سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روشنفکرانِ لُمپن؟ - خسرو ثابت قدم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : یک هموطن

عنوان : حق با شماست
من هم می خواستم صرفا تشکر کنم بابت این که روی نکته مهمی انگشت گذاشته اید آقای ثابت قدم.
متاسفانه وضعیت جوری شده که برخی افراد و گروهها و جریانها دور و بر خودشون عده ای چماق به دست اینترنتی جمع کردن که هر وقت اشاره بکنن به دیگران هجمه می برند و به باد فحش و ناسزا و حرفهای رکیک می گیرندش. این افراد معمولا قادرند بام تا شام راجع به دموکراسی و آزادی بیان اظهار فضل بکنند اما در ذات خودشون بزرگترین دشمنان آزادی هستن. قابل تصوره که اگر این افراد به قدرت برسند، چه رفتاری پیشه میکنند و چه جور اختناق و خفقانی حاکم میشه. این هست که هیچ وقت هم به قدرت نمی رسن چون که لمپنتر از خودشون فعلا در راس حکومت ایران هست و با حربه لات بازی نمیشه مسلما حریف لات گردن کلفتتر شد. من خدمت شما این رو فقط بگم که بین اشخاصی که همشون هم داعیه دموکراسی و روشن فکری دارن، شاید بسیار بسیار به ندرت شخصی رو دیده باشم که واقعا و از صمیم قلب دموکرات هست. غیر از این، هر کسی که دیدم تا به حال، فقط دموکراسی رو تا جایی دوست داره که در جایگاه منتقد قرار داشته باشه. همینکه خودش مورد کوچکترین انتقادی قرار گرفت، اون وقت چهره واقعیش رو نشون میده.
بدبختانه جای استدلال و منطق رو این قبیل رفتارهای چاله میدانی گرفته. به نظرم رژیم هم آتش این قبیل فحاشیها رو عامدانه باد میزنه. من به عنوان یک آذربایجانی بعضا مباحث ملی/قومی رو دنبال میکنم و به عینه می بینم که بعضی افراد با اسامی مستعار یا واقعی هیچ حد و مرزی برای فحاشی به هم نمیشناسن (البته نه در این سایت؛ در سایتهای دیگه. چون اینجا خوشبختانه به هر نظری اجازه انتشار داده نمیشه). به هر حال، جای تاسفه. هرچند آدم دوست نداره که این رو بگه؛ ولی به قول اون دوستمون لیاقت ما به نظر میرسه که همین جمهوری اسلامی باشه نه بیشتر.
۷٨۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۵       

    از : خسرو ثابت قدم

عنوان : خانم / آقای «بازرگان» گرامی؛
خانم / آقای «بازرگان» گرامی؛

تمامِ فرمایشاتِ شما - از دیدِ این حقیر - آنچنان صحیح اند که بقولِ آلمانی ها «هیچ چیزی نمی توانم به آن بیفزایم».
جامعه امروزِ ایرانیان، در اوجِ جهالت و بیسوادی بسر می بَرَد. علائمِ فراوانی اینرا نشان می دهند: اعدامِ شهروندان با لباسِ خواب و توسطِ جرثقیل در خیابانها، زبانِ مبتذلِ اکثریتِ جامعه، تیراژِ ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نسخه ائی کتب در نخستین چاپ، سرآمدِ سالانه مطالعه، وضعیتِ حقوقی و اجتماعی زنان، فقرِ شدید علی رغمِ ثروتِ بیکران، و غیره.
منتهی غرور و ادعای ما ایرانیان به شکلی ست که این وضعیت را یا اساساً انکار می کنیم؛ یا آنرا بطورِ لحظه ای اذعان می داریم و بعد دوباره خود را مردمی بسیار پیشرفته گمان می کنیم. همین «چرخه شیطانی» یکی از موانعِ اصلیِ پیشرفتِ ما است و خواهد بود.
۷٨۵۱۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۵       

    از : خسرو ثابت قدم

عنوان : جنابِ «البرزِ» گرامی و عزیز؛
جنابِ «البرزِ» گرامی و عزیز؛

نخست ممنون از توجه و دقت تان.

۱- موضوعِ سرقت های ادبی:
الف- پیشتر در همین «اخبار روز» گزارش داده ام.
ب- به ص آقای «پرورش» در فیسبوق مراجعه کنید.

۲- موضوعِ معادل یابی برای «الیت»:
طبیعی ست که من هم می توانستم معادلی برای واژه «الیت» بیابم یا استفاده کنم. اما برعکسِ بسیاری از دوستان، من اصراری به «عربی زدائی» و «منزه نویسی» و «پارسی سره» و غیره ندارم. مخالفتی ندارم، اما اصراری هم ندارم. برای این نظر و مرامِ شخصی هم دلایل و استدلالاتِ زبان شناسانه و ادبیِ خودم را دارم. وامواژه هائی که گویا و در عینِ حال رایج هستند - به نظرِ من - نه تنها بد نیستند، بلکه خوب هم هستند و به غنای زبان کمک می کنند. بحثِ بی نهایت دراز و پیچیده ایست.

۳- موضوعِ مثال و عقب افتادگی:
آورده شده است: «فقدانِ راسیونالیسم».
فقدانِ راسیونالیسم با عقب ماندگی رابطه مستقیم دارد. هر چه جامعه عقب مانده تر، غیرِ راسیونال تر.

ممنون دوستِ گرامی
۷٨۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۵       

    از : بازرگان

عنوان : خلایق هر چی لایق
آقای ثابت قدم عزیز نگاهت را از دنیای مجازی به دنیای واقعی بچرخان! در آنجا که زندگی می کنی سری به محافل ایرانی بزن. نگاهی به دوستانی بینداز که جملگی ادعای رهبری انقلاب در شروف وقوع!! در ایران را دارند. جملگی به گونه ای سخن می گویند که در واژه لمپنیسم نمی گنجد. فحش و جملات رکیک امری عادیست. راستش من دلیل این وادادنها را نمی فهمم آیا زندگی امروز ما نتیجه ی همان فرهنگ خانوادگی ما نیست؟ جالب آنکه آقایان جملگی از طرفداران حقوق زنها هستند اما بیا و ببین در چنین جمع هایی از زن چگونه حرف می زنند. جملگی بیش از ۳۰ سال است که در اروپا زندگی می کنیم اما از فرهنگ اروپائی فقط بخش پورنوی آنرا گرفته ایم. بله آقای ثابت آنوقت شما توقع داری همین دوستان وقتی پا به دنیای مجازی می گذارند آدمهای با فرهنگ بشوند؟! باور کن جمهوری اسلامی از سر ما مردم بی فرهنگ هم زیاد است.
۷٨۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : آیا زبان فارسی اینقدر فقیر است، که شما نتوانسته ای واژه ای مترادف با «الیت» بیابی؟
هموطن گرامی خسرو ثابت قدم، تصور می کنم مطلبی بجا و شایسته نوشته، بیش از مطلبی جملاتِ پایانی مطلبت را شایسته ی توجه می دانم، آنجا که می نویسی؛ «... من شخصاً حیرانِ آنم که اگر قرار باشد که «روشنفکر» و نویسنده و مترجمِ ادبیات و راهبرِ یک کمپینِ عدالتجویانه - و نیز پیروانِ او - این زبان را انتخاب کنند، آنگاه باید گفت ...، آنگاه چه باید گفت؟»

در جایی از مطلبت به درستی می نویسی؛ «...معمولاٌ عقب ماندگیِ یک جامعه به تکنولوژی محدود نمی شود. عقب ماندگی به همه عرصه های جامعه رخنه می کند...»
و همانگونه که از فحوایِ کلی مطلبِ شما هم بر می آید نوع و شیوه ی استفاده از زبان می تواند در پیشرفت یا عقب ماندگی یک جامعه موثر باشد. به بیانی دیگر، بر این تصورم، اگر آحاد جامعه به هر دلیل موجه یا غیر موجه از واژه سازی طفره رفته، و واژه هایِ "غیر" را با الفبایِ زبان خود، به خوردِ زبانِ خود دهند، پس از گذشت مدتی چیزی از آن "زبانِ خود" برجای نخواهد ماند.
به عنوان مثال شما می نویسی؛ «...سرقت های ادبی و هنری، که در دستورِ کارِ بسیاری از «الیت» قرار دارد...»
در این جمله شما پیرامون موضوع مهمی به نام "سرقت های ادبی و هنری" سخن می گویی، (صرفنظر از اینکه سخنت را به مواردی مشخص از سرقت های مورد نظرت مدلل نمی کنی) به واژه ای به نام «الیت» اشاره داری. حال پرسش اینجاست، آیا زبان فارسی اینقدر فقیر است، که شما نتوانسته ای واژه ای مترادف با «الیت» بیابی؟

در بخشی دیگر با اشاره به تجربه ای مشخص در زندگی می نویسی؛
«...فلان خانواده یا فلان فرد، که از جنگ و مرگ گریخته است، با اولین درآمدش بجای لباس یا خوراک یا کتری برقی یا لوازمِ بچه، ابزارِ الکترونیک خریده است - در آن دوران بیشتر ویدیو و دوربینِ فیلم برداری. این «حیرت» به هیچ وجه مختصِ دوستِ من نبود. همه همکارانِ او از این رفتار سر در نمی آوردند و از من توضیح می خواستند. طبیعی ست که چنین رفتاری از یک سو ریشه در فقر دارد؛ و از سوی دیگر ریشه در فقدانِ «راسیونالیسم»)...»
شما در قبل و بعد از گزاره ی فوق در باره ی "عقب ماندگیِ یک جامعه" سخن می گویی، حقیقت اینکه ارتباطی بین مثالی که طرح کرده ای، با عقب ماندگی نمی یابم.
و بر این باورم که مثال شما بیشتر شلختگی فکری و عملی فردِ موردِ نظرت را برملا می کند، تا عقب ماندگیش را.
صرفنظر از اینکه در کجایِ دنیا متولد شده و یا زندگی می کنیم، مطابق مَثَل فارسی "عقلها عموما در چشمهاست". لذا قریب به اکثر افراد می کوشند که خود را در "چشمها" زیبا جلوه دهند
۷٨۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست