سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انقلاب، نه شکوهمند، نه دموکراتیک، اسلامی بود - فریدون احمدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : القلاب ................ .........

عنوان : مطلق گرایی همیشه مردم جهان را بیچاره کرده و نه فقط بیچاره کرده ، بلکه به کمک دشمنان آن مردم شتافته
مطلقاً رد کردن و یا مطلق کردن تئوری توطئه همیشه به شکل عجیبی به سود "توطئه گران" تمام شده است.
بعضی از سلطنت طلبان اعتقاد دارند که اصلاً انقلاب را غربی ها کردند.(مطلق کردن تئوری توطئه) و از آنسو عده ای اعتقاد دارند که این حرف ها بی پایه و اساس است و از اذهانی شکات و مریض گونه بر خاسته. این هر دو تئوری به یار و یاور درجه یک "توطئه گران" تبدیل شده است.
اگر غربی ها می خواستند در ایران انقلاب بکنند و مردم هم راضی و خوشبخت بودند به خیابان ها می ریختند و مشت بر دهان توطئه گران می زدند. مردم ناراشی بودند و با یک تکانی به خود آمدند و شروع کردند به فریاد کشیدن و به خیابان ریختن و ...

و آن هایی که تئوری توطئه را کلاً رد می کنند بر دو دسته اند. ۱ - اشتباه می کنند
۲ - برای این کار مزد می گیرند.
توطئه به یک بخش اساسی سیاست جهانی در قرن بیستم و بیست یکم تبدیل شده است. بخش عمده ای از کار نیرو های امنیتی در سطح جهان پیشبرد این توطئه ها و به اشتباه انداختن مردم در سر بزنگاه ها است.
ایجاد ده ها گروه راست و چپ و مذهبی و غیر مذهبی در سراسر جهان در مسیر مسیر پیشبرد همین بخش از سیاست جهانی است. طالبان که حالا بخش های عمده ای از افغانستان را در دست دارد و چنان قوی است که حتی ناتو با تمام قدرتش در برابرش مانده که چه بکند ، از جمله ی آن نیرو هایی بودند که برای سر خر شدن برای نیروی رقیب در پاکستان ایجاد شد.
من تعجب می کنم که آدم با دانش و پر تجربه ای مثل فریدون احمدی چگونه تحولات ایران و منطقه را که خود در عمق اش بوده این همه سطحی نگریسته!!!!!!!!!!
۷۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : انقلاب................ ...............

عنوان : "... ملایان را کنار گذاشته و خود سوار اسب قدرت ..."
مسئله کنار گذاشتن ملا ها و ... مسایل بعد از انقلاب است ، اما آنچه به خود انقلاب ربط پیدا می کند و گرفتن رهبری آن موضوع دیگریست. پسر رفسنجانی می نویسد: ما در پاریس بودیم و نمی دانستیم چکار کنیم ، که آمدند به ما گفتند شما می توانید بروید تهران آنجا مشکلی نخواهید داشت ... ناطق نوری نیز از اینکه افسار حکومت را به این راحتی بدستشان دادند با تعجب زیاد و بار ها یاد می کند. یکی از هدف های "نیروی جهانی" که این تصمیم را گرفته بود ، تهی کردن انقلاب مردمی بود از درون و حالا ..............!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
۷۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ایرانی

عنوان : واقعیت انقلاب
«می خواهم بر این نظر تاکید کنم که انقلاب ۵۷ از آن زمان که می شد آن را با نام انقلاب توصیف کرد، اسلامی و واپسگرایانه بود، از آغاز در کام ملایان بود نه اینکه بعدا ملاخور شده باشد. به بیان دیگر، در وهله نخست، خود انقلابی که کشور ما را از چاله به چاه انداخت اشکال داشت نه فقط روندهای بعدی آن.»

در باره این انقلاب شکوهمند و یا اجتناب ناپذیر، ایشان لب مطلب را در جمله بالا خلاصه کرده اند.حالا اگر عده ای تصور میکردند که بعد از بیرون کردن شاه آنها میتوانند ملایان را کنار گذاشته و خود سوار اسب قدرت شوند این از خوش خیالی و یا فرصت طلبی خودشان بود که از آن خیری ندیدند!

مقاله در کل ارزیابی واقعی از اوضاع آنزمان و شکل گیری انقلاب ارائه میدهد.
۷۹۴۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : آ. س.

عنوان : آزادی برای خویش
مردم و نیروهای سیاسی در آن زمان درک بسیار محدودی از آزادی داشتند و آزادی یی که مد نظرشان بود، آزادی برای خودشان بود نه برای همه. شما نگاه کنید ببینید در آن زمان درک نیروهای سیاسی و اکثریت مردم در رابطه با آزادی بیان، در رابطه با آزادی دگراندیشان (واژه ای که اصلا وجود نداشت)، در رابطه با حقوق زنان، در رابطه با اقلیتهای جنسی، در رابطه با آزادی های جنسی، و ... چه بود؟ همین درک ناقص از دمکراسی و آزادی بود که باعث سکوت اکثریت جامعه در مقابل به بند کشیدن زنان، سرکوب و کشتار مجاهدین و بعدتر سایر نیروهای سیاسی، و اساسا شکلگیری یک نظام فاشیستی در ایران شد. اگر مردم و نیروهای سیاسی ایران درکی درست از دمکراسی و آزادی داشتند، هرگز حاضر نمیشدند دنبال قشری ترین نیروهای جامعه بروند و در روی کار آمدن نظامی مبتنی بر قوانین ضدبشری اسلامی نقش ایفا کنند.
۷۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : شیب

عنوان : دیکتاتوری؟
خواست آزادی به معنای داشتن "تئوری دمکراسی" نبود، این خواست یک ضرورتی بود که در عمل مردم به آن رسیده بودند و یک پروسه ای بود که آغاز شده بود و مسلم است که صحبت "تئوری دمکراسی" نبود و درک از آزادی هم ناقص بود. اما یک چیز مسلم است، مردم برای دیکتاتوری قیام نکرده بودند، دانشجویان خواستار شورایی شدن نظام آموزشی و غیر پلیسی شدن فضای دانشگاه بودند، کارگران، معلمان، استادان هم همینطور. مردم حق مسکن می خواستند، حق داشتن سندیکا، حق آزادی بیان می خواستند، وجود کانون نویسندگان ایران در بطن انقلاب ایران خود یکی از سمبلهای آزادیخواهانه ی این انقلاب بود و همه ی اینها متعلق به مسئله ی آزادی است و نه دیکتاتوری.

آن کسی که فکر می کند دیکتاتوری پرولتاریای مارکس یعنی اینکه کارگران بشوند دیکتاتور و مردم را سرکوب کنند، اصلا نمی فهمد مارکسیسم یعنی چه؟
۷۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : آزاده سپهری

عنوان : انقلاب، دمکراتیک نبود
من هم کاملا با این حرف فریدون احمدی موافقم که انقلاب ۵۷، برای رسیدن به دمکراسی انجام نگرفت. در آن زمان کمتر کسی پیدا میشد که درک درستی از دمکراسی داشته باشد و یا حتی طرفدار دمکراسی باشد. نیروهای چپ از دیکتاتوری پرولتاریا دفاع میکردند که همانگونه که از اسم آن پیداست، هیچگونه ارتباطی با ایده های دمکراتیک نداشت. بیگانگی اکثریت مردم و نیروهای سیاسی ایران با دمکراسی و آزادی باعث شد که به حمایت از آخوندها و نظام جمهوری اسلامی روی بیاورند.
۷۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : شیب

عنوان : مستند حرف بزنید!
داشتن برتری قوا و نیرو، تعریف کننده ی ماهیت انقلاب نیست. شما بگوئید مردم برای چه به پا خواستند؟ برای خمینی؟ آن زمان کسی جز بازاریها و خشکه مقدسهای نارابضی، خمینی را نمی شناخت. خمینی در سال ۱۳۵۶ در ایران پایگاهی نداشت. شما بگوئید انقلاب با چه آغاز شد؟ مسئله خواست مردم برای آزادی بود. همین بی حجاب ها و غیر مذهبی ها صدها هزارشان در اعتصاب و اعتراضهای خیابانی بودند. شورش حاشیه نشینان و بی خانمانان در تهران، فعالیت کانون نویسندگان، برگزاری ده شب علیه سانسور و خفقان، جنبشهای ملی، اعتصابات کارگری، اعتصاب کارگران شرکت نفت، آیا اینها برای آوردن حکومت اسلامی مبارزه می کردند؟ خیر، خواستها حول آزادی ، نان، مسکن، آزادی ملیتهای تحت ستم و اینها بود. حتا شکست ارتش شاه هم با قیام سربازان و مبارزه نیروهای چپ ممکن شد. چریکهای فدایی پیشاپیش هزاران هزار نفر مردم معترض بی هیچ شعار مذهبی، تلویزیون را تسخیر کردند. شکست این انقلاب به دست نیروهای سرکوبگر ارتجاعی مذهبی در سازش با دولتهای غربی و با همراهی نیروهای سازشکار ، نیروهای توده ای در پشتیبانی از خمینی و دولت جمهوری اسلامی صورت گرفت.

آقای احمدی همه ی اینها یادتان رفته یا خودتان را به فراموشی می زنید؟ حرفهای کلی هیچ چیز را روشن نمی کند. در هر تحلیل سیاسی باید به مستندات و تاریخ دقیق رجوع کرد. تفسیر های این چنانی هیچ ارزشی ندارد، چون سندیتی ندارد. ،
۷۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : سلام بر فریدون احمدی

عنوان : به نظر من ، نظر این دیدگاه پرت و نادرست است
به نظر من نظر این دیدگاه پرت و نادرست است. در آغاز همه در کوی و خیابان بودند و بعد به دلایل بسیار که در این تنگ نمی گنجد انقلاب سوی دیگری را در پیش گرفت. و آن خود دلایل بسیار دارد. لطفاً به خاطرات پسر رفسنجانی و ناطق نوری رجوع کنید تا اشتباه خود را ببینید.
۷۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست