سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چگونه اسلام‌گرایان
در پی دخالت آمریکا در ایران به قدرت رسیدند
- رضا پرچی زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : رضا پرچی زاده

عنوان : «این همه زحمت» برای نشان دادن تعصبات امثال شما لازم است
دوست گرامی، جناب/سرکار خانم پرنا، شما مطمئنید که مقاله را تا آخر خوانده اید؟ یا فقط تیتر را دیده اید و حمله کرده اید؟! مگر در آخر مقاله به صراحت ننوشته ام که «در خاتمه، تذکر این نکته را لازم می دانم که پرداختن به تمام این حقایق، به معنی تقلیل وقایع سالهای ۵۷-۵۸ در ایران به «تئوری توطئه» و در نتیجه نفی حقیقت «انقلاب» نیست؛ بلکه به منظور روشن کردن این حقیقت است که انقلاب ایران نیز تقریبا مانند تمام انقلابهای دیگر قبل و بعد از خود، نه در «خلاء ایدئولوژیکی» که در «بافتارِ» (context) مجموعه ای از عواملِ «عملیِ» داخلی، خارجی و بین المللیِ به-هم-پیوستهِ معاصر روی داد که کمیت و کیفیت هر کدامشان – از جمله دخالت آمریکا – بر آنچه که بعدا در ایران حاکم شد تاثیرات علی و معلولی داشته است؛ و البته اینکه امروز نیز هر حرکتی به جهتِ تغییر در ایران، طبیعتا و به طرز اجتناب-ناپذیری، منتجِ مجموعه ای از عواملِ مشابه خواهد بود.»؟

اتفاقا برای روشن کردن همین تعصبات بی پایه و اساس امثال شماست که باید «این همه زحمت» کشیده شود؛ تا شما باز چشمانتان را بر همه اش ببندید و انکار کنید، و بدین ترتیب تعصباتِ ایران-سوزِ خود را روی دایره بریزید. بر خلاف ادعاهای شما، اگر ارتش ایران، ملی بود، و اگر اختیارش با دولت بختیار بود، و اگر سفت بر موضعش می ایستاد، شیوه انتقال قدرت می توانست جور دیگری باشد که معادلات بعدی قدرت را بر هم بزند؛ نه اینکه آخوندهای جنایتکار یکسره قدرت را قبضه کنند. انقلاب تا آنجایی به درد می خورد که در عین شکستن ساختار موجود، ساختاری «بهتر» را جایگزینش کند. وقتی که انقلاب تبدیل می شود به وسیله ای برای قبضه قدرت توسط عناصری بدتر از حکومتِ قبلی، آن وقت است که انقلاب به بیراهه رفته است و به هیچ دردی نمی خورد. اگر انواع و اقسام دخالتهای داخلی و خارجی به نفع آخوندها نبود، انقلاب ایران می توانست در دولت بختیار به نتیجه ای نسبتا مطلوب بنشیند؛ و نیروهای مختلف - اعم از سلطنت-طلب، ملی، مذهبی، و چپ - طوری به توافق برسند که هیچکدام نتوانند قدرت را قبضه بکنند. یعنی می شد موازنه قوایی صورت بگیرد، و نه اینکه آخوندها یکسره قدرت را بالا بکشند و ملت و مملکت را به این خاک سیاه بنشانند. شما هر وقت متوجه تفاوت این مسائل شدید آن وقت بیایید به بنده درس تاریخ بدهید و تحقیرم کنید. تا آن زمان، کمی مطالعه کنید و به بازنگری ارزشها و اعتقادات خود بپردازید، باشد که رستگار شوید!
۵۷۴۹۵ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۲       

    از : پرنا

عنوان : چرا این همه زحمت
گمان می کنم اینکه شاه و خمینی با توافق آمریکا رفتند و آمدند, به همه آشکار است. اینکه در افقانستان,پاکستان و جنوب شوروی, اسلامی ها توسط آمریکا تغذیه می شدند هم بر همه عیان است. اما توافق آمریکا با آمدن خمینی از این جنس نبود و به اجبار و از ترس نزدیکتر شدن نیروی های او به شوروی انجام شد. نیروهای خمینی هیچ گاه با اسلام مورد نظر آمریکا سازگار نبوده اند و میدان خونین جنگ در سوریه و عراق گواه امروزی آن است. ایران اسلامی با اینکه هرگز دوست شوروی نشد ولی هیچگاه نیز در جمهوری های مسلمان نشین آن کشور دخالت نکرد. حتی نیرویی که در افقانستان مورد حمایت ایران بود و به رهبری احمد شاه مسعود با روسها می جنگید هم کاملن از جنس آمریکایی اسلام نبود. امپریالیسم آمریکا در نتیجه انقلاب ایران رنج بسیار متحمل شد و هنوز هم رنجور آنست. هیچ کس نمی داند که اگر آمریکا از ارتش می خواست کودتا کند و ارتش هم گوش می داد امروز ما در کجا بودیم و چه می کردیم. آنها که در انقلاب شرکت کردند, از هر گروهی که باشند عظمت و توانمندی آنرا به یاد می آورند. ایستادگی در مقابل امواج گستاخ و جسور آن انقلاب ممکن نبود. آمریکا تنها برای آرام کردن آن امواج سرکش بود که با رهبری آن به توافق رسید و رژیم شاه را قربانی کرد. هر چند این توافق هم که بر محاسبات دلگرم کننده ایشان روی گروه آقای بازرگان صورت گرفته بود, پس از اشغال سفارت سبب یاس شان شد. هرفرد ایرانی که انقلاب ۵۷ را تولید آمریکا بداند,نه تنها در زمینه ی تاریخ و جامعه شناسی کشورش معرفت ندارد بلکه سوادش هم نم کشیده است.با احترام
۵۷۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : پوزش
بنده دو عذرخواهی به آقایان بخشمند و کبیری و خوانندگان محترم بدهکارم: اول اینکه پاسخ این دو دوست عزیز را برعکس دادم؛ دیگر اینکه آن کتاب دریفوس اسمش «گروگانِ خمینی» (۱۹۸۱) است، و «بازی شیطانی» به قلم همین نویسنده، تمرکزش بر موضوعی متفاوت اما نزدیک به همین موضوع است. نسخه الکترونیکی انگلیسی این کتاب را دارم. اگر امکان داشت در همین وبسایت برای دوستان آپلود می کردم تا استفاده کنند.
۵۷۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : پاسخی به آقایان بخشمند و کبیری
جناب آقای کبیری، کتاب دریفوس به نام «بازی شیطانی» (Devil"s Game) نگاشته شده به سال ۲۰۰۶ را هم خوانده ام. از جهت بیان بعضی فاکتها کتاب خوبی است، اما رویکردش زیادی به تئوری توطئه می زند، به همین خاطر هم ترجیح دادم از آن کتاب نقل قولی نیاورم. برای مثال، دریفوس در این کتاب اصرار فراوانی دارد که اسلامیستهای ایرانی را با اخوان المسلمین یکی کند؛ حال آنکه می دانیم اینها - گرچه هر دو بنیادگرایان اسلامی هستند - از لحاظ اصولی با هم قرابتی ندارند. با این وجود، مطالعه این کتاب را به جهت فاکتهایی که به خصوص درباره فعالیتهای به اصطلاح «دانشجویی» اسلامیستهای ایرانی در آمریکا می آورد به دوستان توصیه می کنم. مثلا درباره ابراهیم یزدی نکات خوبی دارد. سپاس از یادآوری شما.

جناب آقای بخشمند، هر دو کتاب هویزر و سالیوان را هم خوانده ام. اما یک نکته ای را باید در نظر بگیریم: اگر به قول شما «اینهمه صغری و کبری» چیده ام و شاهد از روزنامه ها و نقل قولها آورده ام، به این علت است که تحقیق، به جهت هرچه مستندتر بودنش، صحیح است که از منابع ثانویه که لزوما ربطی به وقایع یا نفع و ضرری در آنها ندارند آورده شود. اگر توجه کرده باشید، از تنها کسی که نقل قول آورده ام و مستقیما از این حوادث نفع و ضرری متوجه اش بوده، شخص شاه بوده است؛ آن هم سعی کرده ام نقل قول را حتی المکان به فاکتهایی که منابع دیگر هم تاییدش می کند محدود نگه دارم. اگر اینطور که شما می فرمایید صحیح بود، در آن صورت باید مثلا به خاطرات آقای بنی صدر رجوع می کردیم - چنانکه جناب آقای دلخواسته عموما می کند - و خلاص. اما چنین نیست. به همین دلیل هم باید رنج تحقیق را بر خود هموار کرد و اطلاعات را از منابع ثانویه مختلفِ به-هم-ناپیوسته پیدا کرد. هویزر و سالیوان هر دو خود بازیگران اصلی این بازی بوده اند، و بنابراین قولشان، بر اساس تعهدات سیاسی شان، خیلی مورد اعتماد نیست. این را در نقد مجله امور خارجه بر خاطرات هویزر هم به درستی می بینیم. مخلص کلام اینکه در چنین تحقیقاتی، باید سعی کرد حتی الامکان مو را از ماست کشید، و نباید هر منبعی را حجتِ تام و تمام و فصل الخطاب فرض کرد. باز هم سپاس از اشاره شما.
۵۷۴٨۷ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۲       

    از : علی کبیری

عنوان : مأموریت در تهران
آقای پرچی زاده

جهت اثبات دخالت آمریکا در جلوگیری از کودتای امرای ارتش، نیازی به اینهمه صغری و کبری و شاهد آوردن از روزنامه ها ونقل قولها، نبود. کتاب "مأموریت در تهران" نوشته ی شخص شخیص ژنرال هایزر بصراحت بیان میکند که چگونه هایزر امرای ارتش را از دست زدن به اقدامی علیه ملایان، منع کرده و آنها را کت بسته تحویل خمینی و دارودسته اش میدهد. کتاب دیگر هم بنام "خاطرات سولیوان" نوشته ی ویلیام سولیوان، سفیر وقت آمریکا در ایران است که در آن سولیوان شرح ملاقاتهایش را با بازرگان و رفسنجانی و بهشتی و مسائلی که پشت پرده مورد بحث قرار گرفته و حمایتهای آمریکا از بقدرت رساندن ملایان، را برملا میکند. تا این لحظه کسی از جماعت ملایان و شاهیان، انتقادی از این دو کتاب خاطرات دو آمریکائی نامبرده، نکرده است.
۵۷۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : " Fact "
جناب پرچی زاده،
دوست عزیز، اگر فرض کنیم آنچه نقل قول در مقالات شما آمده است " فکت " میباشد - و " فکت " یعنی حقیقتی که در باره آن شکی وجود ندارد - ما از دو زاویه مختلف به یک " فکت " نگاه میکنیم و تا اسناد مستندی نظیراسناد سیاسی مثلا سیا و اینلیجنت سرویس منتشر نشود حقیقت بر ما معلوم نخواهد شد.

آنچه مرا درگیر این گفتگو کرد فرمایش شما مبنی بر " وظیفه ما روشنگری و اطلاع-رسانی است. اگر این شیوه نقد - نمی گویم بی-طرفانه، که بی-طرف نیستم - علمی و دقیق در فضای فرهنگی/سیاسی ایران جا بیفتد، " بود. این" شیوه نقد " باید بر اساس " فکت " باشد

یافتن " فکت " کارساده ای نیست. بعنوان نمونه Robert Caro چهل سال عمر خود را وقف یافتن " فکت " در باره لیندون جانسون رییس جمهور امریکا نموده و در سن ۷۶ سالگی چهار از پنج مجلد آنرا منتشر کرده است. ایشان نه کامپیوتر دارد و نه به گوگل و یاهو مراجعه مینماید و " فکت " خود را با زیستن در محل وقوع حوادث مییابد. امید که کوشش شما در یافتن " فکت " با موفقیت همراه باشد.
۵۷۴۷۵ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۲       

    از : حمید بخشمند

عنوان : فتامّل!
نویسنده‌ی محترم این مقاله در خلال نوشته‌شان اشاره‌ای به رابرت دریفوس و رمزی کلارک کرده‌اند. اگر بر سر این مسئله توافق داشته باشیم که بنیادگرایی در منطقه با انقلاب اسلامی ایران شروع شد، رابرت دریفوس در کتابش به‌نام «بازی شیطانی: چگونه ایالات متحده بند از پای اسلام بنیادگرا گشود»، مسائل پشت پرده‌ی این استراتژی را می‌شکافد. کتاب، ظاهراً در دوران بوشِ پسر نوشته شده است. من البته در مقامی نیستم که مندرجات این کتاب را تأیید یا تکذیب کنم. اما برخی از حوادثی که پس از تحریر این کتاب در سال‌های اخیر اتفاق افتاده، و نیز آنچه در حال حاضر در منطقه در حال وقوع است، در ارتباط با پیش‌بینی‌های کتاب دریفوس قابل تأمل می‌نمایند. با خواندن آن کتاب، مقاله‌ی حاضر برای خواننده معنا و مفهوم دیگری پیدا می‌کند. دسترسی به ترجمه‌ی فارسی کتاب رابرت دریفوس (بازی شیطانی) از طریق اینترنت بسیار آسان است. کافی‌ست نام کتاب را در گوگل سرچ کنیم.

یک نکته‌ هم در ارتباط با کامنت نویسان عزیز
دوستانی که نوشته‌ای را در تعارض با باورهای خود می‌یابند، بهتر است ضعف آن نوشته را با استدلال اثبات کنند. توهین و طعنه و کنایه به نویسنده‌ی مقاله کمترین کمکی به کشف حقیقت نمی‌کند که سهل است، بل نشان می‌دهد که ما به‌رغم تخطئه‌ی روش‌های نادرست مخالفان و رقیبان فکری خود، دست‌کمی از آن‌ها نداریم. برای مثال، چه لزومی به دادن شعار «ننگ بر... باد» است، که آقای صدرالعلما نظرشان را با آن به‌پایان برده‌اند!؟
۵۷۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : استبداد نرم اصلاح‌طلبان حکومتی: تسهیل‌کننده استبداد سخت دیکتاتور قهرمان و نرمش‌کار
از متن: «متأسفانه بر خلاف جمهوری اسلامی، مخالفان آن، به هیچ روی دارای وحدت استراتژیک نیستند و اتفاقاً تاکتیک‌های آنها در بسیاری موارد، خواسته و ناخواسته و آگاهانه و ناآگاهانه، در راستای تأمین استراتژی‌های جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد؛ اگر مخالفان جمهوری اسلامی، دغدغه آزادی و دموکراسی دارند، بهترین استراتژی و راهبرد اصولی، این است: «بساط دیکتاتوری باید برچیده شود!»؛ تا زمانی که دیکتاتور و دیکتاتوری، در هر لباس و زیر هر عنوانی، بر صدر قدرت قرار داشته باشد، این دایره بسته و چرخه باطل، تکرار خواهد شد و آزادی‌خواهان را در گلوی خود فرو خواهد بلعید.»
https://khodnevis.org/article/۵۲۸۳۱#.UkYnoob۰D۵۰
۵۷۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : مارک تواین
جناب پیروز، یادتان هست زیر مقاله آخرم از قول مارک تواین و از منظر عاقل اندر سفیه کامنت گذاشته بودید که «اول فاکتها را بیان کن، بعد هرچقدر دلت خواست آنها را بپیچان»؟ حالا کی دارد می پیچاند؟ اگر فاکت نیاوریم - که آورده بودیم - می فرمایید مستند نیست؛ اگر فاکت بیاوریم و بیشتر بیاوریم، می فرمایید که اینها همه در حوزه عمومی بوده. شما بفرمایید ما به کدام ساز شما برقصیم؟! آیا به غیر از این است که شما تصمیم خود را پیش پیش گرفته اید، و هیچ سند و مدرکی هم شما را راضی نمی کند؟ این آیا عمدتا همان وضعِ آپوزیسیون پیزوریِ جمهوری اسلامی نیست که اول از همه خودش به به پای خودش شلیک کرده، و دیگر احتیاجی ندارد که ج ا کاری بر ضدش بکند؟ با همه این حقیقت-سوزی ها، انتظار داریم رژیم را هم تغییر بدهیم!
۵۷۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : فریب
جناب صدر العلما،
با عرض احترام، بنده صمیمانه عرض میکنم که نمیدانم جناب پرچی زاده میخواهند چه چیز را ثابت کنند؟ آنچه مدرک ارایه شده است سالهاست معلومات عمومی ست. برای بیخبری چون من که از اسرار پشت پرده بیخبر است - و ممکن است بیست سال دیگر اسرار تازه ای کشف شود - قضییه روشن است:

پس از آنکه " شاهنشاه " بالاخره صدای انقلاب را شنید و ایران را ترک کرد آمریکا که ناگهان جزیره ثبات را در زیر آب دیده و در عوض از دیدن عکس در ماه بحقیقت پی برده بود در پی حفظ منافع خود و ترس از کمونیسم با برنده احتمالی همسو شد و " ارتش شاهنشاهی " را که بی " شاهنشاه " شده و منتظر تلنگر بود امر به بیطرفی داد. خمینی هم به احتمال زیاد به آمریکا گفت ممنون, راضی به زحمت شما نیستیم و در ایران گفت آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و با تسخیرسفارت اینرا به خیال خود ثابت کرد.بقیه قضایا و خدعه و فریب و سازش با آمریکا و خیمه شب بازیها و غیره هم که برهمه روشن است.

بنظر بنده قضییه به این سادگی احتیاج به لقمه پس گردن ندارد. ولی اگر با مدارک داده شده و گاه ضد و نقیض میتوان نتیجه دیگری گرفت من از کند فهمی خود صمیمانه عذر میخواهم و " حقایق را با زور دگنک " قبول میکنم و سر از شرم بزیر میاندازم و برای شما در زدن " دگنک " آرزوی موفقیت دارم.
۵۷۴۵۵ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست