سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چپ ایران تاریخ دارد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : امیر اطیابی

عنوان : پدر خوب بود، فرزندان خلفش که همواره اسیر استبداد و سرکوب بودند بد
اگر شیوه های حزب در فاصله‍ی سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ یا ۱۳۳۲ خوب بود و تجربه ای قابل استفاده برای جنبش چپ، می توان این را از خود پرسید که آیا همه‍ی جنبش های جدا از توده که در خلاف جهت این تجارب رفتند درست حرکت کردند؟ آیا در این مدت توده ای ها که پابند به سنن دیرین کار با توده‍ی مردم، آگاه کردن و سازمان دادنشان، نه به جای توده عمل کردن و خود را به جای توده انگاشتن و فرسنگ ها جدا از آن گام برداشتن را نادرست می دانستند، به بیراهه رفتند؟ آیا این استبداد دیرپا نبوده که نسل پدری و سنت هایش را از نسل های جدید جدا کرد، هم در زمان شاه، هم در زمان حاضر؟ آن زمان نسل جدید به جنگ مسلحانه‍ی جدا از توده و ترور عوامل رژیم روی آورد، در کمال ناآگاهی از آن سنت های دیرین کار در میان توده ها؟ آزادیهای یکساله‍ی پس از انقلاب هم فرصتی نداد که که این دو نسل بتوانند فاصله ها را کم کنند که دیکتاتوری خونین تری سر برداشت در زمانیکه سلطنت طلبان و عوامل سیا و اینتلیجنت سرویس سرگرم کودتاهای متعددی بودند و ایجاد هر چه گسترده تر درگیری و شکاف میان نیروهای انقلابی را در دستور کار خود داشتند. اکنون هم نسل جدید در اثر همین دیکتاتوری ۳۲ ساله از نسل آن موقع و تجربیاتش بیگانه است و رهبری جنبش را از درون همان دیکتاتوری جستجو می کنند و از نکبت آزادی غارتگری سرمایه داری جهانی بی خبر است و نمی تواند میان آن و دمکراسی و حقوق بشر تمایز لازم را ببیند.
۴۰۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۰       

    از : گل سرخ

عنوان : خود کرده را تدبیر نیست
آری حزب توده هفتاد ساله شد و هزاران انسان فداکار نیز از اعضا و هواداران حزب نیز بودند. وارطان توده ای بود و تمام ذرات وجود خسرو روزبه هم توده ای بود و رحمان هاتفی که انسانی ادیب و والا بود نیز توده ای بود.

اما حزب توده در خط امام رفت و انقلابیونی که سالها در زندانهای ساواک بودند به ناگهان تربچه های سرخ و پوک شدند. علیرضا سپاسی آشتیانی و سعید سلطانپور ها را را می گویم.

آری چپ ایران تاریخ دارد و چه بسا آن تاریخ بسیار دردناک می باشد.

هنگامی که رهبر حزب دکتر کیانوری را به تماشای کابل خوردن همسر خود مریم فیروز بردند او به گریه افتاد و اعتراض کرد که چرا همسر ۷۰ ساله او را کابل می زنند.

آری گریه نیز داشت. اما کابل خوردن و قتل سپاسی آشتیانی نیز گریه داشت اما توده ای ها آن زمان آتش بیاران خط خون و جنایت امام ضد امپریالیست بودند.

آری خود کرده را تدبیر نیست!
۴۰۵۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست