سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چند نکته در باره تظاهرات پاسارگاد - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر آمویی

عنوان : تصحیح و پوزشخواهی
در نظر پیشین، پاراگراف سوم، سطر دوم غلط تایپی «را رویکرد» را لطفاً به صورت "با رویکرد" تصحیح نمایید. ممنون
۷۶۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۵       

    از : امیر آمویی

عنوان : یک نکته و دو پرسش اساسی
آقای دستمالچی گرامی درود بر شما،

این دو بیت را بخوانید تا عرض کنم خدمتتان.

فراز آوری صـد بنای بلنـد
ز اوصاف ناپخته و سست بند
که در دم فـرو ریـزد از پایبسـت
چو بر ریشه‌اش در زنی تیشه چند!

از این چهار پله که بیایید پایین، می رسید به زمین صاف و بی غل و غش ارزیابی و استدلال ساده و به قول خودتان "نقد دوستانه". آنچه را که در مقاله ی خودتون «درست گفته اید» اینهاست: ملایان و تامگرایان (تمامیت‌خواهان) که برای جعل تاریخ دست به تخریب تاریخ و فرهنگ ایرانیان زده اند، سرانجام نتوانستند از ایرانیان انسانی مطیع و حل شده در "رهبر" بسازند. تظاهرات خودجوشش پاسارگاد نشانه ی شکست فاحش سیاست "اسلامیزه" کردن جامعه است! ایرانیان در کمین نشسته اند. بزرگداشت کوروش یکی از نمادهای مبارزه با حکومت جهل و خشونتی است که کمر به نابودی تاریخ و فرهنگ و افتخارات یک ملت بسته است! در واقع در تظاهرات ده ها هزار نفری پاسارگاد دیدیم که «بخشی از مردمان» در دفاع از هویت خویش به پا خاسته اند. اما «این تظاهرات بزرگ رهبری متشکل ندارد»، زیرا خفقان اجازه چنین امری را نمی دهد؛ ضمناً «در چنین شرایطی می توان اشتباه هم کرد و چیزی را نسنجیده بر زبان آورد.»

بعد فقط به برخی از شعارها اشاره کرده اید؛ نه همه ی آنها: "آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه"، حکومت آخوندی، فقط ظلم، فقط جهل"، "همه اش می گن کار خداست، هرچی داریم از عربهاست". پیشنهاد کرده اید "اگر می گفتند هر چی داریم از ملاهاست" ، جان کلام را بسیار دقیق تر بیان کرده بودند. بگذریم که از درستی کامل برخوردارنیست! ملای دموکرات ایران دوست هم داریم توی زندان و در تبعید! از این موارد خواسته اید نتیجه بگیرید که صدور فرمان "منشور حقوق بشر" توسط کورش [نمادی است یا نشان دارد از] اصلی که امروز یکی از اصول اساسی به رسمیت شناخته شده اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق اساسی ملل است.

تا این جای کار درست: انبوهی از ایرانیان که فقط بخشی هستند، در دفاع از هویت خود به حق از بنیادهای ملی و فرهنگی و هویتی خود و را رویکرد به مبانی دموکراتیک در پاسارگاد علیه حکومت جهل و ظلم آخوندی به پا خاستند. اما اِشکال کوچک اندک عمیقی بر گوشه ای از این استدلال شما قابل مشاهده است: اگر شما به فرهنگ و هویت ایرانیان توجه دارید باید به فرهنگ و هویت عرب هم که «ناشی از اسلام است» توجه کنید که فرهنگ و هویت ایرانیان را مورد تعدی و در معرض نابودی قرار داده است. در واقع مقصود از شعار «همه اش میگن ...» مبارزه با تسلط هویت دینی و فرهنگ عربی بر ایران است که بر پایه ی قرآن و حدیث و جعلیات آخوندی هستی ما را به نابودی کشانده است. البته جهل، وطن فروشی و سودپرستی آخوندهای حکومتی هم عامل دیگری است. از این نظر شاید بتوان گفت ایرانیان در یک مرحله‍ی مبارزه ی رهایی بخش ملی قرار دارند! در باره‍ی بیهوده بودن آراء داده شده در مورد نژادپرستی ایرانیان با شما موافقم. ضمناً می دانیم که برخی جاهلان منتظرند تا از اب گل آلود ماهی جدایی طلبی و فراکسیونی بگیرند. من در جایی از مضرات چنین گرایشهایی سخن گفته ام. نه خودمختاری و نه جدایی قومی متضمن دموکراسی و ازادی نیست: چنان که نه اعراب در عربستان دموکراسی دارند و نه ترکان در ترکیه! اساسا گوهر دموکراسی و آزادی و اجرای دستاوردهای حقوق بش بین المللی چیزی است که مورد نظر خودمختاری خواهان و جدایی طلبان نیست و بدان توجه ندارند.

به نادرستی «مهم»‌اش اشاره و دو سوال مطرح کنم. ناگهان در لحظه ی حساس و قطعی گفته اید: «ما نه می توانیم به شکل سازماندهی حکومت در دوران محمد یا علی یا دیگر امامان برگردیم، و نه به شکل حکومت در دوران "پیش از اشغال ایران توسط اعراب".» اولاً، چرا از به کار بردن اصطلاح "حکومت پادشاهی" و اشاره به دوران پهلوی اجتناب کرده اید!؟ یعنی واقعاً فکر می کنید ایرانیانِ حاضر در پاسارگاد می خواهند دوران کورش را احیا کنند!؟ این دیگر از شما کاملاً بعید است. دو تا از شعارهایی که شما به آنها توجه ندادید اینها هستند: "شاهزاده شاهزاده تولدت مبارک" و "پهلوی پهلوی". بگذریم که کسی به شعرخوانی استاد عالی پیام و محتوای اشعار او توجهی نکرد. کسی که در آن بحبوحه دل نگرانی اش بیش از همه بود! این دو شعار نشان می دهد که گرایش کاملا زیادی به بازگشت به دوره ی پهلوی وجود دارد (من در اینجا دارم فقط به منطق استدلال شما توجه می دهم نه امری دیگر!) ثانیاً، براستی چرا فکر می کنید که ایرانیان نمی خواهند به سلطنت باز گردند؟ به چه دلیل؟ آیا مگر نگفته اید که «این تظاهرات بزرگ، رهبری متشکل ندارد و در چنین شرایطی می توان اشتباه هم کرد و چیزی را نسنجیده بر زبان آورد!» که کاملا درست است. در چنین شرایطی که جای دیگر نیروها، مخصوصا نیروهای دمکرات جمهوری خواه و چپ، خالی است و مخصوصا با روحیه ای که در ایرانیان سراغ داریم و با درس گرفتن از گذشته نمی توانیم قویاً فکر کنیم که کاملا ممکن است یک حکومت پادشاهی در ایران شکل بگیرد که ضرورتاً دموکراتیک هم نباشد! ما کاری به نیات شخصی آقای رضا پهلوی نداریم که، به نظر منو تا جایی که اطلاع دارم، فردی سلیم النفس و ایران دوست است؛ اما کار سلطنت صرفاً وابسته ی به شخصیت تنها یک فرد نیست! به سابقه باید توجه کرد. من قبلا در جایی به این موضوع پرداخته ام.
بدون شک مقاله ی آقای شالگونی را نیز خوانده اید که البته مشکلات خاص خود را دارد؛ اما آقای شالگونی به خلأ ائتلاف نیروهای چپ و دموکرات در نظام نیروهای سیاسی تحول یافته ی موجود در ایران کنونی توجه داده و از همین رو نگران است. آری جنای دستمالچی به قول حافظ: عشق داند که در دایره سرگردانند!

پیروز باشید.
۷۶۹۶٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۵       

    از : علی ایران دوست

عنوان : تشکر
با سلام وخسته نباشید,

آقای دستمالچی واقعا دستتان درد نکنه, مقاله تان خیلی عالیست, مقاله های آقایان شالگونی و کریمی قابل مقایسه با این مقاله نیستند, بعد از مدتها یک مقاله خواندنی در اخبار روز چاپ شد.

موفق و سلامت باشید
۷۶۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۵       

    از : بهروز الف

عنوان : حالا متوجه شدید جناب شالگونی و شرکا؟
مطمئن هستم که جناب آقای شالگونی و همفکران ریز و درشت اش تمامی مطالب درج شده در این مقاله را بخوبی میدانند و اما، چرا باز از مقابله مستقیم از رژیم جهل و جنون اسلامی پرهیز میکنند و نوک حمله را به سوی مردم به جان آمده نشان گرفته اند برمیگردد به منافع شخصی اینان. خوب اگر چپ و راست به جنایات اسلامی رژیم بپردازند دیگر در بی بی سی و دیگر رادیو و تلویزیون های امپریالیستی در شعار و منبع در آمد و بر سر زبان ها بودند تخته میشود. دیگر سفر سالانه "رفقای" خط امام ضد امپریالیست به ایران تخته میشود. و بالاخره دیگر "اپوزیسیون" رام و بی خطر متلاشی میشود. نمیدانم منظور آقای دستمالچی از " روشنفکران خاکستری" چیست ولی میدانم روشنفکری که دستی ، هدفی، اندیشه ای، وقلبی در آشکار سازی جنایات اسلامی رژیم ماوراء قرون وسطی اشغالگر ایران ندارد نه تنها روشنفکر نیست بل کاسبکاری است که روزی اش از ایین طریق (محکوم کردن مخالفت های مردمی با انگ های رنگارنگ بی پایه) حاصل میشود
۷۶۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست