سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنجال «دموکراسی شورایی» در مقابل «دموکراسی پارلمانی» - سعید رهنما

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : الف رستمی

عنوان : خرد کردن ماشین دولتی
جناب آقای دکتر رهنمای عزیز. بحثی که لنین دربارهٔ ماشین دولتی و ضرورت خرد کردن آن کرده، همان درک مارکس و انگلس و شکل رشد یافتهٔ آن است و درستی آن، امروز بیش از دیروز، صادق است. موافقم که بسیاری از چپ های لنینیست هم متوجه عمق آن نشده اند، اما برداشت شما هم درست نیست.
منظور روشن مارکسیست لنینیست ها آن بوده که اتفاقا دولت مثل یک ماشین نیست که وقتی آن را تصاحب کردید سوارش بشوید و عینا از آن بهره ببرید. ساختارهای دولتی و نیروهای تربیت شدهٔ آن در پیوند مادی و معنوی با سرمایه داری حاکم شکل گرفته و اگر این ساختارها بویژه سازمان های سرکوبگر فیزیکی و ایدئولژیک آن را در هم نشکنید، و به طرزی انقلابی بازسازی نکنید، به نفع سرمایه داری علیه شما عمل خواهند کرد و شما را به زیر خواهند کشید.
در واقع اگر بخواهیم به شکل استعاری مطلب را درک کنیم، باید گفت، نهاد «دولت بورژوازی» ماشین نیست که هر کس کلیدش را داشت سوار شود، اسبی ست که صاحبش را می شناسد و به آن وفادار است و اگر مالک شدید باید آن را دوباره رام خود سازید و گرنه به شما سواری نخواهد داد و به پایین پرتاب تان خواهد کرد.
این یکی از بزرگ ترین دریافت های سیاسی نیروهای انقلابی ست و امروز بیش از دیروز معتبر است؛ چرا که خصوصی سازی بخش بزرگی از ساختارهای امنیتی و دستگاه عظیم تبلیغات و مغزشویی بورژوازی خصوصی سازی شده و در دست پیمانکارانی ست که دشمن درجه یک چپ ها و برپایی هر گونه سوسیالیسم اند و با دست یافتن به مثلا اکثریت پارلمان، صاحب آن ها نمی شوید.
نیروهای تحول خواه ناچارند با به قدرت رسیدن، چه از طریق انتخابات و چه از طریق انقلاب، ساختارهای کلیدی تشکیل دهندهٔ ماشین دولتی و روابط مافیایی آن را در هم بریزند و آن را مطابق اهداف تحول پیش رو، بازسازی کنند.
یکی از بخش های مهم این بازسازی، خود نحوهٔ برگزاری انتخاب نمایندگان مردم و ساختارهای حکومتی ست که در حکومت های الیگارشی حاکم، در دست شرکت های مافیایی بازاریابی سیاسی است. ما قدرت عمل و تاثیرگذاری آن ها را در طراحی بازارهای پرشور انتخاباتی و جهت دهی به آرا برای حفظ وضع موجود (ادامه غارت بی بند و بار) به خوبی شاهدیم. انقلاب دیجیتال و تجمیع اطلاعات رفتاری تک تک شرکت کنندگان در انتخابات و گسترش بی سابقهٔ بهره گیری از روانشناسی سیاسی، قدرت این شرکت ها را به شکل شگفت انگیزی بالا برده است.
لنینیست ها راه غلبه بر این قدرت هیولایی راست ها را دمکراسی مستقیم و یا دمکراسی شواریی شناختند و به آن عمل کردند.
می شود تصور اشکال دیگری از دمکراسی را هم داشت و بنا بر شرایط مشخص، آن را بکار گرفت، تجربه هایی مثل کرالا در هند، عملکرد احزاب کمونیست پیروز در انتخابات اخیر در نپال، و یا آنچه در دو دههٔ گذشته در دولت های ترقیخواه آمریکای لاتین شاهدش بوده ایم، درس های زیادی را در بر دارد که متاسفانه کمتر مورد بررسی دقیق و نقادانه با هدف گسترش درست و اصولی بحث ضرورت «در هم شکستند ماشین دولتی» و آلترناتیوهای امروزین تر قابل بکارگیری برای آن، قرار گرفته است.
اگر عزیزانی با شکل دمکراسی مستقیم و شورایی به هزار دلیل مسئله پیدا کرده اند و نیاز به نوآوری هایی در این زمینه را احساس می کنند، باید با درک درست و اصولی بحث، کارهای پژوهشی جدی تری در این زمینه ارائه کنند.
موفق باشید
٨٣۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۶       

    از : حمید

عنوان : مسئله دولت
با درود ! به گفته لنین دولت مسئله اصلی هر انقلاب است . مارکس از " تسخیر دولت توسط پرولتاریا " در " مانیفست کمونیست " به " نابودی دولت " بورژوایی بنابرتجربه کمون پاریس رسید. نه کارگران پاریسی ونه کارگران روس در سال ۱۹۰۵ویادر فوریه ۱۹۱۷ به دستور هیچ حزبی قیام نکردند . این ناشی از اراده انقلابی خو دآنان بود.آنچه اهمیت دارد آسیب شناسی حرکت های انقلابی در شرایط حاکمیت جهانی سرمایه است . یک تجربه منحصر به فرد وجود دولت هایی است که خود را " سوسیالیستی " می نامند . اما در عمل کارکرد همان دولت سرمایه داری را دارند. بنابراین بدیهی است به لحاظ ساختاری با سایر دولت های بورژوایی تفاوت نداشته باشند .حال تا زمانی که هم چنان نظام سرمایه داری بر جهان حاکم است راهبرد مشخص جنبش جهانی کارگران چه می تواند باشد . طبعا باید از هرگونه امکان برای بهبود زندگی نهایت بهره را برد حتی اگر آن امکان "تسخیر " قدرت دولتی باشد. بدیهی است "نابودی" دولت سرمایه هم چنان در دستور کار است . اما فرجام آن منوط به انقلاب جهانی کارگران می باشد. و چگونگی دولت بر آمده از آن مسئله همان انقلاب است .باید از خلط این دو شق مبارزه جدا پرهیز کرد . چرا که این ورطه می تواند مارا یا به رفرومیسم یا سکتاریسم فرو بغلطاند. انقلاب پروسه ای طولانی مدت و توقف ناپذیر است . در این پروسه آگاهی طبقاتی مان شکل می گیرد و آبدیده می شویم . این تاریخ ماست . این مبارزه ماست . از کمون تا اکتبر و از اکتبر تاکنون تا پیروزی نهایی !
٨٣۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹۶       

    از : nader nadimi

عنوان : نوشته های مارکس و انگلس کتاب مقدس نیست
ممنون آقای رهنمای عزیز
شما به خوبی و با استناد به مارکس تاریخی و نه اسطوره ای اولن نشان دادید که چگونه دیدگاه های هر انسانی مثل مارکس و انگلس همان گونه که جهان را تغییر می دهند خودشان و اندیشه شان نیز تغییر می کند. دوم این که نشان دادید که نوشته های مارکس برخلاف بسیاری از چپ های ما نوشته های کتاب مقدس نیست و پیروانش نیز مومنان کاتولیکی و ارتودکسی نیستند.
٨٣۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۶       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : گفتارِ پژوهش-بنیاد, گشاینده یِ دروازه یِ زندانِ ندانستن و کم دانی هاست...
هم میهنِ گرامی, آقای سعید رهنما, درود بر شما!
نوشتارتان ارزشمند و روشنگر بود. امیدوارم که نگرش هایِ گوناگونِ چپ در برابرِ آنچه شما آورده اید, دیدگاه هایِ خود را طرح کنند و, ازین رهگذر, به گفتگویِ سازنده ای دامن بزنند. وگرنه, بحث آنان یکسویه بوده و, در پرهیز از گفتگو, به احتمال بالا در دام ادعاهایِ بی پایه و گمراه کننده, خود و برخی دیگر را گرفتار خواهند کرد.
٨٣۰٨٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست