سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روانشناسی دیکتاتوری در شخصیت قاسم سلیمانی – آتوسا صاد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۶ مهر ۱۴۰۱ -  ۱٨ اکتبر ۲۰۲۲


خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است
(قاسم سلیمانی، وصیتنامه)

در این روزهای خشم و آتش که مردم ایران بیش از هر زمان دیگر حکومت جمهوری اسلامی را وحشت زده و سردرگم کرده اند، شاهد انواع روش های تسلی دهی حکومت به ولایتمداران هستیم. یکی از این روش ها یادآوری مکرر ارزش های شیعی-ولایی است. مثلا حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله خطاب به «دوستداران» جمهوری اسلامی گفته است: «غمگین نباشید، حاکم حقیقی ایران امام مهدی است و این حکومت قوی‌تر و راسخ‌تر از هر زمان دیگر از این تظاهرات‌ها تاثیر نمی‌پذیرد». وب سایتی حکومتی هم با بازنشر وصیت نامه قاسم سلیمانی و با یادآوری آرمان های وی نوشته بود: «یادمان نرود… امروز قرارگاه حسین بن علی ایران است… جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرم دیگری باقی نمی‌ماند». آن جا بود که برای اولین بار وصیت نامه را خواندم.   

این نوشتار به نقد روانشناسی دیکتاتوری در وصیت نامه قاسم سلیمانی می پردازد. می گویند هر متنی خود را به یکی از روش های نقد ادبی تسلیم می کند. هدف من هم در ابتدا نقد لحن و زبان سلیمانی بود نه نقد روانشناسانه متن، اما حین خواندن متوجه شدم که وصیت نامه نقد روانشناسانه می طلبد.

«روانشناسی دیکتاتوری» زیر مجموعه ای از علم روانشناسی است که به بررسی شخصیت، روابط و الگوهای رفتاری دیکتاتورهای سیاسی می پردازد. از اولین آثار چاپ شده در این شاخه می توان به «شخصیت شناسی آدولف هیتلر» اثر کارل گوستاو یونگ در سال ۱۹۳۹ اشاره کرد که هیتلر را فردی «خشن، عبوس و غیر انسان» معرفی می کند. مطالعات روانشناسی دیکتاتوری برای روانشناسان حائز اهمیت است و به آن ها (۱) برای تنظیم برنامه های مثبت آموزشی برای نظامیان و فرماندهان ارتش و (۲)‌ برای توسعه راهکارهای مبارزه با آثار جمعی و مخرب بیماریهای روانی کمک می کند. از مطالعات معاصر در روانشناسی دیکتاتوری می توان به مطالعات فردریک کولیج و دانیل سگال (۲۰۰۷ و ۲۰۰۹) اشاره کرد که با به کارگیری متدهای پژوهش کیفی و کمّی (qualitative- quantitative research) به بررسی «۱۴ اختلال شخصیتی» و دو بیماری روانی (روانپریشی و اسکیزوفرنی) در آدولف هیتلر، صدام حسین، و کیم جونگ-ایل می پردازند. جدول زیر فشرده ای از یافته های این دو روان‌شناس را نشان می دهد:

٪ کیم جونگ-ایل ٪ آدولف هیتلر ٪ صدام حسین
۸۱.۱ سادیسم ۷۸.۴ پارانویا (PPD) ۸۹.۹ روانپریشی
۷۸.۳ روان پریشی ۷۷.۸ شخصیت ضداجتماعی (ASPD) ۸۱ سادیسم
۷۷.۸ پارانویا (PPD) ۷۶.۹ خودشیفتگی (NPD) ۷۸.۵ اسکیزوفرنی
۷۶.۱ اسکیزوفرنی ۷۵.۹ سادیسم ۷۹.۳ پارانویا (PPD)
۷۶ خودشیفتگی (NPD) ۷۳ روانپریشی ۷۷.۴ شخصیت ضداجتماعی (ASPD)
۷۵ اسکیزوئید (SPD) ۶۹ اسکیزوفرنی ۷۴.۲ خودشیفتگی (NPD)
۷۴.۲ اسکیزوتایپال (STPD) ۶۷.۴ اسکیزوئید (SPD) ۷۲.۶ اسکیزوئید (SPD)
۷۴.۱ شخصیت ضداجتماعی (ASPD) ۶۷.۲ اسکیزوتایپال (STPD) ۷۰.۷ اسکیزوتایپال (STPD)
۷۰.۱ دوری‌گزینی (AVPD) ۶۵.۶ شخصیت مرزی (BPD) ۶۷.۷ وسواس فکری-عملی (OCD)
۶۵.۶ شخصیت مرزی (BPD) ۶۳.۷ پرخاشگری منفعل (PAPD) ۶۷.۵ شخصیت وابسته (DPD)
۶۱.۹ مازوخیسم (SDPD) ۶۱.۹ افسردگی ۶۷.۴ افسردگی
۶۱.۹ شخصیت وابسته (DPD) ۵۹.۵ وسواس فکری-عملی (OCD) ۶۵.۴ مازوخیسم (SDPD)
۶۱.۴ وسواس فکری-عملی (OCD) ۵۸.۷ دوری‌گزینی (AVPD) ۶۳.۷ شخصیت مرزی (BPD)
۶۰.۴ پرخاشگری منفعل (PAPD) ۵۵ شخصیت وابسته (DPD) ۶۳.۲ پرخاشگری منفعل (PAPD)
۵۵.۶ افسردگی ۵۴ شخصیت نمایشی (HPD) ۶۱.۷ شخصیت نمایشی (HPD)
۵۲.۶ شخصیت نمایشی (HPD) ۵۰.۶ مازوخیسم (SDPD) ۵۹.۴ دوری‌گزینی (AVPD)
برای رسیدن به ارقام بالا، کولیج و سگال با تعداد زیادی از افرادی که صدام، هیتلر و جونگ-ایل را می شناختند مصاحبه کرده و پرسشنامه های فراوانی را به افراد دانشگاهی که در مورد دیکتاتوری تحقیق می کرده فرستاده اند. روش دیگر بررسی کتب، نوشته ها، و مصاحبه های دیکتاتورها و بررسی پیشینه پژوهشی موجود و بیوگرافی و گزارشها و مقالات نوشته شده در مورد آنهاست. اطلاعات جمع شده سپس در آزمون های بالینی آسیب‌شناسی مثلن در تست روانشناسی تئودور میلون (Millon Clinical Multiaxial Inventory) که یک ابزار ارزیابی و تشخیص ویژگی های شخصیتی و اختلالات روانی است قرار داده می شود و ارقام بالا به دست می آیند. در واقع روانشناسان از روی مدارک موجود شخصیت دیکتاتورها را بازسازی و آن را مورد تست اختلالات شخصیتی قرار می دهند.

پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، این گونه مطالعات مرسوم تر شده و روانشناسان حوزه سیاست تحقیقاتی مشابه در روانشناسی تروریسم انجام داده اند. برای مثال اوبری ایملمن در مقاله «ویژگی های شخصیتی رهبر القاعده اسامه بن لادن» با روش تحقیقی مشابه به بازسازی شخصیت بن لادن می پردازد (۲۰۰۲). ایملمن شخصیت بن لادن را بازسازی و وی را فردی با پروفایل «خودشیفتگی عمیق و ناسازگاری بیمارگونه» ترسیم می کند که «خودشیفتگی و ناسازگاری وی به بهره کشی از دیگران منجر شده است». افراد این پروفایل شخصیتی، «لحن تکلّم خصمانه دارند، جهان را به «ما» و «آنها» تقسیم می کنند، اشتباهات خود را نمی پذیرند، و از «دشمن» به‌عنوان سپر بلا و حفاظ خود استفاده می کنند» (۲۰).

برای شناخت دیکتاتورها و تروریست های ایرانی حتی دیکتاتورهای ایران باستان هم می توان از روش های مشابه استفاده کرد. قطعا برای روانشناسی جامع دیکتاتوری ایرانی به این روش نیاز به جمع آوری انبوهی منابع موثق در مورد زندگی فردی و اجتماعی، کودکی و تاریخ خانوادگی این افراد، و دسترسی به تمام نوشته ها و مصاحبه های آنهاست. متاسفانه با وضعیت کنونی ایران و محافظه کاری و سکوت سیستماتیک در مورد زندگی سران حکومتی دسترسی به منابع موثق ممکن نیست، مگر این که محققی آگاه از درون حکومت یا خانواده آن ها این کار را انجام دهد. به همین دلیل، در این جا فقط به بررسی پروفایل شخصیتی قاسم سلیمانی بر مبنای وصیت نامه وی می پردازم، که البته آن هم معلوم نیست حقیقی است یا جعلی. اما بهرحال با بررسی آن می توان روان دسته جمعی دیکتاتوری ایرانی را بهتر شناخت.

وصیت نامه قاسم سلیمانی و بررسی اختلالات شخصیت کولیج و سگال
در اینجا با بررسی وصیت نامه قاسم سلیمانی و با استفاده از مقالات کولیج و سگال رد پای ۵ اختلال شخصیتی را در کلام وی پیدا می کنم. با توجه به محدودیت این منبع (وصیت نامه) نمی توانم تحقیق کمّی و درصدی برای اختلالات روانی ارائه دهم، فقط آن ها را بر مبنای شدت و ضعف در وصیت نامه از ۱(قویترین) تا ۵ مرتب می کنم. البته سخن در این باب فراوان است اما به دلیل محدود بودن این مجال فقط به ۵ اختلال می پردازم، و پرداختن به ۵ اختلال به معنای عدم وجود اختلالات دیگر نیست.

(۱)‌ پارانویا: در وصیت نامه سلیمانی پروفایل شخصیتی پارانوئید از بقیه پروفایل ها قوی تر است. اختلال شخصیت پارانوئید (PPD) اختلال روانیست که با سوء ظن فراگیر و بی اعتمادی عمومی نسبت به دیگران شناخته می شود. این افراد از طریق ترس های خود با جهان ارتباط برقرار می کنند و با بررسی محیط خود دنبال یافتن سرنخ برای تایید ترس یا تعصب خود هستند. آن ها مدام فکر می کنند در خطر هستند و در جستجوی نشانه ها و تهدیدها اغلب به برداشت های دیگر توجه ندارند، و در رابطه با دیگران تدافعی و شکاک هستند. افراد مبتلا به اختلال پارانوئید می توانند همزمان به اختلال خودشیفتگی، اجتناب، شخصیت مرزی واسکیزوتایپیال مبتلا باشند. قاتلان زنجیره ای، تروریست ها، و افرادی که اقدام به جنایت و نسل کشی می کنند درصد بالایی از یک یا تمام این ۵ اختلال را دارا هستند (بیماری روانی و آدمکشی ۲۰۱۸).

در وصیت نامه سلیمانی، اختلال شخصیت پارانوئید بیش از همه در تاکید مدام بر مرزبندی بین «ما» و «آنها» و باور بر وجود «دشمن» نمایان می شود:

بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و دشمنان‌ چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.

به گفته شوکی کوهن در «ناخودآگاه در وحشت، مروری بر روانشناسی تروریسم و افراط گرایی» (۲۰۱۹) خشونت تروریستی در طول تاریخ توسط اقوامی ایجاد شده که دچار ترومایی تاریخی شده اما ترومای خود را به شیوه های آشتی جویانه برای خود معنا نکرده و با سوگواری یا سمبُل (فتیش) سازی (اعمال، آیین، مکان‌ های یادبود، یا از طرق دیگر) حل نکرده اند. ترومای حل نشده کم کم از طریق همزاد پنداری قربانی با فرد مجرم جای خود را به خشونت پاتولوژیک می دهد و به حمله یا جنگ تبدیل می شود. بعضی روانشناسان نیاز قربانیان درمان نشده به تکرار تروما را به این صورت می بینند که قربانی از طریق ریسک پذیری و قربانی کردن خود در جنگ مسلحانه یا انتحاری به طور ناخودآگاه ترومای تاریخی و قربانی بودن خود را بازسازی و به دیگران یادآوری کند.

بنیان مذهب شیعه اثنی عشری بر سلسله تروماهای تاریخی است: غصب خلافت از علی، قتل علی، شکستن پهلوی فاطمه، مرگ محسن، مرگ فاطمه، ترومای کربلا، کشتن حسین، کشتن عباس، مصیبت زینب، مسموم شدن و مرگ تقریبا تمام امامان در زندان یا تبعید، و در نهایت تهدید به مرگ امام دوازدهم و غیبت او. این روایات (فارغ از صحت و سقم تاریخی آن ها) تصویری سیاه و وحشتناک از جهان را ارائه می دهند که در آن همواره دشمنی در کمین امام شیعه یا عموم شیعه بوده تا نگذارد یک روز خوش ببیند. به نظر من، این برداشت سیاه و اغراق آمیز بازتاب ترومای تاریخی زندگی شیعیان به عنوان یک اقلیت مذهبی در کشورهای مسلمان اکثریت سنی بوده که جایی برای آزادی بیان اقلیت ها نداشته اند.

امروز اما در قرن بیست و یکم که شیعیان کشور دارند و حکمرانی می کنند باز همان روایت را از سلیمانی می شنویم انگار می خواهد با اشاره به مظاهر شیعی مانند «حرم» ترومای تاریخی خود را بازسازی و ترس را یادآوری می کند:

امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی.

حرم های شیعیان در مشهد، قم، عراق و حرم منسوب به زینب در سوریه قوی ترین سمبُل های شیعی هستند که عمل زیارت در مورد آنها انجام می شود. نکته این است که در اسلام خانه خدا و مسجد مدینه زیارت می شوند که قبر نیستند، ولی شیعیان حرمها را زیارت می کنند که قبر هستند و تجسم فیزیکی دو چیز: امام (انسان) و مرگ امام (انسان). یا همان تروما و ترس از تروما. معنی ناخوداگاه «ایران حرم است» این است که قبری به وسعت ایران بر ذهن سلیمانی حکمفرماست؛ مرگ، نیستی، و ترسی به وسعت ایران. دشمن خودآگاه او در اصل دشمن تاریخی یا قاتلان امامان است، اما وقتی سمبل مرگ اینجاست، دشمن هم قطعن این جاست، فقط باید او را یافت. دشمن او می تواند مردم ایران باشند، مردم معمولی، مردم غیر ایدئولوژیک، یا «نوع انسان» در کل. سلیمانی پروفایل یک شخصیت پارانوئید را دارد که با منعکس کردن آن بر شخصیت ها و اماکن مذهبی دنبال تایید ترس ها و تعصب های درونی خویش است. شخصیت پارانوئید می تواند ناشی از ترومای کودکی یا تروماهای شخصی او هم باشد که برای مطالعه آن باید به تاریخ خانوادگی وی اشراف داشت.

(۲) خودشیفتگی: خودشیفتگی دومین اختلال شخصیتی وصیت نامه و یکی از مطرح ترین پروفایل ها در روانشناسی دیکتاتوری و تروریسم است. اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) نوعی اختلال روانی است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم می‌پندارد و به گونه‌ای غلوآمیز احساس توانایی و لیاقت می‌کند. این افراد مرکز دنیای خود هستند و حس خودپسندی و سزاوار بودن هر گونه نگرانی درباره نیازها، مشکلات، و احساسات دیگران را از ذهن آن ها خارج می‌کند. افراد مبتلا به اختلال خودشیفته می توانند همزمان دچار اختلال دوری‌گزینی یا اجتناب (AvPD) و اختلال اسکیزوئید (SzPD) باشند که در آن از دیگران دوری می جویند. نوع پیشرفته AvPD باعث ایجاد روانپریشی می شود که در جدول بالا هم درصد بالایی را به خود اختصاص داده است.

مشخص است که سلیمانی با خودشیفتگی خاص عقاید و مذهب خود را از همه عقاید و مذاهب دیگر برتر می بیند. مثلا در جایی به حق (the Truth) اشاره می کند و می گوید: «حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی حق هستند». اما داستان به این جا ختم نمی شود:

برادران و خواهرانم! ولایت فقیه تنها نسخه نجات‌بخش امت اسلام است. برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه ولایت، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

در این جا باز تصویر پارانوئید و ترسناک از جهان که در آن چیزی دنبال نابود کردن مذهب سلیمانی است باز می گردد. اما خودشیفتگی وی در آنست که می گوید حق و اسلام همان عقیده ی من است و حق و اسلام دیگری وجود ندارد. گوینده احترامی برای دیگران قائل نیست، و در دنیایش کسی یا چیزی خارج از خودش وجود ندارد. «خیمه» در این جا ولایت فقیه، عقیده سلیمانی به ولایت فقیه، یا همان خویشتن سلیمانی است که «ذوب در ولایت فقیه است» و دیوار خیمه همان مرزی که بین خود و انسان ها کشیده است. به کوچکی سایز خیمه (خود، خویشتن، ولایت فقیه) در مقایسه با حرم (ایران، دشمن، مرگ) توجه کنید.

مردم ایران تنها در رابطه با «خیمه» (خود، ولایت فقیه)‌ ظاهر می شوند و خارج از آن وجود ندارند، مردم طفیلی وجود و عقاید سلیمانی هستند:

برادران و خواهران عزیز ایرانی من… از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولی فقیه، خصوصا این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.

در واقع منظور او از «برادران و خواهران ایرانی» برادران و خواهران ولایی است همان طور که در بالا منظورش از «اسلام» شیعه اثنی عشری است. مردم ایران خارج از ساختار ولایی برای سلیمانی مفهومی ندارند و در زمره همان دشمن قرار می گیرند. اشاره وصیت نامه به افراد غیر ولایی بسیار محدود است و در جایی از مخالفان با واژه ی «خنّاسان» یعنی شیاطین یاد می کند. واژه «خنّاس» در خود باری ناخودآگاه از فرشته سان بودن «خود» و شیطان بودن مخالفان دارد، و ساختار «ما–آنها» «شیعه–دشمن» «اهورا–اهریمن» پروفایل سلیمانی را پررنگ تر می کند.   

در ذیل خودشیفتگی دیکتاتورهای مذهبی می توان به عقده خداگونگی (God complex) هم اشاره کرد. عقده خداگونگی عقیده تزلزل‌ناپذیر بر توانایی، برتری، یا خطاناپذیری خود است. کسی که به عقده خداگونگی دچار است، از پذیرش خطا و شکست خود عاجز است، به دُگماتیسم و جزم‌اندیشی مبتلاست، و طوری حرف می‌زند انگار باورها و نظراتش حقیقت محض هستند. کسی که عقده خداگونگی دارد برای خواسته‌های جامعه ارزشی قائل نیست و خواهان جایگاه ویژه برای خود است. قسمتی از وصیت نامه مکالمه سلیمانی با خداست که لحنی گاه عاجزانه و گاه پرمنّت دارد. انگار دو خدا در مقابل هم قرار گرفته اند: خدا و سلیمانی. خدای سلیمانی شخصیتی تک بعدی و خشن دارد که فقط با «اشک بر اهل‌بیت» (عزاداری و گریه) و «سلاح» به دست گرفتن (قتال)‌ می تواند با او رابطه برقرار کند. در اسلام عقیده بر این است که کسی جز خداوند حافظ دین نیست، اما سلیمانی طوری وانمود می کند که دین بدون او و عقایدش نابود خواهد شد. یعنی خود را در مرکز قرارمی دهد و جای خود و خدا را عوض می کند.

(۳)‌ اسکیزوتایپال: اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (STPD) اختلالی روانی است که با تفکر جادویی، عقاید منحصر به فرد، خطاهای ادراکی، و مسخ واقعیت مشخص می‌شود. افراد دارای این اختلال با تاکید بر عقاید و باورهای خود واقعیت خارجی را منکر می شوند. از دید ناظران بیرونی این افراد اغلب متوهم و غیرواقعی به نظر می رسند. این اختلال در صورت عدم درمان می تواند به بیماری اسکیزوفرنی تبدیل شود.

توهم و واقعیت گریزی مدام سران نظام به ویژه در چند هفته اخیر نمادی از جنبه های اسکیزوتایپال حکومت ایران است. وقتی سلیمانی می گوید «ولایت فقیه رنگ خداست» یا خامنه ای را «متصل به و منصوب شرعی و فقهی امامان معصوم» معرفی می کند، به خامنه ای نیرویی ماورایی می دهد، انگار کودکی با تفکر جادویی (magical thinking) که پدرش را سوپرمن تصور می کند. تفکر جادویی سلیمانی خدایی مثل سوپرمن دارد که ظلم و قتل عام و کودک کشی را به «بهشت» تبدیل می کند، انگار خدا هم توهم زده است. تفکر جادویی و توهم مکانیزم دفاعی ساختارهای دیکتاتوری برای مقابله با واقعیت و ترس ناشی از آن است.

(۴)‌ شخصیت نمایشی: قسمت نخست وصیت نامه پروفایل اختلال شخصیت نمایشی (HPD) را نشان می دهد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی تحریک پذیر و هیجانی هستند و رفتار پررنگ و لعاب و نمایشی دارند. این افراد خود را همتای برترین افراد می‌دانند و می‌کوشند کانون توجه باشند. آنان هیجان‌ها و روابطی پرشور، ولی سطحی و پیوسته در حال تغییر دارند.

وصیت نامه معمولا برای انسان ها نوشته می شود نه برای خدا، اما یک سوم وصیت نامه سلیمانی خطاب به خداوند نوشته شده که به نظر من برای تظاهر به معنویت و خودشیرینی است. در کل، زبان وصیت نامه به زبان پسر بچه ای می ماند که به خواننده می گوید «من خوب هستم» «خوبی من را ببین و باور کن»، می خواهد خود را در چشم دیگران عزیز جلوه دهد و تشنه توجه است، توجه خدا، توجه اطرافیانش، توجه خامنه ای. نقش پسر خوب را بازی می کند. اما سلیمانی دیگری هم می شناسیم معروف به «کودک کش» و سلیمانی دیگری که عربهای عراق در شعار می خواندند: «قوّاد ایرانی». قاسم سلیمانی مرد هزار چهره ای که می خواهد در وصیت نامه اش فقط «پسر خوب» را نشان دهد، اما کلامش او را لو می دهد یا شاید بهتر باشد بگوییم همه شخصیت های وی در خدمت همان «پسر خوب» یا «شخصیت نمایشی» است. به نظر من علاقه سلیمانی به عملیات نظامی و جنگ هم می تواند ادامه همین نمایش گونگی باشد که برای جلب توجه دیگران خطر را به جان می خرد و خود را به کشتن می دهد: «من وجودم را نذر وجود شما می کنم».

به نظر می رسد اختلال شخصیت سادیسم یا آزارگر می تواند نقطه مقابل اختلال نمایشی سلیمانی باشد. متاسفانه نتوانستم اختلال سادیسم را از وصیت نامه استخراج کنم، فقط در اشاره های متعدد به جنگیدن و همچنین در جایی که سلیمانی به «گریاندن» دیگران اشاره می کند، این اختلال را دیدم. آنچه قطعی است این است که اختلال سادیسم در تمام دیکتاتورها و تروریست ها دیده می شود و عامل اصلی آدم کشی و بهره کشی آن ها از دیگران است اما برای اثبات آن در زبان وصیت نامه پر تعارف و نمایشی سلیمانی نیاز به تعبیر سمبلیک تعابیر بود که در اینجا ارائه آن را ضروری ندیدم.

(۵) وابستگی: اختلال شخصیت وابسته (DPD) نوعی اختلال است که با وابستگی فراگیر روانی به دیگران شناخته می شود. افراد مبتلا به اختلال وابسته اغلب رفتاری خشک و انعطاف ناپذیر دارند.

در وصیت نامه سلیمانی سلسله قطاروار مردان معنوی یا مقتدر را می بینیم که گوینده تلاش یا آرزو می کند خود را به آن ها منصوب کند. جهان سوم دیکتاتورهای پدر و پسر زیادی به خود دیده است. حافظ اسد و بشار اسد، معمر قذافی و سیف الاسلام قذافی، کیم جونگ-ایل و کیم جونگ اون، ژان بدل بوکاسا و ژان سرج بوکاسا رهبران آفریقای مرکزی، عبدالله بوکرم و دالو بوکارام رهبران اکوادور، و عیدی امین و پسرش حسین امین رهبران اوگاندا. هرچند علی خامنه ای و مجتبی خامنه ای نمونه بهتر دیکتاتورهای پدر و پسر هستند، اما سلیمانی به عنوان فردی که با دیکتاتورها ارتباط خونی ندارد نشان می دهد چه طور پدر و پسر بودن در ساختار دیکتاتوری نیازی به رابطه خونی ندارد و افرادی مانند وی می توانند به صورت ذهنی به پدران دیکتاتور متصل باشند.

اعتقاد به «محو» شدن در یک ذات برتر که در عرفان و در میان شیعیان رایج است، می گوید فرد می تواند از «خود» (ego) خالی شود و از خدا پر شود. اما مشکل اینجاست که انسان زنده نمی تواند از خود خالی شود. تداوم انکار «خود» خلایی در درون ایجاد می کند که با هر چیز بیرونی غیر از «خود» پر می شود. به نظر من این گرایش عرفانی به لحاظ روانی مشکل ساز است و نوعی وابستگی درونی ایجاد می کند.

«خود» محو شده ی سلیمانی با تصاویر ایده آل از تعداد زیادی نماد یا شبه پدر (father figure) پر می شود: «علی‌بن ابی‌طالب»، «اولاده المعصومین اثنی‌عشر»، «حسین‌بن علی»، «عبّاس»‌، «خمینی کبیر»، «خامنه‌ای مظلوم»، «علمای عظیم‌الشان» و «مراجع». این جا سلیمانی یک فرد نیست، یک جمعیت است. جمعیتی از ولایت مداران مثل همان استادیوم آزادی که در آن سرود «سلام فرمانده» خوانده می شود. ویژگی اصلی نظام دیکتاتوری همین جمعیت یکدست و بی «خود» به جای فردیت های گوناگون و با «خود» است.

شنیده ام بعضی طلاب حوزه علمیه تخصص خود را در روانکاوی می گیرند. از اتفاقات جالب تاریخ روانکاوی این است که در مقطعی از جنگ جهانی دوم فرماندهان نازی تمام تیم ۵۰ نفری روانکاوان حاذق آلمانی را به زندان انداختند و کتابهای فروید از تمام کتابفروشی ها جمع شد. در زمان هیتلر واژه عقده ادیپ (Oedipus complex) به عقده خانواده (family complex) تغییر یافت تا فقط بر ریشه ی خانوادگی بیماریهای روانی تاکید کند و آن ها را آن طور که روانشناسی جمعی فروید توضیح می داد به نظام سیاسی و رابطه سربازان و فرماندهان نازی با هیتلر تعمیم ندهد. در آلمان نازی فقط روانکاوانی که برتری نظام سیاسی و جمعیت (ملت یا به قولی امّت) را بر فردیت بیماران القا می کردند مجوز کار می گرفتند. احتمالا حوزه های علمیه در همان نسخه محدود و هیتلری فروید (که امّت را تبلیغ می کند)‌ باقی مانده اند، چون روانشناسی جمعی فروید نقد صریح روابط و عقاید خودشان می شود در ارتباط با ولایت فقیه.

در آخر، متن وصیت نامه بیشتر به متن سخنرانی یا پروپاگاندای حفظ نظام جمهوری اسلامی شبیه بود تا واپسین سخنان صادقانه یک انسان. واقعیت غمناک ساختار دیکتاتوری همین است که به پیروانش اجازه آزاد بودن فکر را نمی دهد. اما اگر چه هدف نهایی ساختار دیکتاتوری حفظ رژیم اقتدارگرا است، به نظر من اثرات روانی آن منفی تر از حفظ رژیم است و به ایجاد نسل های بشری بدبین (پارانوئید) به زندگی، و متوهم (اسکیزوتایپی) و وابسته می شود. چنین دید بسته ای که امروز درصد بالایی از پیروان ولایت فقیه به آن دچار هستند به سرخوردگی و استیصال درونی و نیاز دائمی به محرک بیرونی برای زیستن (مردان معنوی، رهبر، خامنه ای، امام زمان) می انجامد، انگار زندگی بدون آن بی معناست. در کل هر چه بیشتر به روانشناسی دیکتاتوری فکر می کنی بیشتر به واقعیت حباب گونه ی آن پی می بری و به این که نظام دیکتاتوری پیروانی برای خود جمع می کند که مثل حباب تهی می شوند، حباب های انسان نما در خدمت ساختار یا «خیمه» جامد دیکتاتوری.

منابع

شوکی کوهن در «ناخودآگاه در وحشت، مروری بر روانشناسی تروریسم و افراط گرایی» (۲۰۱۹)
Cohen, Shuki J. “The Unconscious in Terror: An Overview of Psychoanalytic Contributions to the Psychology of Terrorism and Violent Radicalization.” International Journal of Applied Psychoanalytic Studies, vol. ۱۶, no. ۴, ۲۰۱۹, pp. ۲۱۶–۲۲۸, https://doi.org۱۰.۱۰۰۲/aps.۱۶٣۲.

فردریک کولیج و دانیل سگال (۲۰۰۹)
Coolidge, Frederick L., and Daniel L. Segal. “Is Kim Jong‐il like Saddam Hussein and Adolf Hitler? A Personality Disorder Evaluation.” Behavioral Sciences of Terrorism and Political Aggression, vol. ۱, no. ٣, ۲۰۰۹, pp. ۱۹۵–۲۰۲, https://doi.org۱۰.۱۰٨۰/۱۹۴٣۴۴۷۰۹۰٣۰۱۷۶۶۴.

اوبری ایملمن «ویژگی های شخصیتی رهبر القاعده اسامه بن لادن» (۲۰۰۲)
Immelman, A. (۲۰۰۲, July). The personality profile of al-Qaida leader Osama bin Laden. Paper presented at the ۲۵th Annual Scientific Meeting of the International Society of Political Psychology, Berlin, Germany, July ۱۶-۱۹, ۲۰۰۲. Retrieved from Digital Commons website: digitalcommons.csbsju.edu

بیماری روانی و آدمکشی (۲۰۱۸)
(Serious Mental Illness and Mass Homicide – Treatment Advocacy Center)

https://www.treatmentadvocacycenter.org/key-issues/violence/٣۶۲۶-serious-mental-illness-and-mass-homicide

متن کامل وصیت‌نامه حاج قاسم سلیمانی + دست‌نوشته https://www.tasnimnews.com › news


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست