سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

داریوش شایگان از منظری دیگر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : فلاسفه تاثیرگذار برایرانیان
تمام این بحث ها، بسمت بحث بر سر آزادی خواهی و دمکراسی خواهی می رود.
وقتی صحبت از دو مفهوم آزادی و دمکراسی می شود باید به این نکته توجه داشت:
این دو مفهوم، عدالت اجتماعی را در دل خود دارندو در شرایط وجودی و تحققی آنها عدالت اجتماعی جاری و ساری خواهد بود. وجود این دو، تلاش های سیاسی و اجتماعی را بسمت تحقق عدالت اجتماعی پایدار می برد و خواهد برد.
(توجه: این مفاهیم و تلاش برای تحقق آنان با پذیرش امر نسبیت و پتانسیل موجود در جوامع، مطرح و به پیش خواهند رفت). بگذریم.

باید گفت: باید تمام بحث ها و مطالب در روند تحولخواهی سرزمینی به نام ایران مورد پردازش قرار گیرند اگر چنین نباشد وجود همه بحث ها بی خود و اتلاف وقت است؛ پس می توان گفت در صدو چند سالی که تلاش هایی برای تحقق مفاهیم آزادی و دمکراسی در کشورمان به شکل نوین مبارزاتی پیگیری شده، وجود فلاسفه و یا راهکارنشانده حرکات اجتماعی، کارکردشان در جامعه ایران علنی تر شد و هر کدام از آن فلاسفه، تاثیرات خاص خود را بر حوزه اندیشه و عملگرایی فعالان سیاسی واجتماعی کشور اعمال کردند و این تاثیرگذاری را هم باید اجتناب ناپذیر دید.
اما برجسته ترینِ آنان را می توان سه فرو زیر دانست:
۱) مارکس
۲) هایدگر
۳) پوپر
پرداختن به موضوعات و تاثیرات همه آنان از حوصله بحث خارج است و توان دیگری می طلبد؛ اما با توجه به موضوع نوشتار آقای طوقی و نظرات ارائه شده توسط بزرگوارانی که پای نوشتار ارائه دادند می توان نکاتی را در خصوص هایدگر و تاثیرات مخرب او در روند آزادی خواهی و دمکراسی خواهی آورد:
فلسفه هایدگر دو کارکرد مخرب در جامعه ایران آفرید:
۱) رواج گونه ای از نژاد پرستی
۲) موضوعی به نام متافیزیک
اولی ابزاری شد و می شود برای گروه هایی از اجتماع که اِعمال قدرت وحشیانه ای را بروز دهند
دومی ابزاری می شود برای دین خواهان خاص امام زمانی و منجی خواهی.
با توجه به سابقه تاریخی کشورمان هادیگر هواخواهان خاص بسیاری یافته است؛
اما رواج روح آزادی خواهی و دمکراسی خواهی، پاتک مناسب به این نوع افراد و ایده هایشان است.
در کشور حتی وضعیت بگونه ای می شود که فردید در حوزه های دینی کلاس درس می گذارد و...
در مورد آقای شایگان و امثال ایشان که متاثر از اندیشه های هایدگر بودند
گاهی بُعد نژاد پرستی را پررنگ می بینیم
گاهی بُعد متافیزکی را پررنگ می بینیم که نوعی دین خواهی را از آنها مشاهده می کنیم
و
گاهی با فاصله گرفتن از اندیشه های گذشته خود، آزادی خواهی و دمکراسی خواهی را می بینیم که مورد غضب حاکمیت قرار می گیرند.
و جالبست
در حاکمیت، وقتی فردی به نام سروش بسمت پررنگ کردن ایده های پوپر می رود- که روش او(سروش) پاتکی است بر علیه هایدگرهای کشور- ایشان (سروش) مورد لعن ونفیر قرار می گیرد و... بحث طولانی است بگذریم.
خواستم در مورد مسائل مطروحه توسط هموطنی که نامش را فعلاً سیامک انتخاب کرده نکاتی بیآورم اما دیدم چندان تاثیر ندارد؛
چون وقتی شخصی با خودش ، خودش نیست،
چگونه با دیگران می تواند خودش باشد!؟
٨۴۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : اپوزیسیون سازی امپریالیسم و حتی حاکمیت از رضا پهلوی!
سال جدید سال اپوزیسیون سازی است.
حاکمیت خوب میداند که زمان به نفعش نیست از سپاه، احمدی نژاد و حتی سلطنت" در آخر"اپوزیسیون میسازد بهتر از دمکرات ها و حتی مجاهدین است.
٨۴۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۷       

    از : هپل هپلی

عنوان : چرا شایگان گر گرفت؟
من معتقدم که شایگان متوجه یه چیزهایی شده بود. ولی نه آنقدر که بتواند به یک اندیشه پرداز مهم تبدیل شود. من فکر میکنم که شایگان در سطح، در چارچوب ملیت (اگرچه وی از شرق و غرب حرف زد) و در قالب واکنش باقی ماند.
بگذار یک مثال بزنم. عبدالحسین زرین‌کوب متوجه شده بود که خبری از مقاومت "ایرانیان" تا دویست سال پس از "حمله"
اعراب به ایران وجود ندارد. گشت و گشت و مشتی اطلاعات سرهم کرد و کتاب دویست سال سکوت را نوشت. امروزه معلوم شده که اصلا اعراب به ایران حمله نکرده بودن و اسلام از عربستان نیومد، بلکه از هرات و مروان شروع شد.
شایگان بر همین راستا به نقد مشروطه نشسته، به نقد بیمارانی حقارت زده، که سر تعظیم در برابر غرب فرود آورده بودند.
بی دلیل نیست که وی برای جمهوری اسلامی از ارزش والایی برخوردار شده.
اینک غرب رمان نویس ندارد، چه ربطی به بحران غرب دارد. شایگان ناتوان از نگاه انسانی به کل بشریت است و بهمین دلیل شرق را در برابر غرب قرار می دهد. من علاقه ای ندارم که بیشتر در این مورد بنویسم و وقت صرف نوشتن در این مورد بکنم. همین طرح شرق و غرب بنیادی در مدرنیسم دارد
بنظر من شایگان "غرب" و "شرق" را نمی شناسند. من سالها ست که در مورد بنیادها ی بحران غرب کار میکنم. امروزه بسیاری فیلسوفان غرب متوجه شده اند که ایلیاد و ادیسه از یونان برنیامده، بلکه از بین النهرین سرچشمه گرفته و یونان دیگر مهد تمدن اروپا نیست.
این تنها شایگان نیست که به "آسیا" توجه نموده اند. مثلا نگاهی بیاندازد به آثار کاپرا، مثلا تایوی فیزیک.
شایگان بحران غرب را سطحی و تکنیکی می بینید و ناتوان از ارزیابی آن در مجموعه نهاد بشری است
٨۴۱۶۷ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۷       

    از : حسین مرادی

عنوان : کیهان در ایران درباره‍ی شایگان چه می گوید
نگاهی کوتاه به سوابق سیاه داریوش شایگان/ تطهیر یک وطن فروش!

شایگان در سایه سیاست تساهل و تسامح فرهنگی محمد خاتمی در وزارت ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی به ایران آمد و در پروژه استحاله فرهنگی انقلاب اسلامی ایران نقش آفرین شد.

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، خبر درگذشت «داریوش شایگان » بهانه ای شده برای جریان نوعا بی سواد مدعی روشنفکری و همچنین کارتل های رسانه ای تا بعنوان شرق شناس و احیا کننده فرهنگ شرقی و هویت ایرانی ،به عزای او بنشینند!

بهمن ۹۶ و در اوج بیماری شایگان ،حسام الدین آشنا در اظهار نظری که آشکارا از بی خبری حکایت می کرد مدعی شد؛ شایگان نقشی مهم در «شکل دهی به جریان خودآگاهی ملی، غرب آگاهی و هویت سیال ایرانی-اسلامی» داشته است!!

شایگان اما فرسنگ ها با بت تراشی بی سواد ها فاصله داشت .خوب است بدانید که قبله مرده پرستان تاریخ ساز ، در روزگاری که مردم ایران با نثار خون خود علیه دیکتاتوری پهلوی قیام کرده بودند، به خدمت دربار پهلوی درآمد و در «مرکز مطالعه تمدن ها» وابسته به بنیاد فرح پهلوی مشغول و پس از مدتی مدیرعامل آن شد!

شایگان پس از پیروزی انقلاب هم ابتدا در خدمت دفتر رضا پهلوی ماند.او پس از مدتی به خدمت اشرف پهلوی،(خوشنام ترین شاهزاده دربار!) درآمد و به مدت سه سال سردبیری نشریه «ایران نامه» وابسته به این بنیاد را بر عهده گرفت!

شایگان همنوا با حامیان توهین کنندگان به پیامبر عزیز اسلام ، به فتوای تاریخی امام خمینی(ره) علیه سلمان رشدی تاخت و گفت: «تروری که تاکنون در داخل ایران اجرا می شده از این پس به خارج از مرزها صادر می شود»!

او در خرداد سال ۱۳۶۸ وطن فروشی را به اوج رساند و ضمن «قرون وسطایی و تروریستی»خواندن جمهوری اسلامی در نامه ای که به همراه داریوش همایون(وزیر اطلاعات رژیم پهلوی) حسن شریعتمداری (ضدانقلاب فراری و عامل CIA) ، حسن نزیه و ... برای پارلمان اروپا ارسال کرد؛ از اعمال فشار و تحریم بر جمهوری اسلامی ایران قدردانی نمود و خواستار تشدید آنها شد!

شایگان در سایه سیاست تساهل و تسامح فرهنگی محمد خاتمی در وزارت ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی به ایران آمد و در پروژه استحاله فرهنگی انقلاب اسلامی ایران نقش آفرین شد.

او حتی در اواخر عمر خود نیز از تطهیر و تقدیس رژیم پهلوی که عمری سرسپرده آن بود دست برنداشت و در دی ماه ۹۵ در مصاحبه با روزنامه اعتماد تصویری رویایی از رژیم شاهنشاهی ارائه و دیکتاتوری وحشیانه شاه را تئوریزه کرد و آن را زمینه ساز را توسعه دانست!

پ.ن: اینکه رسانه هایی مثل شرق و اعتماد و مهرنامه و صدا و تجربه و ... در فراق شایگان ضجه کنند طبیعی است، چون اساسا کارکرد این نشریات نابودی فرهنگ ایرانی-اسلامی و جایگزینی آن با ارزش های غربی است. ماجرا وقتی تأسف آور می شود که رسانه های منتسب به جریان انقلاب بدون کوچک ترین اشاره ای به کارنامه سیاه داریوش شایگان در همان مسیر جریان به سوگواری و تعریف و تمجید از او می پردازند!

(برای آگاهی بیشتر از سوابق سیاه داریوش شایگان می توانید به جلد هشتم مجموعه نیمه پنهان منتشر شده توسط دفتر پژوهش های کیهان مراجعه کنید.)
٨۴۱۶۶ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : سلطنت طلبان و مدرنتر ، سکولار های مشروطه جمهوری نما ها حق نظر دادند ولی
نه بعنوان چپ ها!
من آقای شادگان را بعنوان تئوریسین سلطنت. و مدرنیته می شناختم و اکنون در یافتم که ایشان پروفسور هم جهت هایدگر است.
هایدگر فیلسوفی استثنائی است و تئوریسین نازی ها بود و این هم نکته منفی از دید من برای شادگان.
٨۴۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : به جناب حسین مرادی
آقای محترم نوشتید:"شایگان با چپ ها میانه ای نداشت. به پان ترک ها می خندید و
واقعاً هم خنده دارند. به آخوندها بد می گفت." جنابعالی گویا به عکسی که گذاشته شده روی سایت در وسط مقاله توجه نکردید که آقای شایگان در کنار آخوند محمد خاتمی سمت راست نشسته! بعدا چطور ادعا میکنید که شایگان" به آخوندها بد می گفت"؟ اگر او با آخوندهای رژیم سازشکاری نمیکرد چطور پس در اغلب مراسم رسمی و غیره حکومتی همیشه در ردیف اول نشسته بود و برای عملکرد رژیم دست هم میزد؟ شما تا حالا شنیدید که شایگان دو سطر بنویسد و از رژیم بخاطر خفقان و اعدامهای سیاسی دهه شصت یا نبود حقوق بشر و پایمال شدن حقوق زنان انتقاد یا اعتراض کوچکی بکند؟ حالا به دیدگاههای ارتجاعی او برگشت به تقدسات مذهبی کار نداریم. آدمی که روشنفکر باشد میاید کتاب " «انقلاب دینی چیست؟»" را مینویسد؟ بهتر نبود "انقلاب در دین" را بنویسد که اسلام عقب مانده بیش از هر چیزی به انقلاب درونی احتیاج دارد تا مناسب زمان روز شود وگرنه ریشه اش در ایران زده میشود دیر یا زود! " وی در کتاب «انقلاب مذهبی چیست» نشان می‌دهد که نمی‌توان دین و فلسفه را اموری ایدئولوژیک دانست. شایگان به جد معتقد است که فلسفه و دین دو هماورد جدی ایدئولوژی هستند و در جامعه ای که سنت هایِ تقدیس یافته ضعیف شوند و استدلال‌های فلسفی نابود گردند ایدئولوژی فرصت ظهور پیدا می‌کند." ایا منظور او از سنتهای تقدیس یافته حمایت از خرافه پرستی اسلامی نیست که از زمانیکه پایش را با زور شمشیر به ایران باز کرده این کشور و مردمش را فلج کرده یا غیر از اینست به نظر شما؟ شایگان اگر از آخوند ها بدی میگفت لطفا دو مثال بیاورید و نشان دهید که راست میگوئید تا قابل باور باشید؟ مگر میشود روشنفکری اینهمه دست آوردهای کشورهای غربی را در بهبودی و رفاه زندگی بشری نادیده بگیرد و سراغ خرافات اسلامی عربهای جاهل صدر اسلام ۱۴۰۰ سال پیش برود که مدلی برای زندگی ایرانی شوند؟ مثل اینکه آدم سوار ماشین غربی شود ولی شترسواری عربی را تبلیغ بکند! خب ۴۰ سال حتی با کمک میلیاردها دلار پول ثروت نفت و گاز و غیره هم دست ملایان و حکومت اسلامی بود آنوقت اوضاع کشور اینقدر درب و داغان است و اسلامشان هم ناب علی است پس کجاست کارنامه موفق جامعه سنتگرای مقدس اسلامی امثال شایگانها که طرفدارش بودند؟ بار دیگر ثابت شد که یک آدم با گرایشات مذهبی نمیتواند خودش را روشنفکر جا بزند بخاطر صدها تناقضات دین با مقوله آزادی و دموکراسی و حقوق زنان و در صدها زمینه دیگر! در ضمن نوشتید او با چپها میانه ای نداشت. بهتر است بگوئید که او با چنین تفکرات عصر حجری جائی در بین چپها نداشت با تفکرات سنتی و تقدس اسلام - ارتجاعی! برای شما سوال برانگیز نیست چرا رژیم آخوندی او را اینقدر بزرگش و محترم کرد؟
٨۴۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : باران اذرمینا

عنوان : ژرف تر بنگریم
درباره داریوش شایگان فیلسوف ایرانی نمی توان با سطی نگری و نا اگاهی از کارها ی فکری و برخوردهای سیاسی نه چندان جدی داوری کرد. برخی نوشته اند او رئیس بنیاد فرح پهلوی بوده است ظاهرا اینان بنیاد پهلوی به ریاست شریف امامی یا دفتر فرح به ریاست حسین نصر را در نظر دارند .یا اورا پشتیبان رژیم دانسته اند بی ان که سندی ارائه کنند.
زندگی اندیشگی شایگان دو دوره دارد .در دوره پیش از انقلاب شایگان را می توان جز فیلسوفان هایدگری ـ کربنی ایران دانست و کتاب اسیا ذر برابر غرب او نمونه ای از ان است .اما شایگان در همان کتاب اشاره می کند که تمدن های اسیایی نمی توانند در برابر مدرنیته تاب بیاورند و راهگاندی شکست خورده است در همین کتاب که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد از خطر تاریک اندیشی نوین هشدار می دهد. که البته کسی ان را جدی نگرفت. براستی به جز چند روشنفکر دلیر مانند مصطفا رحیمی کدام روشنفکر یا سازمان سیاسی رسما با شعار جمهوری اسلامی مخالفت ورزید؟
دوره دوم زندگی اندیشگی او پس از انقلاب اسلامی است شایگان در کتاب انقلاب دینی چیست؟ نخستین اندیشمند در سطح جهان است که کمر به تحلیل پدیده اسلام سیاسی، عوامل و چگونگی پیدایش و اینده ان بست. کتاب دیگراو یعنی نگاه شکسته که شاید برجسته ترین اثر او باشد وترجمه ان در سانسور ارشاد گیر کرده است کوششی است در راستای تحلیل و درک مسائل کشورهای جهان سوم در رویارویی با مدرنیته ودر ان به مفهوم سازی های مهمی مانند میدان کژتابی اسکیزوفرنی فرهنگی و .... پرداخته است.
بروشنی می توان دید که این دو دوره اندیشگی با یکدیگر متفاوت اند و او نیز تحول مهمی را از سرگذرانده است.. شایگان چند سال پیش در مصاحبه ای فلسفه ی هیدگر و پست مدرنیستها را برای وضعیت کنونی ایران زهراگین خواند.
خواهشمندم کامنت گذاران محترم در برخورد با فیلسوفی چون او از برخوردهای ناسزاوار و نادرست بپرهیزند سخنان بی مدرک و نا مسئولانه ننگارند و پیش از داوری در باره شایگان کتاب های اورا با دقت بخوانند.
٨۴۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : حسین مرادی

عنوان : دروغگویی بد است
به نظر من چپ ها باید از دروغ گفتن خودداری کنند. به شایگان از دو جبهه حمله می کنند. یکی از جبهه‍ی سلطنت طلب های دوآتشه و دیگری از جبهه‍ی چپ های ورشکسته. در عصر نو دیدم یکی از پان ترک های سقیم نیز که گویا چپ هم است به او تهمت های الکی زده. هنوز چپ های ناسیونالیست شده چنته شان را درباره‍ی شایگان خالی نکرده اند. شایگان با چپ ها میانه ای نداشت. به پان ترک ها می خندید و واقعاً هم خنده دارند. به آخوندها بد می گفت. اگر سخنرانی هایش را گوش کنید می بینید. کار او را با مقاله های بی سر و ته سه خطی نمی توان نقد کرد. این جور مقاله ها برای عقده خالی کردن است. والسلام
٨۴۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : ابراهیم شیری

عنوان : واقعا خنده‌دار است آقای مرادی!
زمانی که ملتی به میراث تاریخی خود ارج نمی‌نهد، قدر آن را نمی‌داند سوءاستفاده دیگران از آن طبیعی است.
مثلا، قدر و ارج همین آقای حسین مرادی بعنوان یک میراث کشور را که توانسته با برقراری ارتباط با روح آقای شایگان از بی‌خبری روح او از این مسائل اطلاع حاصل نماید و به این کشف بزرگ نائل شود که «چپ ایران مسئول به قدرت رسیدن آخوند در ایران است»، باید هم اکنون شناخت.
و گر نه، دیگران چند قرن بعد ادعا خواهند کرد که اگر چه آقای مرادی، یکی از کشافان بزرگ سده‌های بیستم و بیست و یکم ایرانی الاصل بوده، اما در در نتیجه آموزش و فراگیری علم ومنطق در فلان کشور به چنین اختراعات خارق‌العاده دست یافت، با ارواح ارتباط برقرار نمود. بنابراین، از آن ماست!
تادیر نشده، دست به کار شویم!
٨۴۱٣۲ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : najmipoor

عنوان : پیشنهاد به اقای حسین مرادی
اقای مرادی راه دستیابی به اطلاعات دست اول با وجود شبکه های مجازی بر کسی بسته نیست .بعد از خندیدن که حق شماست به دنبال دلایلی در رد نظرات مطرح شده بروید .شاید بعدا نخندیدید یا بیشتر خندیدید به هر حال از خنده ناشی از بی اطلاعی بهتر است. با ارزوی موفقیت.
٨۴۱۲۵ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست