سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

امکان یابی مکان دفن نئولیبرالیسم - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : کامران- نسرین جوادی

عنوان : دوستان عجله نکنید.......
ما فکر می کنیم که دوستانی مانند آقا یا بانو تبریزی و بهتوئی با نظرات و افکار جناب دکتر قراگوزلو آشنا نیستند و مقالات و کتاب های این نویسنده و نظریه چرداز کشورمان را نخوانده اند و به تازگی به جمع کاربران این سایت پیوسته اند. به همین خاطر به ایشان ابتدا خیر مقدم عرض می کنیم و اضافه می کنیم که آقای قراگوزلو در شمار معدود و یا انگشت شمارانی هستند که به مبارزه مسلحانه و تیر و ترقه و تفنک کمترین اعتقادی ندارند.این نگاه ایشان را البته نباید با مواضع لیبرالی و آن چه که در جنبش همبستگی لخ والسایی و رفرمهای موسوم به انقلاب مخملی شکل گرفت مقایسه کرد. از طرف دیگر آقای قراگوزلو سوسیالیسم را مکتب و ایدئولوژی نمی دانند و مانند علم اقتصاد و سیاست به آن مینگرند. همچنین ما در هیچ مقاله ای از ایشان سخنی از لشکر کشی به جهان نخوانده ایم و قرار هم نیست هر که ضد سرمایه داری و امپریالیسم سخنی گفت او را به جنگ علیه دیگران متهم کنیم. نکته دیگر کم لطفی شما به نویسنده ای آشنا مردمی و انسان دوست است. وفتی که از زبان او نیت خود را بیان می کنید و مردم شریف ایران را " خس و خاشاک " و " بزغاله " می خوانید ؛ واقعن دل انسان میگیرد. شهامت داشته باشید و پس از جستجو و مطالعه کامل مقالات جناب قراگوزلو که بخشی از آنها در بایگانی و آرشیو این سایت هم موجود است فقط و فقط یک فاکت به عنوان ما به ازای ادعای خود بیاورید. ما نشانی ( میل ) خود را برای مدیران سایت می فرستیم تا در صورت اثبات ادعای شما برای دستبوسی و هر خدمت دیگر شرفیاب شویم. ما البته در فرانکفورت هستیم ولی شرافت خود را گرو می گزاریم که مانند دو انسان متمدن به ادعای خود عمل کنیم. در پایان ما ( من و همسرم )هر دو حقوق دان هستیم. با تشکر
و با امید و آرزوی سلامتی و شادکامی برای نویسنده محبوبی که سال ۱۳۸۲ کتابی را به رسم یادبود برای ما امضا کرد و ما برسم یادمانی عزیز از احمد شاملو آنرا در گنجینه کتابخانه مان گذاشته ایم.
نسرین
کامران/// جوادی
٣۶۹۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : چند سوال از جناب تبریزی
دوست عزیز چند سوال دارم که با اجازه طرح می کنم.
۱- فرموده ا ید که "سوسیالیسم ایده ای است شخصی و تعیین کننده روش زندگی فرد " ممکن است برایمان این مطلب را باز بفرمایید .تعجبم که به اجتماعی ترین دیدگاه سیاسی در اندیشه سیاسی معاصر چگونه می توان برچسب شخصی زد؟ در افزوده: سوسیالیسم در معنی لغطی به مفهوم اجتماع گرایی است
۲- رژیم فعلی را "توتالیتر آخوندی" خوانده اید . اگر ممکن است با کمک گرفتن از کلاسیک ها اثبات بفرمایید که رزیم در هم ریخته بی انظباط فعلی توتالیتر است(خواستن همیشه توانستن نیست).
۳- فشار آوردن به دکتر قره گوزلو و دکتر زرافشان برای ترک مواضع سیاسیشان و همراهی با بزعم شما جنبش سبز از مقوله روش های توتالیتری محسوب نمی شود.
آیا در فرهنگ سیاسی شما آنها در طرح نظریات سیاسی شان آزاد هستند؟

توصیه می کنم بجای پریدن به زرافشان و قره گوزلو اگر وقت کردید به درون توده های( بد لباس و اطو نکشیده و بد بو و ریش نتراشیده :از اصطلاحات رایج در درون جنبش بورژوائی موجود ) مردم رفته و ببینید چرا آنها با شما همراه نیستند.این جنبش آنچنان دور از مردم عادی است که در عمیقترین بحران اقتصادی دهه های اخیر ایران(حذف رایانه ها) توان جزئی حرکت دادن مردم معمولی را ندارد. خیر خواهانه می گویم بدون حل این معضل امیدی به جنبشتان نداشته باشید.
٣۶۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : حمیده سعداوی (شناسان)

عنوان : به آقایان بهتوئی و تبریزی
با درود
شاید من هم تا چند ماه پیش مثل شما فکر می کردم و هر بار به محمد جان قراگوزلو انتقاد می کردم که چرا از جنبش سبز اینهمه ایراد میگیرد و کلا در مقابل آن ایستاده است و چرا اول به دموکراسی فکر نمی کند و بعد به رفاه اقتصادی. استنتاجات ایشان را نمی پذیرفتم چرا که به جنبش سبز تعصب داشتم حالا می بینم که اشتباه کرده ام. اگر مردم مصر به پیرزوزی نسبی رسیدند و زنانشان تا حدودی توانستند به برخی از حقوقشان دست یابند به این خاطر نبود که بدنبال اجرای بی تنازل قانن اساسی رفتند و دنباله روی سازش موسوی ها شدند بلکه ابتدا از نان و آزادی دفاع کردند. شک نداشته باشید که مسیر نان و دموکراسی یک مسیر دو سویه است. برای رسیدن به نام باید در یک کشور آزاد و فارغ از رانت زندگی کرد و بررای رسیدن به دموکراسی باید مرفه بود و نان داشت. مردم گرسنه دموکراسی را می خواهند چه کنند. در کشوری که کتاب چاپ نمی شود نشریه در نمی آید نان هم نایاب است.کسی که با دو میلیلرد توامن ماشین احمدی نژاد را می خرد در یک دولت رانتخوار رشد کرده است. محصولی ها نتیجه دولت رفسنجانی و خاتمی هستند. نمی خواهید بگوئید که امثال کرباسچی هم در دولت احمدی نژاد به نان و نوا رسیدند؟ این آقا ( کرباسچی ) قرار بود در دولت موعود مهدی کروبی معاون اول رئیس جمهمور شود. آقای مهاجرانی را که می شناسید.می دانید که او در لندن از کجا امرار معاش می کند؟ هزینه تحصیل مهدی هاشمی در دانشگاه اکسفورد از کجا تامین می شود؟ از دانشگاه آزاد؟ بله درست حدس زدید. مضاف به این که مگر مردمی که پشت هیتلر جنبش توده ای فاشیستی را حمایت کردند مترقی بودند؟ من نمی خواهم اعتراض مردم ایران را با آنان مقایسه کنم اما بدانید که روشنفکر وظیفه اش پیروی از مردم نیست. وظیفه روشنفکر نشان دادن آن تاریکی هائی ست که مردم قادر به مشاهده آن نیستند. حالا محمد قراگوزلو به مسئولیت روشنفکری خود عمل می کند . توقع نداشته باسید او را در کنار موسوی و کروبی و خاتمی و رفسنجانی ببینید.
٣۶۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : تبریزی

عنوان : اول سیستم توتالیتریسم آخوندی در ایران باید در هم شکسته شود. سوسیالیسم مکتبی تحمیلی نیست که آنرا سد هر راهی که شخصا دوست نداریم بکنیم.
آقای علی بهتوئی عزیز، با نظر شما کاملا موافقم و امیدوارم دوستان در مورد نظر شما تاملی کنند. باید اول سیستم توتالیتریسم آخوندی را در ایران در هم شکست و نظامی دمکراتیک بر پایه منشور جهانی حقوق بشر بنا ساخت تا ملت ایران در موقعیتی مناسبی قرار بگیرد تا دیگر مطالب را در دستور کار خود قرار دهد. مخالفت آقای قراگوزلو با جنبش سبز ما را از هدف ها دورتر کرد تا به آنها نزدیکتر. متاسفانه این خواه ناخواه نتیجه اش همسویی آقای قراگوزلو با باند خامنه ای و احمدی نژاد بود که مردم را خس و خاشاک و گوساله و بزغاله نامیدند. انتخاب ما نباید به این محدود شود که یا سوسیالیسم جهانی و یا هیچ. هیچ ای که معنایش جلوگیری از وقوع تغییر از بدتر به بد باشد. هر چه بود مردم تشخیص دادند که با کنار زدن خامنه ای و احمدی نژاد و بقدرت رساندن موسوی فضای سیاسی را برای درخواست مطالبات بیشتر باز می کند. نه آقای قراگوزلو و نه ۷۵ میلیون ایرانی متحد پشت او، نخواهند توانست که با جهان سرمایه داری در بیافتند و آنرا شکست دهند. ماجراجویی های ۳۲ سال اخیر این رژیم و در افتادن با دنیا چه نتیجه خوبی برای ما داشته است که حالا بخواهیم دوباره همانکار را با ایدئولوژی دیگری انجام دهیم؟ برای جهانی شدن سوسیالیسم باید شمع آن در یک یک دلها روشن شود تا بوقوع بپیوندد چون سوسیالیسم ایده ای است شخصی و تعیین کننده روش زندگی او. تحمیل آن به شیوه های مختلف تاکنون شکست خورده و آزمون دوباره آنها خطاست. اول خانه خود ایران را آزاد کنیم و بعد به اشاعه سوسیالیسم در ایران و جهان بپردازیم. بدون آزاد کردن خانه خود در وهله اول، حرفهای آقای قراگوزلو در حد فقط حرف و در محیطی بسیار کوچک محدود خواهد ماند. اول سیستم توتالیتریسم آخوندی در ایران باید در هم شکسته شود. سوسیالیسم مکتبی تحمیلی نیست که آنرا سد هر راهی که شخصا دوست نداریم بکنیم.
٣۶۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : ثریا شوریده

عنوان : سوسیال دموکرات؟ از کی سوسیالیست و از کی دموکرات؟
محمد قراگوزلو را دوست داریم چون با نویسندگان چپ داخل از اساس و بنیان متفاوت است و جنبشی را نمایندگی می کند که هیچ صورتی از بورژوازی را نمی پذیرد و تمام جناح های بورژوازی اعم از وابسته یا " ملی مترقی " !! را نقد می کند. این همه ماحجرا نیست. او زیبا می نویسد و به نحو هوشمندانه ای دقیق ترین اولویت های سیاسی اقتصادی ایران و جهان را به نقد بیرحمانه می کشد. نقد ناسیونالیسم بورژوائی عرب و سپس نقد ناسیونالیسم ارتجاعی کرد فقط در نوشته های محمد قراگوزلو بازتاب درخشانی داشته است. اما موضوع جالب در کامنت یکی از "وستان " سوسیال دموکرات خواندن جناب مهندس موسوی بی تنازل است. ما اگر چه سوسیال دموکراسی را هم جنبشی بورژوائی می دانیم و در نوشته های محمد قراگوزلو نیز به تازگی نقد آنرا خوانده ایم اما می خواهم بپرسم چگونه کسی مانند موسوی که از طرح تاچریستی حذف سوبسیدهای دولتی دفاع کرده ناگهان سوسیال دموکرات شده است؟
٣۶۹۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : علی بهتوئی

عنوان : امپریالیسم یا استبداد؟ اولویت با کدام است؟
جناب قراگوزلو پیش از انتخابات با انتشار یک سلسله سوالات به اصطاح اقتصادی و در نقد به قول خودشان نئولیبرالیسم به ستیز با مهندس موسوی رفت و برنامه های او را به چالش کشد. آن نوشته تحت عنوان ده پرسش اقتصادی از مشاوران موسوی منتشر شد و مستقیمن طرح و اندیشه های سوسیال دموکراتیک مهندس موسوی و تیم مشاوران وی از جمله فرشاد مومنی و ناصر فکوهی را هدف گرفت. در جریان و بعد از تقلب انتخاباتی نیز جناب قراگوزلو هم ساز با دوست گرامی شان جناب زرافشان تا توانسته اند علیه جنبش سبز مردم ایران موضع گرفته اند و مقاله منتشر کرده اند. سوال من از ایشان این است که به نظر شما آقایان دموکراسی و نبرد برای آزادی و مبارزه با استبداد اولویت دارد یه ستیز با نولیبرالیسم و درگیر شدن با امپریالیسم آمریکا؟ شما جناب قراگوزلو خواه نا خواه همان مواضع امثال پتراس و کالینیکوس را تکرار می کنید که دولت احمدی نژاد را به بهانه ی شعارهای ضد امپریالیستی اش مترقی خوانده بودند.قصد من جسارت به شما نیست اما فکر نمی کنید که برای رسیدن به رفاه اقتصادی باید از مسیر دموکراسی پیش روی کرد؟ مواضع دو سه سال گذشته ی شما با آنچه در کتاب فکر دموکراسی سیاسی نوشته اید تا حدودی متفاوت است. به هر حال از آنجا که همیشه خواننده مقالات شما عزیز بوده ام و از ئور به شخص شما ارادت داشته ام و می دانم آنچه مینویسید از سر دلسوزی است انتظار دارم که در پیوند با جنبش مردم ایران علیه دیکتاتوری از نفوذ نوشتاری ؛ رسانه ای و شخصیتی خود استفاده کنید. حیف از شماست که در کنار مردم نیستید.
٣۶۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : اردشیر مستوفی

عنوان : پس از نولیبرالیسم
با سلام و تشکر از زحمات نویسنده
به آقای قراگوزلو پیشنهاد میکنم پس از اتمام این مجموعه در صورت امکان مقالاتی در باره شرایط اقتصادی سیاسی جهان پس از نولیبرالیسم بنویسند.
٣۶٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : نادر فروتن

عنوان : لیبی و فرانسه
با تشکر فرا.ان از نویسنده محترم که با تلاش بسیار درین وانفسائی که هر کس به فکر خویش است یا غالبن اینگونه است علیه سرمایه داری و برای آزادی و برابری تلاش می کند. سوال من از جناب قراگوزلو این است که آیا شرایط اقتصادی سیاسی لیبی و تونس و مصر و سایر کشورهای آسیائی آفریقائی با شرایط بحرانی حاکم بر پرتغال و ایرلند و انگلستان و فرانسه یک سان است؟ من البته قبول دارم دو کشور مصر و تونس که سال گذشته از سوی صندوق بین المللی پول به عنوان بهشت سیاست های نئولیبرالی انتخاب و معرفی شدند مصداق کامل و بارز این فروپاشی بشمار می روند این را هم می فهمم و از نوشته های جناب قراگوزلو آموخته ام که دولت به اصطلاح سوسیالیست یونان و پرتغال همان سیاست های نولیبرالی دولتهای فرانسه و انگلستان را پیش می برند اما فکر نمی کنید که شرایط مبارزه در هر یک ازین کشورها متفاوت است؟
٣۶٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : میترا داوودی

عنوان : تفسیر یا تغییر جهان؟
مقالات تئوریک محمد قراگوزلو از اعتبار و دقت خاصی بهره می برد درین شکی نیست. او در تحلیل و تفسیر ایده ئولوژی حاکم بر سرمایه داری کنونی از توان منحصر به فردی برخوردار است درین نیز تردیدی نیست. مطمئنن برای ستیز با سرمایه داری ابتدا باید تمام وجوه و صورت های آن را به دقت ارزیابی کزد و به شناخت رسید. قراگوزلو نیز به همین امر مهم همت گماشته است اما.... زبان او و ماهیت نوشته های او در تبیین سرمایه داری به شکلی ایستا مانده است و همه آنها فقط تبیین است. می خواهم بگویم حال که ایشان از چنین توان بالائی در تبیین تئوریک مباحث مهم و اساسی برخوردار است چرا به طرح و تدوین مانیفست مستقلی برای شیوه های تغییر و آلترناتیوهای تغییر اهتمام نمی کند؟ درین صورت می توان تصور کرد که این مقالات اگر با اشکال تئوریک آلترناتیوهای ممکن همراه شود می تواند کتاب یا مرجع مفیدی برای چپ فراهم آورد. من شک ندارم اولویت های محمد قراگوزلو متاثر از دیدگاهی ست که بزرگانی چون دیوید هاروی نیز در پیش گرفته اند و قبلا نیز از سوی ارنست مندل و انور شیخ به نحو بارزی فرموله شده است. از همین جا به قراگوزلو خسته نباشید می گویم. و یادم رفت این را هم بگویم که مقاله نقد ناسیونالیسم کرد ایشان عالی بود. عالی.
کانادا. تورنتو. میترا . د.
٣۶٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : کاوه سلطانی

عنوان : خانم کلاین باید نقد شود
من کتاب دکترین شوک خانم نائومی کلاین را خوانده ام . بر خلاف تبلیغاتی که چپ ایرانی برای او به راه انداخته است و مرغ همسایه را غاز چنداشته کتاب ماهیتی کاملا ژورنالیستی و غیر آکادمیک دارد و اگر چه در نقد نطریه دکترین شوک میلتون فریدمن به شواهد مستندی در سیلی و عراق و آمریکا استناد می کند و رادیکالیسم آن قابل توجه است اما در مجموع یک کتاب آکادمیک از موضع اقتصاد کلاسیک مارکسیستی نیست. خود خانم کلاین نیز ادعای سوسیالیستی ندارد و جنبه های ژورنالیستی کارش فوی تر از سایر بخش های و ظرفیت های آن است. در مجموع من فکر می کنم گند سرمایه داری بازار آزاد چنان گثیف بوده است که امثال خانم کلاین و چامسکی را به دفاع از اوباما و سوسیال دموکراسی و دولت مداخله گر سوق داده است. در پایان یک توصیه هم به جناب قراگوزلو دارم و آن این که خوب بود با جامعیت بیشتری وارد نقد نظریات خانم کلاین می شدندو باب تازه ئی را درین خصوص می گشودند. یک سوال هم دارم:
آیا جناب قراگوزلو بعد از اتمام این مفالات که در جای خود بسیار هم مفید هستند قصد ندارند مواضه اثباتی خود را نیز در میان بگذارند؟
٣۶٨۷۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست