سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آگاه کردن نسل جوان از جنایت رخ داده
و جهانی کردن آن، دو وظیفه‌ محوری است!
- بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : کیومرث ش

عنوان : در پاسخ به آقای کریمی
آقای کریمی شما هم اگر نوشته خودتان را بخوانید متوجه خواهید شد که من ابدا تهمتی به شما نزده ام و از این بابت یک عذر خواهی از جانب شما در پیش خود خواهم داشت. اگر نوشته خودتان را بدقت بخوانید، شما ۱۰ تا پارگراف نوشته اید که تنها در پارگراف ۶ و ۸ یک کلمه "دهه شصت" در آنها آمده ولی متن پارگراف درباره سال ۶۷ هست آیا اعدام های ثانیه ای از خرداد شصت تا شهریور ۶۷ بیش از آنچه که شما و یاران "فاجعه ملی" مینامید کمتر بود یا بیشتر؟ آیا فاجعه ملی همانا بقدرت رسیدن بقولی استفراغ تاریخ نبود که بدست امپریالیست ها انجام گرفت و به عمد یا اشتباه صفت ضد امپریالیست نثارش شد؟ فاجعه ملی تنها کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ نیست، فاجعه ملی به ازبین رفتن سرمایه کشور به جبب تروریست های حزب الله و حماس، شیعیان عراقی و بحرینی...... و آدمکشان داخل رژیم که هم اینک میلیارد ها دلار آن در اورپا و آمریکا و کانادا شرمایه گذاری شده. فاجعه ملی خشک شدن دریاچه رضاییه، هامون، گاوخونی، زاینده رود و بزودی کارون هست. فاجعه ملی حتی بردن خاک کشاورزی به کشورهای خلیج فارش هست، فاجعه ملی ضد ها هزار کودک خیابانی و ۲ میلیون کودکی که به خاطر فقر به مدرسه نمیروند. فاجعه ملی دختران تا ۱۴ ساله هست که بخاطر فقر تن فروشی میکنند، فاجعه ملی زوال اخلاقی و انسانی در جامعه بخاطر تسلط فرهنگ اسلامی هست. اینها تک تک بخشی از فاجعه ملی هیت که آن آزاد مردان و زنان برای جلوگیری از وقوع آن دسته دسته سلاخی اسلامی شدند. در بوجود آمدن فجایع ملی تمامی آدمکشان "امام راحل" از هر قماشی از خاتمی گرفته تا رفسنجانی و خامنه ای از اصلاح طلب گرفته تا اصولگرا دست داشته و دارند و اگر به از بین رفتن این استفراغ تاریخ توجه نکنیم کماکان به این فجایع ادامه خواهند داد.
آقای کریمی میبیند که ابدا توهینی به شما نشده و اتهامی وارد نشده ولی وقتی به مردم مسخ شده برای رای دادن بیک جنایکار حرفه ای رژیم تبریک میگوئید و ۹۹ درصد نوشته تان تنها درباره سال ۶۷ هست، مشگل ایجاد میکند. قبول دارید؟
شاد باشید
۵۷۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۲       

    از : داور

عنوان : بی انصافی و ذهن پرستی مطلق آقای کیومرث
همین جمله آغازین مقاله آقای کریمی به وضوح موضع ایشان را که اقای کیومرث به عنوان گناه کبیره ایشان گوشزد فرموده اند، نشان می دهد. کامنت ایشان اثبات بی برو برگردی بر این حقیقت است که ایشان مقاله را نخوانده و از روی تیتر ، باغ کامنتشان شکوفه داده است.
"
- کشتار سال ۱۳۶۷، یک نقطه منفصل نیست. امتداد یک خط است به درازای عمر این نظام، با این توضیح که پررنگ ترین بخش آن را دهه نخست حیات جمهوری اسلامی تشکیل می دهد و اوج بهت آور آنرا، تابستان ۶۷ رقم می زند. این خط همچنان ادامه دارد؛ و کشتار فجیع امروز صبح مجاهدین خلق در "اشرف" که بطور قطع با شراکت "سپاه قدس" صورت گرفته، آخرین تجلی آنست. "

البته اگر آقای کریمی می نوشتند که"... آخرین تجلی آن نخواهد ماند، با حقیقت حکومت فقها قرابت بیشتری دارد
با حترام
۵۷۰۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : زمینه سازان فجایع و کشتار
از منظر حقوق انسانی ٫ هرکشتار و قتل و تروری را باید شدیدأ محکوم کرد حتی اگر مخالف سیاسی باشد . اگر ترور فجیع فرخزاد ها را محکوم کنیم و در برابر ترور دانشمند هسته ای سکوت کنیم ٫ این معنی را دارد که ما مشکلی با اصل مطلب نداریم بلکه مسئله ما اینست که از طرف کیست . معمولأ کسانی که متوسل به شیوه حذف فیزکی میشوند عمل خود را اقدامی انقلابی ٫ بدرک واصل کردن دشمن ٫ انتقام خلق ٫ انتقام امت و ...قلمداد میکنند و همین شیوه از طرف مقابل را ٫ جنایت و آدمکشی تلقی مینامند که البته واقعأ هم هست . یعنی هر دو طرف خود را حق و دیگری را ناحق میداند و خود قاضی میشود و به خودی و غیرخودی تبدیل میشود .
هر معلولی بدون علت یا عللی نیست و باید ریشه یابی همه جانبه صورت پذیرد و ماهیت این منش را تجزیه و تحلیل کرد در غیر اینصورت امثال لاجوردی هائی که در زندان رژیم سلطنتی شنکنجه شده بودند بعد از بقدرت رسیدن روی ساواک و ثابتی ها را سفید میکنند
اگر این فجایع را سرفأ به یک شخص یا جریانی نسبت دهیم فقط به گوشه ای از
واقعیات اشاره کردیم و این تسلسل پایان ناپذیر خواهد بود.
بدون برسمیت شناختن مخالف چه نظری چه سیاسی ٫ بدون اعتقاد به قضاوت عمومی و نفی هر گونه حذف فیزیکی ٫ استبداد تداوم خواهد داشت. اما اگر بستر استبداد را خشک کرد تداوم آن ناممکن خواهد شد . تاریخ نشان داد استبداد را شاه نیاورد و با رفتنش هم ریشه کن نشد و همچنین استبداد را خمینی نیاورد
و با رفتنش هم از بین نرفت . همین بستر از خامنه ای باصطلاح روحانی روشن که مخالف با ولایت فقیه بود و مخالف با انقلاب فرهنگی بود ٫ دیکتاتور امروزی را تولید و رجوی مخالف با شاه و خمینی را بطرزی پروراند که ادعا دارد فقط به خدا پاسخگو است و هر منتقد و مخالفی را مزدور جمهوری اسلامی قلمداد میکند.
۵۷۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۲       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : عزیزان،که چی؟!
آقای کیومرث،
اتهام زده‌اید که گویا از نظر من"جنایات جمهوری اسلامی تنها در شهریور سال ۱۳۶۷ به وقوع پیوسته است"؟! در حالیکه همین نوشته اخیر مدلول دیگری است خلاف برداشت شما از فکر و نوشته من! اگر مفاد همین یک نوشته، درست خلاف خوانش شما از آن نباشد، آنگاه هر آنچه که شما مدعی هستید صحیح است! به شما گرامی توصیه می کنم که آنرا یکبار دیگر و البته اینبار دور از پیش داوری ها مطالعه فرمائید تا که رفع سوء برداشت شود.
آقای بهرامی،
انصاف هم خوب چیزی است عزیز! مگر همین نوشته اخیر یک نمونه از برخوردهای غیر "مصلحتی و انتخابی" من نیست؟ باور کنید که اگر به فکر سازندگی باشید، آنگاه درخواهید یافت که با اتهاماتی چون "دروغ و تزویر" از زبان ناصر خسرو و "تناقض" از زبان خودتان، به هیچ چیزی نمی توان رسید!
۵۷۰۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۲       

    از :  بهرامی

عنوان : چون خود نکنی چنانکه گوئی - پند تو بود دروغ و ترفند. «ناصرخسرو.»
با درود
من از رفتار متناقض "بهزاد کریمی" در حیرتم زیرا ایشان هنگامی که کتاب خاطرات
"پرویز ثابتی" به بازار امد٬ بصورتی فعالانه به همراه دوستانشان طوماری تحت عنوان
"جمعی از زندانیان رژیم سابق" تهیه کردند.اما همین کسانی که به سخن امدن"پرویز ثابتی"
انان را براشفته کرده بود و تا ماهها شاهد مقالات متعددی از جانب شان در رابطه با حوادث
ان دوران و محکومیت رفتارهای ناشایست"ساواک" بودیم به یکباره بعد از انتخاب اخوندی
رسما قاتل بنام"مصطفی پورمحمدی" برای تصدی وزارت دادگستری‏ مهر سکوت بر لب
زده و دیگر بار در"سالگرد قتل عام۶۷"به صحنه امده و شعار "این مباد ان باد سر میدهند"!؟
تا وقتی که مقابله با جنایت حاکمان اسلامی بصورت"مصلحتی و انتخابی" انجام میگیرد نباید
امیدی به اینده داشت و برگزاری اینگونه مراسم هم چاره کار نیست.
"می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد... و دروغ موثر و مثمر و راستی مهجور و
مردود". (کلیله و دمنه )
۵۷۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۲       

    از : کیومرث ش

عنوان : آقای کریمی تا کی؟
آقای کریمی تا کی میخواهید وانمود کنید که جنایات رژیم اسلامی تنها در شهریور سال ۶۷ بوقوع نپیوسته بل از همان فردای بقدرت رسیدن آنها. شما بعنوان یکی از مسئولین اصلی سازمان در کردستان حتمن باید بیاد بیاورید که در همان فروردین ۵۸ دیوانه گربه کش زمان شاه که قاضی اسلامی بعد از سقوط او شده بود دهها انسان آزاده را در کردستان حتی بدون محاکمه یک دقیقه ای مرسوم در قوانین اسلامی رژیم تیرباران کرد از جمله زنده یادان رفقا برادران ناهید و یوسف کشی زاده (این رفیق را که حتمن از قدیم ایام میشناسید، نه؟) حال چون شما از رژیم و اعمال جنایتکارانش تا قبل از اینکه شمشیر ذوالفقار نشان عدل علی بر بالای سر شما نیامده بود، حمایت میکردید دلیل بر آن نمیشود که مادام اصرار بورزید که جنایات رژیم به سال ۶۷ محدود است. حال با این طرز تفکر چگونه میخواهید نسل جوان را از جنایات رژیم "آگاه" کنید و آن را وظیفه "محوری" خود میدانید. آیا وقت آن نرسیده که هم با خود و هم با مردم صادق باشیم و اگر میخواهیم آنها را آگاه کنیم ، واقعیت ها را بگویم نه نیمه ای از واقعیت. شما مسلمن بخوبی آگاهید که کشتار مخالفان حک شده در قرآن و دستورات محمد و علی هست (تنها کافی است یک نصف روز را بگذارید و به انبوه مدارک موجود در اینترنت رجوع کنید) و آنها بخوبی به این کار دست زدند و مریدان آنها هم وظیفه خود میدانند که بر طبق ایدئولوژی خود چنین جنایاتی را انجام دهند.
امید دارم که شما ها که به نقد گذشته پرداخته اید و از آن راه و روش جدا شده اید، دیگر به مخشوش کردن واقعیت های تاریخی نپردازید
با تشکر
۵۷۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست