سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یکسان نمائیِ شعبان جعفری با "لُشوشِ متدین" بی انصافی ست! - بخش نخست - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : کینه و رفتاری تناقضی
بماند:
اینکه، کی گل است و گلستان ساز یا خارست و خارستان ساز!
آنچنانکه تاریخ گفته:
یکی از خاستگاه های لات و لوت بازی و یا به شکل مدرنش لمپنیسم و لمپنیست ها در بازی های سیاسی، جوامع استبداد خواه و استبداد پرور است.
در این جوامع، لات و لوت ها یا لمپن ها یا خواسته ویا ناخواسته در خدمت روشهای مستبدین و فرهنگ استبداد خواه قرار می گیرند؛ و در شرایطی فقط مجری دون پایه ای خواهند ماند و گاهاً در شرایطی خود سوار برکار میشوند و فجایع خاص خود را نیز می آفرینند.
باید گفت در فرهنگ استبداد خواه، آن مستبدِ قرار گرفته برمسندکه از این عناصر(لات و لوت ها و چاله میدانی ها و لمپنها) استفاده می کند یا بصورت شاه یا شیخ یا تشکیلاتی که می خواهد بر سرنوشت مردم چیرگی یابد، خواهد بود
لات و لوت بازی و لمپنی و چاله میدانی، فرهنگ خاص خود و روشناسی خاص خود را دارد.
در کشورمان بعضی از محققین در پی روشنگری و چگونگی ی رفتار آنان( لات و لوت ها) و چگونگی استفاده از آنان برآمدند؛ که در این اقدام محققانه اشان گاهاً روشنگری مفیدی انجام گرفته و گاهاً آدرس غلط دهی واقع شده است.
یکی از این محققین که تلاش داشته اقدامات روشنگرانه ای را ارائه دهد آقای نقره کار بوده، اگرچه در این خصوص زحمات زیادی کشیده و می کشد؛ اما ایشان و امثال ایشان باید متوجه باشند؛ چنانکه در تحقیق، کینه ای به یک جریان خاص بر محقق حاکم باشد، این کینه، سبب ساز رفتار تناقض آلود خواهد شد.
باید گفت
رفتار هاو روش ها که ناشی از وجود فرهنگی هستند، آن روش و رفتار ریشه در گذشته دارد و هر دوره با توجه به شرایط، خود را به شکل مقتضی علنی می کند؛ که برای برخورد با آن، شیوه خاص خودش طلبیده می شود. بگذریم.
اگر به زمان حال توجه کنیم؛ در یک عمل انتخاباتی که اخیراً انجام گرفته، گروه کثیری از دارندگان تشکیلات لات و لوت بازی و لمپنی در پشت سر فردی به نام رئیسی قرار گرفتند که در اقدام مقابل آنان، بایک حس جمعی ملی ایرانی، جامعه به آن نماینده لات ولوت ها نه گفتند و شخصی به نام روحانی را بعنوان رئیس جمهور برگزیدند و بقیه ماجرا ....
وقتی نوع برخورد آقای نقره کار را در آن مقطع مدنظر قرار دهیم؛ ایشان نیز براساس همان کینه ای که گروهی نسبت به گروهی از بازیگران نظام به نام اصلاح طلبان حکومتی یافته اند، عکس العمل پرسش برانگیز را بروز می دهد و بگونه ای در پی تطهیر رئیسی بر می آید.
ایشان باید به این موضوع توجه داشته باشد
تفکر اصلاح طلبی که مقدمه تحولخواهی است یک جریان ریشه دار است اگر این تفکر محدود به گروهی خاص دانسته شود، نتیجه آن می شود:
رفتاری تناقض آلود که در گذر زمان بر فرد نمود می یابد و بگونه ای آن فرد در پی توجیه اعمال گذشته اش بر می آید.
٨۰۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹۶       

    از : کریم

عنوان : دقاعیه از لات ها
مقالات و کتاب آقای نقره کار در مورد لات ها بتدریج به دفاع از لات ها و ابزاری برای کوبیدن ذولتی ها و مذهبی ها تبدیل شده است. شاید ماهیت آن هم از ابتدا همین بوده. نوستالژی لات های عصر پهلوی که یکدفعه شکل عوض کرده اند.
٨۰۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹۶       

    از : عیسی زِمُری

عنوان : نفش فرد در سیستم های مختلف
اختلاف نظر همیشه هست ولی لازم است مبتنی بر واقعیات و دوستانه و متمدنانه باشد.
دیگر نباید امروز از "تز" هر کس بعداز شاه بیاید "بهتر" است دفاع کرد که خیلی گران تمام شد در مورد لیبی ، عراق ، افغانستان ، سوریه و.و.و هم صادق است . این ها به معنی کوتاه آمدن دربرابر حکومتهائی مثل شاه ، صدام ، قذافی و بشار الاسد نیست.چه
باید میکردیم ؟ نگارنده با تاکید بر ۳ سیستم متفاوت در ایران معاصر بحث را دنبال می کند:
اول ـ سیستم مشروطه سلطنتی ۱۳۲۰ـ ۱۳۳۲
در این دوره ی بی نظیر تاریخی علیرغم حضور احزاب ، گروهها و افراد مختلف سیاسی و امکان فعالیت های علنی و پارلمانی بعلت کم تجربگی و تحریکات امتیاز طلبان داخلی و خارجی شاهد تعارضات زشت و ضد انسانی نیروهای موجود نسبت به یکدیگر بوده ایم.
در این نوشته ی کوتاه وارد جزئیات نمی توان شد. ولی در بین نیروها اعم از درباری ، ارتشی، مذهبی ، ملی ، چپ به اعمالی دست زدند که بعلت نادرست بودن آنها فقط می توانند انکار کنند. بنظر نگارنده چون تمام نیروها در صحنه بودند و آزادی نسبی وجود داشت و هر یک از جریانها به نحوی مرتکب خلاف میشدند یا متهم به خلافکاری میشدند دیگر
نمیشد مثلا به داریوش فروهر خرده گرفت که چرا به چپ ها حمله میکرد .ترور های فدائیان اسلام هم که با فشار آیت الله ها تعقیب قانونی نداشت . حزب توده هم غیر قانونی شده بود ولی فعالیت میکرد. مثل امروز در کشور های غربی که چپ و راست و نژاد پرست و بیگانه ستیز و پوپو لیست برای جمع کردن رای بیشتر همه کار می کنند.
اگر قوه قضائیه ایران کمی مستقل و منسجم تر میشد تا بتواند در مورد تخلف های آن دوره ی مهم عادلانه عمل کند شاید افراط و تفریط ها کاهش می یافت و امتیاز طلبان نمی توانستند آن سیستم نوپای مشروطه سلطنتی را از کار بیاندازند. تمام معایب آن قابل اصلاح بود.
دوم ـ سیستم کودتائی ۲۸ مرداد ۳۲تا انقلاب بهمن ۵۷
حکومت بر آمده از کودتا فعالیت تمام احزاب مهم را ممنوع کرد و رهبران آنها را دستگیر و تبعید نمود و در مورد حزب توده بسیاری را اعدام کرد. ادبیات بعداز کودتا از شرائط سرد و سیاه حکایت می کند. حکومت کودتا با قساوت تمام نیروهای دگر اندیش را خرد میکرد و بخشی را جذب سیستم جدید مینمود. در این شرائط است که راه ها عوض میشود چه در حزب توده ، جه نیروهای ملی و چه مذهبی ..
در سالهای ۳۹ـ ۴۲ با وجودیکه حکومت کودتا قبلا احزاب را متلاشی کرده بود و بسیار از نیروها را شکسته یا منفعل کرده بود ولی بخش بزرگی به دیکتاتوری نه می گفتند.
اگر در سال ۴۱ نیروهای سیاسی مترقی و ملی حتی حکومت کودتا می توانستند در مقابل نهضت آزادی و آیت الله خمینی موضع بگیرند که چرا با شرکت زنان در انتخابات مخالفند شاید مسیر حوادث عوض میشد. چنین نشد و نیروهای مذهبی با بر خورد ارتجاعی خود به تغییر قانون انتخابات بنفع زنان ژست مخالف خوانی گرفتند و مظلوم نمائی کردند.
در آن روزها فرق شعبان جعفری و طیب رضائی در این بود که یکی با حکومت و دیگری علیه حکومت بود در صورتیکه قبل از ۲۸ مرداد چنین نبود. هر دو فقط لات بودند.
متاسفانه وقتی حکومت دیکتاتوری همه راه ها را بسته بود ما فقط کسانی که با حکومت همکاری میکردند را "دشمن "میدانستیم حتی اگر خلافی هم نمی کردند چه برسد به ساواکیها ، یا شعبون بی مخ ها ..در مورد کسانی که با حکومت شاه به هر شکلی در گیر مخالفت بودند بخاطر اینکه حکومت تضعیف میشد زیاد مته بخشخاش نمی گذاشنیم. متاسفانه در مورد حرکت ارتجاعی ۱۵ خرداد ستایش ها فراوان صورت گرفت حالا نمی شود تلافی کرد....
سوم ـ سیستم مافیائی بعداز انقلاب ۵۷
کیست که نداند از قبل از انقلاب لات ها و لومپن های در تمام جوامع مذهبی حضور داشتند پس خیلی راحت در تمام کمیته ها و انجمن های بعداز انقلاب هم مسلح شدند. واقعیت این است که حکومت مذهبی ولایت فقیه بر خلاف حکومت کودتا که اصلا در فکر بسیج مردم شمول لات و لوت ها نبود از همان اول بخشی از مردم را خرید. حکومت گذشته خیال میکرد با جذب کردن چند چهره معروف در هر صنفی بعنوان وکیل و وزیر صنفی می تواند سر تمام مردم کلاه بگذارد حکومت کودتا در سال ۵۷ هیچ پایگاهی در مقابل میلیونها نفر در خیابانها که علیه اش شعار میدادند نداشت.

نتیجه گیری:
لات ها در قبل از ۳۲ ، بعداز ۳۲ و بعداز انقلاب به اعتبار اعمالی که در ارتباط با سیستم های موجود مرتکب شده اند تبیین میشوند شعبان جعفری در این ۳ سیستم کارآکتر های متفاوت داشته است.
بر خلاف نظر آقای بهرام خراسانی ( رجوع می دهم به یادداشت ایشان در ستون مقاله های رسیده ـ اخبار روز) شعبان جعفری بعداز ۲۸ مرداد با دار و دسته خود به محلات مختلف میرفت و با فشار و خشونت نیروهای مخالف شاه را از پای در میاورد یکی از کسانی که توسط او و دارو دسته اش با کارد مجروح شد عبدالله کرمی قصاب مصدقی در دروازه شمیران بود که بعداز انقلاب مسئول زورخانه ی شعبان جعفری شد.
مهندس مهدی بازرگان نیز در این سه سیستم یکسان عمل نکرده است اگرچه همهشه مذهبی بوده است و "لقب" لیبرال همه یک شوخی بود.
از همکاری او در کابینه ی دکتر محمد مصدق که "شیطنت "های فاناتیکی او توسط مصدق تعدیل می یافته تا همراهی ارتجاعی با خمینی علیه اصلاحات در حکومت کودتا و بالاخره تعارض او با خمینی و حکومت بغایت ارتجاعی ولایت مطلقه فقیه.
از این زاویه مقایشه مصدق با روحانی بخاطر مجموع اعمالش در این حکومت نادرست است. و لات های مذهبی این حکومت بهیچ عنوان از نقش مخرب و ماهیت ضد بشری شعبان بی مخ در حکومت گدشته کم نمی کند. همین طور مقایسه پرویز ثابتی و لاجوردی توسط آقای بهرام خراسانی نیز خنده دار است.
هنوز نمیدانیم که ثابتی ها چه کردند ولی او را با جهل مرکب لاجوردی مقایسه می کنیم.
نه ، باید واقع بین باشیم.
٨۰۰٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣۹۶       

    از : حمید اسدی

عنوان : نادرستی مقایسه شعبان جعفری با طیب حاج رضایی
آقای خسرو صبوری و پوریای گرامی،

طیب حاج رضایی و زندگانی مثل او از حکومت اسلامی دفاع و آن را محافظت می کنند. شعبان جعفری کجا چنین جنایت و جهالتی را مرتکب شده که شما آن ها را یکی میگیرید.
آقای روحانی هم در هر حال یک پای حکومت اسلامی است و در ردیف همان طیب حاج رضایی و رفسنجانی و خمینی است. حکومت اسلامی شاقول تمییز انسانهای ایرانی و عملکردشان است. خود شما نسبتتان با حکومت اسلامی چیست؟ چه با روحانی چه بدون روحانی.
٨۰۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹۶       

    از : هم میهن هموطن

عنوان : قاتل نه جامعه شناس!
آقای نقره کار ارجمند
سلام بر شما. تعجب است که شما از حمیدرضا جلائی پور که در تصمیمات مربوط به اذیت آزار و شکنجه و زندانی و اعدام تعدادی از مردم کردستان دخیل بود از وی بنام جامعه شناس یاد کرده اید! مدرک گرفتن این مرد چنده چهره مثل سایر مسئولین نظام از راه دور و سفارشی بوده است.
٨۰۰۷۱ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۶       

    از : حشمت آریائی

عنوان : نظر دکتر نقره کار در مورد رابطه ی لات های مذهبی و رهبران مذهبی واقع بینانه است.
علینقی خاموشی در همان روزهای اول انقلاب در مسند ریاست اطاق صنایع و معادن قرار گرفت که از مشورت کسانی مثل جاجی عالی نصب برای جا افتادن در کارها استفاده میکرد.اصلا معلوم نیست چه توافقی بین میوه چینان معمم و مکلا انقلاب صورت گرفته بود و مراکز قدرت و تصمیم گیری را بین مذهبی ها تقسیم می کردند .اساسا نقش "دولت موقت" در آن روزها چه بود؟
زندان اوین نیز توسط باند موئتلفه در همان ۲۲ بهمن با ترور از مردم پس گرفته شد که فایل مفصل آن در سایت رادیو زماته موجود است. رفسنجانی ، بشارتی و غرضی مقر ساواک در سلطنت آباد را تصاحب کردند که با نظر دکتر نقره کار در باره لات های مذهبی همخوانی دارد که رهبران مذهبی با آنها دستشان در یک کاسه بوده است.
٨۰۰۷۰ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۶       

    از : خسرو صبوری

عنوان : وامدار نظام ملوکانه آریامهر تا این حد؟
نویسنده که عادت به "سبک نگاری" دارد گویا وام بزرگی به نظام سلطنتی دارد و گرنه تمام قد به دفاع از فرد جانی ای مثل شعبان بی مخ (که نویسنده بجای بی مخ باحترام نام خانوادگی وی را آورده) برخاسته. کدام انسان آگاهی است که نداند این وحشیان مذهبی تخم و ترکه همان شعبان بی مخ، طیب و... هستند.
تعجب از سایت اخبار روز است که به آب کشی تبدیل شده که هر درون آن میریزند به بیرون عبور میکند.
٨۰۰۶۶ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۶       

    از : پوریا

عنوان : از آنطرف بام؟
وقتی خانم مهرانگیز کار نفرت عمومی از اشرف پهلوی را بدلیل "زن بودن" او میداند، آقای نقره کار هم کار را به دفاع غیر مستقیم از شعبان جعفری کشانده اند. امید است پا پاپس کشیدن شرمگینانه نباشد و فقط از آنطرف بام افتادن!!
٨۰۰۶۴ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۶       

    از : بهرام خراسانی

عنوان : عبدخدایی
جناب آقای نقره کار با سلام و با سپاس از نوشته خوب شما
تا جایی که من میدانم، مهدی عبد خدایی ترور کننده دکتر فاطمی، هیچگاه در جایی سفیر نبوده است. گویا آن کسی که سفیر و مشاور ارشاد و اتاق بازرگانی و جاهای دیگر بوده، طاها عبد خدایی برادر کوچکتر مهدی عبد خدایی است.
با سپاس
بهرام خراسانی
٨۰۰۶٣ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست