سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سازمان‌یابی کارگری ـ انتخابات مصر (۲) - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : احمد صلاحی

عنوان : بسیار نادرست ست که ارتش مصر با ارتش زمان شاه مقایسه شود
اگر چپ ها واقع بینانه ننویسند هرگز به تحلیل درستی نخواهیم رسید. لازم ست که ای نوشته که مورد توجه بیشتری قرار گیرد با کامنت های ما تدقیق شود.
با احترام نکاتی را در مورد قسمتهای مختلف نوشته اشاره می کنم شاید موجب گشایش نظرات دیگر دوستان شود. سعی می کنم با همان عنوانهای نویسنده به بحث بپردازم.

• تژدی های کمدی شده
امروز دیگر نمی توان به آنچه در سال ۵۷، در سطح جامعه مشاهده می شد، بسنده کرد؛ زیرا شاه مریض بود و هیچکس هم نمی دانست . بهمین دلیل از سال ۵۶ در سطح بالا ئی با استراتژی «خزنده» ای در حال آلترناتیو سازی بودند. اول و شاید هم تصادفا با شبهای شعر انیستیتو گوته شروع میشود. گویا با استراتژی بالائی ها همخوانی نداشت و بلافاصله با وقایعی چون مسایل مربوط به مصطفی خمینی ، علی شریعتی و نامه ی احمدی مطلق ، در همان سال ۵۶ سکولاریسم را از صحنه خارج نمودند. ضمنا در سال ۵۶ نوارهای کاست با سخنرانی های یزدی و بنی صدر که در خارج از کشور تهیه و وارد کشور شده بود در سطح گسترده ای پخش می شد و خیلی ها با نام حضرات معروف به «بیق» آشنا شدند . رفت و آمدهای «لابی » ها در کشور شروع شده بود که هنوز در باره ی آنها صحبت نمی شود.
بعنوان مثال ،در اردیبهشت ۵۷ از منبع موثقی شنیدم تیمسار نصیری «عملا»دستگیر شده بود که بنظر «شوخی » میامد و در ۲۸ مرداد «رسما» در روزنامه ها نوشتند . برایم ثابت شد که پشت پرده خبرهائی ست و هرچه داد و هوار کردیم گوش شنوائی وجود نداشت. در همان اوایل تشکیل دولت موقت مهندس مهدی بازرگان حزب الهی ها از نبوغ بنی صدر تعریف میکردند که خود را برای ریاست جمهوری آماده می کند.
نتیجه : آیا وقت آن نرسیده که ببینیم در سال ۵۶ و ۵۷ واقعا بر ما چه گذشت ؟

• انقلاب نان و آزادی
در تابستان سال ۲۰۱۰ اتفاقی سفری به تونس داشتم .ماه رمضان بود کسی فکر نمی کرد چند ماه بعد چه تحولی در آن کشور صورت خواهد گرفت. ولی تردیدی نبود که کشوری کاملا اسلامی با «لعاب » لیبرالیزم بمراتب از سال ۱۳۵۷/ ۱۹۷۹ ایران عقب تر و مذهبی تر در «حال توسعه» برای صنعت توریسم و برای خوش گذرانی غرب آماده شده ست. مگر می توانست دوام داشته باشد. و وقتی سر و کله ی راشد الغنوشی پیدا شد تعجبی نکردم.

اما در باره ی مصر ابتدا انقلاب را در تلویزیون ها دیدم و میدان تحریر را با تمام عظمت آن . با تمام اخباری که از تحرک اخوان المسلمین در سایه ارتش اینجا و آنجا شنیدم و دیدم. عزم سفر کردم و در دسامبر ۲۰۱۱ به اسکندریه رفتم
مشاهدات عینی و گفتگو با مردم چیزی فرا تر از اطلاعات وسائل ارتباطات جمعی و اینترنت بود.

۱.سرمایه داری وابسته ی درب و داغون که ۳۰ سال تعمیر و نگهداری نشده و همه چیز فرسوده و درحال اوراق شدن ست . در سراسر اسکندریه فقط مسجد ها و مراکز تعلیمات اسلامی رنگ و روغن شده و در کنار تمام موسسه های دولتی و خصوصی میدرخشیدند. مردم بعینه می بینند که سرمایه فقط در دست نیروهای ارتشی و مذهبی ها جابجا میشود. میلیونها کارگر و کارمند اعم از بخش دولتی یا خصوصی در زیر خط فقر زندگی می کنند. حتما فردا خواهند گفت اسلامی ها کشور مصر را نابود کردند. نه ! این کشور هم اکنون و بسیار قبل ورشکسته بوده و تمام در آمدهای آن در جیب ارتشیان و سرمایه داران وابسته سرازیر شده ست. از حکومت حسنی مبارک تر فاسد تر و بی عرضه تر نمی توان مثال زد. فقرو فاقه بیداد می کند. اصلا باحکومت شاه قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست. پالایشگاه عظیم اسکندریه حکایت از حضور طبقه ی کارگر در این بخش دولتی می باشد. صنعت نساجی هم بزرگ ست. بازار کاملا راکد و قدرت خرید بسیار پائین و فقط به توریسم بسنده میشود که در آینده ی مبهمی بسر میبرد.
۲. تولید و خرید و فروش مسکن بعنوان بزرگترین بخش سرمایه داری حرف اول را میزند. مشتمل بر میلیوینها واحد آپارتمانی بصورت مجتمع در سراسر اسکندریه موج میزند که بسیاری از آنها از سالها پیش نیمه کاره رها شده ست. نه کسی بودجه دارد آنها را تکمیل و استفاده کند و نه کسی به این میلیارد ها دلار که بباد رفته توجه می کند و میلیونها نفر مصری فاقد مسکن هستند.
بزرگترین مالک بخشهای مسکن مصر صاحب منصبان ارتش می باشند که بعنوان گردن کلفت ترین سرمایه داران مصر جایگاه ممتازی در هرم اجتماعی دارند. بیدلیل نیست که تا کنون با تمام اقتدار از منافع طبقاتی خود رد صحنه ی سیاسی دفاع می کنند. بسیار نادرست ست که ارتش مصر با ارتش زمان شاه مقایسه شود ولی می توان آنها را با سپاه پاسداران مقایسه کرد.
در این بخش بساز بفروش ها و مقاطعه کاران که عمدتا گرایش های اخوان المسلمین دارند زمینه را برای همکاری ژنرال ها و نیروهای مذهبی را هموار می نماید.
۳. صنعت توریسم و هتل داری نیز مانند مسکن نیز عمدتا در مالکیت ارتشیان قرار دارد و از این طریق ژنرالها پپوند محکمی با کارکنان این بخش خدماتی دارند که عمدتا نیروهای سکولار جامعه را تشکیل میدهند .
تصادفی نیست که در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری این اخوان المسلمین از یک طرف و ژنرالها از طرف دیگر توانسته اند با یکدیگر همکاری داشته باشند و نسبت بدیگر اقشار پیشروی داشته باشند.
نتیجه : ارتشیان مصر بعنوان نمایندگان سرمایه داری و ملاکان و بخشی از کارمندان و کارکنان که از آینده مصر و اخوان المسلمین و سلفی ها وحشت دارند در صحنه ی سیاسی فعال می باشند. بسیار اشتباه ست که آنها را با ازهاری و ارتش شاه مقایسه کرد بسیار دقیق تر از سپاه پاسداران عمل می کنند. در چنین سرمایه داری دولتی و بساز بفروش و توریسم که بسیارهزینه بر می باشد معلوم نیست که ارتش و اخوان المسلمین چگونه خواهند توانست به آن جان تازه بدهند و با کدام بودجه . بهمین دلیل طبقه کارگر بیش از پیش در مصر پراکنده خواهد گردید و کار چپ ها در صورتیکه واقع بینانه عمل کنند دشوارتر در غیر این صورت فاجعه بار خواهد بود.
۴۵۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۱       

    از : کامران سیادتی

عنوان : لحظه حال
به نظر من علاوه بر نکات بسیار مهم و مقایسه های جالب و آموزنده ای که در این مقاله میان ایران آینده و مصر کنونی انجام شده ؛ موضوع بسیار اساسی در مقالات جناب قراگوزلو همان لحظه حال است. همیشه فهم لحظه حال مهم است. باید لحظه حال را درک کرد.
۴۵۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست