سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ایده‌هایی درباره هویت و مبارزه چپ - محمدرضا نیکفر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آ بزرگمهر

عنوان : جدی یا شوخی ؟
سیامک الف ، کامنت دوم شما خیلی «دائی جان ناپلئونی » ست . نوشتید:" سر زدم ببینم کامنت من را منتشر کرده اید که دیدم بله. ممنونم »

با تعجب کنجکاو شدم ببینم مگر چه نوشته بودید که میخواستی ببینی کامنتت منتشر شده یا نه ؟ راستش فقط خواستی یک کنایه ی بی ربط به اخبار روز بزنی ..

از حرفهای سطح بالای شما هم سر در نیاوردم و شاید نیازی هم به پای نیچه و لغات قلمبه سلمبه بمیان آوردن نباشد.
هزاران نفر فرهیخته و آگاه از تمام نسل ها با عارضه های سیاسی کشورمان در داخل و خارج از کشور وجود دارند که مطالعه می کنند و در این دنیای مجازی وارد این دعواهای« حیدری ـ نعمتی » نمیشوند.
پراکندگی چپ ها در ایران و جهان را چپ ها باید بر طرف کنند.
نه اینطور که هر کس خود دانای کل جنبش چپ بداند و در نقش «منطق دان » نمایشنامه کرگدن بکت همه را بباد انواع انتقاد بگیرد و خودش را در آینه نبیند.

از شما دعوت می کنیم به فرهیختگان ایرانی شمول چپ ها مراجعه کیید.
بسیاری از آنها در دنیای مجازی صفحات خود را دارند و با دوستان خود بحث و فحص می نند شما این را می دانید .
با اخبار روز به از این باشید.
٨۴٣۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۷       

    از : سیامک الف

عنوان : اعتراض به اخبار روز
سر زدم ببینم کامنت من را منتشر کرده اید که دیدم بله. ممنون.
من با زبان اشاره و ایهام نوشتم اما آقای اصلانی با صراحت و آقای درویش صریح تر ایراد کرد.
اشکالی ندارد خیلی هم خوب است که کمپلکس ها باز گردند و رسانتیمان سر ریز شود شاید برای فرد علاجی باشد اما چرا باید اخبار روز چنین چیزی را منتشر کند ؟؟؟ مطلب نداشتید یا ته دلتان تأیید می کردید چون علیه کسی بود که به جریان شما انتقاد کرده بود ؟
٨۴٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۷       

    از : یوسف درویش

عنوان : درباره مقاله خانم ترابی
آقای محمد رضا نیکفر از جمله نادر کنشگران سیاسی است که سعی دارد درباره عملکرد و کارنامه چند دهه اخیر چپ از سطح به عمق برود و بجای پرداختن به معلول ها توجه مخاطبین را به عمیق ترین معضل جنبش مردم ایران جلب کند. ایشان می پرسند که آیا ادغام چند تشکل سیاسی و تشکیل یک حزب بدون اینکه تغییری در نگرش سیاسی آنان صورت گرفته باشد میتواند گره ای از بحران سیاسی امروز ما باز کند؟ وی به درستی با وام گیری از شیوه تحلیلی گرامشی این معضل را مورد موشکافی قرار میدهد.
خانم هایده ترابی به زبانی گنگ و انشایی توهین آمیز و با کلماتی نظیر "مذبذب، ریایی، تقیه ..." ایشان را متهم میکند که به مردم ایران در باغ سبز نشان میدهد. از آنجا که خانم ترابی قادر نیست وارد یک بحث اثباتی شود به تحریف و سفسطه رو می آورد و متفرعنانه خودنمایی میکند. زهی تاسف!
٨۴٣٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۷       

    از : اصلانی

عنوان : مشکل مقاله خانم ترابی
مقاله خانم ترابی باعث تإسف عمیق من گردید. به نظر من آقای سیامک موضوع را خوب گفته است. همه اشکالات ما به روسانتیمان بر میگردد . تا یک نفر میخواهد حرف دیگری بزند و ارزشی را ایجاد نماید کمپلکس روسانتیمان رو می آید تا سر کوبش کند حالا هر جوری که میخواهد باشد مطلب را هم نفهمیدی مهم نیست مهم تسکین آن کمپلکس است
٨۴٣۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : رمضانی

عنوان : انتخاب سیاسی در پوشش فلسفی!
آقای نیکفر یک انتخاب سیاسی رادیکال (که هر رادیکالی هم چپ نیست) کرده که سعی میکند آنرا در زرورق فلسفی بپوشاند.اینکه خانم ترابی از "مشکل ترابری پیام" و "لحن تجویزی و معلم مابانه" آقای نیکفر میگوید، بنظر میرسد عملی آگاهانه برای پوشاندن این ضعف است و اینکه آدم های کم سوادی مثل بنده فکر کنند واقعا خبری هست!!
٨۴٣۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : سیامک الف

عنوان : مقاله خانم ترابی
مقاله درخشان خانم ترابی در بالای این مقاله یک نقص مهم مقالات تازه آقای نیکفر را نشان داد. ایشان به آن چیزی که نیچه به آن رسانتیمان می گوید توجه نفرموده است. رسانتیمان مشکل تلخکامی جمع شده ناشی از شکست های فردی و گروهی می باشد. جامعه ایران پر از رسانتیمان گشته است و مقاله سرکار خانم ترابی به خوبی این موضوع را باز کرده است. وقتی فضا از رسانتیمان پر باشد دیگر با استدلال و توضیح کاری پیش نمی رود. یکی آن طرف حزب فقط حزب الله می گوید و یکی این طرف می خواهد دیگری را خفه کند، حالا چرا باید طرف مقابل خفه شود برای خودش معلوم نیست. حتما ارزشی را ایجاد کرده که رسانتیمان ضد ارزش را عصبانی نموده است. مقاله کوبنده این اهمیت را هم دارد که نشان داده مقاله های نیکفر حداقل دارای یک ارزش تراپویتیک می باشند و ما را با مشکل عمیقی آشنا می کنند
٨۴٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : احمد میرزا

عنوان : تغافل
چپ دولت محور -- چپ جامعه محور اگر خلط مبحث نباشد، نشانه تغافل سازنده آن است که صفات شناخته شده چپ رابه دومی بخشیده است تا دریابد:«میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است». در ایتجا صورت مساله که راهبرد چپ تحول سیاسی و تحول اقتصادی است پاک شده است.در نوشتاری با عنوان ربایش آتش - به مناسبت گذشت ۱۶۰ سال از زاد روز کارل مارکس به قلم زنده یاد احسان طبری آمده است«مساله تحول جامعه سرمایه داری به جامعه نوین سوسیالیستی در عین حال یک مساله سیاسی است ( حاکمیت)، یک مساله اقتصادی است(مالکیت)، و این دو جهت نیز در پیوند دیالکتیکی با یکدیگر است.حاکمیت سیاسی باید به دست زحمتکشان بیافتد تا آنها بتوانند مالکیت خصوصی سرمایه داران را به مالکیت اجتماعی مبدل کنند. شرط این تحول عظیم کیفی در مالکیت ، البته تحقق تحول کیفی در حاکمیت سیاسی است.یکی بدون دیگری ممکن نیست....تمام روح انقلابی مارکسیسم در همین پیوند دیالکتیکی است. اگرنیک دقت کنیم بسیاری از خطاها از عدم درک همین دیالکتیک حساس و مهم«حاکمیت و مالکیت حاصل می شود.......
٨۴۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۷       

    از : Nima Azadi

عنوان : آیا جامعه همان مردم است؟
نیکفر عزیز

به نظر می‌‌رسد که شما "مردم یا خلق" را مترادف "جامعه" در نظر گرفته اید و بر پایه ی آن سیاست‌های دولت محور و جامعه محور را مورد بحث قرار داده اید. اما مردم به اعتبار جامعه مردمند و اگر زیر پوشش سازمان دهی‌ اجتماعی نباشند می‌‌توان لفظ "توده‌های انسانی‌" را در مورد آن‌ها به کار برد. پس آن گاه که انسان‌ها در چارچوب ساختار ها، نهاد‌ها و سازمان‌های اجتماعی قرار می‌‌گیرند و جامعه را تشکیل می‌‌دهند به مردم تبدیل می‌‌شوند.

در مورد جامعه، شما به نهاد‌های دولت، دین و خانواده هم اشاره کرده در در باره ی آرایش طبقاتی موجود در آن، وجود تبعیض، خشونت و استثمار هم به نکته‌های ارزنده‌ای اشاره کرده اید. چنان چه بخواهیم "فرودستان جامعه" را به مثابه مردم و یا طبقه ی عمومی‌ و مترادف جامعه در نظر بگیریم آن گاه جامعه را از وضعیت واقعی خود خارج می‌‌کنیم که در نتیجه ما را از درک تحولات پیشروانه و مقاومت‌های واپس گرایانه در آن باز می‌‌دارد و نهاد دولت و سازمان دهی‌ سیاسی برای تحول آن هم بلا موضوع می‌‌گردد.

دوست عزیز، شما خوب می‌‌دانید که دولت دو کارکرد مهم دارد. یکی‌ کارکرد نظم بخشی و دیگری حفظ و پشتیبانی‌ از منافع گروه‌های اجتماعی دارای قدرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. نهاد دولت در تعامل و یا تقابل با دیگر نهاد ها، ساختار‌ها و روند‌های جامعه است که با افت و خیز‌های سیاسی روبرو می‌‌شود و چنان چه نتواند با تغییرات و تحولات اجتماعی همگام شود، گسیختگی نهادی پیش می‌‌آید و جایگزینی آن در دستور کار قرار می‌‌گیرد. انقلاب سیاسی در مسیر انقلاب اجتماعی و مکمل آن است. نقش سازمان‌های سیاسی چپ هم در این مسیر قابل تعریف است.

این که چپ‌ها در گذشته در رابطه با تحلیل جامعه در کلّ و نهاد دولت به طور خاص و اتخاذ سیاست‌های مرتبط اشتباهات جدی داشته اند شکی نیست. به باور من چپ‌ها نگاه مدرنیزاسیون زده به جامعه و نهاد دولت داشته اند در حالی‌ که نگاه مدرن به معنای واقعی آن، دولت را یکی‌ از نهاد‌های جامعه می‌‌داند که تاثیر گذاری معینی در جهت تحول بخشی به و یا باز دارندگی زندگی‌ مردم دارد و چنان چه مجموعه ی جامعه به گونه‌ای و با درجات متفاوت آماده ی تغییر و تحول نباشد اتفاق جدی روی نخواهد داد.
٨۴۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۷       

    از : الف رستمی

عنوان : شاه بیت
شاه بیت نوشتهٔ آقای نیکفر این جمله است:
«امروزه صلح داخلی با صلح در منطقه و جهان گره خورده است?!»
ایشان نیروهای سیاسی چپ را دعوت می کند که مبارزه علیه دولت (حاکمیت) ولایت فقیهی را کاهش دهند و به دنبال ائتلاف های گسترده در سطح کشور مثلا برای آب باشند.
آیا سخنان و نظرات ایشان مبانی تئوریک بافتن برای مواضعی همچون فرخ نگهدارها نیست؟
آیا در جامعهٔ پسا‌دی‌ماه میهن ما کارگران، زحمتکشان، یا به قول ایشان طبقهٔ عمومی از چنین سیاست هایی حمایت می کند؟
چگونه می توان بدون توجه به خواست های جامعه سیاست ورزی کرد؟
نوشته آقای نیکفر از کلیه فعل و انفعال های اجتماعی کشور در شرایط واقعی امروزینش خالی ست.
آن را می توان در هر کشوری و در هر زمانی انتشار داد و به همین دلیل به نسخه ای عام و جهان شمول و فراگیر تبدیل می شود که معلوم نیست کدام تجربه های بشری موید کارکرد آن در عمل است؟!
٨۴۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۷       

    از : علی رها

عنوان : دولت سیاسی و جامعه مدنی
 

"دولت سیاسی" و جامعه مدنی برای نخستین بار با پیدایش جهان مدرن از هم تفکیک شده اند. در قرون وسطی، عرصه خصوصی مستقیما سیاسی بود. انقلاب فرانسه در حکم آخرین کنشی بود که طبقات سیاسی را به طبقات اجتماعی تبدیل کرد. درجهان معاصر، تمامی "آحاد مردم در بهشت دنیای سیاسیشان برابرند در حالیکه در هستی زمینی اجتماع نابربرند.

در جایی که دولت به رشد کامل خود رسیده باشد "انسان یک زندگی دوگانه دارد... در جامعه سیاسی خود را موجودی اشتراکی قلمداد میکند، ولی در جامعه مدنی بعنوان فردی خصوصی فعالیت میکند". جامعه مدرن، ذات عینی  انسان را همچون عنصری خارجی و مادی از او جدا میکند. در جامعه مدنی، جائیکه افراد "بورژوا یا شهروند از بند رسته اند"، هدفشان"با وجه عامی وساطت میشود که خود یک وسیله است."

" انقلاب فرانسه "روح سیاسی" را آزاد کرد ولی نتوانست عناصر مادی و معنوی تشکیل دهنده جامعه، یعنی روح اجتماعی را به آزادی برساند. پس دولت سیاسی بر شالوده "تضادی سازمانبندی شده بین ایده عام و هستی فردی" استوار شده است. وقتیکه سازماندهی سیاسی در نقطه اوج خود باشد، "بردگی جامعه مدنی" نیز به کمال می رسد. 

خصیصه بنیادی "دموکراسی حقیقی" دراین است که در آن انسان "هستی انسانی" یافته باشد حال آنکه او در سایر اشکال فقط یک هستی حقوقی دارد. این ”دموکراسی" هم شکل است و هم محتوی که اصل حاکم برآن دیگر دولتی انتزاعی نیست. "در یک دموکراسی حقیقی، دولت سیاسی ناپدید میشود".


"فقط وقتیکه فرد بالفعل انسانی، شهروند تجریدی را به خود بازگردانده باشد...وقتیکه قدرت اجتماعی خود را طوری ادراک و سازماندهی کرده باشد که دیگر نیروی اجتماعی همچون قدرتی سیاسی از او جدا نشود، فقط در آنموقع است که رهایی انسانی کامل میگردد". (مارکس)


 
٨۴۲۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست