سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بحرالمیت ایران زنده می‌شود؟

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام دوستان. اخیرن خلافکاری بزرگی از سوی «سازمان حفاظت محیط زیست» رخ داده که باور کردنی نیست
و متأسفانه آن خبر در هیچ سایت فارسی زبان خارج از کشور نیامده. سازمان حفاظت محیط زیست، برای کسب درآمد بیشتر در بهار به عده ای مجوز شکار داده و برای هر قوچ ۷۰ میلیون ستانده. و حالا هم بعد از اعتراضات، طبق معمول دارد کم کم به فراموشی سپرده می شود. بیایید مگذاریم این رسم زشت و ضد عرف ایرانیان را جا بیندازند.
این یک خلافکاری بزرگ تاریخی ست که تمام عرف های زیبای گذشته را زیرپا نهاده. شکار در بهار در ایران زمین پذیرفتنی نیست و جز نکوهش و خاطرات تلخ چیزی حاصل آن نخواهد بود. بدانید و آگاه باشید که ما نمی گذاریم این رسم زشت و غیر انسانی علیه حیات وحش میهن ما جا بیفتند – «عِرض خود می بری و زحمت ما می داری»
٨۵۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۷       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام بانوی گرامی. مشکلات ارومیه*(دریای آرام)، مشکلات گوناگونی ست
که اگر همه ی موارد آن رفع نشود، این تلاش ها راه به جایی نمی بَرَد. قصد داشتم در چند پست پیاپی در وبگاهِ «جنگل مظلوم» در این باب مفصل بنویسم، که فعلن منصرف شدم - گوش شنوا نیست؛ توان شنیدن نیز نیست؛ در نتیجه زحمات ما هدر می رود؛ وقت بر باد داده می شود.
اینک از فرصت سود جسته اینجا بسیار خلاصه می نویسم: ۱ - تا زمانی که هزاران چاه "مجاز"(که آن نیز به نوعی غیر مجاز است) و غیر مجاز بسته نشود. ۲ - تا زمانی که سهمیه ی آب دریاچه بطور کامل داده نشود. ۳ - تا زمانی که تکلیف سد هایی که زده شد، کاملن روشن نگردد. ۴ - تا زمانی که کارخانه داران مصرف کننده ی آب، و کشاورزان منطقه این را در نیابند که باید به سود دریاچه عقب نشینی واقعی و محسوس نمایند. ۵ - تا زمانی که همه ی مصرف کنندگان در نیابند که مقداری آبِ محدود برای مصرفِ بی نهایت نیست؛ روند این فاجعه متوقف نخواهد شد. حال کمکاری ها و خرابکاری ها و ندانمکاری ها بمانَد که بحثی دیگر است.
امید داشتن زیباست، ولی کافی نیست؛ باید شرایط زیستن را برای دریاچه دوباره فراهم نمود و این اراده می خواهد از سوی همه که فعلن نیست؛ یا گاه هست و گاه نیست. نمی توان هم دریاچه داشت و هم آبِ را فراوان در جاهای دیگر مصرف کرد. وگرنه حرف ها در حد شعار می مانَد.

*در ضمن سر زمین آب ها، شهر کهنِ «بیلگان» است که همینک در جمهوری آذربایجان قرار دارد. بیل یعنی آبگاه؛ جای گودی رود. آن واژه ی کهن ایرانی در نقشه های فارسی بیلقان نوشته می شود که شکلی دِگر شده و بی معنی ست.
در نامواژه ی «آروم میه»(تالشی شمالی) دو میم با هم ادغام شده اند. میه، همان است که در آلمانی نیز به معنی دریا بکار می رود. در تالشی شمالی هم حرف اِر یا ر مانند آلمانی خورده می شود. دو مثال: ۱ - سَ وَ لُون(تالشی شمالی) که به تالشی ماسالی(جنوبی) می شود سَر وَرَ لُون = سَر وَرَه لان(سر لانه ی برف) = سبلان یا ساوالان(دو شکلِ دِگر شده)
۲ - سَهند = سَر هند = کوهی که بالای سرش هند یا وندِ یعنی آبگیرِ آتش فشانی، هست. همان هندی که همینک بر بالای قله ی سبلان هنوز دیده می شود؛ ولی بر بالای بسیاری از کوه ها دیگر خشکیده.
پیروز باشید.
٨۵۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست