سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آن ها توانستند، ما هم می توانیم!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : جنبش سبز یا جنبش خرداد؟

عنوان : مقاله محمد علی اصفهانی برخی از کمبودهای یادداشت روز اخبار روز را جبران می کند.
کمبود های این مقاله بوسیله اخبار روز تا حدود زیادی بوسیله مقاله دیگری در صفحه نخست جبران شده است، مشخصات بقرار زیر است:-

«نه ایران، قرقیزستان است
و نه هدف جنبش خرداد، جابه جا کردن مهره ها
محمدعلی اصفهانی»

نکته مهم: چرا جنبش سبز را این نویسنده جنبش خرداد نامیده است؟

مقاله محمد علی اصفهانی برخی از کمبودهای یادداشت روز اخبار روز را جبران می کند.
۲٣۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : حقوق بشر و قانون اساسی

عنوان : پرسش مهمی از اخبار روز، خوانندگان و نظر دهندگان گرامی دارم، آیا ملت قرقیزستان برعلیه قانون اساسی خود دو بار در ۵ سال انقلاب کرد و یا بر علیه مجریان آن، عیب از کدام یک از اینهاست؟ چرا این سئوال باید برای ما مهم باشد؟
به ویژه علاقمندم که نظر آقایان نیاز، ب پیمان، رضا سالاری و آرش
را در این رابطه بدانم، امیدوارم که این عزیزان دست مرا رد نکنند.

قانون اساسی مهمترین برگه قانونی در یک کشور است که رابطه میان حکومت و ملت را معین می کند و دو طرف موظفند قوانین آنرا رعایت کنند تا امنیت داخلی و صلح در کشور برقرار شود. در حقوق اینرا قرارداد اجتماعی میان حکومت و ملت می نامند و این قرارداد اجتماعی (قانون اساسی) تا زمانی مشروع و معتبر است که ملت از محتوای آن و اجرای آن بوسیله حکومت راضی باشند.

بنابراین آیا کسی می تواند به من پاسخ دهد که:-

۱. در قرقیزستان عیب در کجای کار بود، قانون اساسی این کشور یا حکومت (قوه مجریه) آن؟

۲. اگر قانون اساسی قرقیزستان مثل قانون اساسی فرانسه بی عیب است، چرا قرقیز ها نتوانستند مانند فرانسویان تا انتخابات بعدی صبر کنند که دولت را با رای خود تنبیه کرده و بصورت مسالمت آمیز رقبای آنها را بر صدر کار قرار دهند تا نیازی به دو انقلاب در ۵ سال نباشد؟

۳. اگر حکومت در قرقیزستان معیوب است، چرا قرقیزها با رجوع به قانون اساسی خود خواستار اجرای درست آن نشدند؟

۴. چرا مردم برای تغییر در برخی کشورها به انقلاب متوسل می شوند و در برخی دیگر بوسیله انتخابات آزاد و مسالمت آمیز؟

۵. قرقیزها چه چیزی کمتر از فرانسویان دارند که یکی نگون بخت و دیگری خوشبخت است؟

۶. آیا اگر قرقیزها مثل فرانسویان با ابتدایی ترین حقوق خود که در منشور جهانی حقوق بشر آمده است آشنا بودند و اصرار می کردند که قانون اساسی شان بر پایه های استوار این منشور نگاشته شود و با رجوع به آن در اجرایش سماجت و مقاومت های مدنی نشان می دادند موفقیت از آن آنها نمی شد که از این دور شوم خشونت و نگون بختی رهایی یابند؟

پرسش مهمی از اخبار روز، خوانندگان و نظر دهندگان گرامی دارم، آیا ملت قرقیزستان برعلیه قانون اساسی خود دو بار در ۵ سال انقلاب کرد و یا بر علیه مجریان آن، عیب از کدام یک از اینهاست؟ چرا این سئوال باید برای ما و ملت قرقیزستان مهم باشد؟
۲٣۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آذر بانو

عنوان : به مهران نژاد ها، شما با این ترفندهای پوسیده قادر نیستید هیچ ایرانی ای را نژاد پرست و متکبر و نادان جلوه دهید و همزمان به بشریت توهین کنید.
به مهران نژاد ها،

من با امثال شما یکی به دو نمی کنم چون نیت شما تبادل نظر نیست، شما اشعار فردوسی و تمدن و فرهنگ ایران را مسخره می کنید. توهین شما فقط به ایرانیان نیست بلکه به قرقیزها هم هست که هم اکنون بسیاری از آنها مثل مادران و پدران داغدار ایران در سوگ و نگران آینده کشورشان هستند. من برای شما و امثال شما وقتی تلف نمی کنم.

شما با این ترفندهای پوسیده قادر نیستید هیچ ایرانی ای را نژاد پرست و متکبر و نادان جلوه دهید و همزمان به بشریت توهین کنید.
۲٣۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آریا مهران نژاد

عنوان : آذر بانو! من با کسی شوخی ندارم!
مگر غیر از این است که "چو ایران نباشد تن من مباد". من یک ایرانی هستم و به این افتخار می کنم که از نوادگان کورش و داریوش هستم. و به خاطر همین من اعتقاد دارم ایران زمین از قرقیزستان متفاوت است. قرقیزستان کجا و ایران کجا. این یک قیاس مع الفارغ است و بس. ما تاریخ داریم، ما تمدن و فرهنگ داریم! آن تمدن و فرهنگ از کجا است؟ از کورش و داریوش. آیا دیگران هم آن تمدن و فرهنگی که ما داریم، دارند؟ نه!
۲٣۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : مدت هاست هشتاد در صد بحث ها درباره یک موضوعه: تغییر تدریجی یا براندازی؟
دو تا استراتژی عمده روی میزه:

۱) «تغییر» مسالمت آمیز «مرحله ای» به دمکراسی
۲) براندازی.

هر استراتژی نقشه راه خودشو داره و تاکتیک های خودشو.

۱ ناقض ۲ نیست.

همزمان ۲ ها کار خودشون را بکنن. اگر هم معتفدند ۱ پیروز نمیشه، خب به نفع اونا.

راه براشون هموارترمیشه. مثل شرکت در انتخابات که میلیون ها نفر را به خیابان آورد. ولی ۲ ها نتونستند کاری بکنند با این جمعیت.
۲٣۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آذر بانو

عنوان : به مختار برازش، شما حق دارید موافق مبارزه مسلحانه باشید ولی حق ندارید مخالفان تان را متهم به همدستی با موسوی و انصارش کنید.
به مختار برازش،

اسلحه را از کجا تهیه خواهید کرد، تعلیمات چریکی را کجا خواهید آموخت، پول آن از کجا تامین خواهد شد،چند مکان در ایران را به سرنوشت سینما رکس آبادان تبدیل خواهید کرد، رهبر این جنگ مسلحانه شما چه کسی خواهد بود،از سوی کدام قدرت های خارجی حمایت خواهد شد، در کدامیک کشورهای همسایه مستقر خواهد شد، از کجا معلوم که کشورهای همجوار که طمع به آب و خاک ما را دارند به تمامیت ارضی کشورمان احترام بگذارند و به هموطنان مان را مثل صدام تعرض نکنند، از کجا معلوم که رهبری که با خشونت ایران را فتح می کند دمکراسی را پایه ریزی کند و خود قیم دیگری بر کل کشور نشود،....؟ آیا شما رهبری را برای اجرای نقشه تان می شناسید که معرفی کنید؟

ایران کشوریست از لحاظ ژئوپلیتیکی و ثروت های زیر زمینی بسیار مهم و دارای پتانسیل زیاد برای قدرتی بزرگ شدن در منطقه. چین و روس و آمریکا و اروپا کفتارهایی هستند که در انتظار موقعیتی هستند که آنرا تکه پاره کرده و منافع ملی کثیف خود را تامین کنند. ما باید هم در برابر کل رژیم استقامت کنیم و هم به قدرت های بزرگ بفهمانیم که تن به ایرانی دمکراتیک بدهند و دست از حمایت از این رژیم بردارند. این یکی از راه های مسالمت آمیزی است که ما دنبال می کنیم و اجازه شما را برای آن لازم نمی دانیم.

شما حق دارید موافق مبارزه مسلحانه باشید ولی حق ندارید مخالفان تان را متهم به همدستی با موسوی و انصارش کنید.
۲٣۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : مختار برازش

عنوان : سرنگونی گزینه ای جدید که باید آنرا در نظر گرفت
مقاله ی جالبی بود. و مطالبش در خور توجه. واقعا باید که از مردم شجاع قیرقیزستان درس گرفت. حوادث دو روزه در این کشور نشان داد که واقعا باید علاوه بر اصلاح طلبی انفعالی به گزینه های دیگر تغییر قدرت نیز اندیشه کرد. در تایلند نیز مردم به قیام رو می آورند. بعضی از نظر دهندگان در این ستون ریسمان را به آسمان می بافند تا بلکه بتوانند از «اصلاح طلبی» به عنوان تنها ترین گزینه گذار ایران به دمکراسی دفاع کنند. اینکه قیرقیزی ها ۵ سال پیش حکومتی را بر روی کار آوردند و دمکراسی حاصل نشد و الان دوباره به خیابان ها ریختند، خود نشان می دهد که این مردم حاضر نیستند که منافع ملی کشورشان را در دست مفت خوری مثل قربان بیک باقی اف قرار دهند. نشان می دهند که این ملت در صحنه است. به هر حال برای برقراری دمکراسی دفع کسانی که با دمکراسی دشمنی دارند ضروری است. صد در صد اگر در این کشور احتمال تغییر قدرت از طریق دمکراسی و آزاد امکان پذیر بود مردم راه خشونت را نمی رفتند. از این رو در ایران نیز با حضور کسانی چون رهبر در مرکز قدرت خواب اصلاح حکومت جمهوری اسلامی هرگز تعبیر نمی شود. بنابر این باید گزینه های دیگر را نیز در نظر گرفت.
۲٣۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ماهیت باید دمکراسی لیبرال باشد.

عنوان : مقایسه قرقیزستان با ایران اشتباه است. بله آنها توانستند حکومتی را با حکومت دیگری عوض کنند اما آیا توانسته اند تغییری در ماهیت نظام جدید بوجود آورند که چند سال دیگر دوباره مجبور نشوند دوباره و سه باره و ....انقلاب کنند؟
چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، واقعیتی که در غربت با آن مجبور شدیم روبرو شده و آنرا بپذیریم اینست که فقط در نظام های لیبرال دمکرات است که احزاب کمونیستی و سرمایه داری قادرند برای بدست آوردن رای مردم سخت کوش باشند و رای اکثریت را با حفظ حق اقلیت قبول کنند. انتخابات دوره ای و آزاد هم میان همین احزاب متضاد جلوی تمامیت خواهی آنها را می گیرد و ملت حاکمیت خود را به هر دو تحمیل می کند. احزاب برنده اگر نتوانند قول هایی را که قبل از پیروزی خود داده بودند برآورده کنند مستمرا مورد مواخذه ملت قرار می گیرند و در دور بعدی انتخابات تنبیه می شوند. هیچ حزبی در لیبرال دمکراسی خواهان چنین سرنوشتی نیست و برای همین شایسته ترین کادر های رهبری و شدنی ترین برنامه ها را برای انتخاب شدن ارائه می کنند. همه اینها امکان پذیر است چون توده مردم از دکترش گرفته تا سوپورش با حقوق بشر خود آشنایی کامل دارند. آیا ملت قرقیزستان با ابتدایی ترین حقوق بشر خود آشناست؟ فکر نمی کنم و امیدوارم مکانیزمی موجود باشد و اگر نیست بوجود آید تا ملت را با این حقوق آشنا کند.

برای ما ۳۱ سال طول کشید تا ارزش منشور جهانی حقوق بشر را درک کنیم. این در حالیست که درصد دانش آموختگان و دانشجویان ما بسیار بیشتر از کشور فلک زده ای مثل قرقیزستان است. ما دارای میلیون ها مهاجر موفق در کشورهای آزاد جهان هستیم که همواره در صدد بوده اند که راز موفقیت غرب و راز شکست ایران را دریابند و مستقیم و غیر مستقیم به یکدیگر و اقوام و اشنایان درون مرزی انتقال داده اند. وجود ماهواره ها، اینترنت و رفت و امدهای ایرانیان از هر دو طرف نقش عظیمی در بیدار شدن ملت ایران داشته است. قرقیزستان از کدامیک از این موهبات برخوردار بوده است که ما بوده ایم؟ شاید قرقیز ها در حال حاضر سطح فکری پایینی را داشته باشند که ما، حتی دکترها و مهندسین فرنگ دیده، ۳۱ سال پیش داشتیم که فکر می کردیم با انقلاب کارمان درست می شود. خدا می داند چند ده هزار قرقیز باید فدا شوند تا آنچه ما در این ۳۱ سال آموختیم را بیاموزند. متاسفانه تا آنزمان نخواهند دانست چه به سرشان آمد و چرا و چگونه از این دره خود را نجات دهند.

آقای بهرام، اگر ما چپ ها عددی نیستیم شما با ما چکار دارید، بروید دنبال آنانی که معتقدید رقیب سرسخت تان هستند. در ضمن این سیاست خودی و ناخودی دانستن ایرانیان درون و برون مرزی تا قبل از شکل گیری جنبش سبز تا حدودی خریدار داشت ولی دیگر نه. همانطور که هیچ آمریکایی، برزیلی و آلمانی درون مرزی این حق را بخود نمی دهد که به هموطنان برون مرزی خود دیکته و یا القا کند که حق اظهار نظر درباره کشور متبوعش و کشور های دیگر را بکند شما هم از چنین حقی برخوردار نیستید. ایران متعلق به یکایک شهروندانش است صرف نظر از اینکه در کدامیک از استان های کشور و یا در کدام نقطه جهان باشند. این حق حتی برای ایرانیانی که روزی به کهکشان ها هم می روند محفوظ است. خودی و ناخودی کردن ایرانیان و انسان ها خوی این رژیم است و با خوی ما کاملا در تضاد است. شما بقدری در این خوی رژیم ذوب شده اید که در رابطه با موضوع این مقاله حتی یک کلمه سخن نگفته اید. نظرات هموطنان تان را در این ستون بخوانید و ببینید چند همفکر دارید، تعدادشان از انگشتان یک دست هم تجاوز نمی کند. در اینجا با چشم خود می بینید که شمایید که عددی نیستید.

مقایسه قرقیزستان با ایران اشتباه است. بله آنها توانستند حکومتی را با حکومت دیگری عوض کنند اما آیا توانسته اند تغییری در ماهیت نظام جدید بوجود آورند که چند سال دیگر دوباره مجبور نشوند دوباره و سه باره و ....انقلاب کنند؟

با آرزوی آزادی برای هر دو ملت قرقیزستان و ایران
۲٣۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : صبا آتفی

عنوان : مسابقه اخبار روز با وزارت ارشاد آخوندی در زمینه سانسور.
رفقا در اخبار روز در زمیته سانسور عقاید مختلف گویا چیزی از وزارت ارشاد آخوندی کم نمیاورند و اینها دو روی یک سکه میباشند بیچاره ملتی که امثال شماهها مثلا دمکرات یا آزادیخواهش هستید . در همین مطلب تا اینجا ۲۱ نظر داده شده که ۱۵ تا ۱۶ تایش را سانسور کرده اید . جالب اینجاست که شماهها رژیم آخوندی را در زمینه سانسور و آزادی بیان در حرف البته محکوم میکنید .
۲٣۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آذر بانو

عنوان : به آریا مهران نژاد و کریم ن، شما معرف ایران و ایرانیان نیستید، نظرات خودتان را حداقل یکبار بخوانید تا مطمئن شوید که توهینی به ایران و ایرانی نباشد و بعد ارسال کنید.
قرقیزستان برعکس ایران کشور فقیری است که مثل ایران بازیچه دست قدرت های بزرگ بوده است و در نتیجه هر دو ملت بهای سنگینی بابت این بازی های زشت پرداخته و می پردازند. هر دو کشور بازیچه خواهند ماند تا زمانیکه قواعد بازی را بیاموزند تا جاییکه رقیب را در بازی اش شکست دهند و آنهم بدون زیر پا گذاشتن وجدان خود. وظیفه ملی یکایک ماست که تاریخ خود و ملل دیگر را بدون تحریف خوب مطالعه کنیم، با ضعف های خود آشنا شویم، همه آنها را برطرف کنیم و به دیگر ملل تحت ظلم منتقل کنیم. من آرزوی موفقیت برای ملت قرقیزستان می کنم و امیدوارم که به مرحله ای برسند که بتوانند دست آمریکا و روسیه را از کشورشان کوتاه کرده و با حقوق بشر خود آشنا شده و قانون اساسی خود را بر این پایه بنا کنند تا به آزادی و رفاه نسبی برسند.

سخنی با کسانی که تفکر آریا مهران نژاد و کریم ن را برای ایجاد نفاق بجای وفاق ملی پیشه کرده اند. میهن دوستی با نژاد پرستی هیچ میانه ای ندارد و حمله به میهن دوستان هم کاری بس ناپسندیده است. هر ملتی دارای این دو نحله فکری هست ولی خوشبختانه آنها اقلیت بسیار کوچکی هستند که یک جامعه خردمند نباید اجازه بدهد آنها بقدرت برسند. در جنگ ۸ ساله صدها هزار جوان ایرانی جان خود را فدا کردند که ایران در تمامیت اش بماند و ثابت کردند که این شعر فردوسی چو ایران نباشد تن من مباد و سرود ای ایران در آنها موثرتر بود تا اراجیف خمینی فاشیست خونخوار. در کنار این شعر ما ایرانیان سه بیت شعر سعدی را هم داریم که می گوید بنی آدم اعضای یک پیکرند و در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی بدرد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار، تو کز محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی. خصلت ایرانی و انسانی ایرانیان در این اشعار فردوسی و سعدی خلاصه می شوند. کسی نباید بخود حق بدهد که عشق ما به ایران مان را نژادپرستانه توصیف کند و یا ما را بی اعتنا به سرنوشت ملل دیگر کشورها معرفی کند.

به آریا مهران نژاد و کریم ن، شما معرف ایران و ایرانیان نیستید، نظرات خودتان را حداقل یکبار بخوانید تا مطمئن شوید که توهینی به ایران و ایرانی نباشد و بعد ارسال کنید. اینجا جای خالی کردن مشکلات شخصی شما با یکدیگر نیست. بحث ما جدی است و شما نباید این حق را بخود بدهید که آنرا به انحراف بکشید.
۲٣۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست