سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"مهندسی" انتخابات - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محمود از ایران

عنوان : برای اینبارهم که شده حاشیه نشین رقابت انتخاباتی باشیم.
وقتی که حمهوری اسلامی انتخاباتی در محدوده خودی ها برگزار می کند و مضاعف بر همه امکان حضور جریانات غیرخودی را فذاهم نمی کند. باید به خود آئیم و بیشتر بیندیشیم. امروز جریانات ملی،بویژه چپ مسالمت جو باید آشکار سازند، در تمام انتخابات جمهوری اسلامی بویژه از دوم خرداد ببعد کدام واقعیت قابل توجه است. معتقدم آن واقعیت می توانددر قالب پرسشی درآید که بدان باید پاسخ داد که از رهگذر مشارکت ملیون و چپ های سوسیالیست یا حتی چپ دمکرات در انتخابات جمهوری اسلامی چه فوایدی عایدش شده است؟ به طور نمونه ما چپ ها از دو خرداد ببعد در راه اندازی چرخ اصلاح طلبی و اعتدال گرایی اهتمام تمام به خرج داده ایم و از هیچ کوششی دریع نکرده ایم. اما ما ایرانی ها ضرب المثلی داریم که کلوخ انداز را پاداش سنگ است. به مصداق این ضرب المثل جمهوری اسلامی در برابر کلوخ های چپ نه تنها پاداش سنگی منظور نکرد. حتی از اعلامیه تشکر آمیزی به عنوان خسته نباشید هم دریغ کرده است. با همه بیداد جمهوری اسلامی بویژه جناح اصلاح طلبان و اعتدالگرایان می پرسم. آیا در انتخابات پیش رو مابه ازاء این شرکت و تشویق مردم به شرکت در کارزار انتخاب چه خواهدشد؟ قطعا پاسخ هیچ است.
۷۹۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : تشکر
تشکر از مطلب خوب و روان و مستدلتان.
۷٨۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : masoud memar

عنوان : محاسبات عقلی جامعه !
آقای دستمالچی با اینکه روند تاریخی چهار دهه را از پیش تعیین شده استدلال کردید اساسأ مخالفم اما نمیخواهم وارد بحث بی انتها و تکراری شوم و از آن عبور میکنم. در نهایت میگوئید که باید از شناخت حسی عبور کرد و به شناخت علمی رسید و بر مبنای سیاست راهبردی مستقل در دام صحنه چیده شده نیفتاد. از طرفی در استدلال خود آوردید که انقلاب ۵۷ دزدیده نشد یعنی حق به حقدار رسید و همچنین بنوعی استدلال کردید که این روند باید طی میشد که در نهایت ورشکستگی آن عیان میشد و بنوعی جبر تاریخی بود. حال با قبول همه اینها شما بازی کردن در این میدان از پیش تعیین شده که شرکت در انتخابات است را رد میکنید . آیا میتوانید دستآورد عینی عدم شرکت در انتخابات را نام ببرید تا اقشار ناراضی که اکثریت جامعه را شامل میشوند بخاطر آن دستآورد مشخصی که بیان نکردید بپای صندوقها نروند ؟ اگر دستآورد را مشروعیت زدائی از نظام میدانید باید بگویم که ساعت خواب! جامعه عدم مشروعیت نظام را در۱۳۷۶ کلید زد و در ۱۳۸۸ آنرا جهانی کرد از طرفی جناحهای حکومتی نیز از نظام مشروعیت زدائی کرده اند از حصر نایب ولایت فقیه تا فتنه گر خواندن و حبس و حصر نخست وزیر و رئیس مجلس و رد صلاحیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مفسد فی الارض و جاسوس نامیدن خاتمی... . به باور من چون در مجموع جامعه به نظام و همچنین به اپوزسیون نظام اعتمادی ندارد بنابر این رویکرد جمعی سیاسی جامعه ٫ هم اپوزسیون نظام و هم هسته سخت قدرت را بچالش میکشد. برای نمونه همان جنبش سبز ۸۸ را که با خواست ( رآی من کو ؟ ) که برای تحقق خواستش بمیدان آمد هم پوزسیون هم اپوزسیون ( خواست !!! ) آنرا بچالش کشیدند .
۷٨۹۶۵ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست