سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیا خبری از حداقلˏ حداقل‌ها هست؟! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سعید اناری

عنوان : سرگردانی یا دنباله روی هدفمند
منظورتان همان سازمان مللی که عربستان ریاست کنوانسیون زنانش را بعده گرفته میباشد؟ همان سازمان ملل که در برابر هرآنچه در اسرائیل میگذرد دم بر نمیاورد؟
بقیه نوشته شما واقعا ارزش پرداختن ندارد. اگر پرچم سوسیالیسم بدوش امثال شما باشد که کار بسیار زار است.
۷۹۰٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : masoud memar

عنوان : لپ کلام
آقای کریمی شما در طرح سوال های خود مکررأ بر صداقت بیان در خواسته و میزان توانائی جبهه اعتدال تأکید میکنید. با توجه به اینکه اصولگرایان میانی و اصلاح طلبان در حال حاضر سیاست جنگ داخلی با افراطیون را ندارند و با توجه به قوای حاکم در قوه قضائیه و نهادهای زیرمجموعه رهبری و امنیتی و نظامی ٫ میدان وسیعی برای پیشبرد برنامه نیز ندارند تجربه شکست اصولگرایان میانه و اصلاح طلبان آنها را در یک جبهه واحدی حول جبهه اعتدال متحد کرد. معنای میدانی این اتحاد این است که از خواسته های اصولگرایان میانی و اصلاح طلبان متنوع مخرج مشترکی پدید آمده است که یقینأ این مخرج مشترک مطالبات حداقل تر و کمتری از خواسته های اصلاح طلبان را نمایندگی میکند. شما بدرستی در آخر نوشته آوردید : « مگر میتوان شعور و آگاهی بخش بزرگی از مردم ایران را دستکم گرفت ؟ ». من نیز با تأکید بر این شعور و آگاهی عمومی معتقدم که اکثریت مردم رأی آری به جبهه اتحاد ( جبهه اعتدال ) خواهند داد اما با این تفاوت کمّی که رکورد دوم خرداد ۷۶ را خواهد شکست و این ترسی است که افراطیون را بر آن واداشته است تا روحانی با حداقل رأی در مقام رئیس جمهوری بماند و دستش را بتواند به اندازه همان جیبش دراز کند. مهندسی آمد و رفت احمدی نژاد و نامه های قبل مشائی به خاتمی و سین جین کردن روحانی و برگزاری کم شور مناظره ها هدف شرکت حداقلی در انتخابات را دنبال میکند.
۷۹۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : سرگردانی متوجه کیست؟
با سلام به اظهار نظرکنندگان محترم "اناری"، "زرنگ" و "کیومرث". چون هر سه شما محترم‌ها حرفتان یکی است و دو نفر بعدی حتی با ذکر صریح اینکه گفته‌های نفر اول را تایید می کنند، پس اجازه می خواهم که یکجا خطابتان قرار دهم و بیشتر هم بر مضمون نوشته جناب "اناری" مکث کنم.
اما پیش از همه آنکه، اگر این حق دو نفر اول است و البته نیز هر شخص دیگر ناموافق با فکر و سیاست من که بخواهد با زیر پرسش بردن این یا آن نقطه نظر اینجانب به نقد و چالش برخیزد – که خوب و لازم هم است- اما فکر نکنم اخلاقی باشد که با طنز فرمودن‌ها نویسندگی سیاسی را رونویسی نامید! این دیگر نه فقط بیرون زدن از بحث و گفتگو که ابراز خشم ناشی از ضعف استدلال و دشنام دهی سیاسی است از روی غیظ نوع "اعتقادی" و یا که چه عرض کنم! از این بابت جداً متاسفم. بیاییم و در مبلغ بمانیم تا نه متوسل به تعارفات شویم و نه سراغ اهانت‌های سیاسی رویم. حداقل، حرمت این سایت را نگه بداریم.
۱) من در طول شش سال و اندی فاجعه سوریه، همواره هم با دیکتاتوری و انحصار طلبی و سرکوبگری رژیم اسد و حامیان آن از جمله جمهوری اسلامی مداخله کننده در آن مخالفت کرده‌ام و هم با اپوزیسیون بنیادگرای آن و پروارکنندگان جهانی و منطقه‌ای یک چنین اپوزیسیونی که عبارت باشند از دولت‌ها و محافلی از غرب، و بویژه عربستان و قطر و ترکیه و...زحمت بکشید به بایگانی همین سایت مراجعه کنید و چند نوشته مستقیماً و یا بگونه غیر مستقیم مرتبط با این بحران سیاسی و انسانی و ژئو پلتیک از اینجانب را مطالعه فرمائید تا تردید و بدتر از تردید خود را پاسخ بگیرید. چپ باید ضد امپریالیست باشد و ضد ارتجاع، اما بدانیم که هر ضد امپریالیستی و بویژه هر "ضد غربی" الزاماً چپ نیست! این دومی، حتی مستعد هر نوع بازی و سازش با محافل امپریالیستی است برای رسیدن به قدرت علیه تجدد و مدرنیته و آزادی و دمکراسی و سوسیالیسم. این را دیگر منطقاً باید که یک درس بدیهی فهمید بعد این چنین "خرابی شام" و همه درس‌های چهار دهه گذشته کشور خودمان و تجاربی که هم اینک در بدترین شکلش جلو چشمانمان جریان دارند.
۲) بله صریحاً عرض می کنم که جمهوری اسلامی باید نیروهایش را از سوریه بیرون بکشد تا به سهم خود زمینه را برای عاملیت انحصاری سازمان ملل متحد برای برقراری آتش بس و صلح در این کشور فر اهم سازد. ما باید بر صلح به محوریت سازمان ملل متحد و با مشارکت همه ذی دخل‌ها در این بحران بیایستیم و اولویت را انتخاب دمکراتیک مردم سوریه بخواهیم. هر حضور نظامی در این بازار شام، حضور نظامی بدیل را در پی آورده و خواهد آورد. سوریه راه حل نظامی ندارد. سوریه چند ملیتی و چند مذهبی به توزیع قدرت نیازمند است. هیچ سمی مهلک تر از این نیست که تصور شود ترک این میدان، واگذاری میدان است! درست برعکس آن، حفظ این میدان از طریق لشکر کشی، فقط ادامه جنگ است و بس.
۳) کاملاً حق با شماست که این اتاق فکر و عملیاتی در عربستان سعودی و اردن هاشمی و ... بود که "هلال شیعی" را نامگذاری کردند، در همانحال اما عین فرمالیسم خواهد بود هرگاه که از خاطر بداریم آنها مبتنی بر منافع خود فقط یک واقعیت از قبل سر برآورده را نام گذاشتند! آنها اختراع نکردند بلکه کشف خود را جهت سیاسی مغرضانه دادند. این هلال، واقعاً هم شکل گرفته بود و به محوریت جمهوری اسلامی تحت عنوان خط مقاومت در برابر اسرائیل! حال آنکه جوهر آن، بستن حلقه شیعی بود با اهداف چندگانه و دیدیم که نتیجه بغرنج آن در عمل از جمله موجب تقویت راستگارایان افراطی در تل آویو شده است. در واقع در پی سقوط صدام حسین بود که جمهوری اسلامی رو به نفوذ دادن نیروی نظامی خود ابتدا در عراق کرد و سپس هم در سوریه. و آشکارا هم در دفاع از دولت شیعی تازه پا گرفته در عراق و بعداً نیز "دفاع از حرمین" در شامات! پس بیاییم بجای ظواهر امر، بر واقعیت رقابت ارتجاعی در منطقه متمرکز شویم و علیه هر دو طرف این رقابت باشیم نه که در دام ناسیونالیسم کاذبی بیفتیم که جمهوری اسلامی به خورد بخشی از اپوزیسیون خود داده و می دهد.
۴) آیا این روشن نبود و نیست که در منطقه سراپا نزاع و رقابت ما این عین ساده اندیشی می توانست باشد - کما که شد هم- کسی بخواهد با دست زدن به تولید "عمق استراتژیک" جبهه شیعی برپا کند و انتظار نداشته باشد که مرتجع تر از خودش با تعداد بیشتری از کشورها و ثروتی چند برابر و حمایت غربی تمام و کمال و جمعیتی چندین برابر ائتلاف " هلال کامل یا بدر سنی"(!) برپا نکنند؟ چرا فریب این دروغ ولایی سردار سلیمانی‌ها را باید خورد که اگر در دمشق نجنگیم مجبور به جنگ در تهران هستیم؟! و این چه اصراری است در بخشی از نیروهای مترقی و عدالت خواه کشور ما که خود را شریک یک چنین جنون سیاسی و ماجراجویی ایران بر باد ده و منطقه آتشزن جمهوری اسلامی می کنند؟! آری "تقلبی" اگر باشد درست همین است و به تصور من پیش بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی البته صرفاً از نوع معصومانه‌اش! اما نه فارغ از مسئولیتی که خود به رایگان بر دوش خود می نهند! همه ما باید مسئولیت خود را در قبال فاجعه‌ای که پیش چشمانمان جریان دارد که مطلقاً هم نه به مصلحت امروز مردم ایران است و نه فردای آن، دریابیم! دوستان، حرف بسیار است و بسی فراتر از گنجایش اینجا. "چشم‌ها را باید شست"! پایدار باشید.
***
"شاکری" گرامی با سلامی از راه دور. پرسیده‌اید که حداکثر من چیست؟ من که عزیز نوشته بودم ساختن یک جامعه‌ سوسیالیست! پس بهتر نبود بجای آن می پرسیدید برنامه حداقل‌تان کدام است؟ اگرچه این را هم در نوشته تصریح کرده بودم: دمکراتیزاسیون ایران در همه جهات که لازمه آن، طبعاً رخت بربستن دیکتاتوری مبتنی بر حاکمیت دین است از حیات سیاسی کشور . در یک چنین روند برنامه‌ای، زنان و مردان ایرانی حق دارند که از بالاترین سطح برابر حقوقی در جهان کنونی برخوردار باشند. کارگران و کارکنانش در اداره امور تولیدی و خدماتی مشارکت ورزند. ساختار قدرت در آن فدرالیزه شود تا هر گونه تبعیض ملی- قومی و مرکز محوری از میان برخیزد. آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در بالاترین سطح از حقوق بشر جهانشمول برقرار شود و مقدمتاً هم تامین انتخابات آزاد با همه الزامات آن در کشور. ایران زیر توسعه سیاسی و اقتصادی بهنجار اداره شود و...تصور نمی کنم که برای انسانی مانند شما جز این باید باشد. اما من نیز از شما سئوالی دارم: آیا جنابعالی، حداقل حداقل‌هایی چون مخالفت با نظارت استصوابی شورای نگهبان، شکوه از آزاد نبودن تشکیل سندیکای مستقل کارگری، اعتراض به قرون وسطایی ترین برخوردها علیه زنان، حضور ماجراجویانه ایران در سوریه، انتقاد از "مرگ بر امریکا" و "نابود باد اسرائیل" و مخالفت با رانت خواری و فساد، "حراست" علیه دانشجویان و سانسور علیه هنرمندان و اهل فکر و ذوق... را هم واقعاً زیادی می دانید؟! لطف کنید و بجای سئوالی که از من کرده‌اید خودتان بگویید که حداقل حداقل‌های امروز از نظر شما کدام‌هایند تا معلوم شود که خود را در چه نسبتی با وضع موجود قرار می دهید؟ منتقد جدی وضع هستید یا شما هم رنجور از "واقع بینی"‌های فلج کننده شده‌اید؟! موفق باشید.
۷۹۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : کیو مرث

عنوان : مدعی چپ با ادبیات راست منطقه؟!
حق با آقای اناری است. آقای کریمی شما چرا از اصطلاح «هلال شیعی» که ساخته و پرداخته ارتجاع منطقه است استفاده میکنید؟ هلال شیعه اسم رمزی است که مرتجعینی مثل ملک عبدالله و خاندان آل سعود و مبارک برای ایجاد ایران هراسی بکار میبرند. مثل اینکه در صحنه جهانی و منطقه ای شما خود را با اینها نزدیک تر یافته اید تا جنبش های مترقی.
۷۹۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : زر نگ

عنوان : تقلب ممنوع
کاربر قبلی کاملا درست فرمودند، آقای کریمی از رئ دست بغل دستیها بویژه راستیها مینویسه. هلال شیعی را به نقل از ویکی پدیا درک کنیم:
اصطلاح «هلال شیعی» (Shia Crescent یا Shiite Crescent) برای نخستین بار در سال ۲۰۰۴ توسط «ملک عبدالله پادشاه اردن» در مورد به قدرت رسیدن یک حکومت شیعی وفادار به ایران در عراق بر زبان آورده شد.[۱] وی هشدار داد که در صورت بروز این اتفاق، از به هم پیوستن حکومتهای ایران، عراق، سوریه با حزب‌الله لبنان یک «هلال شیعی» تشکیل خواهد گشت. ملک عبدالله ضمن طرح این مفهوم بیان نمود که هدف ایران از روابط با عراق پس از صدام حسین پیگیری تشکیل «هلال شیعی» است. پس از ملک عبدالله، پادشاه عربستان نیز از پیگیری پروسه «شیعه سازی اهل سنت عرب توسط جمهوری اسلامی ایران» سخن گفت. در سال ۲۰۰۶ نیز حسنی مبارک رئیس جمهور اسبق مصر گفت: «شیعیان در جهان عرب به ایران وفادار ترند تا کشور خود». همچنین نسبت به شکل گیری هلال شیعی و تأثیر آن بر مناسبات منطقه‌ای به سود ایران هشدار داد.
خب آقای کریمی حالا تکلیف چیست؟ وارد ائتلاف علیه مردم یمن باید شد یا ایران یا کجا؟
۷۹۰٣۱ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : نامی شاکری

عنوان : سوال :
آنوقت ، مطالبات حداکثری تان چیست ؟
۷۹۰۲٣ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : سعید اناری

عنوان : تنها دوسوال
با خواندن مقاله آقای کریمی این تصویر در ذهنم نقش بست که ایشان روی نیمکتی سه نفره در وسط نشسته و یک در میان از روی دست نفر سمت راستیش و بعد از روی دست نفرسمت چپیش رونویسی می کند. بگذریم و فقط به دو سوال بسنده کنم:
اول اینکه پرسیدید: "آیا حاضرید بی هیچ اما و اگری مدافع و مجری خروج بی قید و شرط همه نظامیان جمهوری اسلامی از خاک سوریه و عراق باشید؟ و آیا بطور روشن می گویید که بلاخره جایگاه شما بین دو رویکرد دوستی با کشورهای منطقه بر پایه منافع متقابل یا که تولید "هلال شیعی" و ایجاد "عمق استراتژیک" کجاست و برنامه عملی تان در این رابطه کدام؟ همان "هلال شیعی"‌ای را می گویم که واکنش شکل دهی ائتلافی علیه ایران را در پی آورده و من آن را "بدر سنی"‌ می نامم! یا که هنوز هم بر تبعیت از مشی خانمانسوز متعرضانه "رهبر" هستید؟"
شما که مدعی آنید که پیگیر "ایران دمکراتیک با سمتگیری سوسیالیستی" هستید،
۱- توضیح دهید که در سطح جهانی و در ارتباط با بحران سوریه بیشتر با کدام نیروها نزدیکی بیشتری دارید؟ با هواداران سوسیالیسم و سایر نیروهای مترقی یا با راست ها و چپ های تواب و بریده (چه وطنی چه بیگانه)؟ این سوالتان که بیشتر رونویسی شده از نیویورک تایمز و شرق و ایران امروز و سایت ملی مذهبی ها و کلمه بنظر میرسد.
۲- آیا با من موافقید که با خروج ایران و روسیه از سوریه، علیرغم مخالفت های بجای ما با حکومت ایران، این کشور کاملا به دست داعش و جبهه النصره (ساخته و پرداخته های عربستان و ترکیه و امریکا و ...) می افتد؟ اگر اینطور است، لطفا برایمان شرح دهید که در آنصورت چه آینده ای برای ایران و منطقه متصورید، و موقعیت ژئوپلیتیک ایران را در آنصورت، تقویت شده یا تضعیف شده پیش بینی میکنید؟ آن هم لطفا با ذکر دلیل!
۷۹۰۱٨ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست