سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"اوبامای" وال استریت و "اوبامای" مردم کوچه و خیابان - تقی روزبه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : الف ارجمند

عنوان : و چقدر بد است که فقط دوستانی یک به دو می کنند و دیگران دخالتی نمی کنند.
و چقدر بد است که فقط دوستانی یک به دو می کنند و دیگران دخالتی نمی کنند. آری ولی کجای حرفهای خانم نامجو دفاع از سرمایه داری ست؟ کجایش دفاع از پهلوی هاست؟ ایشان در نوشته ی خود می گویند کثافت کاریهای اربابان پرولتاریا و حکومت نامبارک جمهوری اسلامی باعث شده تا بروح پهلویها و تزار رحمت فرستاده شود و به روح خمینی و لنین و استالین لعنت و نفرین. کجای این دفاع از پهلویهاست و کجایش ضد چپ است؟ بفرمایید ما شخص سومیها هم روشن شویم. ولی این این کمونیست مادام العمر که البته خیال هم می کند این حسن است که حرف مرد یک کلام باشد چقدر بی پرواست. ممنون از شما دوتان که این سایت را درست کرده اید. و چقدر خوب سات که این قسمت نظرها را هم راه انداخته اید. اما ایکاش نظرها بلافاصله در زیر مطالب می آمد.
۴٣۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣٨۷       

    از : R یک مارکسیست

عنوان : لاطائلات
جناب کارگر واقعی!!!!!!!!!!!!!!! می شود لطف کنید و منبع این دریوریهایی را که نوشته اید مشخص کنید تا من هم از جهل مرکب خارج شوم.

اما در رابطه با بقیه عمرم مطمئن باشید که تمام آن را هر چه قدر باشد در راه مبارزه با سرمایه داری و بنا کردن حزب انقلابی آنگونه که مورد نظر رفیق کبیر لنین بود صرف خواهم کرد.

اما خانم نامجو دفاعیات مشعشع شما از تزارها و پهلویها چندش آور بود. چقدر سرنوشت شما ضد کمونیستها شبیح هم است که از نفرت حکومت کارگزان همیشه به دامان کثیف ترین دیکتاتورها می افتید از نوع ایرانی مصدق و بازرگان و از نوع خارجی حزب سوسیال دموکرات المان و حزب کمونیست اسپانیا.
۴٣۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣٨۷       

    از : کارگر واقعی

عنوان : دروغهای یک هوادار دیکتاتوری پرولتاریا
این آقای بسیار با سواد! و دانشمند!! که میگوید لنین با ترور و کار مسلحانه مخالف بود، برود تاریخ دزدیهای مسلحانه بولشویکها قبل از رسیدن به قدرت، که توسط رفیق کُبا رهبری میشد، را بخواند. تمام آن ترورها بنابر اسناد تاریخی مورد حمایت ۱۰۰ درصد رفیق "کبیر" آقای لنین بود و باز بنابر اسناد تاریخی، لنین بشدت از اعمال تروریستی این گروه، که مورد اعتراض دیگر اعضای کمیته مرکزی حزب بولشویک بود، حمایت میکرد. لازم به توضیح است که کُبا نام مستعار جانوری بنام جوزف ویساریونوویچ جوگاشویلی است که بعدها با نام مستعار دیگری بنام استالین به قدرت رسید و همچنان ادامه دهنده راه رهبر و مقتدای "کبیر" خود لنین باقی ماند.
عملکرد دستگاه جنایتکار چکا و رهبر دیوانه آن درژینسکی در کشتار مردم بیگناه در اوکراین و روسیه و بلوروس، و همچنین سرکوب خونین دهقانان استراخان و کریمه توسط ارتش سرخ به رهبری لِو برونشتاین (نام مستعار تروتسکی)، از دیگر علائم "صلحطلبی" حضرت مستطاب امام لنین، بعد از رسیدن به قدرت، بود.
آقای عزیز، این چند صباح باقی مانده به آخر عمرتان را در این دیار "امپریالیستی" که در آن سکنی کرده اید با خواب و خیالهایتان در مورد انقلاب پرولتاریا خوش باشید.
۴٣۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣٨۷       

    از : فرزانه نامجو

عنوان : ممنون از پاسخ شما!
ممنونم از پاسخ شما که واقعا پاسخی به قول آخوندان در ایران پاسخی دندان شکن است. ولی بروید از وتاریخ ـ مارکس ـ بلکه مارکسیسم لنینیسم را دوباره بخونید تا بفهمید که لنین همشهری شما در همان چهار سال اول به قدر تمامی دوران تزاری آدم کشت. همان طور که خمینی آدمخوار هم و خامنه ای خونخوار هم در یک روز حیاتشان به اندازه تمامی پنجاه و هفت سال سلطنت پهلوی آدم کشتند. با اینهمه در اینجا من نه در پی اعاده ی حیثیت برای تزار ها هستم و نه در پی آبرو بخشیدن به حکومت پهلوی. زیرا مردم روسیه و مردم ایران قضاوت خودشان را هر روز و شام در خیبان و تاکسی و اتوبوس و مدرسه و مسجد و کلیسا می کنند. وقتی که حکومت عدل لنین و استالین در اتحاد جماهیر شوری از هم پاشید کرمهای این این عدالت آفتابی شدند و مردم از ترس کرمها به کلیساها و مسجد پناهند! و وقتی گرداب تعفن اسلام ناب محمد دور و بر مردم ایران را گرفت و مردم از بوی اسلام ناب به تنگ آمدند مساجد را خالی کردند. امروز حکومت پهلوی با همه معایبش و با همه ی بی کفایتی هایش و با همه آزادی کشی هایش مورد حسن ظن مردم است و اگر به عقاید مردمی گوش و نظر کنیم هیچ کسی در طول تاریخ به اندازه ی پادشان ایران و خصوصا پهلوی ها مورد آمرزش و سخاوت مردم ایران نبوده است. برای یادآوریتان باید عرض کنم که بعد از سرنگونی حکومت عدل استالین و لنین در شوری دولتهای روسیه از یلتسین تا مدووف از نوادهگان خانواده های تزار دعوت کردند که به روسیه برگردند. با این همه باید باور کنید که من نه پهلویست هستم و نه تزاریست. و فکر می کنم اگر آنها درست رفتار کرده بودند ما را تقدیم آمخواران شورایی و اسلامی نکرده بودند. من ایرانی هستم و افتخار می کنم و تمامی جهان نیز جهان من است و به تو هم نهایت احترام را می گذارم اگر چه با تو موافق نباشم. چپ من چپ ایرانی ست.
زنده با ایرانی آباد و آزاد. و ایرانی آباد آزاد در جهانی آباد و آزاد میسر است.
شاد باشی جهان وطن
۴٣۶۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : فرزانه نامجو

عنوان : ممنون از پاسخ شما!
ممنونم از پاسخ شما که واقعا پاسخی به قول آخوندان در ایران پاسخی دندان شکن است. ولی بروید از وتاریخ ـ مارکس ـ بلکه مارکسیسم لنینیسم را دوباره بخونید تا بفهمید که لنین همشهری شما در همان چهار سال اول به قدر تمامی دوران تزاری آدم کشت. همان طور که خمینی آدمخوار هم و خامنه ای خونخوار هم در یک روز حیاتشان به اندازه تمامی پنجاه و هفت سال سلطنت پهلوی آدم کشتند. با اینهمه در اینجا من نه در پی اعاده ی حیثیت برای تزار ها هستم و نه در پی آبرو بخشیدن به حکومت پهلوی. زیرا مردم روسیه و مردم ایران قضاوت خودشان را هر روز و شام در خیبان و تاکسی و اتوبوس و مدرسه و مسجد و کلیسا می کنند. وقتی که حکومت عدل لنین و استالین در اتحاد جماهیر شوری از هم پاشید کرمهای این این عدالت آفتابی شدند و مردم از ترس کرمها به کلیساها و مسجد پناهند! و وقتی گرداب تعفن اسلام ناب محمد دور و بر مردم ایران را گرفت و مردم از بوی اسلام ناب به تنگ آمدند مساجد را خالی کردند. امروز حکومت پهلوی با همه معایبش و با همه ی بی کفایتی هایش و با همه آزادی کشی هایش مورد حسن ظن مردم است و اگر به عقاید مردمی گوش و نظر کنیم هیچ کسی در طول تاریخ به اندازه ی پادشان ایران و خصوصا پهلوی ها مورد آمرزش و سخاوت مردم ایران نبوده است. برای یادآوریتان باید عرض کنم که بعد از سرنگونی حکومت عدل استالین و لنین در شوری دولتهای روسیه از یلتسین تا مدووف از نوادهگان خانواده های تزار دعوت کردند که به روسیه برگردند. با این همه باید باور کنید که من نه پهلویست هستم و نه تزاریست. و فکر می کنم اگر آنها درست رفتار کرده بودند ما را تقدیم آمخواران شورایی و اسلامی نکرده بودند. من ایرانی هستم و افتخار می کنم و تمامی جهان نیز جهان من است و به تو هم نهایت احترام را می گذارم اگر چه با تو موافق نباشم. چپ من چپ ایرانی ست.
زنده با ایرانی آباد و آزاد. و ایرانی آباد آزاد در جهانی آباد و آزاد میسر است.
شاد باشی جهان وطن
۴٣۶۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : R یک مارکسیست

عنوان : پاسخ
خانم رودابه جم اینکه هرروز توسط عمال رژیم مورد توهین قرار می گیرید واقعاً متاسفم. اما گفته اید که معلم هستید!!!! خدا به داد آن شاگردان شما برسد با این درجه بی سوادی که در مسائل سیاسی دارید. خانم شما با نوشته خدتان نشان دادید که اصلاً‌ نمی دانید سوسیالیزم چیست. نوشته اید که اوباما از یک خانواده فقیر آمده و حتی در جوانی توالت شسته!!!!!!!!!!!!!! که چی. این چه نوع بحث سیاسی کردنه که می خواهید من را قانع کنید که اوباما خوبه چون دستشوئی شسته. خانم هیتلر و استالین و پول پوت و خمینی و احمدی نژاد و ... بسیاری از جانوران تاریخ از خانواده فقیر و کارگر آمده اند و آن جنایتها را کردن. وقتی کسی رئیس جمهور آمریکا می شود از جانب حزب دموکرات به این معنی است که این آدم طبقه خودش را تغییر داده و به طبقه حاکمه پیوسته. واقعاً درک این موضوع انقدر سخته؟

خانم فرزانه نامجو. سنت اصلی مارکسیسم لنینیزم مخالف ترور و عملیات چریکی است. لنین در کتاب چه باید کرد با تمام قوا حمله می کنه به تز ترور. آن انسانهای بزرگ که در راه عقایدشان به شهادت رسیدند کوچکترین ربطی به سوسیالیزم علمی ندارند. آنها یک عده خرده برژوای عصبانی از وضعیت ایران بودند که راه را در گرفتن اسلحه و مبارزه از طرف طبقه کارگر می دیدند. آنها اعتقادی به قدرت طبقه کارگر و اینکه سوسیالیزم - آنطور که مارکس گفت- خود رهایی طبقه کارگر است.

اما درباره آن کسانیکه گفته اند که چپ ایران باید متحول شود و ما یک چپ ملی میخواهیم. به همه شما وعده می دهم که چپ انقلابی ایران نه نتنها ملی نخواهد بود بلکه انترناسیونالیستی خواهد بود و کارگران ایران دوشادوش کارگران جهان با سرایه داری مبارزه خواهند کرد تا آنره با انقلاب خودشان برندازند. یکبار نوشتم باز می نویسم که با افتخار می گویم که من ایرانی نیستم
۴٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : فرزانه نامجو

عنوان : کسی چپ ستیز نیست! دوستانی خواهان تحول در چپ ایرانند. همین!
دوستانی که همه را به یک چوب رانده اند گویی از استدلال وامانده اند! کسانی خواهان دست برداشتن از لنین و استالین و گولاگ و قتل عامهای زندانیان سیاسی در زندانهای کومونیستی و البته زندانهای جمهوری اسلامی که کپی برداری از قتل عامهای پیامبر و علی از یک طرف و از طرف دیگر کمونیستها ست$ و هم دست برداشتن از پلپوت و دیگران را کرده اند و شما فریاد وا چپ ستیزی سرداده اید!! می دانم که خواهید گفت که جمهوری آدمخوار اسلام ناب محمد کمونیستها را هم زنده زنده خورده، راست می گویید ولی مگر این خود شماها نبودید که خواهان قتل عام ارتشیان زمان شاه بودید! هان! مرگ فقط برای ملیگران حق بود و برای ما چپی ها ناحق!! در ثانی شما خودتان کلاهتان را قاضی کنید ـ که البته این حرف یکی دیگر از نظر دهنده گان در همین هم بوده است ـ آری قضاوت کنید: شما رفتید در سیاهکل چند تا پاسبان را که حقوق آنروزشان کمتر از دوهزار تومان در ماه بود را قتل عام کردید، زن و بچه ی آنها را یتیم و بی سرپرست کردید بعد هم دست بردار نیستید؛ عوض انتقاد از خود و عوض توبه در پیشگاه مردم ایران، و رفتن دنبال زن و بچه ی آنها و طلب آمرزش کردن به خاطر این جنایت ضد بشری شما ها هر سال این جنایت را جشن می گیرید. آری شما را بخدا یکیتان به این عمل پاسخ دهید. هم آن قتل عام و هم این جشن گرفتن و به قول خودتان این حماسه. واقعا که ما همه چیزمان شبیه همه چیزمان است. البته گروهی ممکن است در اثر صغارت عملی ضد انسانی انجام دهد، ولی بعد بزرگ شود و بگوید اشتباه کردم. ولی حاشا به انسانیتتان تا به حال حتا یک نفر از شما چپ ها جرآت نکرده، و شاید سبعیت استالینیستیش اجازه نداده که از این کرده انتقاد کند و پشیمانی آنرا برسمیت بشناسد. و من همیشه از خودم می پرسم که آن قاتلان این پاسبانهای بیچاره اکنون کجایند. این را از عموی خودم هم که چپی قدیمی ست و مفتخر به این جنایت پرسیده ام. آیا کسی برایم پاسخی دارد؟؟
ممنونم اگر کسی پاسخ مرا بدهد.
۴٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣٨۷       

    از : کارگر

عنوان : با درود به آقای ناصر ج
با درود فراوان به شما هموطن عزیز آقای ناصر ج. چپهای ایرانی همچنان در کوچه پس کوچه های افکار ارتجاعی دهه های ۵۰ و ۶۰ ( ونه حتی ۷۰ میلادی) سردرگمند. در حالیکه گروه گروه از فعالین چپ سابق متحول شده، و حتی سازمانی چون اکثریت عملاً مارکسیسم-لنینیسم را زیر سوال میبرد، بعضی دیگر همچنان رگ گردنشان در دفاع از این افکار پوسیده چنان سرخ میشود که بنای فحاشی و یاوه گویی را نثار هر کسی میکنند که کوچکترین ایرادی به طرز تفکر آنها بگیرد. باید در مقابله با این ارتجاع سرخ از مدد چپ مترقی سوسیال دموکرات و گروههای براستی میهن دوست و مترقی بهره جست.
۴٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣٨۷       

    از : به چپ ستیزان بی ابرو

عنوان : «تبعیض نژادی پایان نیافته!»
با همه‌ی این واکنش‌های شوق آمیز، برخی دیگر از رهبران جنبش مدنی هشدار می‌دهند که از خوش بینی‌های زودرس باید پرهیز کرد. یکی از این رهبران به نام جیمز روکر می‌گوید، انتخاب یک سیاهپوست به بالاترین مقام کشور به سفیدپوستان این بهانه را می‌دهد که بگویند دیگر جایی برای نارضایتی سیاهان باقی نمانده، در حالی که تبعیضات نژادی در امکانات مسکن و محل اقامت، در نظام آموزشی، در جمعیت بالای سیاهان در زندان‌ها، و نابرابری‌های اقتصادی و شغلی دیگر همچنان پایدار مانده‌اند.آل شارپتون، یکی از مهمترین رهبران جنبش مدنی سیاهان در آمریکا، در واکنش به انتخاب اوباما می‌گوید، «اکنون مسأله‌ی اصلی دیگر نژادپرستی به شکل آشکار کوکلوکس کلانی‌اش نیست، بلکه مسأله نابرابری‌هاست که برای تغییرشان ما رأی مان را به صندوق ریختیم. حالا با داشتن اکثریت دموکرات در کنگره و یک رئیس جمهور سیاهپوست باید قادر باشیم لوایح و قوانینی را تصویب کنیم که نابرابری‌های نظام آموزشی و کمبود‌های نظام دادگستری و جزا را ترمیم کنند.» رهبر یکی از پرسابقه‌ترین و بزرگ‌ترین سازمان‌های حقوق مدنی در آمریکا به نام "انجمن ملی ترقی مردم غیرسفید" (NAACP) معتقد است، پس از پیروزی اوباما باید کماکان و همواره به مردم خاطر نشان کرد که نژادپرستی به هیچ وجه از جامعه رخت برنبسته و همین رئیس جمهور اوباما تا چندی پیش در خیابان‌های شیکاگو نمی‌توانست تاکسی بگیرد چون تاکسی‌ها برایش توقف نمی‌کردند که او را سوار کنند.
۴٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣٨۷       

    از : ناصر ج

عنوان : متحول شوید
چپهای ایران متحول شوید ! ایران به شما احتیاج دارد. شما مصرف کنندگان بنجل های دهه های پنجاه و شصت و هفتاد اروپا هستید. استادان شما در کشورهای خودشان در اروپا دیگر ارزشی جز ارزش موزه ای ندارند. آنان برای دلیلی بر زندگیشان به شما ارج می نهند. و این غذاهای مانده و پس مانده را به شما می خورانند! به هوش باشید. در پی یک تشکل چپ ملی بگردید. همه چیز می آید و میرود ولی ایران می ماند. ایرانی باشید. ایرانی! از آنچه می نویسید بوی هیچ تحولی به مشام نمی رسد.
یک چپی
۴٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست