سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اذعان دیرهنگام محسن رضائی فرمانده وقت سپاه پاسداران به
درستی مخالفت به هنگام حزب توده ایران با ادامه جنگ


سپهر جمشیدی


• سال های متمادی باید می گذشت تا تشخیص خسارت بار بودن ادامه جنگ تا حد نابودی یک انقلاب اتفاق بیفتد، به بهانه جنگ دگراندیشان انقلابی قلع و قمع گردند، ساختارها و زیربناهای کشور انقلاب شده به نفع دشمنان طبقاتی مردم و زحمتکشان فرو پاشیده شود و نیروهای چپ مذهبی و باورمندان مذهبی آماج ها و آرمان های انقلاب قربانی شوند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ مهر ۱٣۹۵ -  ۲٨ سپتامبر ۲۰۱۶



باید ٣۴ سال از موضع گیری تاریخی حزب توده ایران در خصوص ضرورت پایان دادن به جنگ مصیبت بار ایران و عراق می گذشت تا قسمت دیگری از حقیقت توسط فرمانده جنگ مورد اذعان قرار گیرد. آقای محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران و از فرماندهان موثر در جنگ ایران و عراق در شامگاه سوم مهر ماه ۱٣۹۵ در گفت و گوی تلویزیونی با شبکه خبر ایران گفت: " بعد از ( باز پس گیری ) خرمشهر نباید وارد خاک عراق می شدیم. ورود نیروهای ایرانی به خاک عراق، ناشی از بی تجربگی بود ". وی همچنین قسمتی از گسیختگی در اداره و راهبر جنگ در سالهای پایانی آن را به اینگونه بر ملا می سازد: " آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ، معتقد بود که ایران باید یک عملیات موفق انجام دهد و جنگ آبرومندانه تمام شود، اما فرماندهان نظامی می گفتند که ایران با یک عملیات پیروز نمی شود". امری که هرگز به وقوع نپیوست .

باید همچنین ۱۷ سال از لحظه تاریخی دیدارنورالدین کیانوری و محمد علی عمویی با هاشمی رفسنجانی که هم فرماندهی جنگ و هم ریاست مجلس ایران را به عهده داشت، سپری می شد تا یادداشت های روزانه مربوط به روزنوشت های سال ۱٣۶۱ وی در روزنامه همشهری ۱٨ اردیبهشت ۱٣۷٨ منتشر شود.
آنجا که این ۲ عضو رهبری حزب توده ایران در آن گفتگو با شجاعت بیان داشتند: " به جنگ خاتمه دهید." این در حالی بود که حاکمیت جمهوری اسلامی به جو احساسی و برانگیخته شده ای در ضرورت ادامه جنگ و ورود به خاک عراق دامن می زد . امری که چه بسا مبین انقلابی گری ودلاوری کاذب نیز بود.
در قسمت نهم یادداشت های آقای هاشمی رفسنجانی در روزنامه همشهری از قول وی آمده است : " آقایان کیانوری و عمویی از رهبران حزب توده ( ایران ) آمدند و اطلاعاتی آوردند. معمولا با دادن اطلاعات، با مسئولان رابطه برقرار می کنند و از اینکه به آنها اعتماد نمی کنیم، اجازه سفر به خارج به آنها نمی دهیم و دفترشان را آزاد نمی کنیم گله و شکایت داشتند. معتقد بودند فعلا ( الان ) زمان برای پذیرفتن صلح و خاتمه جنگ است. گفتم امریکا هم که موافق صلح است. توجیه می کردند که امریکا برای نجات صدام موافق است، ولی آنها مخالفند که جمهوری اسلامی در اثر جنگ زیاد ضعیف شود . از احتمال ایجاد فتنه امریکایی ها در سیستان صحبت می کردند ... ".
هر چند بعید است رهبران حزب توده ایران در زمانی که بطور وسیع در نشریات خود از جمله نامه مردم و جلسات مهم پرسش و پاسخ و سپس تحلیل های هفتگی همگی از تمایل امریکا به ادامه جنگ برای فرسایشی کردن آن صحبت می کردند و اسناد منتشر شده توسط حزب که بیانگر علاقه امریکا در تضعیف هر دو دشمن اسرائیل در یک جنگ فرسایشی بود را منعکس می کردند ، آنها به باور هاشمی رفسنجانی، مبنی بر تمایل قلبی و واقعی امریکا بر پایان جنگ، اذعان کرده باشند . و نیز اینکه عبارت "تضعیف انقلاب و نیروهای انقلابی "را، آقای رفسنجانی از سر غفلت یا تعمد به عبارت " تضعیف جمهوری اسلامی " تبدیل کرده باشد، می گذریم .
( چرا که رهبران حزبی که خود معتقد به مبارزه " که بر که " یعنی مبارزه نیروهای انقلابی با نیروهای ضد انقلابی و یا دست کم غیر انقلابی، در ساختار جمهوری اسلامی هستند به یک باره نمی آیند بدون تفکیک گرایشات فکری و طبقاتی متنافر را تحت عنوان جمهوری اسلامی مورد وثوق قرار دهند . رهبرانی که سیاست لحظه حزب خود را اتحاد و انتقاد معرفی می کردند. یعنی معتقد به عدم یک پارچگی در ساختار جمهوری اسلامی بودند که خود منجر به عدم تایید دربست و یک پارچه از جمهوری اسلامی حتی در همان سال های اول انقلاب می شد.
بله، سال های متمادی باید می گذشت تا تشخیص خسارت بار بودن ادامه جنگ تا حد نابودی یک انقلاب اتفاق بیفتد، به بهانه جنگ دگراندیشان انقلابی قلع و قمع گردند، ساختارها و زیربناهای کشور انقلاب شده به نفع دشمنان طبقاتی مردم و زحمتکشان فرو پاشیده شود، نیروهای چپ مذهبی و باورمندان مذهبی آماج ها و آرمان های انقلاب قربانی شوند و راه برای آنان که تلاش و اهتمام آنها تحریف آرمان های انقلاب و تبدیل آن به مسائل شکلی مذهبی و اسلامی بود، باز شود.
مدت ها پیش شخص هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران از خسارت هزار میلیارد دلاری ایران در جنگ با عراق سخن گفت. هفته گذشته آقای رحیم صفوی از دیگر فرماندهان وقت جنگ، قربانیان ایرانی جنگ را ۲۰۰ هزار و آسیب دیدگان و معلولین را ٣۰۰ هزار و اسرا را هم ۴۰ هزار نفر ارزیابی نموده بود . با خسارات اجتماعی غیر مستقیم جنگ که از جمله انواع آسیب های اجتماعی را شامل می شود باید هزینه ها را به مراتب بیشتر نیز ارزیابی نمود. در حالی که تنها بخش اندکی از این خسارات مربوط به کمتر از ۲ سال ابتدایی و موجه جنگ یعنی هنگامه حضور ارتش اشغالگر عراق در خاک ایران بوده است.
بی گمان در زمانه ای که "نعمت بودن جنگ" به گفتار کاملا مسلط در جمهوری اسلامی مبدل شده بود، چنین صراحت بیانی در خصوص ضرورت پایان جنگ بصورت " جنگ را خاتمه دهید " برای یک جریان سیاسی می توانست بسیار سنگین تمام شود، که همینطور هم شد. آنچنانکه حملات کینه توزانه ای را بر علیه حزب توده ایران برانگیخت. بطور نمونه آیت اله احمد جنتی در خطبه های نماز جمعه وقت تهران شدیدترین حملات را به این حزب به اتهام مخالفتش با ادامه جنگ، وارد ساخت .
چه خوب بود که آقای هاشمی رفسنجانی از خسارت بار بودن عدم اعتماد ( عمدی یا سهوی ) به اطلاعات و تحلیل های حزب توده ایران، اگر نه آن زمان ، دست کم این زمان که از مصیبت بار بودن این عدم اعتماد آگاهی دارد، به آن اذعان می کرد . قبول می کرد که این بی اعتمادی ( آگاهانه یا ناآگاهانه ) منجر به هزینه های زیادی برای کشورمان گردیده است.
از جمله موارد بی شمار، هشداری که حزب توده ایران در خصوص تدارکی که ارتش عراق برای ورود به خاک ایران می دید و نادیده گرفته شد. اطلاعات مستند و مطمئنی که از رفقای حزب کمونیست عراق و بطور مشخص رفیق عزیز محمد دبیر کل وقت حزب کمونیست عراق دریافت کرده بود ند. مدتها قبل از حمله عملی ارتش صدام به ایران انقلابی نیز هشدارها به دفعات از طروق مختلف و از جمله در نشریات حزب داده می شد .
در روزنامه مردم – دوره هفتم – سال دوم – شماره ۲۱۰ – دوشنبه ۲۵ فروردین ۱٣۵۹ هشداری در همین خصوص داده شد که جدی گرفته نشد. آن هشدار چه بود ؟ با هم میخوانیم : " به طوری که از محافل وابسته به رژیم بعثی عراق به اطلاع ما رسیده است، با طی مقدماتی، ارتش عراق قرار است به عملیات گسترده تجاوزکارانه نظامی علیه ایران دست بزند." " لازم به تاکید نیست که در شرایط کنونی، یکی از حساس ترین نقاطی که امپریالیست های امریکایی می توانند بدان وسیله به انقلاب ایران لطمه وارد سازند، خوزستان است . هرگونه کم توجهی به این خطر می تواند پیامدهای بسیار خطرناکی برای مبارزه تاریخی خلق ما علیه تسلط غارتگرانه و جنایتکارانه امپریالیست ها ، به سرکردگی امپریالیسم امریکا ، برای تثبیت ، تحکیم و گسترش انقلاب بزرگ ضدامپریالیستی و خلقی ایران داشته باشد . ما ، همه خلق ، همه نیروهای انقلابی و همه مقامات مسئول را به هوشیاری ، اتحاد و قاطعیت انقلابی در برابر توطئه های امپریالیسم امریکا ، ضد انقلاب داخلی و رژیم بعثی عراق فرا می خوانیم ."
البته علیرغم عدم اعتمادی که حاکمیت آن برهه تاریخی نسبت به این هشدارها نشان داد که به قیمت خسارات زیادی برای کشور، انقلاب و مردم ما تمام شد، اعضاء، هواداران و نظامیان هوادار حزب در تمام رده ها از جمله در رده های فرماندهی با چشم باز مسائل جنوب و غرب کشور را زیر نظر داشتند و شاید یک دلیل مهم که نیروهای عراقی هرگز نتوانستند در غرب کشور یکه تازی کنند، همین هوشیاری باشد . رفیق سرهنگ هوشنگ عطاریان، فرمانده قرارگاه عملیاتی نیروی زمینی ارتش در غرب کشور بود که چون باور داشت تجاوز در پیش است با چشم باز از موقعیت تحت فرماندهی خود مراقبت می نمود. در میان واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در هفته اول حمله عراق به ایران، تنها ارتش ایران در جبهه غرب کشور به فرماندهی سرهنگ عطاریان بود که با اتخاذ تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم از شروع جنگ توانست ارتش عراق را از خاک ایران بیرون نماید . در گزارش جنگی جمهوری اسلامی در آن ایام آمده است : " بعد از ظهر امروز سرهنگ عطاریان قصرشیرین را باز پس ستاند و در جبهه غرب کشور ٨۰ تانک دشمن را نابود کردند و نیروهای ما رادیو و تلویزیون را باز پس گرفتند . "
همچنین رفیق سرهنگ بیژن کبیری که فاتح عملیات جنوب و یکی از فرماندهان شکستن محاصره آبادان بود . همو که در جریان انقلاب ۵۷ ، با اعتمادی که به تحلیل ها و راهبردهای حزب در آستانه انقلاب داشت، پادگان کلاه سبزها را بدون درگیری به انقلابیون تحویل داده بود.
یا رفیق دریادار بهرام افضلی ، فرمانده نیروی دریایی ایران ، تنها در فرماندهی اش در عملیات مروارید ، ۴ ناوچه موشک انداز عراقی کلاس " اوزا " و ۷ فروند شناور دیگر عراقی را به قعر دریا فرستاد . به گونه ای که نیروی دریایی عراق عملا فلج و تا پایان جنگ قادر به ایفاء نقشی نبود .
آنها با اعتمادی که به هوشیاری حزبشان داشتند، ضمن آمادگی لازم، کاهش هزینه های تحمیل جنگ رژیم بعثی عراق به کشورمان را در حد و اندازه وسع خود مقدور ساختند.

بی گمان یکی از دلایل اصلی هجوم افسارگسیخته به حزب توده ایران در بهمن ۶۱ و اردیبهشت ۶۲ که باعث صدمه جدی به حزب اعم از ظرفیت های رهبری و اعضای آن شد، اطمینان کامل از خسارت بار بودن ادامه جنگ، آنهم ادامه آن در خارج از خاک خودمان ، بنا به نظر و تحلیل های متقن و منسجم پیرامون آن بوده است. امری که جنگ طلبی های مرسوم ناشی از ماجراجویی و یا منفعت طلبی قسمت مهمی از حاکمیت را دچار پریشانی می ساخت. موضوعی که سال ها در هنگامه جنگ و نیز تا هم اکنون از جانب حاکمیت خائن به آرمان های انقلاب، مورد بهره برداری تبلیغاتی و هدم و نفی هر گونه آزادی های دمکراتیک از سازمان های سیاسی و مدنی مستقل گردیده است. اکنون که به فضای ملتهب و برانگیخته توسط ماجراجویان و یا منفعت طلبان جنگی در آن زمان نگریسته می شود، عمق و وسعت میهن دوستی حزب و رهبران آن را در می یابیم که چگونه با وقوف به فاجعه ای که ادامه جنگ به سمت گیری ضد امپریالیستی و عدالت خواهانه انقلاب و نیز ظرفیت های کشور از سویی و هتک و قلع مبارزان و انقلابیون دگراندیش با فضای جنگی به وجود می اورد ، با وجود جو سنگین جنگ طلبی و خطرات شنا در مقابل موج مسلط و سوء استفاده از ظرفیت های مذهبی جهت این آماده سازی که به وجود آمده بود، اعتقاد عمیق قلبی و مبارزه عملی در ضرورت پایان دادن به این جنگ فرسایشی امپریالیسم خواسته، داشت.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست