سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نه غزّه نه لبنان... از غزّه تا تهران - احمد رحیمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : منابع مالی ایران متعلق به ایرانیان است که اول باید کمبودهای آنها را تامین کند و بعد با رضایت مردم به تهیدستان بیگانه داده شود.

عنوان : به یزدی اموی، بدون فحاشی نظرت را میدادی که حذف نشود وگرنه همه آنچه گفته ای مورد تایید بسیاری از ماست.
«حقوق بشر را محکوم نموده و می نمایند». بله، هر فعال سیاسی یا گروه سیاسی که منشور جهانی حقوق بشر را تایید نکند و در منشور خود قرار ندهد بدانید که مستبد و دیکتاتور است و ارتباط ایران با کشورهای دیکتاتوری را می پسندد، از آن دفاع می کند و بدرد مبارزات ما نمی خورد.

این مهمترین بخش پیغام یزدی اموی مورد تایید بسیاری از ماست و آن اینکه گروههای سیاسی و کشورهای مستبد از منشور حقوق بشر متنفر و منزجرند. هیچکدام اینها جرئت نمی کنند در ملا عام کلمه ای منفی درباره منشور حقوق بشر بزنند چون بمحض اینکه در این یک مورد لب تر کنند بیکس و منزوی می شوند ولی هر کاری که از دستشان بر آمده و می آید می کنند تا منشور جهانی حقوق بشر در ایران به یک شعار ملی تبدیل نشود. هر گروه و فرد سیاسی ای را که می خواهید حقیقتا بشناسید موضع او را در باره این منشور جویا شوید و اگر طفره رفت و یا در منشورش ندیدید بدانید که نه آزادیخواه است و نه دمکرات. فقط دیکتاتورها و آزادیخواهان تقلبی حقوق بشر را محکوم نموده و می نمایند.

حزب الله لبنان و حماس هر دو از بزرگترین ناقضین منشور جهانی حقوق بشر در لبنان و غزه هستند و هر حمایتی از ایندو گروه تروریستی نقض حقوق بشر مردم غزه و لبنان است و کمک به رژیم در ایران که حامی این دو گروه تروریستی است. منابع مالی ایران که باید خرج مردم ما در کردستان و بلوچستان و خوزستان و ترکمنصحرا و جنوب و مراکز شهر ها شود به این تروریستها داده می شود و ما راضی نیستیم. حال اگر این موضع من سلطنت طلبانه و امریکایی و اسراییلی و هر چیزی تلقی شود هیچ برایم مهم نیست. آنچه برای من در درجه اول مهم است حفظ منافع ملی ایران است چون من ایرانی هستم و نه فلسطینی یا امریکایی و لبنانی. برای کسی بمیر که برات تب می کنه، ضرب المثل خوبیست چون در این ۳۱ سال هیچکس دلش برای من و هم میهنان من نسوخت و هر که هر کاری توانست کرد و نمک بر زخمهای بیشمار ما ریخت. من جنگ ۸ ساله را هیچوقت فراموش نمی کنم که چطور ایرانی کشی سرگرمی اعراب شده بود. ما در جنوب خیلی صدمه خوردیم. نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران.
۲٨٣۲۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۹       

    از : هر کس طرفدارتروریستهای حماس و حزب الله باشد نه با ماست و نه با مردمان غزه و لبنان

عنوان : هر ایرانی ای که کاسه داغتر از آش برای حماس و حزب الله تروریست نباشد، سبز و اسراییلی و آمریکایی و مشروطه خواه و سلطنت طلب و جزء ۹۰ درصد ۷۰ میلیون ایرانی است.
جنبش سبز ملت ایران هیچ نیازی به حمایت گروههای تروریستی حماس و حزب الله ندارد پس با این دروغ سر ما شیره نمالید که اگر ما حمایت آنها را میخواهیم باید از آنها حمایت کنیم. در ضمن حماس و حزب الله را خامنه ای تامین مالی می کند و این دو گروه تروریستی منافعشان بهیچ وجه ایجاب نمیکند که از جنبش سبز حمایت کنند. دوما جنبش سبز ملت ایران برخلاف حماس و حزب الله جنبش آزادیخواهی مسالمت آمیز است و هیچ میانه ای با مبارزات مسلحانه ندارد و هیچوقت از این گروهها حمایت نکرده و نمی کند. سوم جنبش سبز با شعارهای خود نشان داده است که منافع ملی ایران در صدر دستور عملش قرار دارد و حاضر نیست منافع ملی ما را قربانی بیگانگان کند. چهارم، جنبش سبز مخالف ارتباط با کشورهای مستبد و تمامیت خواهی مثل چین و روسیه و سوریه و کوبا و کره شمالی است. پنجم جنبش سبز ملت ایران مایل نیست منابع ملی ما به گروههای تروریستی داده شود و یا خرج خانه و مدرسه و کارخانه سازی و مهمات در کشورهای دیگر منجمله سوریه و ونزوئلا و لبنان و غزه ... شود وقتی مردم ما در کشور از فقر به تن فروشی و فروش اعضاء بدن خود روی آورده اند. برای آقای رحیمی که وانمود می کند ایرانی است جنبش سبز و ۹۰ درصد مردم ایران همه عوامل امریکایی و اسراییلی و سلطنت طلبند چون با او مخالفند. عجب منطقی این آقا و همفکرانش دارند!!!

هر ایرانی ای که کاسه داغتر از آش برای حماس و حزب الله تروریست نباشد، سبز و اسراییلی و آمریکایی و مشروطه خواه و سلطنت طلب و جزء ۹۰ درصد ۷۰ میلیون ایرانی است.

حال که از این شعار بدتان می آید منهم آنرا با صدای بلند آنرا فریاد می زنم، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. خوشتان نمی آید خب نیاید. برای یک ایرانی عشق به وطن در درجه اول و در صدر قرار دارد. اگر وطن دوستی بد است، آقای رحیمی، چرا برای شما فلسطینی ها را تشویق به ملی گرایی می کنید و برایتان مهم است که او عاشق وطنش باشد و برایش بمیرد ولی برای شما انزجار آورست وقتی یک ایرانی میگوید عاشق ایران است و حاضرست جانش را فدای ایران کند؟ این بازی دو استاندارد شما و همفکرانتان در این یکسال اخیر خوب افشا شده است.
۲٨٣۱۲ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۹       

    از : ایرانی چپ

عنوان : هم می توانیم چپ باشیم و هم عاشق ایران و هم مخالف برخی رهبرانمان که بما میگویند اگر مثل ما در مورد حماس موضع نگیرید به سلطنت طلبی محکومتان می کنیم.
احمد رفیعی و همفکرانش باید مشخص کنند که با مردم فلسطین هستند و یا با حماس. اینها خیال می کنند که ما نمی دانیم که در وحله اول مردم غزه آرزویشان رهایی از دست گروه تروریست حماس است که رفتارش با مردم غزه همانست که رژیم در ایران با مردم می کند. اگر بواقع دل کسی برای مردم غزه می سوزد باید ببینیم چه موضعی در مقابل حماس گرفته است. آقای رحیمی موضع شما در این مورد چیست، برای حماس هستید و یا مخالف حماسید، برای مردم غزه هستید و یا ضد مردم غزه هستید؟ اگر دلتان برای مردم غزه می سوزد که تحت حکومت یک مشت تروریست بنام حماس هستند نشان دهید چند مقاله تاکنون بر علیه حماس نوشته اید و از مردم بجان آمده غزه از دست این گروه تروریستی حمایت کرده اید. بزرگترین جنایت ها در دنیا وسیله قرار دادن مردمان است برای رسیدن به اهداف سیاسی. ثابت کنید که هدف شما وسیله را توجیح نمی کند.

هم می توانیم چپ باشیم و هم عاشق ایران و هم مخالف برخی رهبرانمان که بما میگویند اگر مثل ما در مورد حماس موضع نگیرید به سلطنت طلبی محکومتان می کنیم. عمری چپ بوده ام و حالا برای من تعیین تکلیف می کنند که حماس یعنی مردم غزه!!!! موضع من روشن و انسانی است ولی موضع شما سیاسی است و به قیمت جان و مال و زندگی مردم غزه تمام شده است و سکوت در این مورد از سوی امثال من جنایت است.

نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
۲٨٣۰۶ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۹       

    از : یک خواننده واقع بین

عنوان : برچسبهای نخ نما
نه آقای "یک خواننده" این شما هستید که وحشت کرده اید! این شما هستید که وحشت زده قدرت تحلیل و استدلال را از دست داده اید، و همچون دیگر "برادرانتان" متوحش از موج فزاینده مخالفت ایرانیان با عقایدتان و وامانده در ارائه یک تحلیل درست، به مخالفانتان برچسبهای نخ نما شده میزنید. ضعف شما دلیل ورشکستگی ایدئولوژیک شماست.
۲٨۲۷۵ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۹       

    از : یک خواننده

عنوان : تا می توانید...
تا می توانید، به زبان مستقیم و غیر مستقیم، خط اسراییل را در پای این نوع مقالات، تبلیغ کنید و آن را به شکلی مضحک به جنبش بچسبانید. پشت سر هم. هنوز این یکی کامنت در نیامده، آن یکی کامنت. و هنوز آن یکی کامنت در نیامده، آن یکی تر.
آن ها که باید، مصمم تر می شوند. چرا که هراس اسراییل و اسراییلگرایان حتی از یک مقاله مختصر را بیشتر درک می کنند.
و هراس می دانید یعنی چه؟ یعنی ترس.
و ترس را می دانید چه کسی دارد؟
أن که ضعیف است. آن قدر ضعیف، که حتی یک مقاله چند سطری هم تعادلش را بر هم می زند!
۲٨۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : JR

عنوان : عوام فریبی
بهروز گرامی با درود فراوان به تو که حرف راست را رک و صریح میزنی. رفقای ما هیچ نیتی جز عوام فریبی در این به اصطلاح حمایتشان از مردم فلسطین ندارند. اگر ایشان براستی نگران ضایع شدن حقوق بشر در فلسطین بودند قطعاْ بر ضد سازمان تروریستی حماس موضع گیری میکردند. مهران خان درندی همچون آخوندهای اسلامی و یا دادگاههای کمونیستی لنینی-استالینی همه کسانی را که در آنطرف خط قرار دارند عامل شاه و صهیونیزم و غیره مینامند. البته ایشان هم مثل دیگر برادران و رفقایشان رویشان نمیشود که محمود عباس و الفتح را نیز عوامل امپریالیزم و صهیونیزم بنامند چرا که آنان هم اسرائیل را برسمیت شناخته اند و هم بطور رسمی با حماس (ببخشید منظورم جنبش مقاومت غزه بود) به جنگ پرداخته اند. نکته مهم آن است که مردم شریف ایران و بویژه جوانان فریب این کاسه های داغتر از آش را نمیخورند و همچنان فریاد میکشند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران.
۲٨۲۶٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : بهروز

عنوان : فلطسین: ملتقای چپ ملی و مذهبی و اسلام سیاسی
نه خیر آقای دربندی. آن بخشی از به اصطلاح چپ که در حمایت از مفرط از فلسطین شرکت دارد به نوعی دنبال خود سفید کردن در برابر اسلام سیاسی و نرمخو کردن آن است. حمایت از جنبش فلسطین بدون مرزبندی با جنبش های فوق ارتجاعی حزب الله و حماس معنا ندارد. اگر شما این مرزبندی را دارید بفرمایید کجا و چگونه. حتما جنابعالی هم تلاش خواهی کرد توپ را به زمین ما مردم بیندازی و بگویی مرزبندی با اسراییل و امریکا و کمپ امپریالیسم جهانخوار چطور. بله من روشن و رک می گویم تضاد محوری و اصلی در خاورمیانه تضاد بین نیروهایدمکراسی و عدالت اجتماعی از یک سو و جنبش شبه فاشیستی اسلام سیاسی است و لا غیر، و صد البته نیروهای دمکراتیک لاجرم در همسویی با جهان غرب قرار دارند و این عرق شرمی به جبین نمی شناند که تجربه جنبش ضد فاشیسم دوره جنگ دوم بهترین راهنمای ماست. حال نوبت شماست که موضع خود را در این معرکه مشخص کنید.
۲٨۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : مهران دربندی

عنوان : اگر ما خواهان پشتیبانی دیگران از مبارزه ما با جمهوری اسلامی هستیم ، دیگران نیز در خور پشتیبانی ما هستند
آنها که صحبت از چراغ خانه و مسجد می کنند بهتر است که نگاهی به اطراف بیندازند و ببینند که کسی منکر اولیت مبارزه با جمهوری اسلامی نیست ولی ببینیم چه کسانی امضای یک بیانیه را مخالف با شئونات خود می دانند:

- هوادارن اعلاحضرت رضا شاه دوم که نگران از دست دادن لابی قوی یهودی هستند.
- چپ عقیم و به شدت پوپولیست که نگران دید طرفداران به شدت متاثر از ناسیونالیسم افراطی است (بخوانید فرخ نگهدار و شرکا).
- و البته آن گروه از طرفداران جنبش سبز که هنوز تجربه کافی برای درک اهمیت حمایت و پشتیبانی متقابل را درک نکرده اند.

واقعیت این است که رژیم اسلامی بزرگترین ضربه ها را به جنبش فلسطین زده است و بهترین بهابه ها را به اسرائیل داده تا خود را در دیدگاه جهانیان مظلوم جلوه دهد. حرکت کمک رسانی به غزه که در آن چندین نماینده پارلمان از اروپا و بسیاری از اندیشمندان و مبارزان دمکراسی شرکت داشتند یک پیروزی بزرگ برای دمکراسی و عدالت است. شرکت کنندگان از ۳۷ کشور مختلف با همکاری بسیار نزدیک و با حرکتی به نهایت صلح آمیز توانستند واقعیت کریه رژیم نژاد پرست اسرائیل را به دنیا نشان بدهند.

آقای احمد رحیمی در این مقاله به نکات جالبی از تاریخ این زخم چرکین در سیاست منطقه اشاره کرده اند که از آنجمله همکاری سیدضیا با جنبش صهیونیستی است. این ماجرا نشان از عمق رضالت باستانگرائی دار و دسته آریامهری دارد که عرب ستیزی نیز ناشی از آن است.
۲٨۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : هرزندلی

عنوان : همه ستم دیدگان برابرند، ولی فلسطینان برابرترند!
آقای رحیمی می نویسد:
«آنان همدوش و همگام مردم فلسطین بوده اند و همچنان خواهند بود، چنانکه همدوش چچن ها، اویقورها، تبتی ها، و هر مورد ستم قرار گرفته ای در هر نقطه ی جهان هستند» پایان نقل قول.

از ایشان و همه کسانی که مثل ایشان فکر می کنند، تقاضا می کنم یک نمونه از همبستگی خودشان با اویغورها و چچنها و تبتی ها و مردم روآندا و سومالی و بقیه مورد ستم قرار گرفتگان با ذکر آدرس در اینجا درج کنند.

هیچ ایرانی آزادیخواهی اگر در حرف خودش صادق باشد، نمی تواند با مردم فلسطین همدردی نکند، اشکال کار از آنجایی شروع می شود که بعضی از ایرانیان چه در درون رژیم و چه در صفوف اپوزیسیون دایه مهربانتر از مادر می شوند و با ستمدیدگان فلسطینی نه از موضع انساندوستی، بلکه از موضع دُگم ایدئولوژیک برخورد می کنند.

من که اخبار ایران و جهان را مرتبا دنبال می کنم، تا به حال یک هزارم حجم این نوشته ها را در باره چچن و تبت و اویغورستان و روآندا و سومالی ندیده ام، و به همین دلیل ادعای نویسنده در جمله بالا را یک نوع فرار به جلو می بینم.

آیا فلسطینیها برابرترند؟
۲٨۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : به پرسشگر پوزش خواه

عنوان : این ۷۲ تن هم ته مانده همان روشنفکران قبل از انقلاب هستند. هنوز بختیار نشده اند.
این ۷۲ تن هم ته مانده همان روشنفکران قبل از انقلاب هستند. هنوز بختیار نشده اند. برخلاف ملت که بختیار شده اینها هنوز همان سرودهای از مد افتاده خود را سر می دهند و هزاران مایل با مردم ما فاصله دارند.
۲٨۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست