سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آقای خاتمی! این آبرو را برای چه می خواهید؟ - احمد پورمندی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : واقع بین

عنوان : منشور سبز آیا مانع از نرم استخوانی برخی از آقایان شد؟
البرز گرامی، من در واقع الک بحث با شما را آویخته بودم تا اینکه با این جمله ات مواجه شدم: «اگر می توانستیم اپوزیسیونی براستی مترقی، خالی از ممیزی و گرد آمده حول منشوری فراگیر و مترقی داشته باشیم. یقین کامل دارم، که امثال خاتمی ها، تاج زاده ها، عبدیها، سروشها، بازرگانها، سحرخیزها، باقی ها و.... هم ثانیه ای برای پیوستن و یاری به آن مکث و تأمل نمی کردند.»
با توجه به اینکه من معتقدم منشور جنبش سبز همچنان «منشوری فراگیر و مترقی» است سوالی که پیش می آید اینست که چرا اغلب کسانی که تو دوست گرامی ازشان نام بردی نه تنها یادی ازین منشور نمیکنند که حتی ضد آن موضع گرفته یا عمل میکنند؟ از آشتی نسبی جویی خاتمی گرفته تا منع شعار مرگ بر دیکتاتور تاجزاده تا نامه زندانیان به بهانه فوت رفسنجانی؟ (توضیحی برای دوستان کم حوصله تر: نه اینکه منشوری مترقی تر از منشور سبز نمیتواند وجود داشته باشد، اما چه بخواهیم چه نخواهیم این منشور مورد وفاق اکثریت قابل توجهی از جامعه قرار گرفت تا اینکه عده ای (منجمله آن را به مسلخ بردند).
اینجاست که باز واقعیتی عیان میشود که در بحث پیشین در ذیل یادداشتی دیگر منکرش بودی: میزان بودن خاستگاه طبقاتی! دوست عزیز کسانی که تو ازشان نام بردی هنوز از عزای فوت شاگرد زرنگ انقلاب درنیامده ماتم زده انتخاب نشدن کلینتون شده اند. تو با کدام منشور میخواهی بینماری استخوان نرمی امثال خاتمی، بازرگان، داماد ابراهیم یزدی (مهدی نوربخش)، پدر زن سردبیر اندیشه پویا (عماالدین باقی) و ... را درمان کنی؟
متاسفانه برخی از ما جوگیر توهم پراکنی های عده ای چون نویسنده همین یادداشت حاضر میشویم. ایشان نه در عرصه داخلی و نه در عرصه خارجی اعتقادی به تغییرات بنیادین ندارند و اگر در عرصه جهانی در سوگ هیلاری کلینتون نشسته در عرصه داخلی با نامه نگاریهای ملوکانه آنهم به مکلیجک های ترم تن دعوت به تسلیم میکند. اما ریشه همه این سازشکاریها در خاستگاه طبقاتی افراد و احزاب ریشه دارد.
۷٨۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۵       

    از : احمد پورمندی

عنوان : سپاس و چند نکته
از دوستانی که اظهار نظر کرده اند، تشکر می کنم . روی چند نکته به اتفاق مکث کنیم:
@حصاری گرامی! مخاطب یادداشتم خاتمی بود و نه روحانی، در عین حال موضوع توهم پراکنی که به آن اشاره کردید، نکته مهمی است . من سعی ام این بود که با تعریف آشتی ملی از نگاهی ملی و دموکراتیک و تاکید بر اینکه آشتی ملی باید با رفع حصر و آزادسازی انتخابات که معنی آن روشن است و شامل لغو نظارت استصوابی، تامین آزادی بیان و تشکل و تظاهرات است، آغاز شود، جلوی توهم پراکنی را بگیرم. اگر موفق نبودم، شرمنده ام.
@شهروند عزیز! من سر در نیاوردم که چرا شما بسیج مردم برای عقب راندن اقتدارگرایان و قلدران داخلی و برطرف کردن خطر تهاجم احتمالی قلدران جهانی را تحت عنوان بسیج برای سازش با قلدران جهانی تقبیح کرده اید. مگر در دنیای پر آشوب ما، جز سازش بخش های مختلف جامغه با یکدیگر و سازش بین ملت ها و کشور ها، راه متمدنانه دیگری هم وجود دارد؟ مگر ما جز آنکه بکوشیم تا در جریان این سازش ها مردم به سهم شایسته خودشان دست پیدا بکنند و کشور ما هم سرش بی کلاه نماند، راه دیگری هم داریم؟ شما چرا با در مقابل هم قرار دادن "عزت واستقلال کشور" با " سازش با قلدران جهانی" با خامنه ای وسرداران سپاه همصدا می شوید؟ چه کسی گفته که ما در یک سازش معقول، عزت و استقلال کشور را پیش کش می کنیم ، ولی با مرگ بر آمریکا و اسراییل، رستگار می شویم؟
@آقای حقیقت گرا! گر حقیقت چنین است که شما دارید، وای اگر از پس امروز بود فردائی! شما از ترامپ می خواهید که "در براندازی رژیم ملاها از هیچ تلاشی دریغ نکند"
و بعد مدعی سوسیال دموکراسی هم هستید؟ بی پرده بگویم که من نمی دانم در پس این نام های مستعار چه کسانی دست به قلم می برند، اما در خاین نامیدن کسانی که بویژه بعد از فاجعه های عراق، لیبی و سوریه از جانوری مثل ترامپ دعوت می کنند که کشورمان را شخم بزند، تردیدی به خود راه نمی دهم. یک چنین دعوتی همه آنچه را که شما در ستایش از آزادی و در مذمت ملاها نوشته اید، بی اعتبار می کند.
@ البرز عزیز! در اشاره به محدودیت ها و ناتوانی های آقای خاتمی ، شما حق دارید. من هم قصد این را نداشتم که او را توانا تر از آنچه هست، معرفی کنم. هدف من در این یادداشت کوتاه در درجه اول این بود که روی خطری که متوجه موجودیت کشور ماست تاکید کنم و در درجه بعد، به مقدمات آشتی ملی از نگاه دموکرات ها و میهن دوستان، اشاره ای داشته باشم. از پیگیری و پافشاری شما بر ضرورت غلبه بر خودخواهی های بدخیم و اتحاد بر محور یک منشور مشترک، می آموزم
@ کیای گرامی! چیزی دستگیرم نشد!
۷٨۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۵       

    از : kia

عنوان : قضیه ازکجا آب می‌خورد!
از قرارمعلوم با ۱۱۰نظامی یی که درشکایت رفسنجانی ثابت شده که در انتخابات ۸۴ تقلبی را مهندسی‌ کرده اند و جابجایی‌های بعدی درفرماندهان نظامی ،تقلبی ثابت شده است.

از این موضع اصلاح طلبان احتمالا به نتیجه رسیده اند که رهبر عقب نشینی خواهد کرد و حصر برداشته شود!

از طرفی‌" رهبر مسلمین جهان" هنوز جای مانور دارد!

سربازان خارجی‌ ا‌ش، که با ثروت ملی‌ از لبنان گرفته تا عراق و افغانستان ...جیره می‌دهد ،را میتواند به داخل بکشاند و حتی نظامیان داخلی‌ را در صورت سرپیچی گوشمالی دهد ،چررسد به زندانیان و حصریان که در بند میباشند.

من هم امیدوارم که خاتمی به نتیجه برسد ولی‌!!!
۷٨۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : از دست و شّر ممیزیهای ج.ا. در کشور فغانمان ماتحتِ آسمان هفتم را هم سوراخ کرده است
هموطن گرامی آقای پورمندی، بی آنکه بخواهم از ارزش تلاش انسانی شما در جهت نجات کشور بکاهم، گمان می کنم، که شما با آویختن از آقای خاتمی کار را شروع نکرده ناتمام، تمام کرده ای. چرا که اگر آقای خاتمی اهل عمل در وادیهایی چون؛
- تعییر رادیکال و حتی المقدور سریع سیاست ها،
- وادار کردن سرداران و اقتدارگرایان حاکم به تمکین به نیاز های ناشی از منافع ملی و سبک کردن این کشتی از وزنه های سنگین ناشی از عظمت طلبی ها و ماجراجوئی های منطقه ای.
ایشان در دوران ریاست جمهوری خود که آراء میلیونی مردم را در جیب خود داشت میتوانست به دو بند خواسته ی فوق شما در همان زمان جامه ی عمل بپوشاند، تا کار کشور به فضاحت هسته ای و پی بند و همراه با آن اختلاسهای میلیاردی و افلاس نکشد

با شما همراهم وقتی که می نویسی؛ « آقای خاتمی! شما هشت سال رئیس جمهور ایران بوده اید و بهتر از هرکس پیچیدگی های سیاست بطور کلی و سیاست خارجی بطور مشخص را می شناسید و نیازی نیست که کسی چیزی را در این خصوص به شما یادآور شود...»
اما باید بپذیریم، که دانستن همواره مساوی نیست با اینکه فردی شجاعت و شهامت انجام کاری بر خلافِ موج یا موجهای پیرامونش را هم داشته باشد. تجربه ی هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی بما می گوید، که او انسان منزه طلبیست، اما طاقت، توان و شهامتِ پیشاهنگی را ندارد.

و متأسفانه آقای خاتمی در این زمینه تنها نیست، حتی زنده یاد آقای حسنعلی منتظری هم با اینکه فهمید و اعلام هم کرد که مُرادش، یعنی جمهوری اسلامی(ج.ا.)، در اعدام مخالفین راه خطا می رود، با اینهمه تا هنگام مرگش سکوت کرد و نتوانست مرجع حرکتی برای رفع خطا شود

حال شاید تصور شود که گمان کنیم، که "ما" نیروهایِ موجود در اپوزیسیون ج.ا. قدیسینی خالی از خطا بوده ایم. "ما" هم، بس که مستبدیم و خود رأی، علیرغم تمامی تجربیات واقعاً آموزنده ای که در این نزدیک به چهار دهه ی گذشته کسب کرده ایم، نمی توانیم حتی چند لحظه ی پیوسته کنار هم بنشینیم، از دست و شّر ممیزیهای ج.ا. در کشور فغانمان ماتحتِ آسمان هفتم را هم سوراخ کرده است، اما در همان حال نظراتِ مخالف خود را در حیطه ی قدرت خود، راحتتر از نوشیدن یک لیوان آب حذف و نابود می کنیم.

مخلص سخنم اینکه، اگر می توانستیم اپوزیسیونی براستی مترقی، خالی از ممیزی و گرد آمده حول منشوری فراگیر و مترقی داشته باشیم. یقین کامل دارم، که امثال خاتمی ها، تاج زاده ها، عبدیها، سروشها، بازرگانها، سحرخیزها، باقی ها و.... هم ثانیه ای برای پیوستن و یاری به آن مکث و تأمل نمی کردند.
۷٨۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۵       

    از : نیما حقیقت گرا- از آلمان

عنوان : خواسته ای نه تنها نابجا بلکه غیر معقول و غیر ممکن!
جناب حصاری که نوشتید:آقای پورمندی عزیز از شما که جسته و گریخته علمدار سوسیال دمکراسی نوع آلمانی هستید..." اولاً من شناختی روی آقای پورمندی ندارم ولی بعنوان عضو حزب سوسیال دموکرات آلمان جناح چپش میخواهم روشن کنم که ایشان کمتر شناختی از آرمانها و اهداف سوسیال دموکراسی آلمان دارد. آقای پورمحمدی باید تا حالا فهمیده باشد که آخوندها تنها یک تخصص دارند آنهم متخصص حرف مفت زدن. شما کمتر سوسیال دموکراتی پیدا میکنید که حاضر باشد سر به تن این آخوندها باشد با حکومت اسلامی ضد ایرانی و ضد حقوق بشری شان. ایشان باید تا بحال یاد گرفته باشد که مردم درمانده ایران تنها یک دشمن اصلی دارد که در داخل خود ایران نشسته و اسمش هم جمهوری اسلامی است برهبری دیکتاتور خامنه ای بی همه چیز! بدون سرنگونی این رژیم آخوندها و کوتاهی دست اسلام از حکومت امکان ندارد این کشور و این مردم درمانده ( که خودشان هم مقصرند!! ) روزگاری خوشی ببینند. حالا که امثال جناب پور محمدی خطر جنگ متحد عربهای منطقه با کمک آمریکا و اسرائیل بر علیه رژیم شر و شرور ملاهای فاشیست را حس میکنند دوباره میخواهند به کمک و نجات این رژیم ضد ایرانی و ضد مردمی بیایند آنهم در واپسین لحظه های مرگ حکومت اسلامی. یک فرد سوسیال دموکرات به اولین اصلی که وفادار است برقراری دموکراسی در یک جامعه با آزادی بیان و رعایت حقوق بشر است که آقای پورمحمدی باید بهتر بداند با اسلام سیاسی و یک مشت آخوندهای بیسواد و مرتجع و ابله از خامنه ای گرفته تا خاتمی و غیره امکان ندارد شما بتوانید حکومتی بر مبنای دموکراسی داشته باشید. اسلام در ذاتش ضد دموکرات و عقب مانده و ارتجاعی است از حقوق زنان و نابرابری زنان و مردان گرفته تا صدها حقوق و آزادیهای دیگر انسانی. اصلاً چه چیزی یا چه کسی این حق را به یک قشر آخوند عقب مانده ذهنی بیشرف داده که بر سیاست کشور حاکم باشند که حالا آقای پور محمدی از خاتمی ملا خواهش میکند که وارد صحنه مبارزه شود؟ مگر این ملا در ۸ سال ریاست جمهوری خودش چه دسته گلی بر سر مردم درمانده ایران زده که حالا باید به نجاتشان بشتابد؟ برای این آخوند هم در وهله اول حفظ نظام اسلامی حتی با کشتار میلیونها مردم معترض ایرانی حق اولویت اول را دارد چه برسد دلش به حال مردم بینوای ایران بسوزد. تا کی یکسری اصلاح طلبها میخواهند بفهمند که در چارچوب این رژیم ملاها هرگونه رفرمی برای بهبود اوضاع ایران غیر ممکن است چونکه ساختار سیاسی این حکومت اسلامی غلط است تا زمانیکه ولی فقیه قدرت مطلقه دارد و تا آخر عمر عوض نشدنی است.خب ساختار این حکومت اسلامی است که به یک آخوند که در هیچ زمینه ای تخصص ندارد جز فریبکاری و فساد و دزدی و کلاهبرداری این همه قدرت داده یا میدهد که ۳۸ سال بر ایران حکومت کنند و کشور را به ویرانه تبدیل کردند ولی کسی مسئولیت جوابگوئی اعمال ضد ایرانی و ضد مردمی شان را قبول نمیکند. جناب پورمندی که نوشتید: آقای خاتمی! فردا دیر خواهد بود، امروز کشور به شهامت و شجاعت شما نیازمند است." این ملا خاتمی اگر شهامت داشت همان دوران خودش اول باید سپاه و بسیج را منحل میکرد که همه قدرت سیاسی و اقتصادی و غیره را قبضه کردند و حتی خامنه ای ملعون به ساز آنها باید برقصد چونکه اسلحه در دستشان است و کلی منفعت و امتیاز و ثروت در این رژیم ملاها به جیب زدند. دردناک است که آقای پورمندی نجات خود و مردم درمانده ایران را باز از یک ملا که خود ضد مردم و ضد منافع ایران است طلب میکند. امیدوارم که ترامپ خودش را در کنار مردم ایران قرار بدهد و در براندازی رژیم ملاها از هیچ تلاشی دریغ نکند. راه نجات ایران تنها در گذر از ج.ا. آخوندهای دیکتاتور و به گور سپردن اسلام سیاسی است و سرنگونی رژیم ملاها به هر قیمتی!
۷٨۰۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۵       

    از : شهروند

عنوان : بسیج مردم برای اعاده عزت و استقلال کشور یا سازش با قلدران جهانی؟
مردم را برای استقلال آزادی و عدالت باید بسیج کرد و نه سازش با قلدران جهانی و منطقه ای! این جمله آقای پورمندی که: سبک کردن این کشتی از وزنه های سنگین ناشی از عظمت طلبی ها و ماجراجوئی های منطقه ای!!! یک دم خروس ظریف اما پر خطری دارد. وی بسیج مردم را نه برای احقاق مطالبات اکثریت جامعه و حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران (استقلال ایران بعنوان یک ملک و ربطی به ولایت فقیه حاکم ندارد) بلکه برای فراهم کردن سازشی خفتبار میخواهد!!! زحمت چنین بسیجی را اما به گردن مناسبترین فرد می اندازد: خاتمی!!! که اصلا از آشتی ملی صحبت نکرده بلکه همین آشتی نسبی که هست. یعنی تداوم وضع فعلی!
۷٨۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۵       

    از : حصاری

عنوان : درخواست نابجا
آقای پورمندی عزیز از شما که جسته و گریخته علمدار سوسیال دمکراسی نوع آلمانی هستید و در عرصه ی داخل نیز در کنار اصلاح طلبان میانه قرار دارید، انتظار میرود خواسته هایتان بسیار رقیق تر از این باشد که اعلام داشته اید.
شما پیش از آنکه از آقای رئیس جمهور (حسن روحانی) چیزی بخواهید باید بدانید او پیش از هرچیز یک آخوند است و آخوند یاد میگیرد که لاف گزاف بیاید. آنها که شناخت کافی دارند باید آگاه باشند و بدانند جایگاه رئیس جمهور در نظام ولایت فقیهی کجاست و توانش تا چه حد است.
شما از موش توقع زایش کوه را دارید خب دوست گرامی این شدنی نیست! این آقای روحانی از آن آقای خاتمی اصلاح طلبتر نیست و شرایط داخی و بین المللی از سالهای ریاست جمهوری او نیز بهتر نیست، پس چگونه انتظار دارید کسی که نه پتانسیل اجرای درخواست شما را دارد و نه شرایط به او چنین اجازه ای را می دهد به ناگاه دست به اقدامی رادیکال! و در جهت خواست مردم بزند.
باید بگویم درخواست شما توهم پراکنیست و کمترین اثر آن دلسردی در میان باورمندان خواهد بود. اگر این آقای رئیس جمهور همان شعارهای انتخاباتیش را عملی کند مردم بسیار ممنون خواهند بود.
۷٨۰۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست