سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مارکس و انقلاب - منوچهر صالحی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خواننده خواننده

عنوان : چرا پاسخ به یک یادداشت؟
جناب صالحی، بهتر بود خیز خود را به نوشته های اساسی کمال خسروی برمی داشتید! نه به یک یادداشت کوتاه!
در یک یادداشت کوتاه همیشه نقصان وجود دارد و همیشه میتوان گفت که نوشته نارساست( زیرا رسایی های اندیشه در توضیح متن گشوده می شود.
بنابراین همین نوشته شما که مجال پرداختن بدان نیست کلی گویی هایی بیش نیست که آدمی را به یاد "دیالکتیک طبیعت" انگلس روانه می کند. بهتر است هر وقت فرصتی داشتید، مبسوط بنویسید تا خلط کلام نشود.
٨۴۵۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۷       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : شکلِ «زیینده» غلط است. ما در فارسی چنان تلفظی نداریم؛ درست «زینده» است. پس وقتی کسی زینده را زیینده
نوشته، اگر حتی خواننده از دو چشم بسیار قوی هم برخوردار باشد، حق دارد آن را زیبنده هم بپندارد، چون دو تصور منطقی برایش پیش می آید که یا اشتباه تایپی است و یا حرف ی دوم به اشتباه جای حرف ب نشسته. زیرا ما نمی گوییم زییستن یا زییست، تا بگوییم زیینده. چنان تلفط کشداری در بابِ زینده در فارسی وجود ندارد؛ یعنی زینده، زیینده نیست - موسیقی بیان زینده کوتاه و دلنشین است. پس طبیعی ست که این زیینده ی دراز(دارای دو ی) بتواند خواننده را به اشتباه اندازد.

بی آنکه بخواهم در اصل بحث شرکت کنم، لازم دیدم به این نکته بپردازم، چون دیدم جناب صالحی گناه را به گردن کم سویی چشمان خود انداخته.

کوتاه: برداشت جناب صالحی منطقی ست؛ حتی اگر چشمانی کاملن بی عیب می داشتند.

گواه: «زیستن - مصدر(پهلوی zistan)، زندگی کردن، و ... زینده(اسم فاعلی)، زندگانی کننده. ...»(لغتنامه عمید ص ۶۹۹)»

در ضمن طنز «پیروز» بسیار قوی بود. سخنم کنایه به نوشته جناب فولادوند و هیچ کسی نیست؛ بلکه خودِ بیان ناب بود. یعنی آن کلام، گرایشی کاملن آفرینشی و قوی با خود دارد - کلام ساده، ولی استوار و لطیف.
اشعار گیلکی محمد علی افراشته سرشار است از این دست ظرافت و لطافتِ لبخند به جان؛ ولی متأسفانه بسیاری از بزرگان ایران زمین بخاطر ندانستن زبان گیلکی او را نمی شناسند. طنزِ بسیار قوی و ظریفِ شعر های گیلکی او با اشعار فارسی اش قابله مقایسه نیست(نقشِ زبانِ مادری - بیانِ آسانِ روان).
در ضمن او تنها کسی است که ویژگی های دوران فئودالیزم را با جزییات ریز آن ثبت نموده؛ در جهان چنین نمونه ای وجود ندارد؛ حد اقل من نمی شناسم. در بابِ ثبت دقیقِ یک دوران تاریخی، فیلم های وسترن را می توان با اشعار گیلکی محمد علی افراشته مقایسه کرد. فیلم هایی که سازندگان شان جهانی از امکانات را با خود داشتند؛ و او یک نفر بود با جهانی از اندیشه و عشق. به همین خاطر من از هر فرصتی برای شناساندن او به ایرانیان غیر گیلک استفاده می کنم.
زنده یادش جاودان باد!
و ببخشید که دو پاراگراف آخر را خارج از بحث سرشتم.
٨۴۵۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : "نه کشیده چند من"!!
اخبار روز اغلب کامنت های بی سر و ته مرا منتشر نمیکند و مرا ازبلای شرمساری نجات میدهد. خوشبختانه و یا متاسفانه اخبار روز از چنین لطفی در حق سرکار و یا جناب فولادوند کوتاهی نموده تا درس عبرتی برای ایشان و دیگران باشد.
٨۴۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : منوچهر صالحی

عنوان : برای آگاهی خوانندگان و آقای فولادوند
سلام آقای فولادوند. از تذکر شما سپاسگذارم. من شوربختانه واژه «زیینده» را «زیبنده» خواندم، زیرا چندی پیش هر دو چشمم را جراحی کرده‌ام و به همین دلیل در حال حاضر دید چشمم خوب نیست. با این حال اصل مسئله تغییری نمی‌کند. آقای خسروی مدعی است که انقلاب هم خود را می‌زاید و هم خود می‌زیید. در نوشتارم «خودزاینده‌» بودن انقلاب را بررسی کردم و نیازی به تکرار نیست. آیا شما می‌توانید برایم توضیح دهید که نویسنده با نوشتن «خودزیینده‌» بودن انقلاب چه می‌گوید؟ آیا باید بپنداریم که انقلاب پدیده‌ای خودزیست است؟ تا آن‌جا که خوانده‌ام، هر موجود زنده و هر پدیده‌ای فقط در وضعیت «شدن» وجود دارد، یعنی لحظه «شدن» هم‌زمانی نیروهای هستی‌زا و نیستی‌زا را نمایان می‌سازد، یعنی لحظه «شدن» هر موجود زنده و یا پدیده‌ای سنتزی از اضداد هستی‌ و نیستی آن موجود و پدیده است. بنابراین ادعای «خودزیبنده» می‌خواهد کدام لحظه از وضعیت «شدن» انقلاب را برایمان توضیح دهد؟
دشنام‌های شما را درباره سوسیال دمکراسی خواندم. برای آن که خاطرتان را آسوده کنم: من فعالیت سیاسی‌ام را در جبهه ملی ایران آغاز کردم و پس از آمدن به آلمان به کنفدراسیون و جبهه ملی ایران در خارج از کشور پیوستم و دو دوره هم عضو هیئت اجرائی جبهه ملی خارج از کشور بودم که در آن دوران علیه رژیم استبدادی پهلوی مبارزه می‌کرد. در همان دوران عضو جناح چپ و مارکسیستی جبهه بودم و با برخی از دوستانم «گروه کارگر» را تشکیل دادیم و آثاری چون «آنتی دورینگ»، «ایدئولوژی آلمانی»، «مبارزات طبقاتی در فرانسه» و «جلد سوم سرمایه» را به فارسی ترجمه کردیم. پس از انقلاب نیز در ایران عضو سازمان‌های «جبهه دمکراتیک ملی»، «اتحادچپ» و سپس در خارج از کشور عضو «جنبش کارگری»، «سازمان سوسیالیست‌های ایران» و «شورای موقت سوسیالیست‌های ایران» بودم. در این دوران نیز «نظرات مارکس و انگلس درباره مذهب و اسلام» و هم‌چنین «انقلاب روسیه» لوکزامبورگ را ترجمه کردم. در ۱۵ سال گذشته نیز چند اثر مهم کارل کائوتسکی را به فارسی برگردانده‌ام. اگر این تلاش‌ها برایتان این تصور را به‌وجود آورده است که من هوادار احزاب سوسیال دمکراتی هستم که می‌خواهند مناسبات سرمایه‌داری را اصلاح کنند و به آن پوششی انسانی دهند، خطا پنداشته‌اید. نوشته‌های من خلاف این ادعا را نشان می‌دهند. هم‌چنین من به این خاطر زنده نیستم که شما مرا «جدی» بگیرید و یا نگیرد. این مشکل خودتان است. اگر نقدی به نوشته من دارید، این گوی و این میدان.
٨۴۴۶٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : رضا رحمانی

عنوان : پای سوسیال دموکراسی در میان نیست، بحث تمایز شعر و تحلیل در میان است
آقای فولادوند،

چرا بیراهه رفته اید؟ این بحث چه ربطی به سوسیال دموکراسی دارد؟ دوباره متن آقای صالحی را دقیق مطالعه بفرمایید. خلاصه ی حرف ایشان این است که آقای کمال خسروی به جای تحلیل یک مسئله میکوشد با عبارت پردازی و بازی زبانی سر و ته موضوع را هم بیاورد. درست نیز میگوید. من چند نوشته ی دیگر نیز از آقای خسروی در سایت اخبار روز خوانده ام و این ادعای آقای صالحی درباره ی همه ی آن نوشته ها صادق است. آقای خسروی خوب است در زمینه ای که مینویسد مطالعه ی بیشتری بکند تا مجبور به بازی با زبان نشود. این حرفها میتواند شامل همه کس باشد از جمله یک سوسیال دموکرات. سربلند و شادکام باشید
٨۴۴۶٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : فولادوند

عنوان : بالاخره زیینده یا زیبنده آقای صالحی
ظاهراً فردی به اسم ناجی، خواب آقای صالحی را اینقدر پریشان کرده که اولاً بجای اینکه مقالات کمال خسروی را بخوانند و بفرمایند که خودشان چه اندازه در حوزه‌ ی مارکسیسم حرف برای زدن دارند، به یک یادداشت کوتاه در فیسبوک بند کرده‌ اند و ثانیاً آنقدر در خواندن همین چند خط عجله داشته اند که زیینده را «زیبنده» فهمیده‌ اند؟! با اینکه نقل قول جلوی چشمشان، ربطی به زیینده ندارد و تازه ما را با معنی لغوی آن هم مستفیض نموده اند.
معلوم نیست که ما چه چیزی را باید باور کنیم دم خروس سوسیال دمکراتها را که در تمام ملل سرمایه‌داری در دولتند و با سرمایه‌داران سازش کرده‌اند و از طرفی سوپاپ اطمینانی بنام سندیکاهای کارگری هوا کرده اند و کارگران را آرام نگه داشته اند، و از طرف دیگر با ضعف و زبونی دنبال سیاستهای وحشیانه، آدمخوارانه و ارتجاعی آمریکا افتاده اند و اگر در بهترین شکلش همراهی نکنند، فقط خفه خان می گیرند. و یا باید قسم روباره این بوروکراتهای سوسیال دمکرات در جامعه ی اروپا را باور کنیم که دم از ملل متمدن و پارلمان و آزادیهای مدنی میزنند و نقش مستعمره چیان این دوران را ایفا می کنند؟ و یا اینکه تئوریسین های سوسیال دمکرات که همش در حال هشدار دادن و نصیحت کردن به سرمایه داران و نمایندگانشان هستند و فقط قصد مهار کردن سرمایه را دارند و در بهترین شکلش میخواهند آنرا به دوران آدام اسمیت برگردانند؟! آخر مارکس که پته ی همه ی این حضرات را روی آب ریخت و سوسیال دمکراتها هم در هر لحظه از تاریخ دارند حرفهای مارکس را به ما ثابت می کنند؟! آقای صالحی من نمیتوانم افرادی مثل شما را جدی بگیرم.
٨۴۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : رضا رحمانی

عنوان : نوشته ای ارزشمند
تازگیها یادداشت نویسانی مثل آقای کمال خسروی خیلی زیاد شده اند و همواره میکوشند نادانسته های خودشان را پشت عبارت بندیها پنهان کنند. تصور میکنم نوشته های بسیار ارزشمندی مثل مقاله ی آقای صالحی از این جهت بسیار ضروری هستند که نشان میدهند مطالب سرسری و غیرعمیقی مثل یادداشتهای خسروی تا چه حد طبلهایی توخالی هستند. امیدوارم آقای صالحی همت کنند و این روش سازنده را برای سایر یادداشتهای سطحی اما پرطمطراق به کار ببندند
٨۴۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست