سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نه پند می‌گیرند نه ملال! - همن سیدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ب بسطامی

عنوان : شما کار خودتان را بکنید
مشکل این آفراد این است که فکر می کنند باید در یک بحث دیگری را ساکت کرد یا دهنش را بست. اگر دیگری حرفش را محترمانه زد و رفت خوشحالند که دهن خیلی ها را بسته اند. این جاهاست که چهره های واقعی افراد بیرون می آید. در نوشتن کمی استعداد و مطالعه لازم است تا قشنگ بنویسی و قشنگ خودت نباشی. کمک بعضی سایت های مبلغ و شیفته ی خودت را هم جلب کنی و تند تند نوشته و گفتگو تنظیم کنید و همه بگویند نظر ایشان حق مطلق است. سایت حزب مشروطه آزادمنش تر از تلاش است. لااقل نظر مخالفین را هم منتشر می کند. تلاش حکایت همان تک حزبی گذشته است. چه فرمان یزدان چه فرمان آقای همایون و کتاب های قشنگ شان.
دوستان درست می گویند. اصلا لازم نیست با آقای همایون در این باره بحث کرد. بحثی است مربوط به جامعه ایران. ایشان و چند نفر محدود عضو حزب می خواهند چکار کنند؟ خوشبختانه ما در فضای آزاد هستیم و کسی نمی تواند جلوی بحث آزاد را بگیرد. شما لازم نیست بحث را با ایشان ادامه دهید. ما مخالف و موافق مشتاق خواندن بررسی های مستدل و امکانات موجود این بحث ها هستیم. ایشان نظرشان را گفتند ما هم بحثمان را ادامه می دهیم.

حرف زدن و نوشتن از دگر اندیشی واقعا قشنگ است. ولی انسان صادق از نثر قشنگ خیلی قشنگ تر است.

با آرزوی پایندگی کشور ایران
بسطامی
٣۱۲۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : س

عنوان : تجربه ی تاریخ
آقای سیدی خیلی خوب گفتید اما انتظاری بیشتر از این از آنها که پند نمی گیرند نیست، آنها زمانی کوتاه خواهند آمد که بدانند با این رویه هیچ جائی در قدرت ندارند، پس از آنکه دیدند با خونریزی و قلدری به جایی در قدرت تکیه نمی توانند کرد و زیر پایشان خالیست، مجبور می شوند تغییر رویه دهند تا به بازی گرفته شوند، تا در فرصتی مناسب باز زهرشان را اگر که توانستند بریزند، متأسفانه تاریخ برای ما تجربه ی بهتر از این ندارد.
٣۱۲۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : سیامک

عنوان : تشکر
آقای سیدی گرامی؛ من به عنوان یک ترک آذربایجانی دست شما را به گرمی میفشارم و بابت مقاله خوب و روشنگرانه تان سپاسگذاری میکنم. به هر حال وظیفه تاریخی نیروهای مترقی روشنگری است و نیروهایی نیز در طول تاریخ وجود داشته اند و وجود دارند که متأسفانه همیشه به عنوان ترمز اجتماع عمل کرده و می کنند و به حق شایسته صفت "مرتجع" هستند. مسلما با پند و نصیحت هم عوض نمی شوند. تنها مبارزات آزادی بخش ملتهاست که میتواند آنها را وادار به عقب نشینی کند. 
٣۱۲۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : هوشنگ-هلند ح

عنوان : واقعا پندنمی‌گیرند!!
واقعا پندنمی‌گیرند و نمی‌خواهند ببینند همان اقلیتها یی که وجودشان‌ را در درون ایران انکار میکنند ان پاره دیگرشان در انطرف مرز و درهمسایگی ‌شان د‌ارای حکوتها یی مستقل و بعضا خود مختار هستنند. ‌
٣۱۲۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : آقای همن سیدی محترم،
آقای همن سیدی محترم،

هیچ حزب و گروهی نمی تواند تعیین تکلیف کند که چه مباحثی در احزاب دیگر قابل بحث هست و یا نیست. حزب مشروطه بحث فدرالیسم را برای خود مختومه اعلام کند و یا نکند هیچ ارتباطی با بحث ما در این سایت ندارد. بنظر من ما باید این بحث را در اینجا ادامه دهیم. خوانندگان علاقمند به این بحث دو گرو هند، موافق و مخالف و هر کدام دلائل خود را دارند. ما باید وجود هر دو گروه را به رسمیت شناخته، به دلائل آنها به دقت گوش کنیم و سئوالات مان را رک و پوست کنده با یکدیگر در میان بگذاریم تا به نتیجه ای برسیم. مختومه اعلام کردن این بحث در اخبار روز بزرگترین اشتباه است چون نکات ابهام نباید همچنان مبهم باقی بمانند. این روش درستی نیست. ما باید به این نکات ابهام بپردازیم و نه اینکه به نوشتن رنج نامه بسنده کنیم. لطفا شما و همفکرانتان به نوبت هر هفته یک مقاله در رابطه با فدرالیسم در ستون ایران منتشر کنید تا ما با هم تبادل نظر کنیم.

در عرض یک هفته که نمی شود مبحث مهمی مثل فدرالیسم را حل و فصل کرد. آخر کجای دنیای غرب شما با چنین رسمی روبرو شده اید؟ ناسلامتی ما میلیونها ایرانی فرهیخته فراری به غرب در ۳۱ سال گذشته داشته ایم که باید در سیاست و سیاست ورزی یک چیزی از این رجل و احزاب سیاسی غرب یاد می گرفتند. این تجربه ی بحث سیاسی یک هفته ای فدرالیسم ما و حل و فصل!!! آن را مقایسه کنید با آنچه در عرصه ی سیاسی غرب روی می دهد و آنوقت ببینید چه فاصله ای بین ما و آنها وجود دارد. یکی دو مثال می آورم تا منظورم روشن شود. تا آنجا که من می دانم، در انگلستان وقتی می خواستند تصمیم بگیرند که ارز خود را به یورو (اورو) تبدیل کنند و یا نه، یکشبه تصمیم نگرفتند. بیش از یکسال در مطبوعات و رسانه ها و احزاب و در میان ملت بحث بود که آیا منافع ملی انگلستان با حفظ پوند بهتر تامین می شود و یا با تعویض آن به یورو. ببینید که بر سر یک موضوع پیش پا افتاده این انگلیسی ها چقدر روی آن وقت گذاشتند تا به نتیجه برسند چه برسد به موضوعات مهمتر. چرا ما یاد نمی گیریم و با این یاد نگرفتن های خود به طول عمر بدبختی های خود اضافه می کنیم؟ نا سلامتی این تجربه ی ۳۱ ساله ی ایرانیان در غرب باید تا حالا بارور می شد، در این مدت اگر در کویر انگور کاشته بودند تا حالا تاکستان شده بود. اگر در این ۳۱ سال کار و زندگی در غرب، ما کمی خود را از جو فاجعه ی سال ۵۷ دور می کردیم و کمی خود را در جریانات روزانه سیاسی و حزبی غرب غرق می کردیم الان در همان نقطه ی آغاز خود درجا نمی زدیم.

مثال یورو را آوردم و حالا شما را بعنوان یک فعال سیاسی با همترازتان در غرب مقایسه می کنم و می بینم که هیچ فعال سیاسی و یا حزبی در اروپا بجای متقاعد کردن مردم، نه رنجنامه می نویسد و نه میدان را تا خود متقاعد نشود که امیدی به پیروزی ندارد خالی نمی کند. آنچه برای یک فعال و حزب سیاسی مهم است متقاعد کردن فعال سیاسی و حزب مخالف خود نیست بلکه متقاعد کردن مردم است. این مردم هستند که به همه ی آنها گوش می کنند و با رجوع به خرد خود رای خود را به صندوق ها می ریزند و حاکمیت خود را به کرسی می نشانند. یک حزب سیاسی در غرب، یک بحث را اول در درون خود حل می کند تا به یک رای نهایی برسد و سپس آنرا به ملت ارائه می دهد. آنوقت این ملت است که قضاوت می کند. هر چقدر حزب/فعال سیاسی دلائلش مستحکم تر باشد با سئوالاتی که در درون و بیرون حزب بوسیله ی همکاران، احزاب دیگر، مطبوعات و مردم می شود بهتر پاسخ می دهد. انقدر دلیل و برهان برای متقاعد کردن مردم می آورد تا روزی که مردم به صندوق های رای می روند. یا پیروز می شود و یا شکست می خورد. در صورت پیروزی جشن می گیرد و در صورت شکست هیچوقت رنج نامه نمی نویسد.

یکی دیگر از شاخصه های مهمی که هر فعال و حزب سیاسی در غرب دارد داشتن پوستی کلفت است که با هر زخمی جریحه دار نمی شود. وقتی شکست می خورد سینه زنی نمی کند، عاشورا برپا نمی کند. آیا مگر شما آقای سیدی شکست خورده اید که بجای مقاله های جاندار با ارائه ی دلائل محکمه پسند رنجنامه می نویسید؟

احزاب و فعالان سیاسی ما تا از همترازان خود در غرب چیزی نیاموزند آش همین آش و کاسه هم همین کاسه خواهد بود. ما به رجل سیاسی درجه یک نیازمندیم تا ما را از این مخمصه نجات دهند و نه نازک دلان، زودرنجان احساساتی.

آقای سیدی محترم، امیدوارم مقاله بعدی شما در باره فدرالیسم حال و هوای دیگری داشته باشد. امیدوارم که شما و همفکرانتان با رجوع به پرسشهایی که نظردهندگان در نظراتشان برای شما عزیزان گذاشته اند مقاله هایتان را بنویسید. تندرست و شاد باشید.

با احترام
لیبرال دمکرات چپ میانه
٣۱۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : رحیم دستیار

عنوان : ""همین هستند که هستند""
و کسی چه می داند! شاید هم پند می گیرند و هم می شوند ملال. ولی ترک عادتشان و تغیر فلسفه وجودیشان بسی دشواراست وشاید ناممکن .به گفتهای دیگر، درون مایهاشان ""همین هست که هست"".
پایفشاری بر یافتن اشتراکی در تفکر با ""نوادگان همایونی"" پتک بر آهن سرد کوبیدن است.دستت مریزاد آقای سیدی
٣۱۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست