سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فرهاد بارانی
جنایت یا خطا؟ خود چه کرده اید؟
دو نکته در پاسخ رفیق بهزاد کریمی


• آقای خزعلی به نظر شما در «تناقض» و اشتباه سهیم بوده و به نظر من در جنایت اما شما در خطاهای بزرگ سرنوشت ساز سیاسی نقش داشته اید. آن چه را از او می خواهید و مهم تر «مسئولیت پذیری در عمل و نه فقط در انتقاد کلامی» را از خودتان و رهبری وقت اکثریت نیز خواسته و می خواهید؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۷ دی ۱٣۹۵ -  ۲۷ دسامبر ۲۰۱۶


رفیق بهزاد کریمی عزیز
من این دو نکته می نویسم و انتظار جواب دارم چرا که در مقاله خود درباره آقای خزعلی از مسئولیت پذیری و پاسخگوئی سخن گفته اید.

نکته اول ـ خطا و اشتباه یا جنایت
اقای خزعلی در آن روزگار، که سرکوب خشن حکومتی تیغ بر گردن روشنفکران، فعالان سیاسی و همه دیگراندیشان نهاده بود، همکار نزدیک وزارت اطلاعات و سعید امامی در بخش «کار فرهنگی» بود. داستان جلسه های گروه عملیاتی سعید امامی در انتشاراتی آقای خزعلی برای تولید محتوای برنامه «هویت» با حضور آقای حسین شریعتمداری، مدیر روزنامه حکومتی کیهان، به دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی در روزنامه های اصلاح طلب منتشر شد.
بخش مهمی از کتاب و برنامه تلویزیونی هویت، مصاحبه های تحمیلی است که با شلاق و دست بند قپانی و بی خوابی و دیگر شکنجه ها، بر قلم و زبان قربانیان «نویسانده شده است» از آقایان عزت الله سحابی و غلامحسین میرزا صالح بگیر و تا آقای سعیدی سیرجانی و... و همه در جهت هدف اصلی وزارت اطلاعات در آن زمان یعنی تولید رعب و هراس بیش تر و آماده کردن افکار عمومی برای برنامه قتل منتقدان و مخالفان سیاسی و دیگراندیشان فرهنگی که بخشی از آن در ماجرای موسوم به قتل های زنجیره ای تحقق یافت.
شما در مقاله خود به سخنرانی آقای خزعلی پرداخته اید. آقای خزعلی در این سخنرانی آشکارا دروغ می گوید، تاریخ را تحریف و حقایق افشا شده و روشن را انکار می کند، رخدادها را جعل و انتشار کتاب هویت را توجیه کرده و حتی به عنوان نمود طرفداری از «آزادی بیان» جا می زند و شما؟ شما با کسی که حتا اکنون نیز پا بر حقیقت می گذارد تا دیگران را بفریبد، با زبان یکی به نعل، یکی به میخ و با بسیاری تمجید و تعریف و تعارف و.. سخن می گویید.
شما کارنامه کسی را که با یکی از جنایت کارترین باندهای جلاد تاریخ ایران همکاری نزدیک داشته است «تناقض‌های خود» تعریف و خواهان «پوزش خواهی» او هستید و معتقدید که او اکنون «بر سر یک سری حقایق و کوشش‌‌ برای نجات یافتن از مرداب مصلحت‌ها و دروغ و ریا ایستاده» است حتی گرچه اکنون نیز دروغ می گوید، پا بر حقیقت می نهد و کتاب هویت را که با همکاری سعید امامی تولید شده و او منتشر کرده است «طرفداری از آزادی بیان» جا می زند.

رفیق عزیز
شما سال ها است که در اروپا زندگی می کنید و می دانید که همکاری با شکنجه گران نه «تناقض» تلقی می شود نه اشتباه و خطای سیاسی. پرونده همکاری با شکنجه گران با «پوزش خواهی»، که شما خواسته اید، تمام نمی شود. در عرف سیاست عملی و نظری در جهان همکاری خود خواسته با شکنجه گران «جنایت» است و جنایتکار، حتا اگر به واقع پشیمان باشد و «پوزش خواهی» کند، محاکمه و محکوم می شود چه رسد به آقای خزعلی که نه از جنایت خود پشیمان است و نه «پوزش خواهی» می کند.
شما در رسانه های اروپا می خوانید که حتی نگهبانان اردوگاه های کار اجباری آلمان نازی را نیز هم اکنون، و به رغم کهنسالی و بیماری، یافته و محاکمه و به حبس محکوم می کنند تا به گفته یکی از قاضیان این دادگاه ها «در حافظه جمعی ثبت شود که جنایت شامل مرور زمان نمی شود» و «همکاری خودخواسته با شکنجه گران در هر سطح و حدی، جنایت علیه بشریت است» رفیق بهزاد. اگر از پس این همه تجربه های خونین و زخم های سوزان، این نیاموخته باشیم پس چه آموخته ایم؟ چه امیدی هست که این جنایت ها تکرار نشود؟

نکته دوم در باره خودتان و فرخ نگهدار و دیگر رهبران وقت اکثریت چطور؟
شما می دانید که مسئولیت پذیری در سیاست از معیارهای اصلی اعتقاد به دموکراسی است. می دانید که در عرف جهانی دموکراسی سیاستمداران باید که مسئولیت خطا و اشتباه سیاسی (حتی شخصی و اخلاقی) خود را بپذیرند و پذیرش مسئولیت تنها به «اعتراف به خطا و پوزش خواهی» محدود نیست که بعلاوه باید که در عرصه سیاست عملی و «در عمل» تجلی یابد. به همین دلیل است که خطاکاران سیاسی از سمت و مقام خود استعفا می دهند، از صحنه سیاست کنار کشیده یا از آن رانده می شوند و... یعنی «خطای عملی را در عمل جبران می کنند» و همین جا است که می رسم به نکته دوم و پرسش از شما.
شما و رهبری وقت اکثریت سازمان رادیکال فدائی را به «اکثریت» استحاله کردید آن هم نه فقط در پرتو کار نظری و سیاسی، که با ترفندهای ناروائی که خود بهتر از من می دانید. از لطف سیاست های شما رهبر ی وقت اکثریت، بزرگ ترین سازمان چپ ایران پس از انقلاب، در یکی از حساس ترین برهه های تاریخ ایران، به حمایت فعال و دفاع همه جانبه از استبداد خشن و خونین خمینی برخاست. این جنایت نبود اما خطای بزرگی بود که سرنوشت ایران و چپ ایران را دگرگون و بسیاری از جان های شیفته را قربانی کرد.
شما و رهبری وقت اکثریت بعدتر، وقتی که کار از کار گذشت و طشت رسوائی سیاست اکثریت در حمایت همه جانبه از خط امام، از بام فلک افتاد، در کنگره ای پذیرفتید که سیاست شما اشتباه بوده است. گام اول.
شما از آقای خزعلی می خواهید که از قربانیان باند امامی «پوزش خواهی» کند. کاری لازم اما نه کافی. اما شما و رهبری وقت اکثریت از قربانیان سیاست اکثریت در حمایت از استبداد خشن و خونین خمینی پوزش خواهی کرده اید؟ و مهم تر به شیوه آدم های معتقد به واقع به دموکراسی مسئولیت خطای بزرگ خود را در «عمل» پذیرفته اید؟
به شیوه سیاستمداران حزب ها و دموکراسی های مطلوب خود بعد از پوزش خواهی در سخن، در عمل نیز از سمت و مقام تشکیلاتی و از ادعای رهبری و خط دهی و رهنمون دادن دست برداشته اید؟
می دانید که چنین نیست که اگر چنین بود خطاهای بزرگ بعدی برخاسته از همان دیدگاه و همان روابط و مناسبات و منافع رخ نمی داد و از جمله حمایت از خصوصی سازی رفسنجانی به دوران ریاست جمهوری او، حمایت یک جانبه از اصلاح طلبان، حمایت از روحانی و فهرست امید با قاتلان شناخته شده ای چون ری شهری و دری نجف آبای در انتخابات مجلس... بهتر از من خبر دارید از این «حمایت ها» و منافع و انگیزه های پشت آن.
آقای خزعلی به نظر شما در «تناقض» و اشتباه سهیم بوده و به نظر من در جنایت اما شما در خطاهای بزرگ سرنوشت ساز سیاسی نقش داشته اید. آن چه را از او می خواهید و مهم تر «مسئولیت پذیری در عمل و نه فقط در انتقاد کلامی» را از خودتان و رهبری وقت اکثریت نیز خواسته و می خواهید؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست