سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد؟! - محمد امینی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : صادق تبریزی

عنوان : تا قیمت شکر در بازار گران نشده
تا قیمت شکر در بازار گران نشده از آخرین فرصت استفاده کنید . این تمامیت خواهان خیلی دموکرت به عوض اینکه دنبال مسائل مبرم جامعه از جمله حقوق پایمال شده ملتهای غیر فارس باشند و مسبب اصلی که همانا شونیزیم فارس میباشد « سیستم دولتی ایران و کلی از باصطلاح اپوزیسیون شامل میشود » هر از گاهی با نوشتن « ای وای ننم ایران ننم ویران شد » هستند یکی از اینها همین آقای امینی است این جناب مدتها سعی در انکار هویت و تاریخ ملل غیر فارس از جمله تورکهای آذربایجان شده و وقت گرامی اش را به عوض راهگشائی حل مسئله حقوق ملل در جهت نفی و انکار حقایق صرف کرده و حالا نظاره گر جریاناتی شده که به طعم آقا خوش نمیآید آقای امینی این تازه اول کار است و تو و امثالهم فقط چشمتان ظاهر مسائل را میبینید و ما سالهای سال نوشتیم و گفتیم نان را به قیمت روز نخورید .دنباله روی سیاست شاه و شیخ که همانا انکار حقوق ملل غیر است آسان است ولی در نهایت باید بهای گزاف باید پرداخت و این بهای گزاف همانا استفاده دول دیگر از پتانسیل ملل غیر فارس میباشد .چکار میشود کرد شما تمامیت خواهان سرتان را زیر لاف کردید و امروز ملل غیر فارس کوچکترین اعتمادی به جریانات سراسری و فارس گرا ندارند و من مطمئن هستم که دول خارجی را به شما ترجیح خواهند داد .چون شما با کوچکترین خواست ملل غیر فارس از جمله تدریس به زبان مادری مخالف هستید و ما در زبان تورکی مثلی داریم که میگوید « یه سن ده بودور یمه سن ده » یعنی بخوری هم همینه نخوری هم همینه .منتها برخی مواقع شرایط عوض میشود و این سیاست یه سن ده بودو یمه سن ده مثل جام زهر صلح خمینی آنچنان از حلقوم نامبارک جاری میشود که از گذشته پشیمان میشوید که فرصتها را برای حل حقوق ملل غیر فارس از دست میدهید .پس آقای امینی تا قیمت شکر در بازار گران نشده از آخرین فرصت برای حل حقوق ملل غیر فارس قدم بردارید .
۷٨۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۶       

    از : فاخر

عنوان : به هرکس که زحمت خواندن آنچه من نوشته ام را به خود داده است.
اینجانب کارگر، شاید در اینجا احترام به نظرات بازرگانی را آنگونه که مرسوم است رعایت نکرده باشم. ولی هیچگاه به شعور مردمی توهین نکرده ام. هر کس که توانمندترشدن نقش و حضور سیاسی نظامی ی رژیم حاکم بر ایران را در منطقه ی مربوطه اش نمی بیند، هم اوست که احتمالن به شعور خویش توهین می کند. توانمندی رژیم ایران، توانمندی کارگران، زحمت کشان، و ملیونها مردم ایرانی ی آسیب دیده از فقر و ستم تولید آن رژیم نیست. آرامش در کردستان، خوزستان و بلوچستان رعایت حقوق حقه ی مردم کرد و عرب و بلوچ نیست. وجود انبوهی از دانشجو و نویسنده و شاعر و هنرمند در جامعه ی ایرانی به معنای وجود آزادی های اجتماعی و فرهنگی در آن جامعه نیست. وجود ملیون ها معتاد و فاحشه و کودک خیابانی حاصل فساد عمیق و عدم انصاف نزد حاکمان مسلط بر مردم ایران است. اما اینجانب صدایی که درد این آدامیان بی صدا را رسا کند در هیچ یک از کلان رسانه هایی که نام بردم نشنیده ام. البته که اینجانب صاحب هیچ رسانه ی شخصی نیستم، اما دیدن واقعی ی هر چیز نگاه مستقل می خواهد. و نشریات نامبرده کارگران صاحب کاران خود بود و صلاحیت دادن نگاه مستقل به هیچ کارگر و روشنفکری را ندارند. مرغان به دام افتاده هم ۴۰ سال است که خود هر روز به دام می افتند. ۴۰ سالی که غروب هر روزش قرار بوده است پایان بساط این رژیم ۴۰ ساله باشد.
اما خطاب من به جناب آقای احمد بود، که به حق و با درد به خاطرحقوق به حق و همیشه پایمال شده ی فرهنگی، اقتصادی، مذهبی ی مردم غیر فارسی زبان ایران که او ایشان را ملتهای ساکن ایران می خواند، در مقابل ایران پرستان زیاده گوی ی بی انصافی مثل نویسند ه ی این مطلب خشمگینانه فریاد می کند. قصد من این بود که فریاد سزاوارانه ی ایشان در مطابقت با واقعیت،اثر گذار تر شود. در ضمن اینجانب با احترام به همه ی روشنفکران، لزومن خود را موظف به پیروی از آنها نمی دانم، که خود پیرم و راه فراوان رفته ام. حدس و گمان های مشکوک نیز بر آدمیان شکاک هرگز عیب نبوده است.
۷٨۷۵٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۶       

    از : دامون سروی

عنوان : کارگر سالخورده!
سپاس از نقد جناب امینی، اما به نظر می رسد که خانم عبادی هم از آغاز تلاش سیاسی - اجتماعی اش کارنامه ای به هم زده و می زند که زیر و بم فراوانی داشته، و گویا از اینکه رفته رفته التهاب «چهره شدن و بردن جایزه نوبل» فروکش می کند برای زنده نگاه داشتن پیامدهای «خوش» این جایزه ناچار است حرکت هایی بکند و «خطرهایی» نیز بیافریند. البته شاید این نگاه هم بدبینانه و «توطئه باورانه» نباشد که جایزه نوبل برای بهانه و نه بها، به او داده شده است. (چنانچه دیده ایم که تلاشگران بسیاری در آن زمان در راه حقوق بشر در کار بودند و اما «شیرین»خانم برگزیده شد)
نکته دیگر، جناب فاخر که گویا کارگر سالخورده و دل سوخته است، مایه بحث جناب امینی را تغییر داد و پرچم پیشرفت های خیره کننده حکومت را برافراشت. با و جود رضایت از اوضاع مملکت نمی دانم چرا برای خود و همه انسانیت دل می سوزاند. قاعتا باید در مراسم و جشن های کارآفرینی و نکوداشت امثال بابک زنجانی شرکت کرده و کف و هورا بزند. لابد از جلوه های ترقی و پیشرفت مملکت در استان کردستان از نگاه ایشان این است که در هر شهر کردستان بازاری(نه کارخانه ای با بکارگیری صدها و هزاران هم میهن کرد) درست شده تا کالاهای رنگ و وارنگ دیگر کشورها را تبدیل به پول کرده به آن کشورها برگردانند. لابد اشاره ایشان به دانشگاه ها همان مراکزی است که از مردم پول می گیرند و مدرک به آن ها می دهند تا در گوشه تاقچه بگذارند و سپس وزیر نفت و وزیر صنایع «سازندگی و مهر و اعتدال و امید و شعار»، بی توجه به همه دانشگاه و مدرک هایش، ذخایر روی زمین و زیر زمین را به بهای پا برجا ماندن اقتدار ملی! تاراج بدهند. ایشان گویا تنها در مورد «تصویر هایی که ببینند حرف می زنند» نه تصویرهایی که دیگران بیان می کنند و از سال های شوم ۶۰ یاد می کنند اما چرا نمونه نمی آورد که در سال های شوم ۶۰ چه تصویرهایی دیده است، آیا همان تصویرهایی ست که زندانیان اسیر در زندان های جمهوری اسلامی است؟
در مورد شاعر و نویسنده و موسیقی دان «ساخته شده »ی مورد ادعای ایشان به زجر کشیدگان این رشته ها واگذار می کنم اما می گویم که اگر ایشان تصویرهای واقعی را ندیده است باید چشم بگشاید این کارگر! سالخورده!
۷٨۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۶       

    از : بازرگان

عنوان : توهین به شعور مردم
جناب کارگر فاخر می گوئی: "من تنها در مورد تصویری که بینم |می بینم| صحبت کرده ام و این با تصویری که در سانه |رسانه| های فارسی خارج از ایران می دهند مطابقت ندارد." و "... همراهی ی تمام قد کلان رسانه های جهانی مانند بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو های فرانسه، آلمان، و اسراییل از حرکتهای داخلی و خارجی ضد رژیم ،..."
احتمالا ً شما دارای یک رسانه شخصی نیستی پس لطفا ً بگو این نگاه مستقل! را چگونه تحصیل نموده ای؟
۲/ اگر همین رسانه های خارجی و همچنین دیگر نشریات ایرانیان در خارج از کشور نبود شما از کجا پی برده اید و می گوئید " من در آنچه نوشتم هرگز به حکومت سرکوب گر حاکم بر ایران امتیازی از نگاهی انسانی نداده و هرگز هم نخواهم داد." چون در ۳۹ سال گذشته رسانه های داخلی ایران که نمی توانسته یا نمی خواسته اند درباره علائم سرکوبگری حکومت جمهوری اسلامی ایران چیزی بگویند و بنویسند.
۳/ " ... رژیم حاکم بر ایران به گواه واقعیتی عیان، امروز از هر روز دیگری توانمند تر است." نمی دانم این فتوا را بر اساس کدام آمار پژوهشی می نویسی چون همین چند روز پیش آماری با ۱۰۰ آیتم از طرف دفتر ریاست جمهوری نظام فخیمه ارائه گردیده که در آن رنگ و نشانی از این "توانمند"ی که شما می گوئی نیست. جناب کارگر فاخر مردم عقل و هوش دارند و می فهمند، حال شما بیا هی بگو به حضرت عباس این رژیم از سال ۱۳۵۷ تا اکنون توانمندتر شده! آنها دستی در جیبشان می کنند و دستی به شکمشان می کشند و خواهند گفت: تو یا آدم رژیم هستی یا از شرمندگان رانده شده از درگاه.
ببین عزیز برو این دام بر مرغ دگر نه. برای امثال چو منی کارگر بودن هیچ منافاتی با روشنفکر بودن ندارد. البته از نوشته شما بر می آید که در معانی "توانمند" و "روشنفکر" شدیدا ً دچار مشگل هستید. باور بفرمائید شما نیز همچون بعضی تا همینجا هم که آمده اید از شوری آش است نه از دمکرات گشتنتان.
۷٨۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۶       

    از : فاخر

عنوان : چشم شسته
جناب آقای احمد محترم،
اینجانب در گفته ام نه به کسی مدال افتخار داده ام و نه اینکه به کسی افتخار کرده ام. و اما عرض کرده ام که کشورهای قدرت مند متخاصم با حکومت ایران در رسیدن به مقصد خود که همان از بین بردن سامانه ی حاکم بر ایران بوده است، همواره شکست خورده اند. جنگ با عراق، کودتا، محاصره های سنگین و طولانی ی نظامی اقتصادی، همراهی ی تمام قد کلان رسانه های جهانی مانند بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو های فرانسه، آلمان، و اسراییل از حرکتهای داخلی و خارجی ضد رژیم ، ایجاد ملیون ها دلار بودجه رسمی توسط سازمان سی آی ای برای حمایت فرهنگی از ادیبان و فرهیختگان ایرانی، و بی شمار اقدام دیگر در جهت از بین بردن این رژیم، نه تنها هرگز به هدف خود نزدیک نشده بلکه رژیم حاکم بر ایران به گواه واقعیتی عیان، امروز از هر روز دیگری توانمند تر است. و بعد عرض کردم که وجود این همه دانشگاه در شهرهای ریز و درشت ایران، وجود این همه مرد و زن نویسنده و شاعر و هنرمند در جامعه ی ایران، نمی تواند نشان از قرون وسطایی آن جامعه باشد و همچنین عرض کردم که آرامش ظاهر و حاضر در شهرهای کردستان ایران در زمانی که پارچه های دیگر کردستان در آتش جنگ و ویرانی می سوزد نمی تواند وجود کشتارهای ده ها هزاری و ویرانی در شهرهای کردستان ایران را شهادت دهد.اگر این تصویر دچار اشکال است،شما محبت کنید مرا تصحیح کنید، عنایت داشته باشید که من تنها در مورد تصویری که بینم صحبت کرده ام و این با تصویری که در سانه های فارسی خارج از ایران می دهند مطابقت ندارد. من در آنچه نوشتم هرگز به حکومت سرکوب گر حاکم بر ایران امتیازی از نگاهی انسانی نداده و هرگز هم نخواهم داد. آنچه نیز در مورد مردم کرد گفتم، از جایگاه همیشه محترم ایشان در منظر تاریخ ایران در میان باقی ی مردم ایران و هم چنین جایگاه ایران بعنوان یک کشور در ذهنیت همه ی توده های کرد در جهان بوده است و این نظر هیچ ارتباطی با درگیرهای های آلوده به سیاست، چه از سوی حکومتی سرگوبگر و چه از سوی احزابی که با توجه به اوضاع زمانه می توانند از سرحد سوسیالیسم دمکراتیک انسانی، به دوستی با جرج بوش و اسراییل و آل سعود بغلطتند ندارد. در پایان با کمال احترام تقاضا دارم می باور کنید که روشنفکر نیستم، بلکه کارگری سال خورده ام که دلش به حال خودش و همه ی انسانیت سرگردان می سوزد.
۷٨۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۶       

    از : احمد

عنوان : چشمی که باید شسته شود
اقای فاخر عزیز٬
همین که به رسانهای فارسی زبان خارج کشور (بخوان اوپوزیسیون خارج کشور) تاخته اید که گویا تصویری غیر واقعی از ایران (بخوان افشای جنایتهای نظام جمهوری اسلامی ) دارند٬ همینکه مرقوم فرموده ای:٫٫قدرتهای جهانی متخاصم با حکومت ایران هم به این نتیجه رسیده اند که بادهایشان توانایی لرزندان سامانه ی حاکم بر ایران را نداشته استً٫٫ کافیست که گفته شود که چشمی که باید شسته شود چشم روشنفکرانی مثل شماست که به این سامانه(نظام جمهوری اسلامی) جنایتکار حاکم بر ایران ان چنان با افتخار یاد میکنید.وقتی نگاه شما به مدیریت کشور (حقوق اقلیتهای ملی پیشکش ) علیرغم اینهمه جنایات ویرانی که در تمامی عرصه های زندگی بر این کشور وارد شده اینچنینیست ٬دیگر انتظار یک نگاه انسانی از شما به اقلیتهای ملی کشورتان ساده لوحی است.
۷٨۷٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۶       

    از : فاخر

عنوان : چشم شسته شده
آقای احمد عزیزم،
پش فرض من با توجه به متن نوشته ی شما این است که پس از خواندن این به قول معروف کامنت بر من بتازی و آماج دشنام های مودبانه قرارم دهی، ولی باکی نیست، کردها اگر شریف ترین مردم ایران نباشند، بی شک از شریفترین مردم آنند. برادر جان، متن نوشته ات با آنچه در واقعیت زمانه می گذرد همخوان نیست. کدام شهر و روستای کردستان در ایران هر روز ویران و هزاران شهروندش هر روز کشتار می شوند؟ اگر منظور جنگهای سال های شوم ۶۰ است، آن نیز اغراق و غلو است.شمار کشته شدگان کرد در آن جنگها از شمار کشته های غیر کرد بسیار کمتر است. خدا و بخت را سپاس که هیچ شهری از کرستان در آن جنگها ویران و نابود نشد. آقای احمد عزیزم، در هر سرزمینی که کردها زندگی می کنند ، در آنجا، به ایران با چشمی آراسته به مهر نگاه می شود.
و اما آمال عقب افتاده ترین بخش حکومت ایران به کنار، همین ایران امروزی ی ۴۰ سال مجازات شده با جنگ و توطه و تحریم، از تمامی کشورهای اطرافش، سرزمینی بسیار نوین تر است. همه ی واقعیت ها می گویند که فرستاده شدن ایران به قعر تاریخ و دوران صدر اسلام، اتهامی تمامن بی پایه است. در تمامی تاریخ نوین تمامی ی @مردم ایران@ ، این همه دانشگاه و نویسنده و شاعر و موسیقی دان وجود نداشته است. این همه پارک و مدرسه و مهد کودک وجود نداشته است. مردم کردستان ایران در تمامی ی زمینه ها ی ذهنی ، احترام و کرامت انسانی، از مردم کرد دیگر کشورها، از جمله مردم اقلیم کردستان، وضعیتی به مراتب بهتر دارند. در هیج کجا بجز ایران، سرزمینی که مردمش کرد باشند، خود به خودی، کردستان خوانده نشده است . فرهنگ و زبان و رسوم کردی هیچگاه در تاریخ ایران، مورد سرکوب و ستم فاشیستی و نابود گرایانه قرار نگرفته است. هرچند رشد و بالندگیشان هم هیچگاه مورد حمایت نبوده است. آقای احمد، ایران امروز، ایران دهه ی شوم شصت نیست. کردستان ایران هم کردستان آن دهه ی شوم نیست. و ذهنیت جوانان آنهم ذهنیت جوانان دهه ی شصت نیست. سالها گذشته است و بسیاری چیزها دگرگون شده است. باید با چشمی شسته شده به اوضاع روز نگریست و گرنه زمین خواهیم خورد. سلامت و سرافراز باشید.
۷٨۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۶       

    از : بازرگان

عنوان : بشر
جناب امینی ضمن احترام عمیق به ایران و ایرانی دوستی شما متاسفانه باید بگویم بحث را خیابانی پیش برده اید! چنان شرکت خانم عبادی را در کنفرانس سوئیس زشت و قبیح جلوه داده اید که هر که نداند خیال می کند آنان که در این کنفرانس شرکت داشته اند "بشر" نبوده اند و در نتیجه نمی توانسته اند مطالبه ای در زمینه ی حقوق بشر داشته باشند.
خانم شیرین عبادی یک فعال حقوق بشر بوده و هست و جایزه نوبل ایشان نیز بدان دلیل اهدا شده که ایشان در طی مبارزاتشان این "بشر" را چون بعضی تفسیر نکرده و نمی کنند. جا دارد فرهیخته گانی چون شما نیز حداقل در زمینه ی حقوق بشر تز خودی و غیر خودی را کنار بگذارند و یا اگر نمی توانند آنقدر آزاده باشند که از فعالین در این زمینه چنین مطالبه نکنند.
۷٨۷۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۶       

    از : احمد

عنوان : تاریخ خود ساخته
اقای امینی٬
ما انعکاس این نوع میهن پرستی شما(ناسیونالیسم عربی٬ترکی٬ایرانی)را در ویرانی شهرها و روستاهای کردستان هرروزه میبینیم. کشتارهای دهها هزار نفری کردها در ترکیه ٬ عراق٬ ایران٬ ایینه تمام نمای انعکاس نظرات روشنفکرانی امثال شماست.حال روشنفکرانی مثل شمابه بهانه نشست فعال حقوق بشر با رهبران اقلیتهای ملی شمشیر را از رو بسته اید. جمهوری اسلامی هم برای تداوم حکومت جنایتکارش به تاریخ کذایی صدر اسلام رجوع میکند. تاریخ کشورهای خاورمیانه تاریخ تجاوز٬ کشتار اشغال سرزمینهای دیگران با زوربوده است. هیچ راهی غیر از برسمیت شناختن حقوق ملی ملل ساکن ایران نیست. توسل به تاریخ پیروزمندان برای تداوم وضع موجود در تعریف حقوق ملی ملیتهای ساکن ایران کسی را قانع نخواهد کرد. ایران فردا باید ایران همه ملیتهای ساکن ایران باشد.
۷٨۷۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۶       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : پر-آوایی این کوس جدایی از آنست که خود توخالی ست و کوبنده ی آن خیره سری بد نام ست
درود و سپاس بر آقای امینی برای تلاش اصولی و آگاهی رسانی ارزشمندشان.

رهنوردان جدایی دو پا میخواهند. یک پا که زآن خودشان ست و یک پای دگر که هدیه ی خیره سران ست که یکه تاز خودکامه ی پهن همگانند. براستی که نقش تبهکارانه ی حکومت اسلامی در برپایی، نیرودهی و تشدید انحراف و جدایی طلبی نیروها را نمیتوان و نباید از نگر دور داشت. ریاکاران یغماگر، جهانخواران، تبهکاران ویرانگر نیز پیوسته بر آنند که تور آز بی پایان خویش برین آب گل آلوده بیفشانند...

امید من آنست که دیدار خانم عبادی از امامزاده ی اعتبار و غیرت-از-کف-بنهاده ی مجاهدین و هم پیمانی با زائرین بیمقدارش برخاسته از خطای باور باشد تا هنگامه ی پس دادن قرص نانی, که زمانی, به وامش دادند...
۷٨۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست