سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گلرخ ایرایی: برماست که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آرمان شیرازی

عنوان : عطرِ سرکشی را نسیم از بوته هایی می گیرد که، سربلند، در گذرناپذیری ها رویانند!
هم میهنِ دلیرِ دربند, گلرخ ابراهیمی ایرایی, درودِ بیکران بر تو که پرتو شهامتت از سیهچالِ تبهکارانِ اسلامی, رخشانتر از خورشیدِ نیمه-روز, دمیدن گرفته است! مشت گره کرده ی تو و مانندهای دیگرت از درونِ بند, هراسی ژرف و ویرانگر، در دلِ هزاران گزمه ی مسلح فکنده است. گدازه ی فریادِ تو، از تاریکسارِ ژرفِ ولایتِ خون و ربایش و جنون، برون آمد و بانگِ بی صدایان را، در پهنِه ی فلات، سرخ و کهربایی* کرد!
فَرّ انسانی تو، روشنای آسمانِ میهنِ دربندمان بادا
باورت، ستاره ی شبِ سرزمینمان،
همانگونه که ایستادی و آنرا زیستی:
"هر ترسی ریختنی ست، هر خواسته ای دست یافتنی ست و هر دیوار ظلم و جوری در هم شکستنی ست!"

* کهربایی = مغناطیسی
٨۲٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست