جمهوری اسلامی ٬ راه را برای تحکیم آنها هموار کردند یا در حال تحکیمند. آقای فریدون بی بیان شما به درستی به سیاستگذاری های اشتباهی اشاره کردید اما این سیاستورزی های اشتباه باید ریشه یابی شود و به نگرش برمیگردد نه صرفأ به اتخاذ یک تاکتیک اشتباه . منصفانه اگر بنگریم غیر از جناح پشتیبان دولت موقت ٬ هیچ نیروی سیاسی مخالف تسخیر سفارت آمریکا نبود . آقای مسعود راد نکاتی که شما مطرح کردید زائیده تفکر انترناسیولیستی بود همان شیوه ای که اروپای متمدن و آمریکا نیز بدان عمل کرده و میکند و نیروهای همسو با نگرش و سیاست خود را با پرداختن از خزانه ملی ٬ پشتیبانی و حمایت و تقویت میکند از طالبان افغانستان در مقابل روسیه از حمایت شورشیان اوکرائین تا آموزش نظامی رایگان برای جنگ با اسد یا کلیسائی در کنیا ٬ اینکه سوسیالیسم در شوروی موفق نشد تا رفاه اجتماعی و دموکراسی و عدالت و آزادی و پیشرفت را در جامعه محقق نکند قابل نقد و بررسی بنیادی است نه تفکر حمایت و پشتیبانی و سیاستورزی همسو و همکاری در سطح بین المللی .
۷۶۴٣۴ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : صابر ن
عنوان : کینه توزی تا این حد؟
تا وقتی که کسانی هستند که بی مزد و مواجب برای دستگاه تبلیغاتی رژیم کار می کنند، نظام را چه نیاز به نفوذی مزد بگیر؟
کینه و دشمنی با حزب توده ایران در برخی به حدی است که تن به چنین سخنانی سخیف می دهند! حداقل کمی مطالعه کنید و همینطور شکمی حرف نزنید.
۷۶۴٣٣ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : فریدون بی بیان
عنوان : راهنمائی کی توانی ای که را ه خود ندانی ؟
جناب محسن ..... جمله ی بالا را از فرهنگ و میراث چپ امانت گرفتن که از شما در خواست کنم نظر دیگران را تحریف نکنید .
بحث نگارنده سیاست های سوسیالیسم موجود و " سیاه و سفید" دیدن جهان بود.
چون "رفقا" خیال می کردند گذار سوسیالیسم با "موفقیت" انجام شده بود. پس چیزی به "ضربه فنی شدن " امپریالیسم باقی نمانده بود.
هر مرتجعی که با غرب مخالفت کند و منافع آنرا متضرر کند "بنفع" سوسیالیسم تمام می شد. از درون این تحلیل ها توصیه راه رشد غیر سرمایه داری بیرون میامد. کودتای نظامی افغانستان تائید و حمایت می شد. حمایت از حکومت های مرتجع چون حکومت مشروعه خمینی ....حکومتی که بدون رعایت ابتدائی ترین مقاوله نامه های بین المللی، اشغال سفارت سرکرده امپریالیسم جهانی را تائید می کند و آنهمه خسارات ...
و ۴۴۴ روز گروگان ها را در ایران نگاه میدارد تا جیمی کارتر را شکست دهدو ریگان جمهوری خواه به کاخ سفید وارد شود. عجب تاکتیکی !
آیا این کار ها تصادفی بوده است ؟ ما چه میکردیم ؟
مردم آمریکا و جهان را بخاطر بلاهت حکومت مشروعه علیه مردم ایران بسیج کردند و خانواده های گروگان ها در آمریگا نگران عزیران خود بودند و حکومت فاسد خمینی با جهالت خود سیمای بربر منشانه خود مثل فردای انقلاب نشان داد و آنرا مبارزه "ضد امپریالیستی " توجیه میکردند . وظیفه ی چپ دنباله روی از این قبیل هوچی گری و عوامفریبی بوده است ؟ نوبت خودمان هم رسید.
آقایان ! در ۱۳ آبان ۵۸ کسی به مغزش خطور نمیکرد که در شهریور ۵۹ عراق به ایران حمله خواهد کرد." دانشجوی خط امام ـ بر تو درود ـ بر توسلام !" عباس عبدی ها به آن روزها "افتخار" نمی کنند . شما چی ؟
ولی فیلم ها ی مستند و اسناد زیادی نشان داده است که حکومت مشروعه در تمام ۴۴۴ روز گروگان گیری با حزب جمهوری خواه تبانی داشته است. این حقایق را رسانه های غرب نشان میدهند: "خمینی ریگان را رئیس جمهور کرد"
بعداز حمله عراق سال ۵۹ نیز جمهوریخواهان قبل از اینکه در انتخابات برنده شوند. به خمینی قول فروش اسلحه داده بودند و بعدا نیز علیرغم تحریم ایران بخاطر گروگان گیری با ایران معامله کرد، کاخ سفید به رهبری ریگان و توسط مک فارلین به مردم آمریکا دروغ گفت و خیانت کرد که دومین رئیس جمهور آمریکا بعداز نیکسون بود که استیضاح گردید.
و در روز نصب رونالد ریگان گروگان ها وارد آمریکا می شوند....
حکومتی که با تبانی و رشوه تن به هر خفت و خیانتی داد. معلوم است که بعداز باز پس گرفتن خرمشهر به خیانت های خود ادامه می دهد. چه دلیلی وجود دارد که حرف خیر اندیشان را گوش دهند. فراموش نکنید که مک فارلین نیز بعداز آزادی خرمشهر به ایران آمد.
خیانت ها و جنایت های حکومت مشروطه یک قلم ده قلم نیست.
جنگ عراق و ایران بنا نبود با بازپس گرفتن خرمشهر تمام شود. حتی بعد از پذیرش قطعنامه ی ۵۹۸ وارد فاز "سلاح اتمی" شد. هنوز در سوریه جنگ ادامه دارد. محسن رضائی کمی در باره سوریه وبقیه فضولی های "ضد امپریالیستی " حکومت حرف بزند.. این ها را بحساب چپ نگذارید. چپ طیف وسیعی بوده و هست. کمی مهربان باشید.
۷۶۴٣۲ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : محسن
عنوان : برخی به دیدن "چپ شرمنده" خو گرفته اند!
از کامنت آقای پرویز که این تحلیل با ارزش گویا برایشان خیلی گران تمام شده که علاوه بر تکرار مکررات فرقه رجوی و شرکای همسفره آن و نیز نیروهای امنیتی رژیم دست به دامن رفسنجانی هم شده! می گذرم.
اما منظور جناب آقای بی بیان را من کاملا درک نمی کنم. تنها نیرویی (که چه در سطح داخلی و چه بین المللی) خود را به نقد کشیده چپ بوده است. شاید شما بواسطه این انتقاد از خود چپ ها، انتظار دارید چپ همه گذشته خود را نفی کند! و همچون "چپ های" بریده در "دادگاهی" (رسانه ها) که امپریالیسم در آن هم نقش قاضی و هم نقش دادستان را بازی می کند، به عنوان شاهد ظاهر شده و خود شیرینی کند؟ معنای این چیزی جز تسلیم نیست.
بحث مقاله پرداختن به علل درگرفتن جنگ نیست، بلکه این واقعیت است که حزب توده ایران (و نیز سازمان فدائیان خلق ایران - اکثریت)، پیش از فتح خرمشهر نسبت به امیال امپریالیست ها برای فرسایشی کردن جنگ هشدار داده و بلافاصله پس از فتح خرمشهر نیز خواهان پایان دادن بدان شدند؛ ان هم بشکل علنی در مطبوعات و نشریات در سطح وسیع و هم در گفتگو های رودر رو! و نه مثل نهضت آزادی درگوشی یا در خلوت خود.
آیا صحت ارزیابی حزب و سازمان پس از اعتراف فرمانده وقت سپاه ارزش یادآوری ندارد؟ آیا هشدارهای ما نسبت به اجرا نکردن اصول معطل مانده قانون اساسی در آن سال ها مانند اصل ۴۴ و ... که امروز صدای بسیاری از اقتصاددانان نزدیک به حاکمیت را هم درآورده، ارزش یادآوری ندارد. آیا نباید با اشاره به سیاست های اصولی ای که برای حفظ و تعمیق انقلاب اتخاذ شدند، مردم را به این نتیجه رساند که رفقای ما قربانی همین صداقت و میهن دوستی و مردمی بودن خود شدند؟
۷۶۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : زندانی زنجیری
عنوان : واقع بینی و رئالیست بودن را تمرین کنیم.
من در مقام دفاع یا ردّ حزب توده ایران نیستم ،ولی آنچه به یاد دارم را بیان میکنم ،شاید به واقع بینی رفقا کمک کند و یا مورد سرزنش قرار بگیرم!
۱.در اولین مصاحبه زنده یاد کیانوری در تهران در جواب سوال اینکه ایشان قول میدهند که حزب دوباره اشتباه نکند ،خیلی روشن گفت نه!
۲.سیاست اتحاد انتقاد حزب بر اساس نبرد که بر که در اوایل انقلاب نمیتوانست اشتباه باشد به همین جهت ارتباطات رهبران حزب با انقلابیون کم ذهن و خود خواه مذهبی را میتوان رئالیستی ارزیابی کرد.
۳.در یکی از پرسش و پاسخهای کیانوری به سوال موقعیت سوسیالیم درجهان جواب داد که
سوسیالیم در حال تجربه است و اینکه شکست هم بخورد امکان پذیر میباشد.
۴.ادّعای پایان دادن به جنگ را حتا سازمان مجادهین خلق ایران هم در سایت خود دارند.
بیشتر و کمتر در دفاع یا انتقاد از یک حزب ۷۵ ساله را به رفقا میسپارم!
۷۶۴۲۴ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : مسعود راد
عنوان : واقعا افتخارتان به چیست؟
دلیل مخالفت حزب توده با جنگ نگرانی روسها از حضور بیشتر نظامی امریکا در منطقه بود، نه از روی وطن پرستی۰ شعار آزادی دادید، اما حکومت را برای سلب آزادی مخالفین تان تشویق کردید۰ شعار استقلال دادید، اما استقلال را وابستگی به روسیه تعریف کردید۰ شعار عدالت اجتماعی دادید، اما حقوق بشر را امریکایی خواندید۰ واقعا افتخارتان به چیست؟
۷۶۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : فریدون بی بیان
عنوان : کاش خطا هایمان را بشماریم.
آقای سپهر جمشیدی ، موضوع حمله عراق به ایران در شهریور سال ۱۳۵۹/ ۱۹۸۰ جدا از بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا توسط دانشجویان موسوم به خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸/ ۱۹۷۹ نبود، بی ارتباط با بایکوت ِ توافق های ناشی از قرار داد کمپ دیوید توسط "سوسیالیزم واقعا موجود" ونیروهای متحدش شمول سازمان آزادیبخش فلسطین شهریور ۱۳۵۷/ ۱۹۷۸ نبود ـ مرگ بر سه مفسدین کارتر و سادات و بگین ـ و بالاخره بی ارتباط با کودتای نطامی مارکسیست های افغانستان در سال ۱۳۵۶ / ۱۹۷۷ و موارد دیگر نبود. باید دید چه عواملی در آن سالها ، چپ ها را در جهان بی توجه به خرابکاری هائی جمهوریخواهان آمریکا ؛ نیکسون ـ گیزینجر و شرکای اروپائی آنها ، در مقابل جیمی کارتر از حزب دموکرات ؛ همانطور یکسان و مانند حزب جمهوری خواه وادار به آمریکائی ستیزی میکرد؟ چرا فرقی بین آنها گذاشته نمی شد؟
وقایعی که به آن اشاره شد باعث تضعیف حزب دموکرات و شکست جیمی کارتر در انتخابات ۱۹۸۰ شد که امروز رسانه ها می نویسند: رونالد ریگان یکی از کودن ترین رئیس جمهورها ی آمریکا بود و در مصاحبه هایش گاف زیادی میکرد و با جوک گفتن وقت را می گذراند.. ولی توانست با مجاهدین افغانستان و تمام نیروهای مرتجع منطقه شوروی را به شکست برساند.
خیلی کوتاه بگویم که احزاب برادر با قطعنامه های سال ۱۹۶۰ و ۱۹۶۹ گذار از سرمایه داری به سوسالیزم را اعلام کرده بودند و با تاکید بر اینکه "سوسیالیزم " دیگر برگشت ناپذیر است. قلدر مابی میکردند. معلوم نیست با کدام آمار و ارقام به آن نتیجه گیری رسیده بودند . بهر صورت فکر میکردند که نسبت به غرب برتری دارند و حزب جمهوری خواه و دموکرات برای آنها علی السویه بود.
خواهشمند است فقط به مواضع درست خود دلمان را خوش نکنیم. نهضت آزادی نیز نسبت به جنگ همین موضع را داشت. ولی به مواضع نادرست خود بپردازیم و گذشته را چراغ راه آینده کنیم. دنباله روی از حمله به سفارت و تمام مواضعی که واپسگرایان اسلامی را در ایران و منطقه تقویت کرد و ده ها موضع ناردرست دیگر.
۷۶۴۱۶ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۵
|
از : پرویز
عنوان : تاریخ سیاه حزب توده
اقای جمشیدی
ارزیابی از حزب توده بر مبنای مخالفت با ادامه جنگ هیچی از نقش حزب توده در همکاریها ی اطلاعاتی٬ سیاسی در تحکیم جمهوری اسلامی کم نمیکند. شما نوشتید: در قسمت نهم یادداشت های آقای هاشمی رفسنجانی در روزنامه همشهری از قول وی آمده است : " آقایان کیانوری و عمویی از رهبران حزب توده ( ایران ) آمدند و اطلاعاتی آوردند. معمولا با دادن اطلاعات، با مسئولان رابطه برقرار می کنند و از اینکه به آنها اعتماد نمی کنیم، اجازه سفر به خارج به آنها نمی دهیم و دفترشان را آزاد نمی کنیم گله و شکایت داشتند. معتقد بودند فعلا ( الان ) زمان برای پذیرفتن صلح و خاتمه جنگ است. گفتم امریکا هم که موافق صلح است. توجیه می کردند که امریکا برای نجات صدام موافق است، ولی آنها مخالفند که جمهوری اسلامی در اثر جنگ زیاد ضعیف شود . از احتمال ایجاد فتنه امریکایی ها در سیستان صحبت می کردند ًٌ. بگفته اقای عمویی در مصاحبه با نشریه مهر چند بار در هفته برای دیدن لاجوردی جلاد در اوین برای دادن اطلاعات از نیروهای فرقان به اوین رفته است. اکثر نیروهای سیاسی مخالف جنگ بودند٬و نقش فاجعه بار حزب توده در همکاری با جمهوری اسلامی با این ادعاها که با ادامه جنگ مخالف بوده یا نه٬ چیزی از این تارخ سیاه حزب را سفید نخواهد کرد.
۷۶۴۱٣ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۵
|
از : زندانی زنجیری
عنوان : شراره یی از میان ابر!
قبل از حمله اول به حزب.
-رفیق لطفا پرسش و پاسخ کیانوری را هر طوری است به من برسان!
-رفیق تو که عضو بالا هستی ، چرا من!
-من از حزب اخراج شدم تماسی ندارم!
بعد از حمله دوم و زندان:
-رفیق چرا از حزب اخراج شدی؟
-داستان درازی است ، من اخراج نشدم بلکه کنار گذاشته شدم برای بعد از حمله!
۷۶۴۱۱ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۵
|