سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پارادوکس های بی پایان چپ روی - جوان رود

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : مسئولیت چپ
جناب جوان رود گرامی با درود
نقد شما حول مطلب "انتخابات و وظایف چندگانه یک نیروی سیاسی منتقد" که توسط اینجانب نوشته شده است و در آن با واکاوی انتخابات ریاست جمهوری به خصوص در دوره کنونی توصیه برای عدم مشارکت در آن شده است ضمن اینکه محترمانه انجام شده است که متاسفانه گوهر نایاب این روزهای فضای سیاسی ایران است، اما هم در نتیجه گیری و هم سوالاتی که تابع "پاردوکس های ذهنی" نویسنده عنوان شده است تا حدود زیادی یک اشتباه در تحلیل شرایط و نقد یک موضوع گیری می باشد. در نوشته جناب جوان رود عزیز حوزه "منطق سیاست" و تعهد به اندیشه سوسیالیسم علمی به میزان زیادی تابع یک موضع گیری تاکتیکی که سنخیت چندانی هم با مارکسیسم ندارد (چون نویسنده نقد خود را در مدعای پیروی از مارکسیسم عنوان کرده است) و تنها به گزاره هایی اشاره و تاکید می کند که به تجربه حیات جمهوری اسلامی و بخصوص دوره چهار ساله دولت حسن روحانی هیچ همخوانی نیز با تاکتیک و پراگماتیسم چپ ندارد. در اینکه جناح های قدرت در درون ساختار سیاسی - اجتماعی جمهوری اسلامی تا حدی متفاوت می باشند و همواره یک رقابت بین جناح میانه روتر و نئولیبرال مدرن تر آن با جناح تندورتر و نومحافظه کار سنتی درون نظام وجود دارد و یک حقیقت غیرقابل انکار است جای تردیدی نیست اما سطوح این تفاوت و اختلافات با توجه به روندی که در نظام برای پائین آوردن سطح مطالبات درون ساختار حاکم و همچنین بیرون ساختار در حوزه اجتماعی طی می شود، همسویی بدون قید و شرط با این روند بزرگترین ضربه را به تحولات اجتماعی پیشرو در آینده خواهد زد. اینکه بپذیریم هنوز جامعه ایران در مرحله انقلاب ملی - دمکراتیک قرار دارد، ولی همین مرحله نیز چک سفید امضایی برای یک نیروی سیاسی چپ و حتی دمکراتیک جهت مشارکت در بازی های "نهاد قدرت" نخواهد بود. مرحله ملی - دمکراتیک یک تعریف مشخص و کیفی دارد که همیشه نمی توان به استناد آن با نقض همان وضعیت کیفی با استناد به "تفاوت های باری به هر جهت" و به استناد نمودارهای آماری مبنی بر اینکه بالاخره بخش عمده یی از مردم در انتخابات شرکت می کنند که در حد نرم معمول جهانی (۶۰ درصد) می باشد به این نتیجه برسیم که باید تابع موج یک موضع "دنباله روانه" داشته باشیم. تاکید بر موضع دنباله روانه را از این جهت به کار می برم که همان نیروی چپ حامی مشارکت در انتخابات که خود نیز به مهندسی کیفی آن (انتخابات غیر دمکراتیک و ناقض اصول اولیه یک انتخاب آزاد در تعریف بورژوایی آن) اذعان می کنند نافی اساسی ترین اصول مارکسیسم در زمینه مشارکت در بازی و کنش سیستم حاکم است.
نویسنده این نقد با اشاره به "پارادکس های موجود در عرصه عینی" که در تحلیل من به کار برده شده است آن را نشانه "پارادوکس ذهنی" می داند در حالی که این تناقض نه در ذهن تحلیلگر که در واقع تناقض در یک جامعه غیردمکراتیک و فاقد ساز و کارهای حزبی و حضور انسجام یافته نیروهای خواهان تغییر در این مرحله است که با نتیجه گیری فوق از اساس متفاوت است. این تفکیک مسئولیت یک نیروی سیاسی و چپ برای عدم مشارکت در انتخابات مهندسی شده با حوزه عمومی موضوع و مسئولیت تاثیرگذاری بر رخداد در حال انجام، هیچ تناقض ماهوی ندارد. اتفاقا من در این تحلیل به عمد بر این پارادوکس در جامعه ایرانی انگشت گذاشتم چون این مبحث تا به امروز در ادبیات سیاسی ایران تا حدود زیادی مغفول مانده و مورد توجه قرار نگرفته است. همین عدم درک ماهیت پارادوکسیکال شرایط کنونی بعضا موجب موضع گیری های متفاوت و دوگانه تحریم یا مشارکت شده است که اولی حواشی بازی و مسئولیت خود در تاثیرگذاری بر آن را فراموش می کند و دومی نیز با برجسته کردن همین تناقض و تفاوت ها مرز مطالبات خود را با ظرفیت محدود و عدم پاسخگویی با این مطالبات در انتخابات مهندسی شده را بهانه بازی کردن در یک زمین با نتیجه از پیش تعیین شده تعیین می کند. بحث امروز تفاوت بین حسن روحانی و ابراهیم رئیسی از سنخ همین تفاوت های سطحی می باشد که در نتیجه گیری کلی فاقد ضرورت تغییر در قاعده اجتماعی (نه تغییر در هرم قدرت و تناسب نیروهای رقیب) است.
نویسنده این نقد جناب جوان رود متاسفانه دچار یک پیش داوری های خارج از واقعیت موضوع می شود و با مخدوش کردن مسئولیت یک نیروی سیاسی چپ با ضرورت تاثیرگذاری بر یک امر در حال انجام این سوال را مطرح می کند به چه دلیل کسی که خود نمی خواهد در انتخابات مشارکت کند به آنان که به هر دلیلی می خواهند رای دهند می خواهد از گزینه بدتر هشدار دهد. دوست عزیز این دقیقا همان پارادوکس مورد اختلاف است که نه در ذهن نویسنده که در بطن سازمان اجتماعی ایران امروز ریشه دارد. برای روشن شدن موضوع دو مثال بسیار پیش پا افتاده می زنم که شاید به درک موضوع کمک کند. فرض کنید شما با کسی روبه رو می شوید که قصد خودکشی دارد و تمام تلاش شما نیز برای بازداشتن وی از این عمل غلط به جایی نمی رسد و وی مصمم به خودکشی است در حالی که در یک دست یک شیشه بنزین دارد و در دست دیگرش تعدادی قرص خواب و شما در شرایطی قرار می گیرید که به وی در انتخاب این دو گزینه بد (خودکشی با قرص خواب) و بدتر (خودسوزی با بنزین و زجرکش شدن) می توانید به وی توصیه کنید، بدون شک عقل عینی شما را وادار می کند که خوردن قرص را به جای خوسوزی انتخاب کند. یا فرض بگیرید که شما با کسی طرف هستید که مصمم است از مواد مخدر استفاده کند و با هیچ دلیل و امکانی نمی توانید وی را منع کنید و در یک دست وی تریاک قرار دارد و در دست دیگرش هروئین و حتما هم از یکی از این دو گزینه می خواهد استفاده کند، در اینجا هم عقل به شما حکم می کند که به وی توصیه کنید که حداقل هروئین را انتخاب نکن چون بسیار خطرناک تر است. می بینید در چنین شرایطی شما هم زمان با یک پارادوکس عینی روبرو هستید که چون قدرت توجیه کار منطقی را ندارید ناچار توصیه به کار کم خطرتر می کنید. پارادوکسی که در تحلیل اینجانب هم در خصوص انتخابات به آن پرداخته شد دقیقا در همین چارچوب قابل تعریف و توجیه است و خیلی امر پیچیده یی نیست.
آقای جوان رود در پایان نقد خود این سوال را مطرح کرده است که "منزه طلبی اخلاقی" در تضاد با استراتژی انقلاب سوسیالیستی هم قرار دارد و فاقد "تاکتیک سیاسی" در مراحل دوران انتقالی است و در ادامه دوست عزیزمان می پرسد تا کی قرار است چپ ها تجربه اندوزی کنند؟ اصولا بحث منزه طلبی اخلاقی برای یک نیروی سیاسی چپ جایی در حوزه کنش سیاسی به عنوان عرصه ممکنات ندارد و اتفاقا اساس موضوع دقیقا بر می گردد به همین مسئولیت عمل سیاسی که با رعایت پرنسیب های چپ باید همخوانی داشته باشد. اشاره به پرنسیب های چپ در مقاله به هیچ وجه فروغلتیدن در حوزه مفهوم صرف اخلاق نیست بلکه تابع تئوری و پراتیک چپ مارکسیسم است. در هیچ کجای آموزه ها و متون مارکسیستی گفته نشده است که حتی در مرحله انقلاب ملی - دمکراتیک یک نیروی چپ باید در هر سناریویی که حاکمیت بورژوایی (و در اینجا ایران مافیای رانتی) بخواهد عملیاتی کند، ما هم به صرف یک موقعیت کلی موظف به مشارکت و همراهی با آن باشیم. حتی در جوامع بورژوایی و در بین نیروهای درون سیستمی هم از تحریم و عدم مشارکت در انتخابات در شرایط خاص به عنوان یک ابزار مبارزاتی در وضعیت مبارزه منفی استفاده می شود و این مورد را در بیشتر جوامع این چنینی می توان مشاهده کرد. انتخابات تنها یکی از امکانات در روند دمکراتیزاسیون جوامع است که حتی در صورت مهندسی شده و غیر آزاد آن بسیار کم ارزش تر از مبارزات مدنی و امکان فشار از پائین خواهد بود. در نقد جناب جوان رود به موضوعات حاشیه یی دیگری هم اشاره شده است که به خاطر اطاله کلام خیلی لازم نیست به آن پرداخته شود فقط به حرمت هزاران مبارزی که در بیدادگاه ها بطور سبعانه قتل عام شدند می گویم که به خلاف آنچه شما از نامه سرگشاده خانواده های این شهیدان برای مشارکت در انتخابات آورده اید اگر حتی کمی در فضای مجازی کنکاش می کردید ده ها برابر تعداد این چند خانواده، به عکس با ناراحتی زیاد از مایه گذاشتن از حرمت خانواده ها و شهیدانشان برای توجیه رای دادن به شدت معترض بوده و عدم مشارکت را انتخاب و توصیه کرده اند. با احترام
۷۹۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست